نظر داروین درباره تکامل اوضاع روانی انسان در کتاب تبار انسان

هوش ، بدون شک یکی از مزایای بزرگی است که جانداران را در تنازع بقا یاری می کند. انتخاب طبیعی می تواند نقش مهمی در تکامل هوش اجداد ما ایفا کرده باشد. مسلم است هر فتحی که به کمک هوش نصیب جانوری شود نمو آن را تسریع می کند.

به نظر داروین با معلومات حاضر، نمی توان به طور مشروح، تاریخچه ی به ظهور رسیدن قوای عقلانی ما را بیان کرد. یکی از فلاسفه ی پیرو مکتب داروین به نام م.رومان (1887) در دو کتاب که در این موضوع نوشته مدارک با ارجی درباره ی تکامل قوای عقلانی انسان ارائه داده است .

ادامه نوشته

نظریه های پردازش اطلاعات هوش

رویکردهاي اخیر در زمینه هوش، پیرو دیدگاه شناختی یا پردازش اطلاعات هستند. برخی از محققان روي سرعت پردازش و عده اي دیگر روي راهبردهاي پردازش اطلاعات تمرکز کرده اند. در رویکرد پردازش اطلاعات بر کنش فرایندهاي ذهنی به جاي محتوا تأکید می شود. و تأکید بر یادگیري و تفکر و حل مسأله و... است. در این رویکرد ذهن مثل کامپیوتر فرض می شود. سنجش هوش بر اساس عواملی مانند گنجایش ذخیره سازي، سرعت دست یابی به محتواي خزانه حافظه، سرعت عملیات

ادامه نوشته

نظریه های عصبی - روانشناختی هوش

در رویکرد عصبی - روانشناختی مطرح می شود که یک زمینه عصبی وجود دارد که در نهایت هوش به آن وابسته است.

نظریه هوش زیستی

هالستید ( 1961 ) نظریه هوش زیستی را مطرح کرده است. بنا به نظر او تعدادي از کارکردهاي مغز که به هوش مربوطند به طور نسبی از ملاحظات فرهنگی مستقلند و پایه زیستی دارند و در همه افراد به کارکردهاي مغزي مربوطند. این چهار عامل عبارتند از :

ادامه نوشته

نظریه های هوش با رویکرد روان سنجی

رویکرد روان سنجی بر این فرضیه مبتنی است که هوش یک سازه یا صفت است که در آن تفاوت هاي فردي وجود دارد و این تفاوت ها قابل اندازه گیري و کمی شدن است.

رویکردهاي تحلیل عاملی:

تحلیل عوامل به مجموعه فعالیت هاي آماري گفته می شود که به کمک آنها میتوان سئوالات متعدد و پراکنده یک آزمون را به دسته ها یا خوشه هاي همبسته به یکدیگر تقسیم نمود تا مقایسه و قضاوت درباره آنها ساده تر گردد. براي این منظور در آغاز، سئوالی را که بهترین شاخص یکی از عامل هاي احتمالی است انتخاب میکنند و سپس همبستگی سایر سئوالات را با آن محاسبه می نمایند. چنانچه برخی از سئوالات با شاخص مورد نظر همبستگی سطح بالا نشان دادند آنها را جزو یک عامل تلقی 

ادامه نوشته

نظریه های جمجمه شناسی درباره هوش

هرچند كه در دوران باستان، فلسفه‌ی قوای ذهنی با تلفیق آن در حیطه‌ی تفاوت‌های فردی به وسیله‌ی افلاطون و شاگردانش در اولویت قرار داشت و به وسیله‌ی فعالیت‌های چشمگیر معبد كونگ فو توآ، بازدهی آن ثابت شده و اقدامات برخی از امپراتوران چین به آن مشروعیت بخشیده بود، ولی هنوز هم مسیر واضح و روشنی برای اندازه‌گیری هوش ترسیم نشده و با وجود اینكه اقدامات اولیه، بستر مناسبی را برای دانشمندان در راستای شناسایی ماهیت، تحول و اندازه‌گیری هوش فراهم كرده بود، اقدامات اندكی در این زمینه در دوران قرون وسطی 

ادامه نوشته

خاستگاه ذهن انسان

به‌گفته‌ی باستان‌شناسی سر‌شناس از دانشگاه بولدر کلرادو؛ دانشمندانی که قصد درک ریشه‌های ذهن آدمی را دارند؛ احتمالاً برای حل برخی معما‌هایشان بایستی به زنبورهای عسل بنگرند؛ نه اجداد میمون‌ نمایمان.

