مفهوم یادگیری را می توان به صورت های مختلف تعریف کرد :
- هرگنهان و اُلسون گفته اند : « یادگیری یکی از مهمترین زمینه ها در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است » ( سیف ، 1380 :ص 30 ).
- مردم عادی و بسیاری از معلمان ، یادگیری را عبارت از کسب اطلاعات یا معلومات و مهارت ها می دانند ( شریعتمداری ، 1377 ؛ شعبانی ، 1371 ).
- نظریه پردازان یادگیری معتقدند ، یادگیری چیزی است که در نتیجة تجارب معین صورت می پذیرد و بیش از ایجاد تغییر در رفتار رخ می دهد ( السون و هرگنهان ، 1388 ).
- دیوید کلب ، یادگیری را به عنوان « فرایندی که به وسیلة آن دانش از راه تغییر شکل تجربه ایجاد می شود » تعریف کرده است » ( سیف ، 1389 :ص 265 ).
- کسب دانش و اطلاعات ، عادت های مختلف ، مهارت های متنوع ، و راه های گوناگون حل کردن مسائل .
- یادگیری را می توان به عنوان فراگیری رفتارها و اعمال مفید و پسندیده ، و حتی به عنوان کسب رفتارها و اعمال مضر و ناپسند تعریف کرد .
- بنا بر تعریف کمبل در 1961 یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتأ پایدار در توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته می شود و نمی توان آن را به حالت های موقتی بدن مانند آنچه در بیماری ، خستگی ، یا مصرف دارو پدید می آید نسبت داد ( کدیور ، 1383 ؛ السون و هرگنهان ، 1388 ؛ سیف ، 1389 ).
از دیدگاه گشتالتی یادگیری عبارت است از بینش حاصل از درک موقعیت یادگیری به عنوان کل یکپارچه و آن هم از طریق کشف روابط میان اجزای تشکیل دهندة موقعیت یادگیری حاصل می شود ( فضلعلی زاده ، 1388 ). بنابر این ، عنصر اصلی یادگیری در روانشناسی گشتالت رسیدن به بینش است ( سیف ، 1389). همچنین از نظر گشتالت ، یادگیری عبارت است از کسب بینش های جدید یا تغییر در بینش های گذشته است ( شعبانی ، 1371). که یادگیری را تنظیم مجدد مفاهیم و تجربه هایی می دانند که به بینش منجر می شود ( کدیور ، 1383).
نظریه های رفتاری عموماً یادگیری را تغییر در رفتار آشکار می دانند . در مقابل ، برای نظریه پردازان شناختی یادگیری کسب و باز سازی ساختارهای شناختی است که از طریق آن اطلاعات پردازش و در حافظه ذخیره می شوند ( سیف ، 1389 ). یادگیری از نظر رفتارگرایانی مانند پاولف ، واتسون ، ثرندایک و اسکینر عبارت است از ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرک ( S ) و پاسخ ( R ) در سیستم عصبی انسان می دانند ( شعبانی ، 1371 ). در عین حال رفتارگرایان یادگیری را به تغییراتی اطلاق شده می کنند که بر اثر تجربه به دست می آید . به طوری که ، به نظر تراوس ، یادگیری زمانی رخ می دهد که در نتیجة شرایط محیطی ، تغییرات نسبتاً پایداری در پاسخ به وجود آید ( کدیور ، 1383 ). بر این اساس فرایند یادگیری را نمی توان به طور مستقیم مطالعه کرد ، بلکه ماهیت یادگیری را تنها از تغییرات رفتاری می توان استنباط کرد ( السون و هرگنهان ، 1388 ).
یادگیری با هر بینشی که تعریف شود ، اساس رفتار افراد را تشکیل می دهد و نخستین صفت مشخص آن ، تغییر است ( شعبانی ، 1371 ). از طریق یادگیری فرد با محیط خود آشنا می شود ، در مقابل محیط ایستادگی می کند ، از محیط برای تأمین احتیاجات خود استفاده می نماید ، گاهی محیط را تحت تسلط و فرمان خود در می آورد و زمانی خویشتن را با آن سازگار می سازد ( شریعتمداری ، 1377 ).
جدول 2-2 : به طور کلی می توان نظر مکاتب یادگیری روانشناسی را در در جدول زیر دید .
