نظریه همدلی رابرت فیشر

رابرت فیشر ( Robert Fischer ، رابرت ویشر ) فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم میلادی است و نظریات او دربارۀ زیباشناختی اشیا و همدلی است. در قرن نوزدهم در متون زیبایی‌شناسانه‌ی رمانتیست‌های آلمانی در مورد درک آثار هنری از عبارت Einfühlung استفاده می‌شد که در زبان آلمانی به معنی «خود را درون چیزی احساس کردن» است. در دهه 1870 رابرت فیشر تز دانشگاه خود را درخصوص فرافکنی عاطفی نوشت که گرچه موضوع جدیدی نبود، اما در آن برای نخستین بار به جنبه‌های روان‌شناسانه‌ی ادراک هنر اشاره شد. فیشر بر این باور بود که همه‌ی انسان‌ها دارای این ظرفیت هستند که از طریق نسبت دادن روح خود و حالات آن به ابژه‌های بی‌جان (آثار هنری) خود را درون آن‌ها احساس کرده و تجربه کنند.

ادامه نوشته

همدلی از منظر روانکاوی

روانکاوی از طریق نظریه‌ی سائق سعی نموده پدیده رفتار دلبستگی و همدلی ناشی از آن را از طریق نیروهای جنسی یا لیبیدو تشریح کند، مادر بعنوان منبع تغذیه، تامین کننده‌ی علاقه‌ی کودک است و هرگونه جدایی طولانی از مادر، تهدیدی است که منجر به اضطراب در کودک می‌شود. به علت فقدان ارتباطات عینی اولیه نوزاد، عاطفه‌ی مادر بطور ناخودآگاه به نوزاد منتقل می‌شود در ابتدای دومین سال زندگی، با ارتباط عینی و توانایی نوزاد برای همسویی عاطفی با مادر آغاز می‌‌شود.

ادامه نوشته

نظریه های همدلی

ما معمولا به خوبی با احساسات و هیجانات خود هم کوک شده ایم. اما همدلی به ما این امکان را می دهد که به اصطلاح"پای خود را در کفش دیگران بگذاریم." همدلی کمک می کند که هیجاناتی که دیگر افراد احساس می کنند را درک کنیم. برای بسیاری از ما، دیدنِ دردهای شخصی دیگر و پاسخ دادن به آن با بی تفاوتی یا حتی با خصومت آشکار به نظر کاملا غیرقابل درک است. اما این حقیقت که برخی از مردم به همین شیوه واکنش نشان می دهند، به روشنی نشان می دهد که همدلی یک واکنش جهان شمول و عمومی نسبت به رنج کشیدنِ دیگران نیست.

ادامه نوشته

نظریه های کمک خواهی تحصیلی

پدیده کمک خـواهی دارای نمـودهای بسـیاری است. دانـش آموزی که در حل مسأله خاصی مشکـل دارد، ممکن است از معلم یا همکلاسی خود، یک سرنخ بخواهد. راننده ای که راه را گم کرده ممکن اسـت مسیـرها را بپرسد. شخصی که درد دارد، ممکـن اسـت از پزشک کمک بخواهـد. اینهـا نمـونه های اصلـی کمک خواهی هستند. در این مورد 1) فرد مشکل یا نیازی دارد. 2) مشکل او طوری است که ممکن است اگر دیگران وقت بگذارند و تلاش و کمک کنند، کاهش یابد یا حل شود. 3) فرد نیازمند به طریق مستقیم ازشخص دیگری کمک می گیرد

ادامه نوشته

نظریه های نوع دوستی

نوع‌دوستی یا دیگرخواهی از نیروهای توسعۀ اخلاقی و بقا و رفاه انسان است که در دهه‌های اخیر محل‌توجه روان‌شناسان اجتماعی و جامعه‌شناسان قرار گرفته است. نوع‌دوستی به‌عنوان جهت‌گیری و کنشی در فضای جوامع معاصر با روابط و زمینۀ اجتماعی در ارتباط است. باورها و تعاملات فرد ازطریق گشودن جهانی انسانی و اخلاقی پیش روی کنشگران اجتماعی، زمینۀ توسعۀ چنین جهت‌گیری‌هایی را تقویت می‌کند. عوامل فرهنگی و تعاملی افراد را برای درنظرگرفتن رفاه و نیازهای یکدیگر برمی‌انگیزد.