دکتر «جان هافکر» (John Hoffecker)؛ پژوهش‌یار دانشگاه بولدر می‌گوید که فسیل‌ها و شواهد باستان‌شناختی ِ

ادامه نوشته

مفهوم نگهداري ذهني از منظر پیاژه

اگر ظاهر اشياي خارجي ( از جهات مختلف ) تغيير کند, وضع آنها در ذهن کودک ثابت مي ماند و او چنين تشخيص مي دهد که اين اشياي به ظاهر تغيير کرده, همان اشياي سابق هستند و فرقي نکرده اند . نگهداري و تثبيت ذهني , تابع مساله مهم بازگشت پذيري است. به اين معني که در هر عملي امکان بازگشت به نقطه 

ادامه نوشته

بقای شیء ( پایداری شی ) از منظر پیاژه

در روان‌شناسی، بقای شیء یا پایداری شیء اشاره به این درک در انسان دارد که می‌دانیم اشیاء حتی زمانی که دیگر آنها را با حواس پنج‌گانه ادراک نمی‌کنیم هم‌چنان وجود دارند.

بقای شیء یک مفهوم پایه‌ای در زمینه روان‌شناسی رشد است، زیررشته‌ای از روانشناسی که به رشد 

ادامه نوشته

هوش و تفکر از منظر ژان پیاژه

هوش به دوره خاصی از رشد محدود نمی شود و کودکان خردسال که هنوز زبان را نیاموخته اند رفتار هوشمندانه دارند .

پیاژه می گوید وقتی که کودک 12 ماهه ای می خواهد شیئی را به دست آورد که در فاصله ای به دور از او در گوشه یک پتو قرار دارد و پتو را به عنوان واسطه ای برای نزدیک کردن آن شی ء به خودش به کار می برد ، این

ادامه نوشته

نظریه های رشد ذهنی

به نظره پیاژه، کودکان از دو راه به اطلاعات می پردازند؛ یا آن را جذب می کنند یا با آن انطباق می کنند؛ و هر دو این فرایند در تعادل جویی سهیم هستند. به عبارت ساده، هنگامی که کودکان اطلاعات را جذب می کنند آنها را به حقایقی که اکنون می دانند می افزایند؛ وقتی که با اطلاعات انطباق می کنند آنچه را که از قبل می دانند با 

ادامه نوشته

نظریه رشد هوش پیاژه

پیاژه برای رشد و تکامل هوش پنج مرحله قایل است:

1ـ دورهی حسی ـ حرکتی : از تولد تا 2 سالگی: این دوره با توانایی کودک در ادراک امور ساده و فعالیت‌های جنبشی مشخص می‌شود که به طور خلاصه دوره‌ی هماهنگی و همکاری اعمال حسی و 

ادامه نوشته

نهادینه کردن هوش فرهنگی در سازمان

براي نهادینه کردن هوش فرهنگی در سازمان، میتوان اقداماتی را انجام داد:

1) هوش فرهنگی به عنوان ملاك انتخاب در استخدام به کار برده شود:  نباید انتظار داشت که تعداد زیادي از افراد را بتوان یافت که بهره بالایی از هوش فرهنگی را داشته باشند.

2) شناسایی و انتخاب افراد مناسب، اولین وظیفه اساسی مدیریت منابع انسانی در محیط بین المللی و در 

ادامه نوشته

ارزیابی هوش فرهنگی

روش هاي ارزیابی هوش فرهنگی که توسط این و هیجن (2004) ارائه شد به شرح زیر می باشد:

- روش هاي ایفاي نقش

- مراکز ارزیابی رفتاري

- مقیاس هاي خود نظارتی

-...

