1- فعال در برابر انفعالی: عده ای از فراگیران فعالانه در صدد کسب اطلاعات بوده و افرادی خود هدایت شده اند، حال آنکه عده ای دیگر اطلاعات را به صورت انفعالی می پذیرند

2- ادراکی در برابر انطباقی: کولب (1984، ص78) فراگیرنده ادراک کننده را کس می داند که بخش اعظم توانائی های او در یادگیری جنبه ی انتزاعی و توأم با تفکّر دارد، در حالی که فراگیرنده انطباقی بیشتر به تجربه اندوزی و یادگیری از راه تجربه تمایل نشان می دهد.

3- انضمامی در برابر انتزاعی: عده ای از فراگیرندگان از شرایط انضمامی نظیر تجربه اندوزی آغاز می کنند، در حالی که عده ای دیگر ترجیح می دهد یادگیری را با اندیشه های تجریدی و نظری شروع کنند.

4- همگرا در برابر واگرا: همگرا بیشتر به مفهوم سازی انتزاعی و تجربه اندوزی فعال روی می آورد حال آنکه قدرت واگرا در ملاحظه اندیشمندانه و تجربه های انضمامی نهفته است. (کولب، 1984، ص 77).

5- متکّی به شرایط در برابر مستقل از شرایط: به نظر ویل کین در گروه نخست ادراکات بیشتر از طریق سازماندهی کلی موقعیّت شکل می گیرد، زیرا اینان در انتظار جرقه ها هستند (1971 ص24) امّا گروه دوم بخشی از شرایط را تجربه می کنند و به کمک سوابق ذهنی خودشان بقیّه ی مسیر را می پیمایند.

6- توأم با دقّت در برابر سرسری دیدن: اگر یادگیرنده بخواهد مسئله ای را حل کند، کسانی که دقیق باشند آن را به عنوان یک کل و با تمامی جزئیات بررسی کرده، مفروضاتی می سازند که در پرتو اطلاعات جدید آن را تعدیل می کنند، حال آنکه یادگیرندگان سرسری تنها یک بخش یا یک جنبه مسئله را بر می گزینند و برای آن راه حل پیدا می کنند و چون اطلاعات موجود برای حل آن کافی نبود در صدد پیدا کردن اطلاعات دیگر بر می آیند.

7- اندیشمندانه در برابر تحريك پذیری: این یادگیری شبیه دقت و سرسری دیدن است و کگان که در بین کودکان تحقیق کرده می نویسد که کودک اندیشمند درباره ی اعتبار احتمالی راه حل های مختلف معمولاً از نخستین اندیشه ای که به ذهنش خطور کرده آغاز می کند. احتمال به بن بست رسیدن این روش در مقایسه با کسانی که به ل مسئله و راه حل های احتمالی آن می اندیشند زیادتر است». (کگان، 1971، ص54 تا 57).

8- کل نگری در برابر دیدن سریال: این روش یادآور روانشناسی گشتال است: عده ای از یادگیرنده ها، پدیده ها را به صورت کل و عده ای دیگر به صورت دانه های زنجیر می بینند.

9- سرسختانه در برابر انعطاف پذیر: عده ای از مردم در یادگیری بسیار سرسختانه عمل می کنند، حال آنکه عده ای دیگر یک راه حل موفقیت آمیز را همیشه راه حل نمی دانند. این روش برای گروه نخست مشکلات خاصی ایجاد می کند، زیرا مشکلی حادث می شود که نمی توان به روش معمول آن را حل کرد.