رشد هويت اخلاقي و ديني از ديدگاه نظريه پردازان غربي

كودكان از يك و نيم سالگي به بعد، ساختن بازنمايي آرماني از اشيا، امور اخلاقي و رفتارها را آغاز مي كنند؛ اسباب بازي نبايد شكسته باشد، همه دگمه هاي لباسش بايد سرجاي خودشان باشند، لباسش نبايد پارگي داشته باشد. به مواردي از اين دست، نماهاي ذهنيِ استاندارد گفته مي شود. آنها از دو سالگي كارهاي خوب و بد را از هم جدا مي كنند. به اين ترتيب، هنگامي كه كارها با استانداردهاي آنان هماهنگ نباشد، دچار اضطراب خواهند شد. اين توانايي ها، در كودكان با فرهنگ هاي گوناگون مشترك است. در مجموعه اي از مطالعات، توريل و همكارانش دريافتند كه كودكان 4 تا 6 ساله، رفتار اخلاقي را تشخيص مي دهند. به اين ترتيب، آنها دزديدن و كتك زدن را كار نادرستي مي دانند. حتي اگر چنين رفتارهايي هيچ قانون و قاعده كيفري نداشته باشند. با

ادامه نوشته

ارزیابی روانشناسی رشد دینداری

روان‌شناسي دين به بررسي امور و فعاليت‌هاي ديني و مذهبي با اصول و معيارهاي روان‌شناسي مي‌پردازد و ديدگاه روان‌شناسان در زمينة دين‌داري و عوامل و زمينه‌هاي روان‌شناختي دين‌مداري، همچنين سنجش و ارزيابي دين‌باوري و آثار آن در زندگي فردي و اجتماعي را مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دهد. دين‌باوري و دين‌داري در روان‌شناسي دين، ـ همانند بسياري از موضوعات مربوط به روان و رفتار انسان ـ با رويكرد و محك روان‌شناسانه ارزيابي و ارزشيابي مي‌شود. با اين وصف، بايد اذعان كرد تاكنون مطالعات و تحقيقات منظم و درخور توجهي در حوزة روان‌شناسي دين و معنويت و ايمان و دين‌داري، ـ چه در جهان غرب و چه در جهان اسلام ـ صورت نپذيرفته است.

ادامه نوشته

ارزیابی انتقادی رویکردشناختی رشد دینی

یافته‌ها و نتایج این رویکرد بر این مطلب دلالت می‌کند که اولاً رشد دینی دارای مراحلی است؛ ثانیاً فهم کودکان از دین، از یک مرحلة مبهم به مرحلة عینی و انتزاعی گسترش می‌یابد و با هر مرحله، فهم دین پیچیده‌تر می‌شود. بر اساس این رویکرد دورة نوجوانی دوره‌ای است که کودک به فهم معنادار از دین دست می‌یابد؛ ثالثاً رشد دینی با مراحل عمومی رشدشناختی تطابق دارد. تصور انسان‌انگارانه از خدا در دورة کودکی و اختصاص تفکر سحری به دورة کودکی مورد تردید است و یافته‌های پژوهشی در این باره ، از آموزه‌های مسیحی تأثیر گرفته است. مهم‌تر اینکه مفاهیم پیاژه‌ای، تبیین ناقصی از مراحل دین‌داری ارائه می‌کنند و بر اساس آنها نمی‌توان تجویزی برای آموزش دین صادر کرد.

ادامه نوشته

ايمان در دوره كودكي

ادامه نوشته

ايمان كودكان پيش دبستاني

براساس نظريه روان شناسي «ژان پياژه» كودكان 2 تا 6 ساله از جهت شناخت در دوره پيش عملياتي قرار دارند. از ويژگي هاي تفكر در اين دوره مي توان به خودمحور بودن كودكان و تمركزگرايي آنان اشاره كرد. خودمحوري يعني اين كه كودك فقط از دريچه چشم خود و براساس مقدار توانايي هاي خود به پديده هاي جهان نگاه مي كند و نمي تواند به ديدگاه هاي ديگران توجه كند. تمركزگرايي به اين معناست كه كودك فقط مي تواند به يك جنبه از پديده ها توجه كند كه ممكن است آن جنبه مورد توجه، بُعد مهمي از پديده ها نباشد و بعد با اين شناخت آن را به بقيه موارد تعميم دهد. ازاين رو، كودك در اين دوره به بخش محدودي از يك مسئله توجه مي كند. كودكي كه در اين مرحله از تفكر قرار دارد، درباره مجردات هم اين چنين مي انديشد. مثلاً درباره

ادامه نوشته

نظریه رشد دین از نظر پیاژه

پیاژه در سال 1930 تحقیقی صورت داد که در آن مسأله (جاندار پنداری) در رشد دینی کودکان را مطرح کرد در تحقیق نخست پیاژه نقش « ساخته پنداری » را در زندگی کودکان مورد آزمایش قرار می‌دهد و از آن به نام « تلقی کودک از اشیاء به عنوان محصول خلقت بشری » تعبیر می‌نماید. منظور پیاژه از به کارگیری لفظ بشر هم خدا به عنوان یک بشر قدرتمند است و هم قدرت بشری که کودک به آن کیفیت‌های روحانی را نسبت می‌دهد. پیاژه، 

ادامه نوشته