ادامه نوشته

الگوي حلقه هاي سه گانه تقویت هوش فرهنگی باووك و همکاران

باووك و همکاران ( 2008 ) با برجسته کردن مفهوم حساسیت بین فرهنگی و طرح اهمیت و ضرورت آن براي رسیدن به روابط بین فرهنگی اثربخش، الگوي خود براي توسعه این حساسیت فرهنگی را به نام الگوي حلقه هاي سه گانه یادگیري فرهنگی طرح کرده اند آنان تشریح کرده اند که حساسیت بین فرهنگی جوهره 

ادامه نوشته

الگوي قواعد مشارکت تقویت هوش فرهنگی توماس و اینکسون

مدل آموزشی تقویت هوش فرهنگی توماس و اینکسون بیشتر بر مشارکت فرد آموزش گیرنده در محیط هاي واقعی چند فرهنگی مربوط می شود.  توماس و اینکسون (2005)  در مقاله خود با عنوان"  هوش فرهنگی براي یک محل کار جهانی"  نشان می دهند که هر چند تجارب بلند مدت در کشورهاي خارجی بهترین فرصت براي 

ادامه نوشته

الگوی مراحل شش گانه تقویت هوش فرهنگی ارلی و موساکوفسکی

در رابطه با انواع هوش از جمله هوش فرهنگی همواره این پرسش مطرح می شود که آیا می توان آن را با آموزش مستقیم یا غیرمستقیم بهبود بخشید و در صورتی که پاسخ به چنین پرسشی مثبت باشد تا چه اندازه امکان تقویت هوش فرهنگی از راه چنین آموزش هایی امکان پذیر است؟ علاوه بر این پرسش دیگري که در این 

ادامه نوشته

هوش فرهنگی در مدیریت منابع انسانی

جهانی شدن و تجارت جهانی ضروري می نماید تا شرکت ها و سازمان ها به صورت شرکت هاي بین المللی؛ چند ملیتی و جهانی درآیند و در این صورت است که شانس باقی ماندن در رقابت جهانی را خواهند داشت. براي این گونه سازمان ها؛ در این بعد فعالیت، پیوند دادن تفاوت هاي فرهنگی هم در سطح جهانی و هم در 

ادامه نوشته

رشد هوش فرهنگی مدیران

نتایج تحقیقات روبرت هاوس و همکارانش در پروژه گلوب(2002)  نشان داد رفتار مدیران موفق در بسترهاي فرهنگی گوناگون متفاوت است. بنابراین به منظور هدایت موفقیت آمیز سازمان ها در قرن بیست و یکم مدیران جهانی نیاز به درك واگرایی فرهنگی، قومی و منطق هاي محیط کاري خویش و تمایز فرهنگی جمعیت فرافرهنگی 

ادامه نوشته

رابطه هوش فرهنگی با سایر انواع هوش

یکی از توانایی ها در رفتار هیجانی، جلوگیري از بروز واکنش هاي هیجانی است که از آموزه هاي بشري محسوب می شوند.  این هیجانات شش گانه عبارتند از شادي، غم، تعجب، ترس، خشم و نفرت.

درون فضاي حاکم بر کشور یا در جو غالب یک خرده فرهنگ ملی، برداشت مشابهی از معنی و مفهوم هر یک از این احساسات به چشم می خورد؛ اما هنگام عبور از مرزهاي فرهنگی و جغرافیایی ترجمه بسیاري از هیجانات 

ادامه نوشته

تیپ های شخصیتی براساس هوش فرهنگی

مدیران از لحاظ قابلیت درك و شناخت فرهنگ هاي بیگانه و عمل متناسب با آنها یکسان نیستند. برخی مدیران زمانی که اندکی پا را از فرهنگ ملی و محلی خود فراتر می گذارند، دچار ناراحتی، بی اطمینانی و ناسازگاري می شوند.  در مقابل بعضی دیگر از مدیران ، چنان رفتار می کنند که گویی سال هاست با آن فرهنگ بیگانه خو گرفته اند (پیترسون،2004).