ادامه نوشته

مفهوم بخشش در روانشناسی

بخشش عـبارت اسـت از تـغییر اردای(همراه با خواست) و آگاهانه و آزادانه قلبی، و نتیجه موفقیت آمیز کوشش فعالی برای جایگزینی افکار بد با اندیشه های خوب، تندی و عصبانیت با احساس ترحم و شفقت. بخشودن عـبارت اسـت از غـلبه بر احساسات منفی(از قبیل: عصبانیت، تنفر، کینه، انتقام جویی) و جایگزین کردن آن ها با احـساسات مـثبت(از قبیل: شفقت، ترحم، خیرخواهی، عشق، علاقه)، ولی این فرآیند زمانی بخشش نامیده می شود و دارای ارزش اخلاقی است، که درست و برای دلایل درستی صورت گرفته باشد. اگر قرار بـود کـه انـسان قرصی را مصرف کند که عصبانیت و کینه توزی او را به افکار مثبت و انـسان دوستانه تبدیل کند، این امر، موردی از بخشش به حساب نمی آمد و ارزش اخلاقی بخشش را نداشت (نورث، 1987).

ادامه نوشته

نظریه ارتباط بدون خشونت مارشال روزنبرگ

مارشال روزنبرگ ( Marshall Rosenberg‎ ) متولد 6 اکتبر ۱۹۳۴ در کانتون اوهایو و متوفای ۷ فوریه ۲۰۱۵ در البوکرکی نیومکزیکو ، روان‌شناس، میانجی‌گر، و نویسندهٔ اهل ایالات متحده آمریکا بود. او برای پایه‌گذاری فرایند ارتباطات غیرخشونت‌آمیز، شناخته می‌شود. وی همچنین یک سازمان غیرانتفاعی به عنوان «مرکز ارتباط غیرخشونت‌آمیز» را بنیان‌گذارد.

ادامه نوشته

نظریه دوستی ارسطو

ارسطو از فیلسوفان یونان باستان، همیشه اهمیت زیادی برای مفهوم رفاقت قائل بود. از رفاقت به عنوان دارایی ارزشمند و مسیری برای یک زندگی خوب یاد می کرد. ارسطو بیشتر بر دوستی به عنوان حالت روحی موقت، که می‌توان آن را به جمعی القا کرد، تأکید می‌کند تا به عنوان عنصری از فضیلت یا سعادت و ما در مقابل او را دوست داشته باشیم. کسانی یکدیگر را دوست خود می‌دانند که بدانند که این حالت روحی میان آن‌ها به طور متقابل وجود دارد.

ادامه نوشته

نظریه همدلی ارسطو

دو مفهوم مهمی که ارسطو در رابطه با اثر تراژدی بر مخاطب مطرح می‌کند ترس و شفقت هستند که زیر چتر مفهوم کلی‌تر «همدردی» قرار دارند. او در رساله‌ی فن خطابه این نظر را مطرح را می‌کند که مردم به طور ذاتی نسبت به فردی که به ناحق متحمل رنجی شده‌ که آن‌ها می‌توانند خود (یا عزیزان‌شان) را در حال تحمل آن رنج تصور کنند، احساس شفقت می‌کنند. از آن‌جا که ارسطو انسان را موجودی دارای قوه‌ی تخیل می‌داند، معتقد است یک بیننده می‌تواند با دیدن رنج کسی (در واقعیت) خود را در آن موقعیت تصور کند و از این تصور به خود بلرزد.

ادامه نوشته

نظریه اثر تماشاگر بیب لاتانه و جان دارلی

این حادثه دو روان‌شناس به نام های بیب لاتانه و جان دارلی (John Darley) را برانگیخت تا علت این را که مردم اغلب پیشنهاد کمک نمی‌دهند یا نمی‌خواهند خود را درگیر کنند دریابند. آنها «اثر تماشاگر» (the bystander  effect) را کشف کردند: هر چه تعداد تماشاگران بیشتر باشد احتمال اینکه کسی پیشنهاد کمک بدهد کمتر است.

