تفسیر دین از منظر کارل یونگ و پیروان او، تلاشی است برای فهم دین در زمینه روانشناسی یونگ. برخلاف رویکرد فروید و پیروانش که غالباً به جنبه‌های منفی دین توجه دارند، یونگ با نگرش مثبت به باورها و اعمال مذهبی می‌نگرد و از اصطلاحات مذهبی سنتی مانند «روح»، «شیطان»، «مقدس» و «خدا» بهره می‌برد. او بر این باور است که باورها نیازی به واقعیت داشتن ندارند تا در زندگی افراد مؤثر باشند. به همین دلیل، تفسیر یونگی از دین همواره مورد توجه روانشناسان و خداباوران قرار گرفته است. یونگ سیستم روانشناسی خاصی را بنیان نهاد که بر جستجوی انسان برای تمامیت تأکید می‌کند، فرآیندی که او آن را «فردیت» نامیده و به معنای ادغام اجزای خودآگاه و ناخودآگاه است. از طریق مطالعه فولکلور، اساطیر و رویاهای بیمارانش، او به شناسایی الگوهای غریزی یا کهن‌الگوها در روان انسان پرداخت. در این رویکرد، نقش روانکاو کمک به تحلیل رویاها و نمادها و جلوگیری از غرق شدن بیمار در مواد ناخودآگاه است. تحلیلگران یونگی بر این باورند که روان می‌تواند منبع شفای فردی و انگیزه‌ای برای تشخص باشد.