مدیران را بر حسب قابلیت هوش فرهنگی می توان در یکی از طبقات زیر قرار

ادامه نوشته

نگرش چهار عاملی هوش فرهنگی

پروفسور سونانگ (2004)  از جمله صاحب نظرانی است که حول متغیرهایی چون متغیر شناختی - فراشناختی، انگیزشی و رفتاري چهار بعد استراتژي، دانش، انگیزش و رفتار هوش فرهنگی را براي تبیین هوش فرهنگی پیشنهاد کرد.

-  استراتژي هوش فرهنگی بدین معناست که فرد چگونه تجربیات میان فرهنگی را درك می کند. این 

ادامه نوشته

توسعه هوش فرهنگی

مراحل مدل توسعه هوش فرهنگی بر اساس تقسیم بندي توماس(2005)  عبارت است از :

-  واکنش نشان دادن در برابر محرك هاي بیرونی

-  تشخیص هنجارهاي فرهنگی در محیط هاي جدید و داشتن انگیزه در جهت یادگیري بیشتر در مورد آن

-  رفتارهاي انطباقی با سایر فرهنگ ها

-  به کار گیري هنجارهاي فرهنگی مختلف در رفتارهاي مشهود

آموزش هوش فرهنگی

علاوه بر کسب تجربیات برون مرزي، شرایط و فعالیت هاي دیگر نیز می تواند باعث ارتقاء هوش فرهنگی شود؛ مواردي چون آموزش هاي رسمی یا تعاملات رسمی مختلف (میرسپاسی و دیگران،1386).

فراشناخت را می توان به دو عنصر مکمل دانش فراشناختی و تجربه فراشناختی تقسیم کرد.  دانش فراشناختی به معناي چگونگی برخورد با دانشی است که تحت شرایط متنوع حاصل می شود و تجربه 

ادامه نوشته

استفاده از هوش فرهنگی

امروزه اکثر سازمان ها و افراد، هوش فرهنگی را یک مزیت رقابتی و قابلیت استراتژیک می دانند.  در محیط و بازار جهانی، هوش فرهنگی اهرم مورد نیاز رهبران و مدیران تلقی می شود.  سازمان ها و مدیرانی که ارزش استراتژیک هوش فرهنگی را درك کنند، می توانند از تفاوت ها و تنوع فرهنگی در جهت ایجاد مزیت رقابتی و برتري در بازار جهانی استفاده کنند.  

هوش فرهنگی به منزله چسبی است که می تواند در محیط متنوع، انسجام و هماهنگی ایجاد کند.  افراد داراي 

ادامه نوشته

هوش فرهنگی و اثربخشی گروهی

نتایج تحقیق هادیزاده مقدم و حسینی که در مرکز نوسازي و تحول اداري ایران تحت عنوان  "رابطه بین هوش فرهنگی و اثربخشی گروهی"  انجام گرفت، نشان داد بین هوش فرهنگی و مؤلفه هاي آن (دانش (شناخت)، انگیزش و رفتار) با اثربخشی گروهی رابطه وجود دارد نتایج تحقیق دیگري تحت عنوان"  تأثیر هوش هیجانی و 

ادامه نوشته

هوش فرهنگی زیربناي سازگاري اجتماعی

فرهنگ در معناي کلی عقاید و ارزش ها را به عنوان مبنایی براي تفسیر رفتارها و تجربه هاي انسانی در گروه ها مورد توجه قرارداده و بر آن تاکید می نماید.  فرهنگ مفهومی وسیع و در عین حال ساده می باشد و همین جامعیت یا سادگی است که آن را از لحاظ معنایی براي ما به یک مفهوم کاملا بنیادي تبدیل می نماید.  

