نظریه دلبستگی آنا فروید

به نظر آنافروید (۱۹۶۲ ، ۱۹۶۰ ، ۱۹۵۸) « اصل لذت » به عنوان اصلی در نظر گرفته شده که همه فعالیت های ذهنی را در شخصیت نابالغ و رشد نایافته تحت تأثیر قرار می دهد. از آنجا که همه فرایندهای ذهنی کودک با مادرش گره خورده، پس در حضور وی می تواند احساس خوشایند داشته باشد.

به نظر او دلبستگی نوزاد به مادرش ناشی از تأثیری است که اعمال مادر و تجربه های درد و لذت روی کودک می گذارد، به نظر آنافروید « رابطه اتکایی » اولیه با مادر مرحله ای است که موجب احساسات

ادامه نوشته

نظریه وابستگی دونالد وینی کات

دونالد وینی کات (۱۹۷۱-۱۸۹۶) یک متخصص اطفال انگلیسی بود. وی نظریه ای درباره  روابط شیء داد و مثل مارگارت ماهلر مشاهدات زیادی در خصوص رابطه طفل و مادر انجام داد . وینی کات از جمله روان تحلیل گرانی است که به شدت بر اهمیت وابستگی و پیوند متقابل مادر- کودک تأکید می کند. او معتقد است که در آغاز نوزاد بدون مادر وجود ندارد و نیروی فطری وی بدون مراقبت های مادرانه متجلی نمی شود. وینی کات بر نقش مادر و نحوه پاسخ گویی او به کودک اهمیت

ادامه نوشته

مرحله های رشد دلبستگی در نظریه بالبی

مرحله 1 – پیش دلبستگی – (تولد تا شش هفتگی) مثل علائم فطری –چنگ زدن ،لبخند زدن ....به نوزادان کمک می کنند تا با انسانهای دیگر که به آنها آرامش می دهند تماس برقرار کنند (کودک هنوز به مادر دلبسته نیست).

مرحله 2- دلبستگی در حال شکل گیری : (شش هفتگی تا 6-8 ماهگی) نوباوگان در طول این مرحله به مراقبت کننده ی آشنا به صورت متفاوت با یک غریبه پاسخ می دهند  کودکان هنگامی که یاد می گیرند اعمال آنها بررفتار کسانی که در پیرامون آنها هستند تاثیر می گذارند ،احساس اعتماد را

ادامه نوشته

پژوهش های دلبستگی انجام شده در خارج از کشور

گرشام وگولان (2012) به پژوهشی با عنوان کاربرد راهبردهای تنظیم هیجان در بچه ها و بزرگسالان: نقش توصیفی شخصیت و دلبستگی در نمونه 682 نفری از افراد 10تا 18 ساله پرداختند. نتایج این پژوش بیانگر آن بود که نمره های بالا در برون گرایی و تجربه پذیری کاربرد ارزیابی مجدد بیشتری را پیش بینی می کرد در حالی که نمره های بالا در همه ویژگی های شخصیت کاربرد سرکوبی کمتری

ادامه نوشته

پژوهش های دلبستگی انجام شده در داخل کشور

حجتی (1392) پژوهشی را با عنوان رابطه ابعاد شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در میان مادران کودکان طیف اتیسم انجام داده است. بدین منظور 88 مادر دارای کودک با اختلالات طیف اتیسم به روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل شخصیت (NEO)، و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایچ (2006) بود.  برای 

ادامه نوشته

تغییر در دلبستگی

بالبی (1988) بیان کرد که الگوهای درونی که یک بار شکل گرفته اند، تقریباً در طول زندگی ثابت خواهند بود. در نتیجه محققان بحث ویژگی های روابط را بسط داده و بیان داشتند که در بیشتر موارد، تجارب آموخته شده در ارتباطات قبلی، در زمان حال به شکل یک الگو مورد استفاده قرار گرفته و روابط فعلی را شکل می دهند (به نقل از تبعه امامی، 1390).