ادامه نوشته

نظریه همدلی ادوارد بردفورد تیچنر

نظریه ی تیچنر این بود که احساس همدلی از نوعی تقلید جسمانی از درماندگی شخصی دیگر سرچشمه می گیرد که بعدا همان احساسات را در شخص بر می انگیزد .  او در جست و جوی لغتی بود که از همدردی (sympathy)  متمایز باشد ، که به معنای احساس کلی مصیبت و گرفتاری فردی دیگر ، بدون شریک شدن در احساسات آن شخص است. تقلید حرکتی در حدود ، دو ونیم سالگی بتدریج از مجموعه ی رفتاری کودکان نوپا محو می شود ، در آن مقطع کودکان درک می کنند که درد دیگری با درد خود آنان متفاوت است و بهتر قادرند آنها را آرام کنند . 

ادامه نوشته

نظریه همدلی تئودور لیپس

تئودور لیپس مفاهیم رابرت ویشر ( رابرت فیشر ) درباره همدلی یا همدردی زیباشناختی را پذیرفت ( Einfühlung ، که به معنای واقعی کلمه به "احساس کردن" ترجمه شده است). این اصطلاح برای توصیف فرایند تفکر در مورد اشیاء هنری به عنوان نماینده احساسات ما استفاده شد. لیپس آن را به عنوان یک نظریه زیبایی شناختی توسعه داد ، که توسط متفکران دیگری مانند راجر فرای و ورنون لی بیشتر تصحیح شد. 

ادامه نوشته

ابعاد همدلی محمد رضا احمدی

محمد رضا احمدي در 1385 طی مقاله ای با عنوان «مباني روان شناختي ارتباط مؤثر والدين با فرزندان در محيط خانواده» در  مجله معرفت ، ش 104 به بیان نظر خود پرداخته ، که ايجاد و رشد همدلي والدين نسبت به فرزندان را نيازمند تلاش در سه بعد مهم شناختي، عاطفي و ارتباطي مي‌داند: 1. مؤلفه شناختي همدلي، والدين را ملزم مي‌سازد كه رفتار فرزند را دقيقاً مشاهده كرده و از معناي مشاهدات خود آگاهي يابد. همدلي نيازمند آشنايي با تجربه رفتاري فرزند و نيز اطلاع از تأثيرات آن رفتار است. اطلاعاتي نظير تأثيرات رفتار فرزند بر افكار و عواطف او و يا هنگام رويارويي با مسائل مختلف زندگي.

ادامه نوشته

نظریه همدلی سیمون بارون کوهن

سایمون بارون کوهن زاده 15 اوت 1958 روانشناس بالینی و استاد روانشناسی رشد و نمو در دانشگاه کمبریج است. وی مدیر مرکز تحقیقات اوتیسم دانشگاه و همکار کالج ترینیتی است. در سال 1985 ، بارون-کوهن نظریه ذهن-نابینایی اوتیسم را تدوین کرد ، , در سال 1995 شواهدی از آن را منتشر کرد. در سال 1997 ، او تئوری استروئید جنسی جنین در مورد اوتیسم را تدوین کرد ، که آزمایش اصلی آن در سال 2015 منتشر شد. همچنین نقش مهمی در زمینه های تفاوت جنسی شناختی معمولی ، شیوع و غربالگری اوتیسم ، ژنتیک اوتیسم ، تصویربرداری از اوتیسم ، اوتیسم و ​​توانایی فنی و سیناستزی داشته است.

ادامه نوشته

همدلی از منظر نظریه پردازان یادگیری

بندروا معتقد است که همدلی از طریق اصول یادگیری اجتماعی (مشاهده، الگوبرداری، تقلید و تقویت) آموخته می‌‌شود. مشاهده‌گر ابتدا به نشانه‌های شنیداری، چهره‌ای و وضعیتی که توسط شخص دیگر نشان داده می‌شود، توجه می‌کند و این اطلاعات، برداشتی در مورد آنچه شخص دیگر احساس می‌کند به مشاهده‌گر می‌دهد. به اعتقاد نظریه پردازان یادگیری، عوامل محیطی و تجارب اجتماعی در ایجاد همدلی و تفاوت‌های فردی در آمادگی کودکان برای نشان دادن همدلی تاثیر گذار هست. فرض بر این است که  دلبستگی همراه با احساس ایمنی با مراقبت کننده سبب می‌‌شود در کودکی احساس همدلی رشد کند و همچینی واکنش

