فرضیه ناکامی-پرخاشگری جان دالرد

فرضیه ناکامی-پرخاشگری دالرد، که در سال 1939 مطرح شد، یکی از نظریه‌های کلاسیک در روانشناسی اجتماعیه که به ارتباط بین ناکامی و بروز رفتار پرخاشگرانه می‌پردازه. اساس این فرضیه اینه که: 1- ناکامى هميشه منجر به پرخاشگرى مى‌شود: هر وقت فردی در رسیدن به یک هدف یا خواسته ناکام می‌شه، این ناکامی باعث ایجاد انگیزه برای پرخاشگری می‌شه. 2- پرخاشگرى هميشه ناشى از ناكامى است: هر رفتاری که به عنوان پرخاشگری تعریف می‌شه، ریشه در یک ناکامی قبلی داره.

ادامه نوشته

نظریه رشد اجتماعی رابرت هایند

هایند ( 1987 ) این مطلب را مورد بحث قرار داد که تعامل با همسالان، پیچیدگی و ماهیت تعامل اجتماعی را افزایش می دهد و همه اینها در سه مرحله موفقیت آمیز رخ می دهد: 1- تعاملات : که نتیجه فرآیند دوجانبه اي است که فرد در این فرآیند با فعالیت هاي داراي سطوح مشابه، سروکار داشته و دست و پنجه نرم می کند. 2- ارتباطات : که وابسته به تعاملات است، اما شامل حس تعهد قوي است. 3- گروه ها : که در سطوح گسترده تري وجود دارند و پیوستگی بین افراد و حس سلسله مراتبی را در فرد تسهیل می کنند، یعنی حس عضوي از گروه بودن و حس پیروي از دستور و نظم گروه.

ادامه نوشته

نظریه خودتنظیمی اسکات پاریس و اوکا

پاریس و اکا (1986) در مطالعات­شان در مورد خودنظم ­دهی از سه نوع دانش نام برده ­اند. دانش اظهاری ( DeclaraTive knowledge ) ، دانش روندی ( Procedural knowledge ) ، دانش موقعیتی ( Conditional knowledge ) . فردی که مطلبی را می­ خواند باید بداند راهبردهای موثر در خواندن کدامند (دانش اظهاری)، چگونه آن راهبردها را پیش گرفته و اجرا کند (دانش روندی) و اینکه در چه شرایطی از راهبردها استفاده کند (دانش موقعیتی).

ادامه نوشته

نظریه هوش هیجانی LWS

نظریه‌پردازان اصلی هوش هیجانی LWS، سه نفر هستند: Kenneth S. Law: پروفسور مدیریت و سازمان در دانشگاه هنگ کنگ (The Hong Kong University of Science and Technology). Chi-Sum Wong: پروفسور مدیریت منابع انسانی در دانشگاه چینی هنگ کنگ (The Chinese University of Hong Kong). Stephanie Law: اسم سومین نفر در منابع مختلف متفاوته. بعضی جاها اسمش Stephanie Sun ذکر شده و بعضی جاها Na Lei. اما به هر حال، این شخص هم در توسعه و ترویج مدل LWS نقش داشته.

ادامه نوشته