ادامه نوشته

الگوی چهار گروهی دلبستگی بزرگسال

همانند تحقیقات اولیه که بر روی سبک های دلبستگی در نوزادان و کودکان انجام گرفته است، تحقیقاتی نیز در زمینه دلبستگی بزرگسالان انجام شده که از همان سه سبک دبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا در کودکان اقتباس شده است. این سبک ها از نظر عملکردی هماهنگ با طبقه بندی اصلی اینسورث و دلبستگی در کودکان می باشد (هازان وشیور، 1987؛ لیبرمن[1]، 2002).

ادامه نوشته

الگوهای فعال درونی دلبستگی

به طور کلی مفهوم الگو های فعال درونی، مفهوم اصلی نظریه دلبستگی بالبی (1969) است. زیرا این الگوها ی فعال درونی (یا بازنمایی های ذهنی) به عنوان ساز و کاری (مکانیسمی) معرفی شده است که به وسیله آن تجربیات دلبستگی اولیه، سراسر زندگی یک فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. او اینگونه فرض می کند که این الگو، فرد را برای پیش بینی و مدیریت جهان توانا می سازد، زیرا

ادامه نوشته

تفاوت دلبستگی بزرگسال و کودک

نکته قابل توجه این است که الگوهای دلبستگی بزرگسالان ریشه در روابط دلبستگی کودکان دارد. در واقع شواهد مهمی وجود دارد که تأیید می کند نظام هیجانی دلبستگی در کودکی نقش الگوی اصلی (یا پیش الگو) را در نظام هیجانی دلبستگی بزرگسالان ایفا می کند (مظاهری، 1379). با این وصف دلبستگی بزرگسالان واجد تفاوت های مفهومی و ساختاری با دلبستگی در دوره کودکی است که

ادامه نوشته

سبک های سه گانه دلبستگی بزرگسالان

هازان وشیور(1987) اظهار داشتند سبک های دلبستگی بزرگسالان به طرز قابل توجهی با فاکتورهای نگرش، شخصیت و هیجان در بزرگسالی مرتبط می باشد. بنابراین آنها براساس ارزیابی روش (موقعیت ناآشنا) اینسورث، به توصیف سه سبک دلبستگی بزرگسال به صورت مناسباتی از روابط بزرگسالان پرداختند که عبارتند

ادامه نوشته

دلبستگی در نوجوانی و بزرگسالی

از دیدگاه دلبستگی گذر موفق در دوره نوجوانی با جداشدن نوجوان از والدینش تعریف نمی شود. درواقع گذر به استقلال و بزرگسالی به کمک دلبستگی ایمن و ارتباط عاطفی با والدین تسهیل می شود. چیزی که در این دوره بسیار حساس است در دسترس بودن و مسئولیت پذیری والدین در فراهم کردن یک پایگاه امن و پناهگاه ایمن است. تعادل مؤفقیت آمیز بین استقلال و وابستگی در دوره نوجوانی مرحله

ادامه نوشته

انواع سبک های دلبستگی (سه گانه) در کودکان

اینسورث و همکاران (1978)تفاوت های فردی را در رفتار های دلبستگی باتوجه به موقعیت ناآشنا[1] بیان کردند، موقعیت ناآشنا، اتاق آزمایشی بود که کودکان بین  12 تا 18 ماهگی با مادران خود در تعامل بودند. ابتدا اینسورث پاسخ گویی متفاوت مادر نسبت به علائم کودک را مشاهده کرد. او یک ارزیابی برای سبک والدینی انجام داد که منجر به کشف سه نوع سبک دلبستگی گردید.

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی بالبی

بالبی (1990-1907) روان پزشک و روان تحلیل گر انگلیسی از همان ابتدا به زمینه رشد و تحول و پیامدهای آن توجه نشان داد. در محدوده روان شناسی معاصر، مطالعه اثر تجارب اجتماعی اولیه اغلب با ارجاع به مفهوم دلبستگی او ذکر می شود (بطلائی، 1387).

