نظریه های روانکاوی دبورا لیوینسون

دبورا لیوینسون (Deborah L. Levinson) یکی از روانکاوان و پژوهشگران برجسته در حوزه روانکاوی و روانشناسی است که در زمینه نظریه‌های روانکاوی، به ویژه در زمینه‌های مربوط به روابط بین فردی، تعارضات عاطفی و رشد شخصیت، کارهای مهمی انجام داده است. او به‌ویژه به توسعه و تبیین نظریه‌های مرتبط با روابط میان‌فردی و تأثیرات آن‌ها بر سلامت روان و شخصیت افراد پرداخته است. لیوینسون به‌عنوان یک روانکاو، نظریه‌های کلاسیک روانکاوی را با مفاهیم جدیدتر ترکیب کرده و بر اهمیت فهم عمیق‌تری از فرایندهای روانی و عاطفی تأکید دارد. او به تأثیرات تجربیات اولیه در دوران کودکی بر شکل‌گیری ساختارهای شخصیتی و نحوه تعاملات عاطفی در بزرگ‌سالی می‌پردازد

ادامه نوشته

نظریه های روانکاوی پیتر فوناگی

پیتر فوناگی (Peter Fonagy) یکی از روانشناسان و روانکاوان معاصر است که به‌ویژه در زمینه نظریه‌های روانکاوی و روانشناسی رشد کودکان شناخته شده است. او به‌طور خاص بر روی مفاهیم مرتبط با «ذهن‌خوانی» (Mentalization) و تأثیر آن بر روابط انسانی و سلامت روانی تمرکز کرده است. پیتر فوناگی در سال 1952 در مجارستان به دنیا آمد. او در سنین جوانی به انگلستان مهاجرت کرد. او تحصیلات خود را در رشته‌های روانشناسی و روانکاوی آغاز کرد و به‌دلیل علاقه‌اش به روانشناسی و روانکاوی، به ادامه تحصیل در این زمینه پرداخت. فوناگی در مؤسسات و دانشگاه‌های معتبر انگلیس مشغول به کار شد و تحقیقات گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف انجام داد.

ادامه نوشته

نظریه روان‌درمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت (ISTDP) حبیب دوانلو

حبیب دوانلو، روانپزشک و روانکاو ایرانی-آمریکایی، بنیان‌گذار روشی درمانی به نام روان‌درمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت (ISTDP) است. روش درمانی حبیب دوانلو، روانپزشک ایرانی-آمریکایی، روان‌درمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت (Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy - ISTDP) نام دارد. این روش با هدف حل سریع و مؤثر مشکلات روانی از طریق مواجهه مستقیم با احساسات سرکوب‌شده و تعارضات ناخودآگاه ابداع شده است. دوانلو معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی از جمله افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی، ریشه در احساسات سرکوب‌شده و تعارضات ناخودآگاه دارند که عمدتاً در دوران کودکی و در ارتباط با والدین شکل گرفته‌اند. ISTDP با روانکاوی کلاسیک متفاوت است و بر این باور است که می‌توان این احساسات و تعارضات را در یک بازه زمانی کوتاه‌تر و به شکلی فشرده‌تر حل کرد.

ادامه نوشته

تفسیر یونگی از دین

تفسیر دین از منظر کارل یونگ و پیروان او، تلاشی است برای فهم دین در زمینه روانشناسی یونگ. برخلاف رویکرد فروید و پیروانش که غالباً به جنبه‌های منفی دین توجه دارند، یونگ با نگرش مثبت به باورها و اعمال مذهبی می‌نگرد و از اصطلاحات مذهبی سنتی مانند «روح»، «شیطان»، «مقدس» و «خدا» بهره می‌برد. او بر این باور است که باورها نیازی به واقعیت داشتن ندارند تا در زندگی افراد مؤثر باشند. به همین دلیل، تفسیر یونگی از دین همواره مورد توجه روانشناسان و خداباوران قرار گرفته است. یونگ سیستم روانشناسی خاصی را بنیان نهاد که بر جستجوی انسان برای تمامیت تأکید می‌کند، فرآیندی که او آن را «فردیت» نامیده و به معنای ادغام اجزای خودآگاه و ناخودآگاه است. از طریق مطالعه فولکلور، اساطیر و رویاهای بیمارانش، او به شناسایی الگوهای غریزی یا کهن‌الگوها در روان انسان پرداخت. در این رویکرد، نقش روانکاو کمک به تحلیل رویاها و نمادها و جلوگیری از غرق شدن بیمار در مواد ناخودآگاه است. تحلیلگران یونگی بر این باورند که روان می‌تواند منبع شفای فردی و انگیزه‌ای برای تشخص باشد.

ادامه نوشته

نظریه های روانکاوی اریش نویمان

ماندگارترین آثار نویمان در زمینه تفکر یونگی شامل *ریشه‌ها و تاریخچه آگاهی* (1949) و *مادر بزرگ* (1955) می‌شود. یکی دیگر از آثار برجسته او با عنوان *روان‌شناسی عمق و اخلاق جدید* به بررسی جنبه‌های ویرانگر انسان و ارتباط ذهن انسان با سایه خود می‌پردازد. نویمان مطالعات گسترده‌ای را در حوزه کهن‌الگوهای زنانه توسعه داد و این پژوهش‌ها را در آثاری مانند *هنر و ناخودآگاه خلاق*، *ترس از زنانه*، و *عشق و روان* گسترش داد. او علاوه بر این، در حوزه‌های دیگری نیز فعالیت داشت؛ از جمله سرودن شعر، نگارش رمانی با عنوان *آغاز* (Der Anfang)، و ارائه یک مطالعه انتقادی در سال 1932 درباره آثار فرانتس کافکا، که در آن زمان کافکا هنوز به‌طور گسترده به‌عنوان یک چهره اصلی ادبی شناخته نشده بود.