فرهنگ در این معنا به گروه هایی اشاره می نماید که در آن انسان ها در تجربه هاي یکدیگر شریک بوده و به 

ادامه نوشته

مفهوم هوش فرهنگی

هسته اصلی تشکیل دهنده هوش فرهنگی توانمندي افراد یا گروه هاي اجتماعی در تعامل اجتماعی سازنده با افراد یا گروه هاي اجتماعی با فرهنگ متفاوت است. به عنوان مثال، اگر دو شهر را در نظر بگیریم که هر دوي آنها در خصیصه متشکل بودن از ملیت هاي چندگانه اشتراك دارند اما در یکی بیشتر همکاري هاي اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي میان افراد با ملیت هاي مختلف مشاهده می شود درحالی که در دیگري بیشتر شاهد

ادامه نوشته

مقدمه هوش فرهنگی

دانشمندان مختلف براي تعریف هوش، تلاش هاي بسیاري کرده اند. از زمانی که پدیدهاي به نام هوش توسط آلفرد بنیه (1905) در فرانسه به صورت عدد و رقم نمود کمی یافت و اصطلاح بهره هوشی توسط ترمن (1916) معرفی شد نزدیک به یک قرن می گذرد.

از آن زمان تاکنون بسیاري از روانشناسان تعاریف و طبقه بندي هاي مختلفی از هوش به دست داده و بر آن 

ادامه نوشته

هوشبهر

مفهوم هوشبهر

هوشبهر اولیه بینه عبارت بود از تفاوت سن عقلی و سن زمانی و از این مشکل برخوردار بود که معناي آن در گروههاي سنی مختلف تفاوت داشت. یک سال عقب ماندگی براي یک کودك 3 ساله به مراتب شدیدتر از یک سال عقب ماندگی براي کودك 14 ساله است. این مسأله تا اندازه اي با روش محاسبه هوشبهر ترمن به سال 1916 که از خارج قسمت سن عقلی بر سن زمانی ضربدر 100 تعیین می شود، حل شد (نسبت بهره هوشی).

اگر از این فرمول استفاده شود، کودك سه ساله اي که یک سال عقب ماندگی دارد هوشبهري برابر 66 و کودك 14 ساله اي که یک سال عقب ماندگی دارد هوشبهرنسبتاً بالاتر و معادل

ادامه نوشته

نظریه سه جنبه اي هوش استرنبرگ

استرنبرگ (1985 -1991) نظریه سه جنبه اي هوش (intelligence of theory triarchic) را مطرح کرده است. وي معتنقد است مردم بر مبناي سه جنبه هوش عمل می کنند. مؤلفه اي، تجربه اي و بافتاري. این رویکرد تأکید بر سرعت و دقت عملکرد ندارد. در عوض بر برنامه ریزي پاسخ ها و بازبینی آنها تأکید دارد. 1 . جنبه مؤلفه اي: همان تفکر تحلیلی است. مثل شخصی که امتحان دهنده خوبی است. 2 . جنبه تجربه اي: با تفکر خلاق ارتباط دارد. چنین شخصی می تواند عناصر یک تجربه را تجزیه و آنها را بصیرت  مندانه ترکیب کند. 3 . بافتاري: کسی که با خم و چم زندگی شهري آشناست. یعنی بلد بودن شیوه بازي و دستکاري

ادامه نوشته

نظریه هاي عصبی ـ روانشناختی هوش

در این رویکرد مطرح می شود که یک زمینه عصبی وجود دارد که در نهایت هوش به آن وابسته است.