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی سالیوان

سالیوان (1946-1892) بر این باور است که نیاز نوزاد به محبت و عطوفت مشتمل بر دسته ای از تنش ها ست که اغلب آنها ریشه در عدم تعادل در جهان فیزیکی و شیمیایی درون و بیرون نوزاد دارند که بر آورده شدن، نیاز به درگیر شدن و روابط نزدیک بین فردی دارند. 

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی دونالد وینی کات

دونالد وینی کات (1971-1896) یک متخصص اطفال انگلیسی بود. وی نظریه ای منظم درباره  روابط شیء داد و مثل مارگارت ماهلر مشاهدات زیادی در خصوص رابطه طفل و مادر انجام داد (شارف[1]، 1381).

وینی کات از جمله روان تحلیل گرانی است که به شدت بر اهمیت وابستگی و پیوند متقابل مادر- کودک تأکید می کند. او معتقد است که در آغاز نوزاد بدون مادر وجود ندارد و نیروی فطری وی بدون 

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی هارلو

هارلو نيز از جمله كساني است كه بالبي را تحت تاثير قرار داد. بالبي پس از به اتمام رساندن رشته پزشكي با پژوهش و مطالعات هارلو آشنا شد و آن‌ها را مورد مطالعه قرار داد هارلو از كساني است كه در نظريه‌هاي مربوط به كاهش سائق زيستي شواهدي ارايه داد. هارلو و همكارانش تعدادي بچه ميمون را مورد آزمايش قرار دادند و آنان را با نمونه جديدي از رابطه مادر و فرزندي روبرو كردند: تماس بدني و احساس آرامش.

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی کارن هورنای

کارن هورنای نظریه روان رنجوری را براساس اضطراب اساسی [1] دوران کودکی ارائه کرد و اظهار نمود زمانی که والدین نتوانند رابطه گرم و عاطفی را برای کودک فراهم آورند، کودک دچار اضطراب اساسی می شود، کودک در چنین شرایطی باید روش هایی را پیدا کند تا بتواند با دنیای اطرافش مقابله کند و کنار بیاید، بنابراین راهکارهایی را برای خود گسترش می دهد که در اوایل زندگی انتخاب کرده است.

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی ملانی کلاین

طبق نظر ملانی کلاین رابطه بین مادر و کودک از همان آغاز بدین شکل است که نوزاد با تخیلات پرخاشگرانه و مخرب روبه رو می شود. برای مثال نوزاد تصور می کند مادری که نیازهای او را برآورده می سازد یک « مادر خوب» است در حالی که مادری که برای او محدودیت ایجاد  می کند « مادر بدی» است.

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی ماهلر

ماهلر روان پزشک و روان تحلیل گر کودک با استفاده از روشی دقیق و پیچیده به بررسی تعامل کودک و مادر در سه سال اول زندگی پرداخته است . در نظریه ی ماهلر به وضوح می توان به تأکید او بر پیوند عاطفی مادر – کودک که از همان نخستین ماه های زندگی هویدا است و به نقش سرنوشت ساز مادر در تحول عاطفی کودک پی برد.

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی اشپیتز

اشپیتز (1960) معتقد بود که نوزادان بعد از تولد از نظر روان شناختی در حالتی به سر می‌برند که خود را جدا از محیط نمی دانند. در واقع محیط را جزئی از بدن خود می پندارند و در این زمان «پستان» مادر را به عنوان قسمتی از خودشان دریافت می کنند.