ادامه نوشته

عقده سیندرلا

عقده سیندرلا یک سندورم و عارضه‌ای روانی- رفتاری است که کنایه‌ای منفی‌نگرا به ساختار داستان سیندرلا است. در سال ۱۹۵۵، اصطلاح عقده سیندرلا توسط نویسنده انگلیسی، آگاتا کریستی در داستان کارآگاهی « قتل در خواب‌گاه دانشجویی » مورد بهره‌برداری قرار گرفت. کالین مَک‌ناب، یک دانشجوی روانشناسی، عقده یا سندروم یا نشانگان سیندرلا را به همراه فرد دیگری به نام سلیا آستین به‌طور رسمی تعریف کرده و در سال ۱۹۶۰ آسبِرت سیتوِل، کمدی عقده سیندرلا را منتشر کرده‌است. عقده سیندرلا را نخستین بار کولت داولینگ ( Collete Dawling ) توصیف کرده است.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی و کارهای مدارد باس

مدارد باس (Medard Boss) (1991-1903) روانکاو و روانپزشک سوئیسی ، دومین درمانگر وجودی، حرفه‌ای شبیه بینزوانگر داشت . او شکلی از رواندرمانی به نام Daseinsanalysis را به وجود آورد. در این روش او شیوة درمان روانتحلیلگری را با فلسفة هستیگرا- پدیدارشناختی دوست و مرشدش مارتین هایدگر درهم آمیخت . او که در سال 1903 به دنیا آمد، همانند بینزوانگر تحت سرپرستی بلولر در زوریخ کار کرد. او مانند بینزوانگر فروید را می‌شناخت و سخت تحت‌تأثیر افکار او قرار داشت. هایدگر بیشترین تأثیر را بر وی داشت و همانند بینزوانگر، به تعبیر کردن موضع فلسفی هایدگر در رویکردی کارآمد به روان‌درمانی علاقه‌مند بود. باس به‌ویژه دوست داشت دیدگاه‌های هایدگر را با روش‌های فروید ترکیب کند و این علاقه در عنوان مقاله مهم او به نام هستی‌کاوی و روان‌کاوی نشان داده شده است.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی لودویگ بینزوانگر

لودویگ بینزوانگر (Ludwig Binswanger) ( متولد 13 آوریل 1881 - فوت 5 فوریه 1966 ) روانپزشک سوئیسی و از پیشگامان درمان وجودی ( اگزیستانسیال ) است ، او یکی از اولین متخصصان بهداشتِ روان بود که بر ماهیت وجودی بحران در درمان تاکید کرد . والدین او رابرت یوهان بینزوانگر و برتا هاسنکلور بودند. پدربزرگ ِ پدری ِ لودویک، السیر بینزوانگر که اصالتاً از یهودیان ِ آلمان بود، در سال ۱۸۵۷ آسایشگاه روانی ِ کروزلینگن را تاسیس کرد. برادرِ پدربزرگ او، اوتو بینزوانگر، سِمتِ استادی ِ دانشگاه ِ ینا را برعهده داشت. بینزوانگر از ۱۹۱۱ تا ۱۹۵۶ مدیر یک آسایشگاه روانی در کروزلنژان سوئیس بود که توسط پدربزرگش تاسیس شده بود و بیماران معروفی در آن بستری بودند.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی آرتور جانوف

آرتور جانوف یا آرتور آنو (21 اوت 1924 - اول اکتبر 2017) ، همچنین به عنوان Art Janov شناخته می شود، روانشناس، روان درمان و نویسنده آمریکایی بود. وی به عنوان خالق اولیه درمان، از معالجه بیماری روانی که به طور مکرر فروکش کردن، احساس و تجربه دردهای طولانی مدت کودکانه سرکوب شده، مشهور است. آنوو برای اولین بار یک موسسه روان درمانی را به نام انستیتوی پریمال در دکتر آلمونت شمالی در غرب هالیوود، کالیفرنیا و از سال 1980 به عنوان مرکز اصلی آنوو در خیابان اشلند در سانتا مونیکا، کالیفرنیا تاسیس کرد. آنوو نویسنده بسیاری از کتابها بود، از جمله مهمترین آنها The Primal Scream (1970) ، و همچنین زیست شناسی عشق و زندگی قبل از تولد: فیلم نامه پنهان که بر زندگی ما حاکم است.

ادامه نوشته

طبقه بندی خلق و خوی دیوید کیرسی

دیوید وست کیرسی ( David West Keirsey ) ؛ متولد ۳۱ اوت ۱۹۲۱ و متوفای ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۳ ، یک روانشناس آمریکایی ، استاد بازنشسته در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، فولرتون ، و نویسنده چندین کتاب بود. در محبوب‌ترین انتشارات خود، لطفاً مرا درک کن (1978، نویسنده مشترک مرلین بیتس) و جلد دوم بازبینی‌شده و توسعه‌یافته لطفاً مرا درک کن II (1998)، او یک پرسشنامه شخصیتی خودارزیابی‌شده ، به نام طبقه بندی خلق و خوی کیرسی تنظیم کرد. ، که الگوهای رفتاری انسان را به چهار خلق و خو و شانزده نوع شخصیت پیوند می دهد. هر دو جلد کتاب لطفاً مرا درک کن حاوی پرسشنامه ای برای ارزیابی تیپ با پرتره های دقیق و درمان سیستماتیک توصیف ویژگی های خلقی و ویژگی های شخصیتی است. کیرسی با تمرکز بر مدیریت تعارض و همکاری، در مشاوره خانواده و مشارکت و مربیگری کودکان و بزرگسالان تخصص داشت .

