رشد اجتماعی در دوره ی نوجوانی

در دوران نوجوانی کودک بتدریج به صورت یک پسر یا دختر بزرگسال در می آید و دامنه روابط اجتماعی وی گسترش پیدا می کند. فرد در این دوره برای سازگاریهای شخصی- اجتماعی با مسائلی مواجه می شود. اعمال رشدی مهم نوجوان عبارتند از:

1) بدست آوردن پذیرش آرام بخش از رشد بدنی سریع 

ادامه نوشته

نظریه های پرخاشگری

الف-دیدگاه غریزیون:محقق این دیدگاه به پرخاشگری به عنوان یک رفتار غریزی می نگرد تا یک رفتار یاد گرفته شده عقیده داشتند که تقلید رقابت، ترس،عشق و غیره.همگی رفتار غریزی بوده است. ب-استفاده از روش روانکاوی در توجیه پرخاشگری (فروید) فروید غرایز را به دو دسته تقسیم کرده ،غرایز جنسی و غرایز حفظ و صیانت ذات.اما در سال 1920 ظاهرا در نتیجه

ادامه نوشته

نظریه منبع کنترل جولیان راتر

راتر دریافت که برخی افراد معتقدند تقویت کننده ها به اعمال خودشان بستگی دارند در حالی که دیگران باور دارند که تقویت کننده های آنها به وسیله دیگران و نیروهای بیرونی کنترل می شوند. او این مفهوم را منبع کنترل (locus of control) نامید. افرادی که با عنوان شخصیت های دارای منبع کنترل درونی توصیف شده اند، معتقدند تقویتی که دریافت می کنند تحت کنترل رفتارها و نگرشهای خودشان قرار دارد. آنهایی که از شخصیت منبع کنترل بیرونی برخورداند

ادامه نوشته

مفاهیم اساسی نظریه یادگیری اجتماعی راتر

راتر برای این که کارکرد شخصیت را شرح دهد، چهار مفهوم اساسی را معرفی کرد. توان رفتار، انتظار، ارزش تقویت، موقعیت روانی، این مفاهیم به صورت زیر به هم مربوط می شوند. وقوع توان رفتار در هر موقعیت به خصوص حاصل انتظار منجر شدن آن رفتار به تقویتی خاص در آن موقعیت و ارزش آن تقویت

ادامه نوشته

تاریخچه نظریه یادگیری اجتماعی راتر

جولیان راتر نخستین كسی بود كه اصطلاح نظریه یادگیری اجتماعی Social Learning Theory را به كار برد . راتر برای تبیین رفتار هم به تقویت های بیرونی و هم به فرآیندهای شناختی نظر دارد . نظریه او ریشه در رویكرد تجربی دقیق و كاملاً كنترل شده ای دارد و مستقیماً از آزمایشگاه مشتق شده و نه از درمانگاه . 

راتر مانند اسکینر و بندورا اعتقاد دارد که بیشتر رفتارها آموختنی است. اما با نظر اسکینر در این مورد که رفتار

ادامه نوشته

نظریه های تقلید

در زمینه تقلید بیشتر شاهد نظریه های زیر می باشم:

1-  نظریه غریزی تقلید

2-  نظریه مکانیزم حرکتی ـ ادراکی تقلید

3-  نظریه برون سازی یا تقلید به مثابه برون سازی

 

1-  نظریه غریزی تقلید :

بیشتر روانشناسان آغاز قرن و آنهایی که در چهارچوب روانشناسی کلاسیک کار کرده اند ، تقلید هم مانند

ادامه نوشته

رشد تقلید

تقلید به عملی گفته می شود که درحضوریاغیاب الگو یا نمونه (سرمشق) مورد تقلید (انجام)  صورت می گیرد.  در واقع، در روانشناسی قدیم تقلید به عنوان یکی از غرایز اساسی مطرح شده است.  

اما بررسیها تحولی نشان داده اند که این پدیده مانند بسیاری از دیگر پدیده های روانشناختی با عنوان کردن آن بعنوان غریز ، غیر قابل حل است و فرآیند تقلید باید مانند سایر فرآیند های روانی بر اساس یافته های عینی مورد تبیین قرار بگیرد .

وقتی که مسئله شکل گیری تقلید را بخصوص در یافته های عینی مورد بررسی قرار می دهیم می بینیم که در این عمل جنبه غریزی حاکی از یک حرکت خودکار به چشم نمی خورد ، یعنی تقلید یک مکانیزم

ادامه نوشته

زندگی نامه آلبرت بندورا

آلبرت بندورا در سال 1925 در شهر کوچکی واقع در آلبرتای کانادا متولد شد. او دوران دبستان خود را در مدرسه‌ای کوچک که فقط 20 دانش‌آموز و دو معلم داشت به اتمام رساند.

