نظریه هوش هیجانی LWS
نظریه هوش هیجانی (Law, Wong, and Song (LWS) Emotional Intelligence Scale)
این نظریه و مقیاس هوش هیجانی LWS، بر اساس یک مدل چهار شاخه ای از هوش هیجانی بنا شده که شامل موارد زیر است:
- خودآگاهی هیجانی (Self-Emotion Appraisal - SEA): توانایی درک و شناخت احساسات خود.
- دیگرانآگاهی هیجانی (Others-Emotion Appraisal - OEA): توانایی درک و شناخت احساسات دیگران.
- تنظیم هیجانی (Use of Emotion - UOE): توانایی استفاده از احساسات برای تسهیل عملکرد.
- مدیریت هیجانی (Regulation of Emotion - ROE): توانایی تنظیم و مدیریت احساسات خود و دیگران.
در این مقاله، آنها مفهوم هوش هیجانی را به عنوان مجموعهای از تواناییها تعریف کردند و مدلی چهاربعدی از هوش هیجانی ارائه دادند که شامل موارد زیر است:
- خودآگاهی عاطفی (Self-Awareness): توانایی آگاهی از احساسات خود.
- مدیریت عواطف خود (Self-Management): توانایی مدیریت و تنظیم احساسات خود.
- آگاهی اجتماعی (Social Awareness): توانایی درک احساسات دیگران.
- مدیریت روابط (Relationship Management): توانایی مدیریت روابط با دیگران.
این مدل و مقیاس LWS، هوش هیجانی رو به عنوان مجموعهای از تواناییها در نظر میگیره که به افراد کمک میکنه تا احساسات خودشون و دیگران رو درک کنن، از اونها استفاده کنن و اونها رو مدیریت کنن. این تواناییها میتونن در زمینههای مختلف زندگی، از جمله روابط شخصی، کار و تحصیل، مفید باشن.
نظریهپردازان اصلی هوش هیجانی LWS، سه نفر هستند:
- Kenneth S. Law: پروفسور مدیریت و سازمان در دانشگاه هنگ کنگ (The Hong Kong University of Science and Technology).
- Chi-Sum Wong: پروفسور مدیریت منابع انسانی در دانشگاه چینی هنگ کنگ (The Chinese University of Hong Kong).
- Stephanie Law: اسم سومین نفر در منابع مختلف متفاوته. بعضی جاها اسمش Stephanie Sun ذکر شده و بعضی جاها Na Lei. اما به هر حال، این شخص هم در توسعه و ترویج مدل LWS نقش داشته.
این سه نفر با همکاری هم، مقیاس هوش هیجانی LWS رو توسعه دادند که یک ابزار خودسنجی برای اندازهگیری هوش هیجانی افراد هست. این مقیاس، بر اساس چهار بعد اصلی هوش هیجانی ساخته شده: خودآگاهی هیجانی، آگاهی از هیجانات دیگران، استفاده از اطلاعات هیجانی برای تسهیل عملکرد و تنظیم هیجانات.
نظریه هوش هیجانی Law, Wong, و Barsade (LWB) در سال 2004 در مقاله معروفشان با عنوان “هوش هیجانی به عنوان توانایی برای عمل: شواهد تجربی” در نشریه Academy of Management Journal ارائه شد.
- مقیاس LWS و ارزیابی هوش هیجانی:
- مقیاس LWS یک ابزار خودسنجی (self-report) است که برای ارزیابی هوش هیجانی افراد استفاده میشه. این مقیاس شامل 16 سواله که هر کدوم از اونها یکی از چهار شاخهی هوش هیجانی (SEA، OEA، UOE، ROE) رو مورد ارزیابی قرار میده.
- افراد به هر سوال با استفاده از یک مقیاس لیکرت (Likert scale) از 1 (کاملاً مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) پاسخ میدن.
- نمرههای بالاتر در هر شاخه نشوندهندهی سطح بالاتری از توانایی در اون زمینهی خاص هوش هیجانیه.
- اعتبار و روایی مقیاس LWS:
- مقیاس LWS به طور گسترده در تحقیقات مختلف مورد استفاده قرار گرفته و اعتبار و روایی اون در فرهنگها و گروههای مختلف جمعیتی تایید شده.
- مطالعات نشون دادهاند که مقیاس LWS با سایر معیارهای هوش هیجانی و همچنین با پیامدهای مهمی مانند عملکرد شغلی، رضایت شغلی، سلامت روان و روابط بین فردی ارتباط داره.