ادامه نوشته

روانشناسی الکترا

عقدهٔ الکترا ( Electra Complex )، یکی از اصطلاحات روانکاوی است. عقدهٔ الکترا در دختر، معادل عقدهٔ اُدیپ در پسر است. الکترا برادرش، اورستس، را واداشت که مادرشان، کلوتایمنسترا، و ناپدری‌شان، آیگیستوس، را به انتقام کشتن پدرشان، آگاممنون، به قتل برساند. فروید در نظریه روانکاوی، از این داستان، برای توصیف میل ناخودآگاه دختر به از بین بردن مادر، و تصاحب پدر در دوره ذکری رشد روانی جنسی استفاده کرده‌است. فروید، پس از توضیح عقدهٔ اُدیپ برای شکل‌گیری هویت مردانه، مسئلهٔ هویت زنانه را حل ناشده گذاشت. فرض او در ابتدا این بود که برای دختربچه‌ها، عقدهٔ ادیپ به سادگی معکوس می‌شود. به این ترتیب که دختربچه نیز مانند پسربچه، ابتدا مادر را موضوع عشق خود قرار می‌دهد، اما بعد با تغییر جهت میل، روبه‌رو می‌شود و به پدر، میل می‌ورزد؛ اما در نتیجهٔ رقابت مادر، احساس زنا با محارم را در خود، سرکوب می‌کند، و اشتیاقش را به مردان بزرگسال دیگر، معطوف کرده، و به این طریق، خود را با مادر، همسان می‌کند.

ادامه نوشته

روانشناسی ادیپ

عقده ادیپ اصطلاحی است که توسط زیگموند فروید در مراحل روانی-جنسی رشد استفاده می شد. این مفهوم که برای اولین بار توسط فروید در سال 1899 ارائه شد و تا سال 1910 به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، به جذابیت فرزند پسر به والدین جنس مخالف خود (مادر) و حسادت والدین همجنس خود (پدر) اشاره دارد. طبق این مفهوم بحث برانگیز، کودکان والدین همجنس را به عنوان رقیب می بینند. به طور خاص، یک پسر برای جلب توجه مادرش نیاز به رقابت با پدرش را احساس می کند یا دختر برای جلب توجه پدرش با مادرش رقابت می کند. مفهوم دوم توسط کارل یونگ، شاگرد سابق و همکار فروید، «مجموعه الکترا» نامیده شد. بحث بر سر این نظریه است که کودک احساسات جنسی نسبت به والدین دارد. فروید معتقد بود که اگرچه این احساسات یا امیال سرکوب شده یا ناخودآگاه هستند، اما هنوز تأثیر قابل توجهی بر رشد کودک دارند.

ادامه نوشته

نظریه مغناطیس حیوانی فرانتس آنتوان مسمر

مغناطیس حیوانی یا مَنیَتیزم یا مانیه‌تیزم یا انرژی انسانی ( Animal magnetism ) نامی است که پزشک آلمانی فرانتس آنتوان مسمر در قرن ۱۸ به آنچه تصور می‌کرد نیروی طبیعی نامرئی است که توسط حیوانات ساطع می‌شود داد. او معتقد بود که این نیرو می‌تواند اثرات جسمانی از جمله شفا داشته باشد. با وجود تلاش مستمر در ارائه نظریه خود، در ارائه راه کار علمی برای توجیه فرضیه خویش ناموفق ماند. مسمر بانی این نظریه و پیروانش معتقدند دلیل خواب هیپنوز، پیدایش این حالت در شخص، اثر نیرویی است که از دست‌ها و چشم‌های هیپنوتیزور خارج می‌شود. به عقیده مسمر کائنات را امواجی فرا گرفته که این امواج در انسان نیز به وفور یافت می‌شود و اگر این امواج از جسم انسانی به جسم انسانی دیگر وارد شود، می‌تواند بسیاری از امراض را درمان کند. وی که این امواج را مغناطیس حیوانی می‌نامید معتقد بود که وجود این امواج در همگان یکسان نیست و همه کس قادر نخواهد بود آن را مهار کرده و از آن استفاده نماید.

ادامه نوشته

روانشناسی لیبیدو

لیبیدو (Libido) یا زیست مایه ، اصطلاحی است که در نظریه روانکاوی برای توصیف انرژی ایجاد شده توسط نیروی بقا و غرایز جنسی استفاده ‌‌‌‌می‌شود. طبق نظر زیگموند فروید، میل جنسی بخشی از نهاد و نیروی محرکه همه رفتارها است. در حالی که اصطلاح “لیبیدو” در دنیای امروز به معنای شهوت جنسی است. اما از نظر فروید، لیبیدو هم انرژی روانی و هم انرژی جنسی را شامل می‌شود. لیبیدو انگیزهٔ کلی جنسی یا تمایل فرد به فعالیت جنسی است.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی جان فلوگل

جان کارل فلوگل (13 ژوئن 1884 - 6 آگوست 1955) ، یک آزمایشگر انگلیسی ، روانشناس و یک روانکاو عملی بود . فلوگل در 13 ژوئن 1884 در لیورپول متولد شد. پدر او آلمانی و مادرش انگلیسی بودند و خانواده اش نیز ارتباط نزدیک با فرانسه داشتند ، و بنابراین فلوگل هر سه زبان را که بزرگ شد یاد گرفت. با این وجود ، به دلیل ناهنجاری مادرزادی پاهای خود ، او تحصیل عادی دوره متوسطه را دنبال نکرد. جان فلوگل ، با نوشتن کتاب روانشناسی لباس ، و ابداع اصطلاح چشم پوشش بزرگ مردانه ، برای آزادی و لغو کمد لباس مردان مبارزه کرد .