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی آدلر

آدلر (1965) بیان می کند که این تنها کودک نیست که نیازمند مادر است، بلکه مادر نیز احتیاج مبرم به کودک دارد. در آن حال که مادر به ظهور اولین نیازهای عاطفی کودک- طیفی که بعدها به احساس همبستگی و تعاون می پیوندد- پاسخ می دهد، خود نیز بسیار زود، با ابراز محبت متقابل روبه رو می شود، در نتیجه رضایت خاطری فراهم می گردد که سعادت مادرانه، پیوسته از آن در تزاید است. به

ادامه نوشته

دیدگاه نظریه شناختی درباره دلبستگی

بر طبق نظریه شناختی، شکل گیری دلبستگی تا حدود زیادی به سطح شناختی کودکان وابسته است. قبل از ایجاد دلبستگی، کودک باید بتواند اشخاص آشنا را از غیر آشنا یا غریبه متمایز می سازد. او در عین حال باید به شکل گیری مفهوم پایداری شیء دست یافته باشد، چرا که در واقع مبنای رابطه با شخص که هر زمان از دیده پنهان شود وجود نداشته باشد دشوار است.

ادامه نوشته

دیدگاه نظریه کردارشناسی درباره دلبستگی

کردارشناسی نامی است که به بیولوژیست هایی که رفتار جانور را از یک دیدگاه تکاملی مطالعه می کنند اطلاق می شود. با این تعریف داروین را می توان نخستین کردارشناس دانست. برطبق نظر کردارشناسان هریک ازانواع حیوانات با مجموعه ای از الگوهای عملی تثبیت شده[1] به دنیا می آیند، این الگوها عبارتند از رفتارهای کلیشه ای متوالی که درصورت وجود محرک محیطی مناسب که آن را رها

ادامه نوشته

دیدگاه نظریه یادگیری درباره دلبستگی

ازدیدگاه یادگیری مراقب از طریق تداعی با ارضاء و کاهش گرسنگی که سائق اولیه است ارزش مثبتی پیدا می کند، مادر در پیوند یافتن با تغذیه که سائق را کاهش می دهد ویژگی های تقویت کننده ثانوی به خود می گیرد و در نتیجه اصالت ارزش پیدا می کند. به اعتبار دیگر سرانجام صرفاً وجود مادر ارضاء کننده می شود و در کودک نیازی اکتسابی جهت تماس با مادر تحول می‌یابد که به عنوان دلبستگی

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی اریکسون

نظردر یه اریکسون مرحله اول تحول روانی – اجتماعی که تقریباً معادل مرحله دهانی در نظریه فروید است، اعتماد در مقابل عدم اعتماد نام دارد که از تولد تا یک سالگی را پوشش می دهد. همسانی، پیوستگی و همانندی تجربه به اعتماد منجر می شود و بی کفایتی،  ناهمسانی یا مراقبت منفی ممکن است عدم اعتماد را برانگیزد. کودک اعتماد یا عدم اعتماد را از چگونگی برخورد جهان یا اطرافیان به خصوص مادر با نیازهای خود یادمی گیرد

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی آنافروید

به نظر آنافروید (1962، 1960، 1958) «اصل لذت[1]» به عنوان اصلی در نظر گرفته شده که همه فعالیت های ذهنی را در شخصیت نابالغ و رشد نیافته تحت تأثیر قرار می دهد. از آنجا که همه فرایندهای ذهنی کودک با مادرش گره خورده، پس در حضور وی می تواند احساس خوشایند داشته باشد.

به نظر او دلبستگی نوزاد به مادرش ناشی از تأثیری است که اعمال مادر و تجربه های درد و لذت

ادامه نوشته

نظریه روان تحلیل گری دلبستگی فروید

اکثر کار هایی که در زمینه تحول دلبستگی انجام گرفته به طور مستقیم یا غیر مستقیم متأثر از نظریه ی روان تحلیل گری است. زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان مبحث روابط موضوعی است که در روان تحلیل گری مطرح شده است (هاریس[1]، 2004).

