نظریه کهن الگو به عنوان منشأ دین یونگ

يونگ ميان دين و عقايد فرق مى گذارد. خاستگاه عقايد دينى، تجارب دينى است. ماهيت دين همان تجارب دينى است كه برگرفته از محتواى ناخودآگاه جمعى، يعنى كهن الگوهايند. اكنون اين سؤال مطرح مى شود كه عقايد دينى چه نقشى دارند؟ يونگ مى گويد: عقايد و باورهاى دينى صدق ندارند و حقايقى ازلى را نشان نمى دهند. البته اين عقايد و باورها وظيفه و كاركرد مهمى درجامعه دارند; زيرا به جاى تجربه مستقيم بشر قرار گرفته اند. دين همان تجربه مستقيم بشر است، ولى عقايد و اعمال دينى و جزئيات دينى به صورت نماد آن تجربه درآمده اند; يعنى اين عقايد و اعمال در حقيقت كارشان اين است كه آن تجربه را به صورت نماد درآورده اند. به نظر يونگ، وظيفه روان شناس پرداختن به خودتجارب اصلى است، نه نمادهاى آن تجارب. اگر او به عقايد بپردازد، از بررسى كهن الگوهاى ضمير ناخودآگاه غافل مى شود.

ادامه نوشته

اسطوره و کهن الگوی عناصر اربعه

انباذقلس از فیلسوفان يونان قديم در سده پنجم (ق.م) است. او جهان را ترکیبی از عناصر چهارگانۀ آب، باد، خاک و آتش می دانست و جمع و تفريق عناصر را که مايۀ کون و فساد عالم است، نتیجۀ مهر و کین می خواند؛ و اعتقاد داشت که اين بنا به شرايط خود ، گاه غالب و گاه نیز مغلوب می شوند. هرگاه مهر غلبه دارد جمعیت بر پريشانی برتری می يابد و چون کین چیره شود، تفرقه شدت می يابد و دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم، دور غلبه کین و پريشانی است و دنیا در حقیقت، زندان روح و کیفر گناهان اوست.

ادامه نوشته

کهن الگوی جدال خیر و شر

در مفاهيمي چون تعادل، هجوم، جنگ، قدرت طلبي، مرگ، زندگي و نهايتا پيروزي نيک در برابر بد را مهمترين درون ماية فرعي مشترک ميان جدال خیر و شر در حماسه ها و افسانه ها، دانست. رمزگان نمادين در تمام قص ههاي برخوردار از اين پي رفت، همان « جدال خير و شرّ » يا « تضاد دو بنُي » است و رمزگان هرمنوتيک در اين حماسه ها به صورتي پنهاني و مستتر با اساطير حاکم بر حماسه ها پيوند م يخورد که در واقع مهمترين موضوع رمزگان فرهنگي در قصه هاي فوق نيز هست. اين پي رفت از ديدگاه رمزگان فرهنگي متأثرّ از دو اسطورة بزرگ: اسطورة خداي خير و شرّ و اسطورة قرباني کردن نخستين آفريده است.

ادامه نوشته

کهن الگوی خدا

يونگ تصور خدا را يك كهن الگو ميداند، الگويي اصيل و بنيادين در روان انسان كه براي تأمين سلامت او بايد مورد توجه و اعتنا قرار گيرد و غفلت از آن به راحتي به انحرافات رواني مي انجامد. به عقيده ي يونگ، انسان دچار خودفريبي و سرگرداني است، وقتي گمان ميكند كه ديگر نيازي به خدا و دين ندارد.  يونگ حضور خداوند را در زندگي خود احساس مي كرد و خود را تحت قدرت و تقدير الهي مقهور مي دانست . « از ابتدا دست سرنوشت را لمس  مي كردم، گويي تقدير، تكليف زندگي مرا رقم زده است و بايد آن را انجام دهم. اين موضوع به من امنيتي دروني ميبخشيد و گرچه هرگز نتواستم آن را به خود ثابت كنم، خودش خود را به من ثابت كرد. "من" اين يقين را نداشتم "او" مرا وا مي داشت » .