ادامه نوشته

روانشناسی ضمیر ناخودآگاه یا ذهن ناهشیار

اواخر سال ۱۸۹۲، «دوشیزه لوسی آر»، معلم سرخانۀ انگلیسی پریده‌رنگ و ظریفِ ساکن وین، قدم به مطب عصب‌شناس جوانی در ساختمان پلاک ۱۹ در خیابان برگاسه گذاشت تا «التهاب چرکی‌شدۀ مخاط بینی»اش را درمان کند. دوشیزه لوسی خسته بود، روحیۀ ضعیفی داشت و از «سری که گیج می‌رفت» گله می‌کرد. و بااینکه حس بویایی‌اش را از دست داده بود، همیشه از بوی پودینگِ سوخته عذاب می‌کشید.

ادامه نوشته

همدلی از منظر روانکاوی

روانکاوی از طریق نظریه‌ی سائق سعی نموده پدیده رفتار دلبستگی و همدلی ناشی از آن را از طریق نیروهای جنسی یا لیبیدو تشریح کند، مادر بعنوان منبع تغذیه، تامین کننده‌ی علاقه‌ی کودک است و هرگونه جدایی طولانی از مادر، تهدیدی است که منجر به اضطراب در کودک می‌شود. به علت فقدان ارتباطات عینی اولیه نوزاد، عاطفه‌ی مادر بطور ناخودآگاه به نوزاد منتقل می‌شود در ابتدای دومین سال زندگی، با ارتباط عینی و توانایی نوزاد برای همسویی عاطفی با مادر آغاز می‌‌شود.

ادامه نوشته

روانشناسی نارسیسیسم

فروید در اثر خود در سال 1914 نارسیسیسم را انحراف جنسی همجنس گرایانه خود-تحریک تعریف می کند. در جای دیگر از عبارت «عشق خویشتن» برای نارسیسیسم استفاده می کند. آنخل گارما ، روانکاو آرژانتینی که در برلین پیش از جنگ جهانی دوم روانکاوی خواند، معتقد بود که «عشق به خویشتن» به معنی نارسیسیسم نیست. بلکه «عزت نفس» است که به عقیده او در نارسیسیسم کاهش یافته است برعکس آنچه فروید در نظریه لیبیدو درباره نارسیسیسم در 1914 می گوید.

ادامه نوشته

عقده فرشته و فاحشه فروید ( سندرم مدونا )

عقده فرشته فاحشه یا عقده مدونا ( Madonna–whore complex ) ، یکی از اختلالات روانی و پنهانی است که غالباً در مردان شکل می‌گیرد. اولین بار فروید در سال 1925 از یک وضعیت روانی به نام عقده «فرشته فاحشه» یا «مدونا» صحبت کرد که در آن مردان، زنان را تنها به دو دسته‌ی خوب و بد تقسیم‌ بندی می‌کنند. ذهن آنها زنان را یا سیاه یا سفید می‌داند و این دو دسته بودن و تفکیک ذهنی، هیچگاه نمی‌تواند مرزهای به هم نزدیکی پیدا کنند. در حقیقت این مردان، در عمق روان خود عشق را با یکی و لذت را با دیگری تجربه خواهند کرد. این عقده اغلب در مردان وجود دارد. این مردان زنان را یا به صورت پاکدامن و یا فاحشه در نظر می‌گیرند. به عبارتی دیگر زنان را همانند مادر، پاکدامن و خالی از خطا یا فاحشگی می‌بینند. به همین دلیل عشق را با باکرگی، لذت و هم خوابگی را با فاحشگی تداعی می‌کنند.

ادامه نوشته

نظریه های انسان شناسی مری داگلاس

مری داگلس ( Mary Douglas ) متولد ۲۵ مارس ۱۹۲۱ در سن رمو ایتالیا و متوفای ۱۶ مهٔ ۲۰۰۷ در لندن ، یک انسان‌شناس اهل بریتانیا بود. که به خاطر نوشته هایش در زمینه فرهنگ و نماد شناسی انسان شناخته می شد، و حوزه تخصصی آن مردم شناسی اجتماعی بود. داگلاس را پیرو امیل دورکیم و طرفدار تحلیل ساختارگرایی می دانستند و علاقه زیادی به دین تطبیقی داشت. مری فرزند اول فیلیس تومی ( Phyllis Twomey ) و گیلبرت تو ( Gilbert Tew ) بود. پدرش در هند که در آن زمان مستعمرۀ انگلستان بود، کار می‌کرد. خانوادۀ مری مجبور شدند در محل کار پدرش در بورما بمانند و مری و خواهر کوچکترش با خانوادۀ مادری‌اش در توتنس و دون زندگی می‌کردند تا زمانی که به‌اندازۀ‌کافی بزرگ شدند و به‌عنوانِ شاگرد شبانه‌روزی به صومعه‌ای در جنوب غربی لندن سپرده شدند.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی اشتباهات لوپی یا لغزش های زبانی

اشتباهات لپی یا لغزش فرویدی یا پیراکُنشی ( اصطلاح وضع شده از جانب فروید به آلمانی: Fehlleistungen ) ( Freudian slip ) شامل تلفظ غلط یا استفاده از واژه های نابجا است که در واقع از نظر فروید هرگز تصادفی نیست. لغزش های کلامی برای لحظه ای چیزهایی را فاش می کنند که فرد مایل به پنهان کردن آن هاست، چه آگاهانه و چه نا آگاهانه؛ و برای لحظه ای هم که شده احساسات واقعی اش را برملا می کنند. این لغزش ها برخاسته از احساسات ناآگاهانه ای است که در ذهن او سرکوب شده اند، یا این که آگاهانه اما بدون موفقیت سعی در خفه کردن آن ها داشته است.