بر طبق این دیدگاه فعالیت های مراقبتی از قبیل شیر دادن که برای حیات کودک ضروری است، در

ادامه نوشته

مراحل دلبستگی

در مرحله دوم که گاهی دلبستگی در حال پیشرفت (8 یا 10 هفتگی الی 6 ماهگی) خوانده می شود، کودک به یک یا چند شخص در محیط خود وابستگی پیدا می کند، جدا شدن از شخص مخصوص در این مرحله برای کودک اهمیتی ندارد، به شرط اینکه در مرحله بعدی، که گاهی دلبستگی مشخص نامیده می شود ( 6 ماهگی تا 24 ماهگی) کودک در موقع جدایی از مادر یا مراقب دیگر خود گریه می کند و با بازگردانده شدن به مادر کودک از 

ادامه نوشته

تفاوت دلبستگی با وابستگی

کلمه وابستگی به طور ضمنی به اندازه و حدی که یک فرد برای حیاتش به دیگری متکی است اشاره دارد و بنابراین یک منشاء کنشی دارد. در حالی که دلبستگی به شکلی از رفتار اشاره دارد که کاملاً توصیفی است. وابستگی در موقع تولد در اوج خود است ولی در جریان تحول کودک رو به زوال می رود. در حالی که دلبستگی در موقع تولد قابل مشاهده نیست و به تدریج بعد از 6 ماهگی آشکار می

ادامه نوشته

تعریف دلبستگی

به طور کلی دلبستگی را می توان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. نتیجه ی عمده ی کنش متقابل بین کودک و مادر ایجاد نوعی دلبستگی عاطفی به مادر است، طوری که باعث می شود وقتی با او تعامل دارد، احساس شادی و شعف کرده و به هنگام استرس از این که او را در کنار خود دارد، احساس آرامش کند (برک[1]، 1388).

دلبستگی به پیوند هیجانی میان افراد اطلاق می شود. در واقع افراد برای ارضاء نیاز های عاطفی 

ادامه نوشته

ارتباط نظريه دلبستگي با نظريات ديگر

به گفته فرويد اگر كودك شيرخواري مي‌توانست فكر خود را بيان كند، بي‌شك اعتراف مي‌كرد كه مكيدن پستان مادر مهم‌ترين چيز در زندگي است‌ (كريس؛ ترجمه فدايي 1383). از نظر روان تحليل‌گري رابطه بين كودك و مادر ناشي از توان برآورده كردن نيازهاي بيولوژيكي كودك از سوي مادر است.
نياز كودك به غذا و كاهش درد، نمايانگر « لذت جوي حسي است » فرويد مي گفت در دوران شيرخوارگي هر 

ادامه نوشته

فرزند پروری و دلبستگی کودک

هر چند كودك انسان ظاهراً تمايلي فطري براي دلبستگي به ديگري دارد، اينكه كودك به كداميك از والدين دلبسته باشد و نيز شدت و كيفيت دلبستگي او، تا حدود زيادي بستگي به رابطه فردي والدين با كودك دارد.
كودك فقط به سبب كارهايي كه والدين براي ارضاي نيازهايش به غذا، آب و گرما و آسودگي از درد مي‌كنند به 

ادامه نوشته

نظام دلبستگی بالبی

به طور كلي دلبستگي را مي‌توان جوّ هيجاني حاكم بر روابط كودك با مراقبش تعريف كرد. اين كه كودك مراقب خود را كه معمولاً مادر اوست، مي‌جويد و به او مي‌چسبد، مؤيد وجود دلبستگي ميان آن‌ها است. نوزادان معمولاً تا پايان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنين رفتاري مي‌كنند و اين رفتار براي تسريع نزديكي به فرد 

ادامه نوشته

زندگي‌ نامه و تاثير پذيري‌ هاي جان بالبي

جان بالبي در بيستم وششم فوريه (1990-1907) ميلادي در لندن متولد شد خانواده او از طبقه متوسط بالاي اجتماعي بودند پدرش آنتوني بالبي جراح بود و جان چهارمين فرزند از شش فرزند خانواده بود.
مادر بالبي زن منضبط و سخت‌گيري بود كه جان اجازه داشت فقط روزي يك ساعت هنگام صرف چاي او را ملاقات 

