نظریه درماندگی آموخته شده سلیگمن

بنا بر تعریف مارتین سلیگمن (1975) درماندگی آموخته شده عبارت است از اعتقاد بر اینکه نتایج بدست آمده از سوی فرد، مستقل از اعمال انجام شده بوسیله او هستند (کریمی، 1375). درماندگی آموخته شده مفهوم رایج و با نفوذی در حوزه شخصیت می باشد که معرف منفی ترین حالت خود پنداره است. موجود زنده پس از مواجهۀ با وقایع غیر قابل کنترل یعنی وضعیت هایی که پاسخ های احتمالی او پیامدهای مطلوب را برای رهایی از آن واقعه ایجاد نکنند 

ادامه نوشته

نظریه اسناد هایدر

هایدر (1985) مؤسس نظریه اسناد معتقد بود که مردم اغلب سعی می کنند که تعیین کنند آیا رفتار یک شخص ناشی از علل درونی است یا بیرونی. علل درونی از ویژگی های پایدار شخصی نظیر نگرشها، صفات شخصیتی یا تواناییهای ناشی می شود. علل بیرونی از موقعیتهایی نظیر محرک هایی در محیط، حوادث روزمره، پاداشها و مجازات مرتبط با اعمال معین ناشی می شود (کاالت 1996 به نقل از حسن شاهی 1378).

ادامه نوشته

نظریه یادگیری اجتماعی راتر

همانند بندورا، راتر برای تعیین رفتار، هم به تقویت بیرونی و هم به فرآیندهای شناختی درونی توجه دارد.

دو فرض اساسی نظریه راتر عبارتند از:

1) شخصیت آموخته می شود

2) شخصیت به سوی هدف های خاصی برانگیخته می شود.

آن رفتارهایی که ما را به هدف های پیش بینی شده مان نزدیکتر می کنند، قوی تر از رفتارهای دیگر تقویت خواهند شد (شولتز،شولتز، 1998 ،ترجمه سید محمدی 1378).

راتر برای اینکه کارکرد شخصیت را شرح دهد، چهار مفهوم اساسی را معرفی کرده:

1- توان رفتار

2- ارزش تقویت

3- انتظار

4- موقعیت روانی

این مفاهیم به صورت زیر به هم مربوط می شوند: وقوع توان رفتار در هر موقعیت بخصوص، حاصل انتظار منجرشدن آن رفتار به تقویتی خاص در آن موقعیت و ارزش آن تقویت است.

راتر معتقد است که رفتار را فقط از شناخت موقعیت روانی می توان درک کرد، نه از آنچه برخی نظریه پردازان شخصیت هستۀ شخصیت می خوانند. در رویکرد هسته ای ، پیش بینی رفتار بر پایه فرض عناصر ثابت و دائمی شخصیت، چون انگیزه ها و صفات قرار دارد. از شخصی که دارای صفات خاصی است عموماً انتظار می رود که بدون توجه به موقعیت بیرونی به شیوه خاصی رفتار کند.

راتر می گوید رفتار شخص در اثر ادراک او از هر موقعیت تغییر خواهد کرد. او نه تنها از نظریه پردازان هسته ای که صرفاً بر متغیرهای درونی تمرکز می کنند، بلکه از رفتار گرایان افراطی که تنها بر متغیرهای بیرونی تمرکز داشتند، انتقاد کرده است و معتقد است انگیزش عمده ما در زندگی، به حداکثر رساندن تقویت مثبت و به حداقل رساندن تنبیه در تمام موقعیتها است. راتر دراین باره بر تعامل بین عوامل تعیین کننده درونی و بیرونی رفتار تمرکز می کند. زمانی که ما شرایط بیرونی را توصیف می کنیم با تقویت کننده ها سروکارداریم، وقتی که از شرایط شناختی درونی حرف می زنیم به نیازها اشاره می کنیم.

طبق نظر راتر، نیازهای روانی ما آموخته می شوند. این نیازها از تجربیات پیوند یافته با ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ناشی می شوند. نیازهای آموخته شده نیز منشاء اجتماعی دارند، زیرا آنها به افراد دیگر وابسته اند. راتر برای اینکه تفاوتهای شخصیت موجود در عقاید ما نسبت به منبع تقویت مان را تبیین کند، مفهوم منبع کنترل را معرفی کرد که شکلی از انتظار تعمیم یافته است.