ادامه نوشته

نظریه نمایشنامه زندگی اریک برن و کلاد استانبر

نظریه نمایشنامه زندگی برای اوّلین بار توسط اریک برن و همکارانش، به خصوص کلاد استانبر ، در اواسط دهه 1960 بنیان گذارده شد. موضوع نمایشنامه زندگی، به عنوان بخشی از نظریه تحلیل تبادلی اهمّیت زیادی پیدا کرده است، به طوری که در حال حاضر اهمّیت آن در سطح اهمّیت حالت ایگو که هسته مرکزی تحلیل تبادلی است، قراردارد. وضعیت های زندگی در نظریه اریک برن از نظر اریک برن کودک خردسال در ابتدای روند زندگی اعتقادات راسخی در مورد خودش و افراد دور و برش پیدا می کند. تصمیم گیری درباره خود، دنیای خود و روابط با دیگران در طول پنج سال اول زندگی متبلور می شود. این تصمیمات در شکل گیری موقعیت زندگی فرد اساسی بوده و تعیین کننده نقشهای زندگی اوست.

ادامه نوشته

امر غریب در روانکاوی

جستاری مهم از زیگموند فروید به همراه مقالاتی مرتبط با این جستار. « امر غریب »، با عنوان اصلی Das Unheimliche، جستاری است که فروید آن را در سال 1919 منتشر کرد و این جستار، چنانکه در مقدمۀ مهرداد پارسا بر ترجمۀ فارسی کتاب « امر غریب » اشاره شده، نقطۀ عطفی در کار فروید بود و زمینه‌ای برای نوشته شدن یکی از مهمترین جستارهای او، یعنی جستار « فراسوی اصل لذت »، که یک سال بعد از « امر غریب » منتشر شد.

ادامه نوشته

نظریه آنا فروید درباره نوجوانی

آنا فروید نوجوانی را به عنوان « آشفتگی تکاملی » تعریف کرد که به معنی تغییر اجباري و موقتی است. مطابق با این معنی از نظر زیستشناختی، بلوغ سنی است پر از امید و آرزو، هرچند از خطرهاي روانشناختی و اجتماعی آزاد نیست که شامل تغییرات وابسته به خانواده، جستجوي الگوهاي جدید و به خاطر وارد شدن در ارتباطاتي با كمترين زمينه حمايتي و اختلاف انتظارات چشمگير است . بنابراين، اين ها مي‌تواند علت اين امر باشد كه گذشتن از كودكي به فردي فعال، با خودش اضطراب، تعارض و نابهنجاري را به بار مي آورد ( جیورجی ، 2005).

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : هانا سگال

هانا ماریا سگال ( Hanna Segal ) روانکاو و از پیروان ملانی کلاین ، در سال 20 آگوست 1918 در لودز لهستان زاده شده و در 5 ژوئیه 2011 در لندن از دنیا رفت . او با نام هانا پوزنانسکا ، در خانواده ای بسیار فرهنگی در لهستان متولد شد . پدرش چسلاو یک وکیل دعاوی منتقد هنری و سردبیر روزنامه بود . در ایام کودکی ، ایزابلا مادر هانا ، به سان یک بانوی بورژوای معمولی سپری می کرد اما وقتی زندگی به سراشیب افتاد ، قدرت و تدبیر او آشکار شد . از دست دادن خواهرانش در کودکی از جمله نخستین ضربه‌های بزرگی بود که بر وی وارد شد. او می‌گفت که در خانه کودکی تنها بود و این امر او را به مدرسه جذب می‌کرد. خانواده او در 13 سالگی هانا به ژنو نقل مکان کردند که این جا به جایی برای وی فرصتی جهت آشنایی با فرهنگ و نظرگاه‌های سیاسی گوناگون ایجاد کرد. در آن مقطع وی فروید را به تمامی مطالعه کرد . او تا اواخر دوران نوجوانی خود از پیش تمام آثار فروید را که به زبان لهستانی ترجمه شده بود خوانده بود . سایر تاثیرات فکری اولیه شامل ولتر ، روسو ، مونتانی ، شوپنهاور ، نیچه ، پروست و پاسکال بود . او با دیدن فقر و فقدان آزادی سیاسی به حزب سوسیالیست لهستان پیوست و تعهد او به جناح چپ در سراسر عمرش ادامه یافت . روانکاوی به گفته ی او « یک موهبت الهی » بود ، چرا که راهی برای ترکیب عمیق ترین علایق فکری خود با میل به کمک به مردم در آن پیدا کرد .

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : ویتوریو لینگیاردی

ویتوریو لینگیاردی ( Vittorio Lingiardi ) متولد 10 اکتبر 1960 در میلان ، روانپزشک و روانکاو ایتالیایی ، استاد کامل روانشناسی پویا و مدیر سابق برنامه تخصصی روانشناسی بالینی (2006-2013)، دانشکده پزشکی و روانشناسی، دانشگاه ساپینزای رم ، ایتالیا است. او با نانسی مک‌ویلیامز ویرایش دوم کتابچه راهنمای تشخیصی روان‌دینامیک ، PDM-2 را انجام داده است ( Gilford Press ، 2017). او عضو انجمن بین‌المللی روان‌شناسی تحلیلی (IAAP)، انجمن بین‌المللی روان‌کاوی رابطه‌ای و روان‌درمانی (IARPP)، انجمن تحقیقات روان‌درمانی (SPR)، فصل ایتالیا (SPR-it) و انجمن روان‌شناسی ایتالیا (AIP) است. بخش بالینی و دینامیک). او همچنین عضو کمیته راهبری ارزیابی تناسب برنامه‌های آموزشی روان‌درمانی، وزارت آموزش، دانشگاه و تحقیقات ( MIUR ، ایتالیا) و کمیته علمی پورتال LGBT وزارت فرصت‌های برابر ریاست جمهوری و شورای وزیران (UNAR، دفتر مبارزه با تبعیض، ایتالیا) است .

