عشق و نفرت از دیدگاه فروید

فروید در کتاب ناخوشنودی های تمدن معتقد است که واژه عشق عبارت است از احساس مثبت بین والدین در قالب نیازهای تناسلی شان که خانوادهای را بپا ساخته اند به نوعی توجیهی تکوینی محسوب می شود. چرا که عشق سراسر جنسی است و در ناخودآگاه بشر نهادینه شده است . به نظر فروید واژه عشق به مبحث جنسی بر می گردد و این که بخواهیم آن را به مسائل عاطفی و مهر آمیز ترجمه کنیم صرفاً بار معنای این واژه را مبهم کرده ایم. 

ادامه نوشته

زاویه ژنتیکی نظریه شخصیت فروید

فروید شخصیت را ازشش زاویه مختلف درنظرگرفت 1 -زاویه مکانی : که شیوه هاي کارکرد هشیار در برابر ناهشیار را شامل می شود 2 -زاویه پویشی : که تعامل نیروهاي روانی را شامل می شود ادامه زاویه هاي شخصیت از دیدگاه فروید 3 -زاویه ژنتیکی : که به خاستگاه و رشد پدیده هاي روانی ازطریق مراحل دهانی، مقعدي، آلتی، نهفتگی و تناسلی مربوط می شود 4 -زاویه اقتصادي : که توزیع، تغییرشکل، و مصرف انرژي را دربر می گیرد ادامه زاویه هاي شخصیت از دیدگاه فروید 5 -زاویه ساختاري : که پیرامون واحدهاي کارکردي نهاد، من و فرامن قرار دارد.

ادامه نوشته

آسیب شناسی حالات من

گرچه وجود همۀ حالات من برای زندگی ضروری است و هر یک از حالات دارای ارزش مساوی در زندگی هستند، اما به کار بردن نابجاي این حالات در موقعیتهاي مختلف باعث بروز مشکلات فردي و اجتماعی می شود . مثلاً فرد بزرگسالی که از لحاظ شخصیتی، کودك است، بازي قایم موشک را در قالب تعقیب و گریز از چنگ پلیس اجرا می کند. ناسالم شدن حالات من نیز باعث پیدایش اختلالات شخصیتی در فرد می شود و ادراك و پاسخدهی به هیجانات را در فرد مختل می کند . براي درك بهتر این موضوع، نمونه هایی از کارکرد سالم و ناسالم

ادامه نوشته

من و حالات آن

شخصیت، الگوهاي پایداري از ادراك، ارتباط یا تفکر دربارة محیط و خویشتن است. شخصیت هر فرد توسط یک  مدیر داخلی که به آن « من » گفته می شود اداره می شود . در درون « من » غرایز ، واقع بینی، وجدان ، ادراك، مهارتهاي مختلف و... وجود دارد. « من » داراي حالات متفاوتی است و این حالات متفاوت، با تغییر قابل توجهی در دیدگاهها و لحن صدا و کلمات و سایر جنبه هاي رفتار مشخص می شود. چنین به نظر می رسد که هر فرد، تعداد محدودي از این « حالات من » را داراست . « حالاتِ من » واقعیتهاي روانی هستند و به خاطر قرار گرفتن در

ادامه نوشته

جنسيت و نقش آن در سلطه گری و سلطه پذيري

زنان سلطه پذيرتر از مردان هستند دراين گفته تقريباً به شكل يك باور عمومي در آمده است و شايد در حدي كه خود زنان نيز باور دارندكه تفاوتهاي موجود بين زنان و مردان ناشي از سرشت و ذات و خلقشان است گرچه در دهه هاي اخير درتحقيقاتي كه در زمينه زنان انجام شده است مشخص گرديده است كه تفاوتهاي مشاهده شده ميان زنان و مردان بستگي به محيط اجتماعي و شرايط فرهنگي و عوامل از اين قبيل دارد و به لحاظ علمي نمي توان اين تفاوتها را به ساختمان و تفاوتهاي فبزيولوژيكي آنان ربط داد .

ادامه نوشته

سلطه گري و سلطه پذيري از ديدگاه روان تحليلي

در خلال جنگ جهاني دوم روان كاري در تحليل فاشيسم و نازيسم مطالعات فراواني درباره قدرت طلبي انجام داد . آنها سعي داشتند كه با بررسي اثر نگرشي هاي اجتماعي درشخصست ، مساله سلطه گري و قدرت طلبي را روشن سازند . آدرنو و همكارانش در سال 1950 به مطالعه در زمينه شخصيت مقتدر و ريشه پيش داروري ها پرداختند و نشان دادند كه چه تعداد از اين نوع شخصيت ها بازتابي از دفاع عليه نوعي كشمكش سركوب شده در برابر اقتدار است .

ادامه نوشته

مکتب روانکاوی : انقلابی در نگاه به ماهیت انسان

بدون تردید، در تاریخ تمدن بشری، مهمترین جستجوی انسان، تلاش برای شناخت واقعیت خودش بوده است. توسعه علوم مختلف انسان شناسی و ناگزیر هستی شناسی، نتیجه همین کنکاش بی پایان و بی انجام بوده و هست. حتّی می توان پذیرفت پیشرفت بسیاری از علوم دیگر نیز، مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به میزان توفیق آدمی در درک بهتر ساختار حیرت انگیز و خارق العاده خویش می باشد.