منبع کنترل ما تأثیر زیادی بر رفتارمان دارد، که قبلا در قسمت مفهوم منبع کنترل به طور کامل بیان شد. در اینجا الزم به ذکر است که بین مفهوم کارآیی شخصی بندورا و مفهوم منبع کنترل راتر شباهت هایی وجود دارد، هر دوی آنها به اداراک یا عقیده ما درباره درجه کنترلی که بر رویدادهای زندگی و تلاش هایمان داریم، می پردازند. تفاوت عمده بین این دو مفهوم این است که منبع کنترل می تواند به بسیاری از موقعیت های موجود در زندگی تعمیم یابد، در حالی که کارآیی شخصی صرفاً به موقعیتی خاص محدود می شود (شولتز، 1998 ،ترجمه سید محمدی، 1378).

خودپنداره و منبع کنترل

به نظر می آید خود پندارۀ افراد نیز به الگوهای اسنادی و منبع کنترل آنها وابسته باشد. برخی افراد، گرایش دارند تا موفقیت هایشان را بیشتر به خودشان نسبت دهند تا به عوامل متعدد دیگری که احتمالا موجب آن موفقیت ها بوده اند؛ یعنی آنها مایلند به طور کلی تری تصور کنند که خصوصیات مثبت آنها تحت کنترل شخصی خودشان است، زیرا این امر خود پندارۀ مثبت آنها را تقویت می کند (گوهری، 1377).

بل گردلر (1986 به نقل از سیف، 1371) بر این باور است که آنهایی که خودشان را افرادی موفق می پندارند، احتمالا شکست را به یک علت بی ثبات بیرونی، مثل بیماری، حالت روحی یا بخت و اقبال نسبت می دهند و از این طریق خود پندارۀ مثبت خود را حفظ می کنند؛ اما افرادی که خود پندارۀ ضعیفی برای موفق شدن دارند، انتظار کمی برای موفقیت در آینده احساس می کنند که می توانند تکلیفی را به انجام برسانند.

دانش آموزانی که معتقدند می توانند عملکرد و پیامدها را کنترل کنند، از نظام خود کنترلی معینی بر خوردارند و بنابراین موفقیت های خودشان را به عوامل درونی (تلاش یا توانایی) و شکست هایشان را به عوامل بیرونی (دشواری یا شانس) نسبت می دهند.

بر عکس، دانش آموزانی که موفقیت هایشان را به عوامل بیرونی غیر قابل کنترل و شکست هایشان را به عوامل درونی قابل کنترل نسبت می دهند، غالباً خود پندارۀ منفی یا ضعیفی دارند و در نتیجه، چون خودشان را فاقد توانایی و موفقیت می بینند غالباً تلاش نمی کنند و در انتظار شکست هستند.

منبع کنترل و ویژگی های افراد درونی و بیرونی

مفهوم منبع کنترل به شکلهای بسیاری در سراسر تاریخ بشری ظاهر شده است. تراژدی های یونان باستان، آکنده از پندارهای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بوده است. نمایشنامه های شکسپیر، هم نمایشگر سرنوشت مخرون از پیش تعیین شده و هم نمایانگر اراده ای آزاد است. فیلسوفان، با مفهوم منبع کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر اراده آزاد، دست به گریبان بوده اند جامعه شناسان آن را به عنوان خود مختاری در برابر از خود بیگانگی و یا ناتوانی نام برده اند (بال، 1990 ،ترجمۀ مسدد 1373).

ادامه نوشته

سبک اسناد

اسناد یعنی نسبت دادن چیزی به چیز دیگر، اسناد یک رفتار یعنی فرض درباره علت آن. استنتاج انگیزه ها و صفات دیگران از طریق مشاهده رفتار آنها، فرآیند اسناد نامیده می شود (راتوس ، 1995 ،ترجمه گنجی، 1375).

ادامه نوشته