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : لستر لوبورسکی

لستر بی لوبورسکی ( Lester Luborsky ) متولد 15 می 1920 در فیلادلفیای آمریکا و متوفای 22 اکتبر 2009 ، یکی از بنیانگذاران تحقیقات علمی در روان درمانی بود. لوبورسکی در فیلادلفیا از مایر و سلیا لوبورسکی ( از مهاجران اروپای شرقی ) به دنیا آمد و بزرگ شد. او از دبیرستان مرکزی فیلادلفیا فارغ التحصیل شد و سپس مدرک لیسانس خود را در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا گرفت. لوبورسکی دکترای خود را در روانشناسی از دانشگاه دوک دریافت کرد . او به مدت دو سال در دانشگاه ایلینویز مربی بود. او سپس یازده سال را در بنیاد منینگر گذراند و سپس به آن ملحق شد . در سال 1973-1974 لوبورسکی به عنوان رئیس انجمن تحقیقات روان درمانی فعالیت کرد .

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : جاناتان شیدلر

دکتر جاناتان شیدلر روانشناس آمریکایی در سطح بین المللی به عنوان نویسنده، مشاور و متخصص بالینی و معلم ، استاد دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو شناخته شده است. مقاله او «اثربخشی روان درمانی روان پویشی» به دلیل تثبیت قاطعانه درمان روان پویشی به عنوان یک درمان مبتنی بر شواهد، مورد تحسین جهانی قرار گرفت. او یک متخصص بین المللی برجسته در زمینه سبک های شخصیتی و اختلالات و درمان آنها است. دکتر شیدلر کارگاه های حرفه ای و مشاوره با پزشکان، سازمان ها و آژانس های دولتی ایالات متحده و بین المللی را رهبری می کند. او استاد بالینی در بخش روانپزشکی UCSF و عضو هیئت علمی مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو است.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : هیمن اسپاتنیتز

هیمن اسپاتنیتز ( Hyman Spotnitz ) متولد ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۸ و متوفای ۱۸ آوریل ۲۰۰۸ ، روانکاو و روانپزشک آمریکایی بود که در دهه ۱۹۵۰ رویکردی را برای کار روانکاوی با بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به نام روانکاوی مدرن آغاز کرد. او همچنین یکی از پیشگامان گروه درمانی بود. هایمن اسپاتنیتز در 29 سپتامبر 1908 در بوستون، ماساچوست به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین از پنج خواهر و برادر بود و در شمال بوستون بزرگ شد. پس از فارغ التحصیلی از مدرسه دولتی، به دانشگاه هاروارد رفت و در سال 1934 مدرک پزشکی را از دانشگاه فردریش ویلهلم در برلین گرفت. از آنجا، او در دانشگاه کلمبیا ادامه داد و در سال 1939 مدرک علوم پزشکی را در رشته اعصاب گرفت .

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : براچا اتینگر

براچا لیختنبرگ اتینگر ( Bracha L. Ettinger ) هنرمند ، نقاش و نویسنده ، تحلیلگر بصری، روانشناس و روانکاو ساکن در پاریس است . او به عنوان یک نظریه پرداز بزرگ فمینیست فرانسوی و هنرمند برجسته بین المللی در نقاشی معاصر اروپای جدید شناخته می شود که مفهوم فضای ماتریکسی (ماتریسیال) / فضای ماتریکسیل (ماتریسیل) را ابداع کرد. اتینگر استاد دانشکده تحصیلات تکمیلی اروپا در Saas-Fee ، سوئیس و در GCAS، دوبلین است . براچا ال. اتینگر در 23 مارس 1948 در خانواده بازماندگان هولوکاست یهودی-لهستانی در تل آویو به دنیا آمد. او مدال عالی قهرمانی جنگ را دریافت کرد، زیرا بزرگترین عملیات نجات در تاریخ خاورمیانه را در سال 1967 رهبری کرد. او کارشناسی ارشد خود را در روانشناسی بالینی از دانشگاه عبری اورشلیم دریافت کرد و در آنجا به عنوان دستیار پژوهشی و سپس دستیار شخصی آموس تورسکی (1969/70، 1973/74، 1974/75) و دنی کانمن (1970/71) کار کرد.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : رابرت دی استولرو

رابرت دی استولرو ( Robert D. Stolorow ) ، روانکاو و فیلسوف عضو هیئت علمی مؤسسه روانکاوی معاصر، لس آنجلس، و مؤسسه مطالعات روانکاوی ذهنیت، شهر نیویورک است. او نویسنده جهان، عاطفه، تروما: هایدگر و روانکاوی پسا دکارتی (راتلج، 2011) و تروما و هستی انسانی: بازتاب های اتوبیوگرافیک، روانکاوانه و فلسفی (راتلج، 2007) و نویسنده همکار، از جمله 9 کتاب است. قدرت پدیدارشناسی: دیدگاه های روانکاوی و فلسفی (راتلج، 2018). او دکترای خود را روانشناسی بالینی از دانشگاه هاروارد در سال 1970 دریافت کرد ، گواهینامه روانکاوی و روان درمانی از مرکز تحصیلات تکمیلی بهداشت روان، شهر نیویورک، در سال 1974، و دکترای در فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید در سال 2007 دریافت کرد . در سال 2012 استولرو جایزه یادبود هانس لووالد ( Hans W. Loewald ) انجمن بین المللی آموزش روانکاوی را دریافت کرد .

