امروز در جامعه بشری سبک زندگی ها بسیار متفاوت است و هر کدام با توجه به فرهنگ خاص خود و محیط جغرافیایی و ایدئولوژی سعی در ایجاد افکار و زمینه های مختلف در سبک زندگی می نمایند چرا که مجموعه برداشت ها از زندگی نحوه و سبک زندگی را می سازد. آیا این سبک و این روش می تواند مورد توجه عقل قرار گیرد که عالمان و عقلا آن را پذیرفته و چنانچه لازم باشد توسط آنها آسیب شناسی گردد؟ یقیناً آسیب شناسی باید توسط افرادی در هرجامعه انجام گردد که کاملاً با فرهنگ بومی آن جامعه آشنایی کامل داشته باشند چرا که فرهنگ یک جامعه می بایستی تقاضاهای همان جامعه را ارزشیابی و در دل خود به آن بپردازند. یقیناً سبک زندگی هر منطقه و هر جامعه باید مورد احترام همان جامعه و مردم واقع گردد و آفت بزرگ آن است جامعه ای که با سبک زندگی خود خو گرفته و رشد و نمو نموده مجبور شود به سبک دیگری زندگی را ادامه دهد.

    مقایسه سبک زندگی امروزین ما با گذشته  با تاکید بر دو محور امکانات زندگی و روش­های آموزشی تفاوت بسيار كرده و آسايش و آرامش و نياز مبتني بر اين نوع سبك زندگي ما بيشتر غربي و برگرفته از فرهنگ غربي است كه در رسانه ها تبليغ مي شود .

سبک زندگی، زاویه نگاه ما را تغییر داده است در اين نوع سبك زندگي ، نیازهاي ما  پابرجاست منتهي به ولع تبديل شده است . در این سبک ، نياز به خوردن و آشاميدن هست ، منتهي  غذا ها زود پخته می شود، زود خورده می شوند و پشت میز و فرمان اتومبيل مصر ف مي شود  و نهايت اينكه ،  چاق می شویم .همچون يك سيب زميني ، تماشاگر  فیلم هاي تلويزيوني هستيم كه انواع  مانکن ها را در قالب هنرپيشه نشانمان می دهند و دستور می دهند که لاغر شویم و بازهم خرج  کنیم تا چربی های انباشته را با آن همه هزینه که پرداخته ايم، آب کنیم.

مشکل  چیست؟ آیا مشكل  مدرنیته است؟ يا ما نتوانسته­ايم مدرنيته را متناسب با سبك زندگي خودمان تعريف كنيم. نهايت امر همچون سرمايه­داران عربي مي شويم كه بخاطر كنارگذاشتن سبك زندگي سنتي خودشان از  انواع بيماري رواني و جسماني  رنج مي برند .

    اين نوع سبك زندگي هم اكنون در مدارس ما در دانشگاههاي ما و در محيطهاي كاري ما نيز وجود دارد و مشكلات محيطهاي كارگري و كارمندي ما به گونه­اي است كه در سالهاي آتي مي­بايست كارگران فيليپيني ، هندي و برزيلي هم به كارگران كنوني افغاني اضافه شده تا بتوانند براي ما نظافت كنند يا گله­داري كرده و يا به تميزي شهر ما بپردازند.

 مشکل در سبک زندگی است.

«روزی با فَلَک کردن به ما می آموختند اما هر چه می آموختند برای رشدمان بود امروز لب تابمان در سر کلاس، پر است از هزار جذابیتی که برای فرار از درسهای کسل کننده و بی­کاربرد تدریس می شود. شیمی می­خوانیم چون باید بخوانیم و فیزیک درس می دهیم چون باید درس بدهیم. فیزیک و شیمی دیگر آیات خداشناسی نیستند. یک سری متن هستند که باید شب امتحان خواند و با تقلب پاس کرد و مدرک گرفت و همان را تدریس کرد و حقوق گرفت برای بدست آوردن امکانات مدرن».

 روش زندگی در خانه و جامعه و نظام آموزش ما در گذشته و حال یعنی پیش و پس از پیشرفت های صنعتی دگرگون شده است و مابه ازای گزاره های نیاز ، برآورد، آسایش و آرامش، کم و زیاد شده است.