ادامه نوشته

کهن الگوی پرنده

رابطه میان یک گیاه و پرنده به شکل کهن الگو در فرهنگ و هنر ایرانی جایگاه ویژه ای دارد. از دید نمادشناسان پرنده نماد ایزد آسمانی، نماد خوشبختی و نیز نماد نیک است. در اسطوره زرتشتی پرنده ای که شاه همه پرندگان است سیمرغ توصیف شده که بر درخت زندگی یگانه ای که در میانه زمین قرار گرفته می نشیند و با نشستن آن شاخه های درخت شکسته و تخم همه گیاهان بر زمین می ریزد و گیاهان مختلف بر زمین می رویند. این اسطوره، کهن الگوی هم نشینی گیاه و پرنده را در باورهای ایرانی نشان می دهد.  در داستان های ایرانی پرنده نماد روح نیز هست.

ادامه نوشته

کهن الگوی ماه

اسطورة ماه در اساطیر ملل مختلف، گاه ایزد است و گاه الهه؛ گاه مؤنث است و گاه مذکر و در بسیاری از موارد توأمان دارای ویژگیهای زنانه و حاوی خصلت های مردانه میباشد و از این رو، برای دریافت و توضیح اتحاد اضداد، بستر مناسبی است. در فرهنگ هندوایرانی، گاو تصویری از ایزدماه است، همین تصور در اوستا هم باقی مانده که ماه از وجود بهمن ساخته شده و زادة " گوشوروان " و از ماه پدید آمده است. رابطة اعتقادی میان ماه و گاو در اکثر فرهنگ های کهن قابل ردیابی است. در داستان ماه پیشانی چندین جنبه از باور به گاو و ماه دیده می شود . در آیین زرتشتی ماه پاسدار ستوران و حامل نژاد آنان است، تخمة گاو نخستین به ماه انتقال یافته است. در آیین زرتشتی نیز همانند اساطیر ودائی ارواح پاک در گام نخست

ادامه نوشته

کهن الگوی سایه

سایه یکی از کهن الگوهای مطرح در روانشناسی تحلیلی یونگ است. سایه نیمۀ تاریک وجود ماست. نیمه ای که معمولاً آن را پنهان می کنیم. ازدیدگاه یونگ سایه، نزدیکترین چهره به خودآگاهی است و اولین جزء شخصیتی ای است که در تحلیل ضمیر ناخودآگاه، خود را ظاهر می کند. یونگ می گوید که سایه، نزدیکترین چهره به خودآگاهی است و اولین جزء شخصیتی نیز هست که در تحلیل ضمیر ناخودآگاه خود را ظاهر می کند . او واژة سایه را به این دلیل به کار میبرد که این نیمۀ شخصیت ما همیشه با ما است و همواره در نظر ما بخش تاریک و ناخواستۀ ماهیت روانی ما محسوب می شود . سایه به منزلۀ نقطۀ مقابل فضائل ، به شمار می رود ( یعنی رذایل ) ؛ به عبارت دیگر بخشی از وجود ماست که منکر آن هستیم .

ادامه نوشته

کهن الگوی یونگ

يونگ پس از سال ها تحقيق به اين نتيجه رسيد كه از نمادهاي بسياري که جمع مي شوند فقط چند نماد جهانی كه خارج از دايرة زمان و مكان، در ضمير ناخودآ گاه جمعي انسان تكرار مي شوند؛ او اين نمادها را « كهن الگو » ناميد. یونگ ایدۀ کهن الگو یا سرنمون را از " قدیس آگوستن " وام گرفته است، « آنجا که از اندیشه های اصلی سخن می گوید اندیشه هایی، که به خودی خود پدید نیامده بلکه در فهم الهی مستتر است » . منشاء و ریشۀ اصطلاح کهن الگو را در دو نقطه میتوان جست و جو کرد. یکی مکتب مردم شناسی دانشگاه کمبریج، و دیگر در حوزۀ روانشناسی یونگ.

ادامه نوشته

سلطه گري و سلطه پذيري از ديدگاه يونگ

اصل جابه جايي نيرو اين است كه نيروي مصرف شده براي ايجاد يك وضع يا حالت رواني ، از بين نمي رود، بلكه در جاهاي ديگري به كار گرفته مي شود اين اصل را در علم فيزيك به نام قانون اول ترموديناميك يا اصل صرفه جويي انرژي مي نامند كه براي اولين بار هلمهولتز عنوان كرد .

يونگ از اين اصل در توجيه فعاليتهاي رواني استفاده كرد و گفت اگر ارزش رواني خاصي ضعيف و يا ناپديد شود ، تمام انرژي يا نيرويي كه آن ارزش رواني از خود نشان مي دهد از دست نمي رود ، بلكه در ارزش رواني نوع ديگر تجلي مي يابد .

ادامه نوشته