ادامه نوشته

پشتوانه نظری نظریه دلبستگی

اِتولژيست (كردار شناسان): دانشمندان زيستي- رفتاري كه به مطالعه انواع خاص رفتار ذاتي يك ارگانيسم در محيط طبيعي او مي‌پردازند و مي‌كوشند تا آن رفتارها را برحسب اصول تكاملي تبيين كنند. آنان اين نكته را مورد توجه قرار دادند كه درك كاملي از رفتار تنها در صورتي امكان‌پذير است كه هم تمايلات آموخته شده و هم 

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی اینزورث

بالبی و رابرتسون نسبت به صدماتی که قرار گرفتن در مؤسسات می تواند به روند دلبستگی طبیعی وارد کند، به ما هشدار دادند. اما پرورش معمولی کودك نیز ممکن است از نظر میزان کسب دلبستگی سالم، درجات متفاوتی داشته باشد. دانشمندي که مهم ترین پژوهش ها را درباره این موضوع انجام داده

ادامه نوشته

نظریه دلبستگی انسانی جان بالبی

شرح حال مقدماتی
بالبی در سال 1936 به اختلالات کودکانی که در مؤسسات عمومی بزرگ شده بودند، علاقه مند شد. او دریافت کودکانی که در مراکز نگهداري از کودك و یتیم خانه ها بزرگ شده اند، غالباً داراي انواعی از مشکلات عاطفی از جمله ناتوانی در ایجاد ارتباط صمیمانه و طولانی مدت با دیگران هستند. بالبی تصور کرد کودکان

ادامه نوشته

جان بالبی و مراحل دلبستگی اش

جان بالبی در سال 1907 در لندن به دنیا آمد و در سال 1990 از دنیا رفت. وی در پزشکی و روانکاوی تحصیل کرد. نگهداری از کودک و یتیم خانه ها بزرگ شده اند غالباً او متوجه شد کودکانی که در مراکز دارای انواعی از مشکلات عاطفی از جمله ناتوانی در ایجاد ارتباط صمیمانه و طوالنی مدت با دیگران هستند .

بالبی تصور می کرد که کودکان به این علت نمی توانند عشق بورزند که در اوایل زندگی , فرصت ایجاد یک دلبستگی محکم به مادر نماد را از دست داده اند . وی پس از بررسی های متعدد به این نتیجه رسید که نمی توان رشد را بدون توجه دقیق به پیوند های مادر و نوزاد درک کرد . بالبی اولین کسی بود

ادامه نوشته

ثبات دلبستگی

در تحقیقات انجام گرفته معلوم شد که اگر چند سال بعد هم کودک را در موقعیت نا آشنا مجدداً آزمایش کنند. نوع دلبستگی او کاملاً ثابت می ماند مگر آنکه وضعیت زندگی خانواده او تغییراهای عمده ای کرده باشد. رخدادهای پر فشار زدگی ممکن است بر نوع پاسخ دهی والدین کودک اثر بگذارد و این خود بر احساس امنیت کودک اثر می نهد.

همچنین به نظر می رسد که الگوی دلبستگی کودکان به نحوه مدارای آنها با اتفاقات جدید در سالهای بعد بستگی داشته باشد. مثلاً یکی از بررسیها به این صورت بود که برای بچه های

ادامه نوشته

انواع دلبستگی – کیفیت دلبستگی

ماری انس ورث و همکارانش برای درک کیفیت دلبستگی در رابطه والدین- فرزند روشی تحت عنوان موقعیت نا آشنا فراهم آوردند.این روش از یک سری هشت موقعیتی تشکیل می شود که در آن آزمایشگران کودکان را در سالن بازی- سالنی که قبلاً آن را ندیده اند مورد مشاهده قرار می دهند.آنها به کودک اجازه می دهند که درباره اسباب بازی به  کنجکاوی بپردازد و در حضور و در غیاب مادر خود با یک فرد بزرگسال ارتباط برقرار کنند.

 این روانشناس در جریان تحقیق خود تفاوتهای رفتاری کودکان، مخصوصاً شیوه واکنش آنها در مقابل بازگشت مادران را مورد توجه قرار داده است. تقریباً برای 60 درصد کودکان از لحظه ای که می

ادامه نوشته