نظریه هوش زیستی

هالستید (1961) نظریه هوش زیستی را مطرح کرده است. بنا به نظر او تعدادي از کارکردهاي مغز که به هوش مربوطند به طور نسبی از ملاحظات فرهنگی مستقلند و پایه زیستی دارند و در همه افراد به کارکردهاي مغزي مربوطند. این چهار عامل

ادامه نوشته

نظریه هوش گیلفورد (مدل ساختار عقل)

الگوي ساخت هوش، که در سال 1959 به وسیله گیلفورد پیشنهاد شده است، تعداد عوامل تشکیل دهنده استعدادهاي ذهنی را به طورکاملاً زیاد افزایش می دهد. گیلفورد از یک تحلیل عاملی و استدلال منطقی استفاده کرد تا به این نتیجه برسد که عملکرد ذهن از 120 عامل یعنی (6×4×5) تعامل ممکن، تشکیل می شود. هر یک از 120 عامل، از سه عنصر (تعامل مؤلفه هاي سه عنصر) تشکیل می شود:

1 .عملیات: انواع پردازشهاي شناختی (ارزیابی، تولید همگرا، تولید واگرا، حافظه و شناخت)؛

2 .محتویات: نوع اطلاعات پردازش شده (تصویري، رمزي، معنایی

ادامه نوشته

نظریه ورنون (الگوي سلسله مراتبی)

سالهاي زیادي، مساله عمده در مفهوم سازي هوش این بود که آیا هوش همان عامل منحصر به فرد یکپارچـه و کلی g اسپیرمن است یا از نظریه چندعاملی ترستون پیروي مـی کنـد (اصـطلاح یکپارچـه در برابـر چندگانـه) ورنون به سال 1950 موضع بنیابین را انتخاب کرد و اظهار داشت هوش کلی و یکپارچه است اما در عین حـال تعدادي از تواناییهاي خـاص کوچـک و بـزرگ تشـکیل شـده اسـت. الگـوي وي اساسـاً سلسـله مراتبـی را بـا وجود می آورد که در راس عامل g قرار دارد و نشـانگر آن اسـت تمـامی تواناییهـاي سـطوح پـایین را یکپارچـه می کند سطح بعدي شامل تواناییهاي کلامی – آموزشی، و فضایی مکانیکی است.

ادامه نوشته

نظریه هوش چندعاملی ترستون

لوئیز ترستون ، روانشناس آمریکایی، تحلیل عـاملی را در آزمونهـاي مختلـف اسـتعداد بـه کـار بـرد. ترسـتون نظریه اي را تدوین کرد که به گونه افراطی از اسپیرمن فاصله گرفت. زیرا بـه وجـود عامـل مشـترك و یکپارچـه کننده g اعتقاد نداشت. بلکه بر این باور بود که هوش از توانایی هاي خاص و مشـترك و جداگانـه تشـکیل شـده است.

این نظریه از طریق تحلیل عاملی تکالیف مختلف تـدوین یافـت و ترسـتون از ایـن راه کوشـش کـرد کـه مهارت هاي متفاوتی را که لازمه عملکرد این تکالیف است تفکیک و تعریف کند. بررسـی هـاي تحلیـل عـاملی او نشان داد که هوش از عناصر زیر تشکیل

ادامه نوشته

نظریه دوعاملی هوش اسپیرمن

در سال 1904 چارلز اسپیرمن، (چارلز اسپیرمن به پدر تحلیل عاملی مشهور است) روانشناس انگلیسی، نظریـه دوعاملی خود را تحت عنوان نظریه عامل عمومی منتشر نمود و اعلام کرد، رفتارهایی که بـه عنـوان رفتارهـایی هوشی به حساب میآوریم، یک عامل مشترك دارند. او این عامل را g یـا هـوش کلـی نامیـد.

عامـل g بیـانگر توانایی ذهن براي انجام دادن کارهاي ذهنی و حل مسائل است. اسپیرمن، براي دفاع از نظریه خود اعـلام کـرد اشخاص با استعداد در یک زمینه،معمولاً در زمینههاي دیگر نیز استعداد دارند.

اسپیرمن اعلام کـرد کـه حتـی افراد با استعداد، در برخی زمینه هاي خاص توانایی هاي

ادامه نوشته

اصول اخلاقی هوش اخلاقی

هوش اخلاقي شامل هفت اصل اخلاقي است كه به فرزندتان كمك مي كند هنگام مواجهه با فشار ها و چالش هاي اخلاقي در زندگي از آنها عبور كند. اين اصول اخلاقي به فرزندتان جهتي اخلاقي مي دهد تا طبق موازين اخلاقي رفتار كند.

