نظریه های روانشناسی فمینیستی جین بتکه الشتین

پس از فریدان، جین بتکه الشتین  در کتاب «مرد عمومی، زن خصوصی»  (1981) به تشریح عقاید خود مبنی بر حمایت از اهمیت مادری و جایگاه خانواده برای ایجاد آرامش و همبستگی در جامعه و مخالفت با مراقبت جمعی از کودکان پرداخت . الشتن در كتاب «مرد عمومي، زن خصوصي» (1981) به دفاع از زندگي خصوصي و خانواده فرزند محور مي پردازد. مادر بودن را فعاليتي پيچيده، غني، چندرويه، پرزحمت و شادي آفرين مي داند كه زيستي طبيعي، اجتماعي، نمادين و عاطفي است.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی فمینیستی بتی فریدان

بتی فریدان نویسنده کتاب رمز و راز زنانه (1963) خانه سنتی را نوعی اردوگاه کار اجباری دلپذیر می دانست که زندانیان آن زنان خانه داری هستند که شست و شوی مغزی داده شده و انسان کامل نیستند. او معتقد بود که: زنان اسیر نوعی شیوه زندگی هستند که مجالی برای هویت مستقل یا احساس دستیابی به چیزی باقی نمی گذارد. او زنان را تشویق به تحصیل و اشتغال می کرد تا به تعبیر او، از قفس خانه که نه چندان طلایی بود رها شوند.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی فمینیستی شولامیث فایرستون

شولامیث فایرستون از طرفداران گرایش فمینیسم رادیکال که تفاوت های جنسیتی فیزیولوژیک زن و مرد را پذیرفته ، در کتاب دیالکتیک جنس(1974) بر این عقیده است که تقسیم میان مرد و زن مبنای زیست شناختی دارد، زنان به دلیل خصوصیات بدنی مورد نیاز برای تولید مثل و به دلیل مسئولیت مراقبت از نوزادان از نظر جسمی از مردان ضعیف ترند. این خصوصیات نوعی از روابط اجتماعی را ایجاب کرد که از رهگذر آن زنان برای امنیت جسمی خود به مردان متکی شدند. فایرستون معتقد بود: ماهیت حقیقی دوجنس مرد و زن مساوی و یکسان ست، و طبیعت بشر اساساً دو جنسیتی است، لذا با کنترل ابزار تولید مثل توسط زنان و بر چیده شدن خانواده و نقشهای جنسیتی، تفاوتهای جنسیتی به تدریج کاهش می یابد و سرانجام از میان می رود

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی فمینیستی ميشل بارت

از نظر میشل بارت (Michelle barrett)، نظریه‏ پرداز جریان فمنیسم مارکسیستی، رمز ستم‏دیدگی زنان نظام خانواده یا خانوار است؛ مجتمعی که شامل یک ساختار اجتماعی و یک ایدئولوژی معیّن (خانواده ‏گرایی) است. میشل بارت، نیز می‏ گوید: به دلیل آنکه خانواده دست‏یابی به منابع را کنترل و ویژگی جنس زن را تولید مثل و لذّت بخشی به مردان تعریف می‏کند، دست‏یابی زنان به کار با دست‏مزد را محدود می‏سازد و از این‏رو، تسلّط مرد بر زن را امکان‏پذیر می‏کند. از نظر او، تا زمانی که مراقبت از کودکان بر عهده جامعه قرار نگیرد، هرگز برابری واقعی به دست نخواهد آمد.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی فمینیستی دیانا مری لئونارد

دیانا لئونارد و کریستین دلفی واژه خانواده را به گروهی اطلاق می کنند که بر پایه زوجی ازدواج کرده که دارای فرزندان هستند. خانواده در مفهومی وسیع تر که احتمالا در برگیرنده چند نسل است مورد بحث قرار گرفته است. این دانشمندان با فرضیه “طبیعی بودن” خانواده که ماهیت اجتماعی روابط جنسی، ازدواج، وظایف والدین را پنهان می کند موافق نیستند. نکته اساسی بحث لئونارد/دلفی بر جنبه هائی از زندگی خانوادگی است که بر طبیعی بودن مفاهیمی چون جنسیت و مادری تکیه دارند. مفاهیمی که با رابطه “کار” در ازدواج پیوند نزدیک دارند. کار به معنای خدمتی که زنان به شوهران میکنند، چون هم خوابگی، پشتیبانی احساسی، باز تولید و کار خانگی.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی فمینیستی کریستین دلفی

دلفی پیشگام فمینیسم ماتریالیستی بود و از رویکرد ماتریالیستی در روابط جنسیتی استفاده کرد. دلفی نابرابری بین زن و مرد را که ریشه در یک اساس اقتصادی مادی دارند ، به ویژه روابط تولید داخلی ، تحلیل می کند. این بازنگری در مارکسیسم این ایده را زیر سوال برد که فقط طبقات سرمایه داری وجود دارد. برای دلفی ، جنسیت نیز موقعیتی در شیوه تولید (کار خانگی) است. در این دیدگاه ، دشمن اصلی زنان به عنوان یک طبقه ، سرمایه نیست بلکه مردسالاری است. او همچنین تجزیه و تحلیل جنسیت را با این استدلال که جنسیت بر جنسیت مقدم است ، توسعه

ادامه نوشته