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : جورج اتوود

جورج اتوود ( George Atwood ) ، استاد روانشناسی بالینی (بازنشسته) در دانشگاه راتگرز و عضو هیئت علمی مؤسس مؤسسه مطالعات روانکاوی ذهنیت در نیویورک است. او یک مطب خصوصی در کلینتون، نیوجرسی دارد و نویسنده کتاب‌های بسیاری از جمله The Abyss of Madness و با رابرت استولورو، Structures of Subjectivity: Explorations in Psychoanalytic Phenomenology و Contextualism است. اتوود و استولرو (۱۹۸۴) مفهوم بین الاذهانی را معرفی کردند و زمینه های بین الاذهانی را که از تلاقی دو یا چند سوبژکتیویته تشکیل می شوند، توصیف کردند. این مفهوم که میدان بین الاذهانی یا رابطه ای نیز نامیده می شود، بر درهم تنیدگی فرد با دیگران و حوزه رابطه ای (کل گرایی پیوندی) تأکید دارد. رویکردهای درمانی که بر چگونگی تأثیر کیفیت رابطه برقرار شده بر افراد تمرکز می کنند، روان درمانی رابطه ای نامیده می شوند.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : فلیس میدو

فیلیس ویتکومب میدو ( Phyllis W. Meadow ) ، روانکاوی که برای آزادسازی آموزش و صدور مجوز در رشته خود کار می کرد، در 19 ژانویه در بیمارستان سنت وینسنت منهتن درگذشت. او 80 ساله بود و در بروکلین، ماساچوست، شهر نیویورک و دامرستون، ویرجینیا زندگی می کرد. او بنیانگذار و رئیس هیئت امنای مرکز مطالعات روانکاوی مدرن و رئیس دانشکده تحصیلات تکمیلی روانکاوی بوستون است. او همچنین رئیس سابق انجمن روانکاوان مدرن است. دخترش، دکتر دنا رید، که او نیز روانکاو است، گفت که علت فوت ایشان سرطان کیسه صفرا بود.

ادامه نوشته

نظریه های انتقال در روانکاوی

فروید انتقال را تکنیک بسیار مهمی برای کشف می‌دانست، درحالیکه درباره انتقال متقابل هشدار می‌‌داد و آن را برای درمان تهدیدکننده می‌دانست. مفهوم انتقال را تنها می‌توان در قالب تحول تاریخی آن به طور کامل درک کرد و در حال حاضر مکاتب مختلف در روانکاوی بر جنبه‌های متفاوتی از آنچه از این اصطلاح درک می‌شود تاکید می‌کنند. روان‌درمانگران تحلیلی پدیده انتقال را محور اصلی تکنیک درمانی در نظر می‌گیرند و در خارج از حوزه تحلیل در تلاش برای فهم روابط انسانی به طور گسترده‌ای از این مفهوم استفاده می‌شود. جهت در نظر گرفتن کاربردهای رایج و بالقوه این اصطلاح، تشریح معنای مختلفی که به این اصطلاح نسبت داده شده ضروری به نظر می‌رسد. در ابتدا به صورت خلاصه به بررسی دیدگاه فروید درباره انتقال پرداخته می‌شود، و در ادامه نظرات تحلیلگران دیگر معرفی خواهد شد. انتقال، یکی از مهم‌ترین منابع محتوایی برای روانکاوی است. در روانکاوی، نگرش‌های درمان‌جو نسبت به درمانگر، بخش مهمی از جریان درمان به شمار می‌آید. درمان‌جو دیر یا زود پاسخ‌های عاطفی نیرومندی نسبت به روانکاو پیدا می‌کند.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : پائولا هیمن

پائولا هیمن ( Paula Heimann ) متخلص به کلاتزکو ، متولد 2 فوریه 1899 در گدانسگ امپراطوری آلمان و متوفای 22 اکتبر 1982 در لندن ، روانپزشک و روانکاو آلمانی ، که پدیده انتقال متقابل به عنوان یک ابزار مهم از درمان روانکاوی معرفی کرد . خانم پائولا کلاتسکو که در خانواده‌ای یهودی که از روسیه مهاجرت کرده بودند ، متولد شد . او در آلمان در سال 1924 با همسر آینده اش ، پزشک فرانتس هیمن آشنا شد. آنها با هم به هایدلبرگ رفتند ، جایی که او برای روانپزشکی از 1924 تا 1927 آموزش دید. او رساله دکتری خود را در سال 1925 نوشت. دخترشان میرزا در همان سال به دنیا آمد . در سال 1927، خانواده هایمن به برلین نقل مکان کردند، جایی که او آموزش روانکاوی خود را زیر نظر تئودور ریک آغاز کرد . در سال 1929 او به همراه همسرش عضو انجمن بین المللی پزشکان علیه جنگ بود.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : جوزف سندلر

جوزف جی. سندلر ( Joseph Sandler ) متولد 10 ژانویه 1927 و متوفای 6 اکتبر 1998) یک روانکاو بریتانیایی در گروه آنا فروید - اکنون فرویدیان معاصر - از انجمن روانکاوی بریتانیا بود. و شاید بیشتر به خاطر آنچه « انقلاب خاموش » او در همسویی مجدد مفاهیم مکتب روابط ابژه در چارچوب روانشناسی ایگو نامیده می شود، شناخته شده است. که برخی او را نماینده‌ی اصلی روابط موضوعی در دل مکتب روانشناسی ایگو می‌دانند . جوزف سندلر در آفریقای جنوبی به دنیا آمد و بزرگ شد. به دلیل ترس از موضع ضد آپارتاید به لندن نقل مکان کرد ، و در آنجا دکترای خود را در روانشناسی به پایان رساند کالج دانشگاهی ، لندن در سال 1950 ، قبل از آموزش بیشتر در پزشکی و روانکاوی. وی در سال 1955 به یک تحلیلگر آموزش تبدیل شد. دکترای تخصّصی (PhD) خود را از انستیتو روانپزشکی لندن در ۱۹۵۰ دریافت کرد.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : جان فردریکسون