یادگیری از دیدگاه مکاتب مختلف روانشناسی
|
رفتارگرایی
|
تغییر در رفتار آشکار بر اثر تجربه
|
گشتالت
|
بینش حاصل از درک موقعیت یادگیری به عنوان کل یکپارچه ، از طریق کشف روابط اجزای موقعیت یادگیری
|
شناخت گرایی
|
کسب و باز سازی ساختارهای شناختی است که از طریق آن اطلاعات پردازش و در حافظه ذخیره می شوند
|
در زمینة یادگیری انسان ، مطالعات پژوهش ها و نظریات بسیار مطرح شده است و این به دلیل اهمیت آن در زندگی انسان هاست . نوزادی که تازه متولد شده است به جز چند بازتاب ساده ، توانایی دیگری ندارد اما در پرتو یادگیری ، این موجود ناتوان در عرض چند سال به اشرف مخلوقات تبدیل شده و جهان را در سیطرة خود می گیرد . تنها ویژگی موجود انسان که او را از سایر حیوانات متمایز می کند ، توانایی بالقوة او برای انواع یادگیری هاست ؛ در طول رشد ، او یاد می گیرد که چگونه به موقعیت هایی که در برابرش ظاهر می شوند ، با شیوه ای کارآمد پاسخ دهد ( الهی و همکاران ، 1383) .
زندگی در هر مرحله از رشد فرد ، مستلزم فراگرفتن اموری است که بدون آنها ادامة زندگی برای فرد میسر نیست . قسمت عمدة رفتار آدمی آموختنی است ( شریعتمداری ، 1377 ). و بقولی دیگر یادگیری شامل تمام مهارت ها ، گرایش ها و دانش ها و معلوماتی است که انسان در طول زندگی خود کسب می کند ( شعبانی ، 1371 ). به طوری که می توان گفت ، جـریان یـادگیری امری دائمـی است ، و در جریـان یـادگیری کـل شخصیت فـرد دخـالت دارد و چـون وضع هر فرد از لحاظ خصوصیات شخصیتی مانند بدنی ، روانی ، تمایلات و هدف ها با دیگران متفاوت است روی این اصل جریان یادگیری نیز در افراد مختلف متفاوت می باشد ( شریعتمداری ، 1377 ).
یادگیری اساس رفتار فرد را تشکیل میدهد .از طریق یادگیری فرد با محیط خود آشنا می شود ,در مقابل محیط ایستادگی می کند ,از محیط برای تأ مین احتیاجات خود استفاده میکند ,گاهی محیط را تحت تسلط و فرمان خود در میاورد و زمانی خویشتن را با آن سازگار می سازد . همین طور قسمت عمده رفتار آدمی ، آموختنی است در زمینه عاطفی چگونگی بروز عواطف و طرز کنترل آنها را میاموزدو بدینوسیله از آمیزش با دیگران لذت میبرد .از لحاظ اجتماعی افراد در خانواده و در گروه همسن طرز معاشرت با دیگران را فرا میگیرند.شناخت خود و جهان خارج ,پرورش وجدان اخلاقی ,توسعه میزانهای عقلانی برای تشخیص خوب و بد و کنترل اعمال و رفتار شخصی اموری آموختنی است و فرد در اثر تماس با پدر و مادر ,با همسالان و سایر بزرگسالان اینگونه امور را فرا میگیرد ( edupsychology.zet.ir ، 25/07/1390) .
یادگیری و بقاء بسیار به هم وابسته اند و یادگیری به جانداران امکان می دهد تا بیاموزند که کدام محرک ها رویدادهای مثبت بقاء و کدام محرک ها رویدادهای منفی بقاء را علامت می دهند . در عین حال ، فرایند یادگیری به جانداران امکان می دهد تا آن دسته از نیازهای اساسی شان را که از طریق مکانیسم های تعادل حیاتی و بازتاب ها ارضا نمی شوند از راه کنش متقابل با محیط بر طرف کنند . با این وجود فرایند یادگیری به ارگانیسم کمک می کند تا خود را با محیط در حال تغییر سازگار نماید ( السون و هرگنهان ، 1388).
از بین عوامل فردی ، به نظر می رسد باورهای یادگیرندگان دربارة دانش و یادگیری در تصورات آنها از فرایندهای تحصیلی نیز نقش داشته اند ، برای مثال ، پژوهش ها نشان داده اند که هر چقدر یادگیرندگان بر این باور باشند که دانش ساده است . فهم آنها از متون علمی ، نظارت بر درک و استفاده از راهبردهای پیچیدة مطالعه در آنها کمتر است . نتایج مطالعة چان و ساچز در 2001 نیز نشان داد که آن گروه از دانش آموزان دورة ابتدایی ( پایه های چهارم و ششم ) که باور داشتند یادگیری به معنای فهمیدن است ، دروس علوم را عمیق تر از دانش آموزانی که یادگیری را بیان مجدد واقعات می دانستند پردازش می کردند . از این رو می توان گفت که باورهای شناختی می توانند بر رویکردهای یادگیری دانشجویان تأثیر بگذارند . دانشجویانی که دیدگاه پیچیده تر به دانش را انتخاب می کنند . به احتمال بیشتر با مطالب یادگیری درگیری عمیق تر پیدا می کنند ( رضایی ، 1390) .
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۶ ساعت 20:14 توسط جعفر هاشملو
|