- کاربردهای نظریه و مقیاس LWS:
- در محیط کار: هوش هیجانی میتونه به بهبود رهبری، کار تیمی، ارتباطات و حل مسئله کمک کنه. مقیاس LWS میتونه برای شناسایی نقاط قوت و ضعف افراد در زمینهی هوش هیجانی و طراحی برنامههای آموزشی و توسعهی فردی استفاده بشه.
- در آموزش: هوش هیجانی میتونه به بهبود یادگیری، مدیریت استرس و روابط اجتماعی دانشآموزان کمک کنه. مقیاس LWS میتونه برای ارزیابی هوش هیجانی دانشآموزان و طراحی برنامههای آموزشی مناسب استفاده بشه.
- در مشاوره و رواندرمانی: هوش هیجانی میتونه به افراد کمک کنه تا احساسات خودشون رو بهتر درک کنن، با استرس مقابله کنن و روابط سالمتری داشته باشن. مقیاس LWS میتونه برای ارزیابی هوش هیجانی مراجعان و طراحی برنامههای درمانی مناسب استفاده بشه.---
- نمونههایی از کاربرد هوش هیجانی LWS در محیط کار، آموزش یا زندگی شخصی
بیایید چند نمونه رو با هم بررسی کنیم:
1. محیط کار:
- رهبری: یک مدیر با هوش هیجانی بالا (بر اساس مدل LWS) میتونه به خوبی از احساسات خودش و دیگران آگاه باشه، از اطلاعات هیجانی برای تصمیمگیریهای بهتر استفاده کنه و به طور موثرتری تیم خودش رو رهبری کنه. به عنوان مثال، این مدیر میتونه در مواقع بحرانی، با همدلی و درک احساسات کارمندان، اونها رو آروم کنه و انگیزه بده تا با هم برای حل مشکل تلاش کنند.
- کار تیمی: اعضای یک تیم با هوش هیجانی بالا میتونند به راحتی با هم ارتباط برقرار کنند، اختلافات رو به طور سازنده حل کنند و با همدلی و درک متقابل، به اهداف مشترک دست پیدا کنند. به عنوان مثال، اگر یکی از اعضای تیم دچار استرس و فشار کاری باشه، سایر اعضا میتونند با درک احساسات او، بهش کمک کنند و از بار مسئولیتهاش کم کنند.
- خدمات مشتری: کارمندانی که با مشتریان در ارتباط هستند، با داشتن هوش هیجانی بالا میتونند به خوبی احساسات مشتریان رو درک کنند، به نیازهای اونها پاسخ بدن و تجربه مثبتی رو برای اونها ایجاد کنند. به عنوان مثال، یک کارمند فروش با هوش هیجانی بالا میتونه با تشخیص نارضایتی مشتری، با همدلی و ارائه راه حلهای مناسب، از دست دادن مشتری رو جبران کنه.
2. آموزش:
- معلمان: معلمانی که هوش هیجانی بالایی دارند، میتونند به خوبی با دانشآموزان ارتباط برقرار کنند، نیازهای هیجانی اونها رو درک کنند و محیط یادگیری مثبتی رو ایجاد کنند. به عنوان مثال، یک معلم با هوش هیجانی بالا میتونه با تشخیص استرس دانشآموزان در زمان امتحانات، با ارائه راهکارهای مدیریت استرس، به اونها کمک کنه.
- دانشآموزان: دانشآموزانی که هوش هیجانی بالایی دارند، میتونند به خوبی احساسات خودشون رو مدیریت کنند، با همکلاسیهاشون ارتباط موثرتری داشته باشند و در حل مسائل و مشکلات، عملکرد بهتری داشته باشند. به عنوان مثال، یک دانشآموز با هوش هیجانی بالا میتونه در زمان مواجهه با یک مسئله سخت درسی، با حفظ آرامش و استفاده از اطلاعات هیجانی خودش، به راه حل مناسب دست پیدا کنه.
3. زندگی شخصی:
- روابط: افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، میتونند روابط سالمتر و پایدارتری رو با دیگران برقرار کنند. اونها میتونند به خوبی احساسات خودشون و دیگران رو درک کنند، با همدلی و احترام با دیگران رفتار کنند و در مواقع بروز اختلاف، به طور سازنده اونها رو حل کنند. به عنوان مثال، یک فرد با هوش هیجانی بالا میتونه با درک احساسات همسرش، در زمان بروز مشکلات، بهش آرامش بده و با کمک هم، راه حل مناسبی رو پیدا کنند.