ادامه نوشته

نظریه همدلی دانیل باتسون

بسیاری از اندیشمندان معتقدند انسان, تنها به وسیله خودخواهی, تحریک می شود و اساسا به دنبال برآورده ساختن نیازها و امیال خود است . باتسون در قالب نظریه همدلی, که عمدتا معطوف به تبیین ویژگی های مردمان نوعدوست است, نوعدوستی را بر حسب توانایی و میزان همدلی تبیین می کند و معتقد است افرادی که در مواجهه با وضعیت های اضطراری، قادر باشند خود را به جای فرد قربانی یا نیازمند بگذارند, محتمل تر است اقدام به رفتار نوعدوستانه نمایند . سی دانیل باتسون ، روانشناس اجتماعی پیشنهاد می کند که کمک کردن به دیگران به این علت است که ما واقعاً برای دیگران و درد و الم آنها اهمیت قائل هستیم. این اهمیت قائل شدن و توجه نشان دادن به رنج و ناراحتی دیگران به همدلی و شفقت و درک ما از چگونگی احساس فرد نیازمند کمک بر می گردد. احساس همدلی در بردارنده

ادامه نوشته

نظریه همدلی مارتین هافمن

هافمن ، نظریه پرداز برجسته درباره رشد همدلی در دوران کودکی ، دو بعد از مطالعه همدلی را تشخیص می دهد: مدل هافمن چگونگی آغاز همدلی و چگونگی رشد آن را در کودکان توضیح می دهد. در واقع ، او اظهار داشت که ایده اصلی ادغام محبت و شناخت است که فراتر از رویکرد پردازش اطلاعات است. وی استدلال می کند که همدلی به روشی مشابه مراحل رشد شناختی اجتماعی توسعه می یابد. این روند با یک احساس همدلانه جهانی آغاز می شود که در آن کودک تمایز مشخصی بین خود و دیگران ندارد. بنابراین ، آنها در مورد منبع احساسات گیج شده اند.

ادامه نوشته

مراحل رشد همدلی مارتین هافمن

مارتین هافمن در 2000 یکی از مراجع سرشناس رشد اخلاقی معتقد است که رشد همدلی در کودکان تدریجی است و آن‌ها از دیدگاه فقط منِ خودمحور، به‌جایی می‌رسند که نه تنها به شخص دیگر اهمیت می‌دهند، بلکه حتی می‌توانند دیدگاه او را درک و احساس کنند. هرچه این مراحل و سطح کنونی همدلی فرزندتان را بهتر درک کنید، بهتر می‌توانید به او کمک کنید تا به مرحلۀ بعدی برسد. اما به یاد داشته باشید، کودکان از نظر تجربه‌ها و توانایی‌ها بسیار متفاوت هستند و سنینی که در اینجا ذکر می‌شود تقریبی است.

ادامه نوشته

ابعاد همدلی مارک دیویس

مارک دیویس ( .Davis, Mark H )معتقد است که ، همدلي انواع مختلف واکنش ها به دیگران را منعکس مي کند و مي تواند شامل واکنش هاي هيجاني یا شناختي باشد. همدلي عاطفي به پاسخ هاي هيجاني دیگر - محور ( other-oriented ) اشاره دارد و شامل گرایش به تجربه ي احساس همدردي، نگراني براي دیگران و گرم بودن است. همدلي شناختي به فرایند در نظر گرفتن دیدگاه دیگران اشاره دارد و به افراد اجازه مي دهد رفتار و واکنش هاي دیگران را پيشبيني کنند و بنابراین روابط بين شخصي مطلوبتري داشته باشند . گرچه تمایز بين این ابعاد همدلي در ادبيات به وفور عنوان شده و مورد تأیيد قرار گرفته است ، اما در مورد تأثير این ابعاد همدلي بر رفتار و پيامد تعارضها اطلاعات کمي وجود دارد.

ادامه نوشته

مدل همدلی مارشال

مارشال روزنبرگ می گوید : « آنچه در زندگی‌ام می‌خواهم محبت است،جریانی متقابل بین خودم و دیگران مبتنی بر نثار از صمیم قلب » . مارشال و همکاران (۱۹۹۵) مدل خود را در مورد همدلی اینگونه شرح می­ دهند که همدلی شامل ۴ جریان متوالی است : 1- بازشناسی عاطفی 2- تصور و تخیل 3- انعکاس عواطف 4- تصمیم به جوابگویی

ادامه نوشته