بندورا در دانشگاه بریتیش کلمبیا ثبت نام کرد و  به علت داشتن اوقات بیکاری، در یک کلاس روان‌شناسی شرکت کرد. او از همان زمان به روان‌شناسی علاقه‌مند شد. بعد از فارغ‌التحصیلی با کارگران ساختمانی در ناحیه "یوکون" به پر کردن چاله چوله‌های بزرگراه آلاسکا پرداخت. او مجذوب مردمی شد که در منطقه شمالی با آن‌ها روبرو شده بود و خود را در میان مجموعه 

ادامه نوشته

نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا

آلبرت بندورا (Albert Bandura: 1925) کانادایی و از روان‌شناسان نامدار حوزه روان‌شناسی اجتماعی در قرن بیستم است. نظریه یادگیری وی، که در سال‌های 69-1965 مطرح گردید. نظریه او، یادگیری اجتماعی-شناختی است که یادگیری مشاهده‌ای و نظریه سرمشق‌گیری هم نامیده شده است، که با توجه به کاربرد فراوان تبیین‌های مورد نیاز در حوزه مسائل روان‌شناسی اجتماعی، این علم نوپا از نظریه ایشان استفاده‌های

ادامه نوشته

نظريه يادگيري اجتماعي آلبرت بندورا

نظريه يادگيري اجتماعي با موضعي اصولي در اوايل نيمه دوم قرن بيستم به وسيله گروهي  از روان‌شناسان، به ويژه البرت بندورا با كوشش و فعاليتي گسترده مطرح گرديد. گر چه اين نظريه بر شرطي شدن عامل، مانند تغيير رفتار قرار دارد، اما بنيادهاي اصلي آن بر نمادسازي، فرضيه‌انگاري، جست و جوي روابط علت و معلول و پيش‌بيني پيامدهاي رفتاري استوار است. به اين جهت اين نظريه آميزه‌اي از رفتارگرايي و شناخت‌گرايي 

ادامه نوشته

يادگيري اجتماعي

چگونگي يادگيري اجتماعي

در اين مبحث بايد توجه داشت كه مفاهيم يادگيري اجتماعي و نظريه شناخت اجتماعي به يك معنا به كار مي‌روند. با آنكه در دانش روان‌شناسي اصطلاح يادگيري اجتماعي براي همگان داراي معناي كاملاً روشني است و هر كس در نظر نخست به مفهوم و كاربرد آن پي مي‌برد، اما براي توضيح بيشتر، يادگيري اجتماعي به آن گونه رفتارهايي گفته مي‌شود كه در ميان افراد جامعه و محيط داراي جنبه تعاملي باشد. بعضي از اين رفتارها ممكن است خوشايند و بعضي ديگر ناخوشايند جلوه كنند. مردم مي‌كوشند به فرزندانشان 

 

ادامه نوشته

نظریه شخصیت راتر

شخصیت، واژه‌ای است که در علم روان‌شناسی و آموزه‌های دینی منطبق بر رفتار آدمی تعریف می‌شود. رفتار جمعی را تشخص جمعی و رفتار فردی را تشخص فردی شکل می‌دهد. هر کدام از علوم روان‌شناسی و دینی تعاریف خاصی از شخصیت ارائه داده‌اند.

درک مساله شخصیت، هدف نهایی و پیچیده‌ترین دستاورد روان‌شناسی است. شخصیت به یک معنا تمام روان‌شناسی را در برمی‌گیرد.

ادامه نوشته

نظریه یادگیری اجتماعی راتر

همانند بندورا، راتر برای تعیین رفتار، هم به تقویت بیرونی و هم به فرآیندهای شناختی درونی توجه دارد.

دو فرض اساسی نظریه راتر عبارتند از:

1) شخصیت آموخته می شود

2) شخصیت به سوی هدف های خاصی برانگیخته می شود.

آن رفتارهایی که ما را به هدف های پیش بینی شده مان نزدیکتر می کنند، قوی تر از رفتارهای دیگر تقویت خواهند شد (شولتز،شولتز، 1998 ،ترجمه سید محمدی 1378).

راتر برای اینکه کارکرد شخصیت را شرح دهد، چهار مفهوم اساسی را معرفی کرده:

1- توان رفتار

2- ارزش تقویت

3- انتظار

4- موقعیت روانی

این مفاهیم به صورت زیر به هم مربوط می شوند: وقوع توان رفتار در هر موقعیت بخصوص، حاصل انتظار منجرشدن آن رفتار به تقویتی خاص در آن موقعیت و ارزش آن تقویت است.