- سلامت روان: هوش هیجانی بالا میتونه به بهبود سلامت روان و کاهش استرس، اضطراب و افسردگی کمک کنه. افرادی که میتونند به خوبی احساسات خودشون رو مدیریت کنند، در مواجهه با مشکلات و چالشهای زندگی، انعطافپذیری بیشتری دارند و میتونند به طور موثرتری با اونها مقابله کنند. به عنوان مثال، یک فرد با هوش هیجانی بالا میتونه با تشخیص علائم اولیه استرس، با استفاده از تکنیکهای مدیریت استرس، از بروز مشکلات جدیتر جلوگیری کنه.
- ارتباط هوش هیجانی LWS با سایر مدلهای هوش هیجانی
مدل LWS، شباهتها و تفاوتهای مهمی با سایر مدلهای اصلی هوش هیجانی داره. برای درک بهتر، بیایید اون رو با دو مدل معروف دیگه مقایسه کنیم:
1. مدل مایر-سالوی-کاروسو (Mayer-Salovey-Caruso Emotional Intelligence Test - MSCEIT):
- شباهتها:
- هر دو مدل، هوش هیجانی رو به عنوان یک توانایی شناختی میبینند.
- هر دو مدل، بر پردازش اطلاعات هیجانی تمرکز دارند.
- هر دو مدل، معتقدند که هوش هیجانی قابل اندازهگیری و توسعه است.
- تفاوتها:
- ساختار: مدل مایر-سالوی-کاروسو شامل 4 شاخه است: درک هیجانات، استفاده از هیجانات برای تسهیل تفکر، فهم هیجانات و مدیریت هیجانات. در حالی که مدل LWS، 4 شاخه داره: خودآگاهی هیجانی، آگاهی از هیجانات دیگران، استفاده از اطلاعات هیجانی برای تسهیل عملکرد و تنظیم هیجانات.
- تاکید: مدل مایر-سالوی-کاروسو بیشتر بر تواناییهای شناختی در پردازش هیجانات تاکید داره، در حالی که مدل LWS، علاوه بر تواناییهای شناختی، بر جنبههای رفتاری و عملکردی هوش هیجانی هم تمرکز داره.
- اندازهگیری: مدل مایر-سالوی-کاروسو از تستهای عملکردی برای اندازهگیری هوش هیجانی استفاده میکنه، در حالی که مدل LWS از پرسشنامههای خودسنجی استفاده میکنه.
2. مدل گلمن (Goleman’s Model of Emotional Intelligence):
- شباهتها:
- هر دو مدل، بر اهمیت هوش هیجانی در موفقیت فردی و سازمانی تاکید دارند.
- هر دو مدل، معتقدند که هوش هیجانی قابل یادگیری و توسعه است.
- تفاوتها:
- ساختار: مدل گلمن شامل 5 مولفه است: خودآگاهی، خود مدیریتی، انگیزش، همدلی و مهارتهای اجتماعی. در حالی که مدل LWS، 4 شاخه داره: خودآگاهی هیجانی، آگاهی از هیجانات دیگران، استفاده از اطلاعات هیجانی برای تسهیل عملکرد و تنظیم هیجانات.
- تاکید: مدل گلمن بیشتر بر جنبههای شخصیتی و رفتاری هوش هیجانی تاکید داره، در حالی که مدل LWS، علاوه بر این جنبهها، بر جنبههای شناختی و پردازش اطلاعات هیجانی هم تمرکز داره.
- ماهیت: مدل گلمن بیشتر به عنوان یک مدل شایستگی (Competency Model) شناخته میشه، در حالی که مدل LWS به عنوان یک مدل توانایی (Ability Model) شناخته میشه.
- انتقادات و محدودیتها:
- برخی از محققان انتقاداتی رو به مدل چهار شاخهای هوش هیجانی دلویس و هیگز وارد کردن. برخی معتقدند که این مدل بیش از حد سادهست و جنبههای مهمی از هوش هیجانی رو نادیده میگیره.
- همچنین، برخی از مطالعات نشون دادهاند که مقیاس LWS ممکنه تحت تاثیر سوگیریهای خودسنجی قرار بگیره و افراد تمایل داشته باشن که خودشون رو بهتر از اونچه که واقعاً هستن نشون بدن.