قطعا بسیاری از روانشناسان و روانکاوانی که با رویکرد درمانی Istdp آشنا شده اند ، اسم روانشناس بزرگ جان فردریکسون را شنیده اند. جان فردریکسون ( Jon Frederickson ) ، از شاگردان ممتاز دکتر دوانلو است که در مدرسه عالی روانپزشکی واشینگتن تدریس می‌کند و از اعضای هیئت علمی این مجموعه است. او در بسیاری از مراکز علمی، بخش آموزش ISTDP را مدیریت می‌کند.از فردریکسون مقاله‌های زیادی منتشر شده است.همچنین اثر جدید او با عنوان «هم‌آفرینی تغییر» به تازگی موفق به دریافت جایزه بین المللی کتاب درخصوص سلامت روان شده است. او با هدف آموزش بهترروان‌درمانی پویشی فشرده، نمونه‌هایی ویدئویی از درمان‌های بالینی خود در هلند، دانمارک، نروژ، لهستان، ایتالیا، بریتانیا، آمریکا و برزیل را به اشتراک گذاشته است و تلاش می‌کند تا این روند ادامه پیدا کند.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : دیوید مالان

دیوید هانتینگفورد مالان ( David Huntingford Malan ) زاده 21 مارس 1922 و متوفای 2020 ، یک روانشناس و پژوهشگر روانشناسی انگلیسی است که به دلیل سهم خود در توسعه روان درمانی شناخته شده است. وی روحیه علمی تحقیق ، شفافیت و سادگی را در این زمینه ارتقا داد. او همچنین به دلیل پیشرفت "مثلث های مالان" ، روشی که در آن درمانگران می توانند در مورد آنچه انجام می دهند و جایی که در هر لحظه در فضای رابطه ای قرار دارند ، تأمل کنند ، شناخته شده است. دیوید هانتینگفورد مالان یک پزشک و محقق روان‌درمانی روان‌کاوانه بریتانیایی بود که به دلیل مشارکت در توسعه روان‌درمانی شناخته شده است. او روحیه علمی تحقیق، صراحت و سادگی را در این زمینه ترویج داد. او همچنین به‌خاطر توسعه مثلث‌های مالان ، که تبدیل به عنوانی شد که در آن درمان‌گران می‌توانند در هر لحظه به آنچه انجام می‌دهند و جایی که در فضای رابطه‌ای هستند فکر کنند، مورد توجه است.

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : اریک کندل

اریک ریچارد کندل ( Eric Richard Kandel ) ، متولد سال ۱۹۲۹ میلادی در وین اتریش ، روانپزشک و عصب‌شناس اهل آمریکاست که در سال ۲۰۰۰ میلادی به‌دلیل تحقیق روی پایه و اساس فیزیولوژی ذخیره‌سازی حافظه در یاخته‌های عصبی، همراه آروید کارلسون و پائول گرینگارد، برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. جالب است بدانید جایزه اروپایی اریک کندل به پاس احترام به این شخصیت علمی به محققان برجسته در حوزه علوم اعصاب اهدا می‌شود که در سال ۲۰۱۵ میلادی این جایزه به یاسر رودی، فیزیکدان جوان، از موسسه کاولی نیوروساینس و مرکز محاسبات عصبی NTNU در تروندهایم نروژ تعلق گرفت . کندل در 7 نوامبر 1929 در وین زاده شد. مادرش متولد اکراین و پدرش از منطقۀ امپراطوری اتریش- مجارستان بود. پدر و مادرش در آنجا یک فروشگاه کوچک اسباب بازی فروشی داشتند. در 1938 و نهمین سالگرد تولدش بود که شب کریستال اتفاق افتاد؛ شبی که نازیها شیشه های مغازه های یهودیان را شکستند و حمله و تعقیب یهودیان شروع شد؛ این اتفاق شامل حال خانوادۀ کندل هم شد. روز بعد، یوزف گوبلز به روزنامه ها دستور داد بنویسند : « حملۀ خودجوش نیروهای مردمی به محله های یهودی نشین ».

ادامه نوشته

آشنایی با روانکاوان : حبیب دوانلو

حبیب دوانلو متولد ۱۷ مهرماه ۱۳۰۶ ( سال ۱۹۲۷ میلادی ) روان‌کاو و پژوهشگر روان‌پزشکی ایرانی-کانادایی است که در مونترال کانادا مشغول به کار است. او روش روان‌درمانی پویشی فشرده کوتاه‌مدت به وجود آورده است. او استاد روان‌پزشکی دانشگاه مک‌گیل (اکنون بازنشسته افتخاری است). و موسس مجله بین‌المللی روان‌درمانی پویشی فشرده کوتاه‌مدت بوده است. درباره دوانلو به فارسی نمی توان مطالب چندانی یافت اما وقتی نام او را به انگلیسی جستجو کنیم او را زیاد خواهیم یافت. پرآوازه ترین ایرانی در عالم رواندرمانی شاید گویای عظمت او نباشد اما برای ما ایرانیان معانی فراوانی می تواند داشته باشد. دکتر دوانلو از زمان رزیدنتی در بخش زنان بیمارستان های ایران به رابطه نوزاد ومادر توجه داشت و همواره با خود می اندیشید که آرزوی سلامتی کردن برای نوزادانی که مادرانشان از نورز رنج می برند، آرزویی محال است ( ارتباط شخصی، 2017) . او معتقد بود که حفظ سلامتی پایدار در نوزادانی که مادرانشان به نوروز (نوعی اختلال روانی) مبتلا هستند، امکان‌پذیر نیست.

ادامه نوشته