راتر معتقد است که رفتار را فقط از شناخت موقعیت روانی می توان درک کرد، نه از آنچه برخی نظریه پردازان شخصیت هستۀ شخصیت می خوانند. در رویکرد هسته ای ، پیش بینی رفتار بر پایه فرض عناصر ثابت و دائمی شخصیت، چون انگیزه ها و صفات قرار دارد. از شخصی که دارای صفات خاصی است عموماً انتظار می رود که بدون توجه به موقعیت بیرونی به شیوه خاصی رفتار کند.

راتر می گوید رفتار شخص در اثر ادراک او از هر موقعیت تغییر خواهد کرد. او نه تنها از نظریه پردازان هسته ای که صرفاً بر متغیرهای درونی تمرکز می کنند، بلکه از رفتار گرایان افراطی که تنها بر متغیرهای بیرونی تمرکز داشتند، انتقاد کرده است و معتقد است انگیزش عمده ما در زندگی، به حداکثر رساندن تقویت مثبت و به حداقل رساندن تنبیه در تمام موقعیتها است. راتر دراین باره بر تعامل بین عوامل تعیین کننده درونی و بیرونی رفتار تمرکز می کند. زمانی که ما شرایط بیرونی را توصیف می کنیم با تقویت کننده ها سروکارداریم، وقتی که از شرایط شناختی درونی حرف می زنیم به نیازها اشاره می کنیم.

طبق نظر راتر، نیازهای روانی ما آموخته می شوند. این نیازها از تجربیات پیوند یافته با ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ناشی می شوند. نیازهای آموخته شده نیز منشاء اجتماعی دارند، زیرا آنها به افراد دیگر وابسته اند. راتر برای اینکه تفاوتهای شخصیت موجود در عقاید ما نسبت به منبع تقویت مان را تبیین کند، مفهوم منبع کنترل را معرفی کرد که شکلی از انتظار تعمیم یافته است.

منبع کنترل ما تأثیر زیادی بر رفتارمان دارد، که قبلا در قسمت مفهوم منبع کنترل به طور کامل بیان شد. در اینجا الزم به ذکر است که بین مفهوم کارآیی شخصی بندورا و مفهوم منبع کنترل راتر شباهت هایی وجود دارد، هر دوی آنها به اداراک یا عقیده ما درباره درجه کنترلی که بر رویدادهای زندگی و تلاش هایمان داریم، می پردازند. تفاوت عمده بین این دو مفهوم این است که منبع کنترل می تواند به بسیاری از موقعیت های موجود در زندگی تعمیم یابد، در حالی که کارآیی شخصی صرفاً به موقعیتی خاص محدود می شود (شولتز، 1998 ،ترجمه سید محمدی، 1378).

کارآیی شخصی بندورا

در نظام بندورا، منظور از کارآیی شخصی احساس های شایستگی، کفایت و قابلیت در کنار آمدن بازندگی است. برآورده کردن و حفظ معیارهای عملکردمان، کارآیی شخصی را افزایش می دهد. افرادی که کارآیی شخصی کمی دارند، احساس می کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوانند. آنها معتقدند هر تلاشی که می کنند بیهوده است. هنگامی که آنها با مانع روبرو می شوند، اگر تلاشهای اولیه آنها در برخورد با مشکالت بی نتیجه بوده باشد، سریعاً قطع امید می کنند. افرادی که کارآیی شخصی بسیار کمی دارند

ادامه نوشته

نظریه رشد اخلاقی آلبرت بندورا

به نظر آلبرت باندورا (1991) بهترين راه براي فهم رشد اخلاقي توجه به تركيب عوامل اجتماعي و شناختي, به ويژه در رفتارهـاي مربوط به كنترل خود است. از اين ديدگاه مي توان انتقاداتي مؤثر بر رويكرد هـاي شـناختي در رشـد اخلاق وارد كرد كه نه چندان توجهي به رفتار اخلاقي دارند و نه وضعيتها و شـرايطي را كـه رفتـار اخلاقي در آن روي مي دهد مورد توجه جدي قرار مـي دهنـد . بـي ترديـد , عمـل اخلاقـي متـأثر از مجموع هاي عوامل است كه هر يك به سهم خود در ايجاد آن نقش دارند، اما رويكردهاي گوناگون, از جمله همين رويكرد اجتماعي - شناختي, فقط يك يا دو عامل را برجسته مي كنند و تأثير عوامـل ديگر را كم رنگ مي كنند.

ادامه نوشته