1- همدلي

اين نيكخويي به فرزندتان كمك مي كند نسبت به نيازها و احساس هاي ديگران حساس تر شود، به اشخاص نيازمند كمك كرد و با ديگران با محبت رفتار كند. علاوه بر اينها، همدلي، عاطفه اخلاقي قدرتمندي

ادامه نوشته

روش های پیشنهادی مایکل بوریا برای افزایش هوش اخلاقی

در اين زمينه مايكل بوريا ده نكته را براي پرورش كودكاني اخلاقي يا ايجاد هوش اخلاقي پيشنهاد مي دهد ، كه ابتدا رئوس اين موارد را مرور كرده و سپس به اختصار به شرح هر يك مي پردازد:

1 -احساس تعهد در راستاي ايجاد و پرورش كودكي اخلاقي

2 -تلاش براي آن كه الگويي نمونه يا يك مثال اخلاقي قوي باشيد.

3 -شناختن باورها و عقايد خودتان ، ضمن تلاش براي 

ادامه نوشته

هوش اخلاقی

يكي از ابعاد رشد و تحول ، كه از دوران كودكي تا سال هاي بزرگسالي ، در كنار ديگر ابعاد رشد شكل مي گيرد،رشد اخلاقي كودكان است. وقتي مردم درباره رشد اخلاقي صحبت مي كنند، آنها به رفتار و نگرش هاي خودشان نسبت به ساير مردم در جامعه اشاره دارند، به عبارتي آنها به پيروي ما از هنجارهاي اجتماعي ، مقررات و قوانين ، عرف و آداب و رسوم توجه مي كنند . البته به زبان ساده و در مورد كودكان ،ما توانايي آنها را در تمايز درست از غلط توصيف مي كنيم . هوش اخلاقي موضوع تقريبا جديدي است. همان طور كه هوش هيجاني و هوش شناختي

ادامه نوشته

رویکردهای عصبی- زیستی به هوش

در همه نظریه‌های مربوط به هوش، چنین فرض می‌شود که یک زمینه ‌عصبی وجود دارد و در نهایت، هوش به آن وابسته است. در نظریه عصبی – زیستی رابطه بین هوش و ویژگی‌های سیستم عصبی مانند فیزیولوژی عصبی، فرایندهای الکتروشیمیایی، اندازه و مشخصات مغز مورد بررسی قرار می‌گیرد. ساده‌ترین روش این است که رابطه بین اندازه مغز و هوشبهر مورد مطالعه قرار گیرد، که در این مورد همبستگی قابل توجهی به دست نیامده است. اگرچه مغز مهمترین عضو در فعالیت ذهنی است، اما تلاش برای شناسایی ناحیه‌ای از آن که به طور مستقیم با هوش ارتباط داشته باشد، چندان موفق نبوده است. حتی این فرضیه رایج نیز که فرایندهای 

ادامه نوشته

رویکردهای روان سنجی به هوش

رویکرد روان‌سنجی، بر این فرض مبتنی است که هوش یک سازه یا صفت (trait) است که در آن تفاوت‌های فردی وجود دارد. وجود تفاوت‌های آشکار بین عملکرد افراد، صرفنظر از ماهیت عامل ایجادکننده این تفاوت‌ها، نشان‌دهنده آن است که مقدار این عامل در افراد مختلف برابر نیست. بنابراین می‌توان آن را مورد اندازه‌گیری قرار داد.

طرفداران نظریه روان‌سنجی عمدتا برای سنجش هوش و توانایی‌های ذهنی از آزمون‌ها استفاده می‌کنند و توانایی‌های مختلف ذهنی را با اجرای آزمون‌ها به صورت کمی توصیف می‌کنند. اگرچه بیشتر روان‌سنج‌های اولیه مانند بینه، ابینگ‌هاوس و ورنیکه به شناخت ماهیت نظری هوش علاقمند بودند، در عمل آزمون‌هایی 

 

ادامه نوشته