به همین مناسبت، اگر نگاهی از بالا به گستره عظیم دستاوردهای علوم مختلف بشر در حوزه انسان شناسی بی اندازیم، با واقعیتی تکان دهنده

ادامه نوشته

درک اضطراب اولیه، کلید فعال سازی مکانیزم های دفاعی

شیوه های دفاعی سازمان "من" که تاکنون بواسطه روانکاوی کشف گردیده، همگی در راستای یک هدف واحد می باشند. دفاع یعنی کمک به "من" در مبارزه با غرایز نهاد و حل تناقضات و تعارض های موجود میان کشش های درونی، واقعیات محیط و نیروی وجدان. مکانیزم های دفاعی لزوماً با درک اضطراب اولیه سوئیچ زده می شوند. اضطرابی که نتیجه مستقیم و غیرقابل تحمل تعارض ها و عدم تعادل های ذکرشده است.
پیش از این درباره ماهیت اضطراب های اولیه و تقسیم بندی آنها بر مبنای مبداء و علل پیدایش توضیحاتی ارائه گردید که به سبب اهمیت موضوع، اشاره

ادامه نوشته

سرکوب ، رایج ترین شیوه دفاعی من

سازمان "من" با اجرای سرکوب خویش را از شر تعارض موجود ایمن می کند. ولی این ایمنی در ساختار روانی فرد تولید ناهنجاری خواهد کرد.
"من"، با استفاده از سرکوب به سادگی مناقشه موجود میان نهاد و محیط یا فرامن را حل و فصل می کند. مطالبه غریزی نهاد غیرقانونی است، بنابراین باید سرکوب شود تا صلح و صفا دوباره برقرار شود. امّا با سرکوب به واقع مطالبه نهاد از میان نرفته و حل و فصل نگردیده است. بلکه این تعارض از رویت آگاهی فرد رانده شده است. لذا ادامه حیات و فعالیت کشش سرکوب شده در ناخودآگاه، پیامدهای آسیب زایی برای ساختار روانی فرد بدنبال خواهد داشت.

ادامه نوشته

رابطه ثابت میان علائم بیماریهای عصبی و مکانیزمهای دفاعی من

هنگامی که روند شکل گیری و نوع علائم یک بیماری عصبی را بررسی می نماییم. در می یابیم در ظهور و بروز این علائم نوعی تکرار و پایداری مشاهده می شود. مثلاً برای مطالعه برخی علائم افسردگی در یک فرد خاص، نظیر ثابت ماندن نگاه در یک امتداد. یا افتادگی عضلات و یا اشکال خاص تنفس منقطع و کوتاه، می توان نوعی ماندگاری و تکرار را در ظهور این علائم در بیمار مشاهده کرد.
درشکل گیری چنین علائمی، کیفیت عملکرد سازمان "من"، نقش مهمی دارد. این نقش عبارتست از استفاده خاص از یک شیوه دفاعی درهنگام مطالبه

ادامه نوشته

مفهوم مکانیزم های دفاعی بجا مانده یا زره شخصیتی

برخی حالت های جسمی ویژگی های شخصیتی خاص نظیر نوع راه رفتن وایستادن فرد، شکل لبخندی خاص، رفتار مغرورانه، برخوردهای توهین آمیز، عادت به کنایه و متلک و امثال این ها را می توان بعنوان عوارض بجامانده و پایدارشده از عملکرد یک مکانیزم دفاعی درگذشته فرد دانست. حتی ممکن است، مدتها پیش عملکرد آن مکانیزم دفاعی متوقف شده و سوژه فعال کننده مکانیزم نیز برطرف گردیده باشد، امّا عارضه جسمی یا رفتاری آن به شکل قالب شخصیتی پسمانده آن مکانیزم هنوز پابرجا باشد.

ادامه نوشته

تحلیل روانکاوی مکانیزم های دفاعی در مسیر احساس

ارزیابی و شناخت نحوه دفاع "من" در برابر احساسات متناظر با غرایز، راهکاری بسیار مهم و اثربخش در راه شناسایی عملکرد مکانیزم های دفاعی می باشد.
سازمان "من" علاوه بر آنکه وظیفه کنترل، مقابله و پاسخگویی به مطالبات غرایز نهاد را دارد، درمسیری کاملاً مستقل موظف است در برابر احساسات ناشی از این تقابل ها نیز پاسخگو باشد. به بیانی، "من" علاوه برآنکه وظیفه مدیریت تمایلات و کشش های غریزی را برعهده دارد.

مسئولیت مهم دیگری را نیز عهده دار است. این مسئولیت مهم کنترل، مدیریت و پاسخگوئی به احساساتی است که در خلال این جریانات تولید می

ادامه نوشته

نگاهی ژرف تر به فرآیند دفاع و ارتباط آن با روان رنجوری ها

در ابتدای شکل گیری مکتب روانکاوی ، عمده پژوهش ها تنها معطوف به شناسایی و ارزیابی نهاد بود. تمام مقصود روانکاوی به کشف و تحلیل کشش ها و تمایلات ناخودآگاه غریزی محدود می شد، چراکه در ابتدا ریشه اصلی تمام ناهنجاری های روانی را تمایلات غریزی ناخودآگاه ارضاء نشده می دانستند.

تمایلاتی لذت جو و لجام گسیخته که درصورت برخورد با موانع محیطی و یا وجدان و عدم ارضاء، موجب بروز تنش و ناهنجاری در روان انسان می شوند.

ادامه نوشته

درمان روانکاوی یا رمزگشایی مکانیزم های دفاعی

همانطور که شناسایی و ریشه یابی امیال و کشش های نهفته در ناخودآگاه آدمی، یکی از رسالت های مهم درمان روانکاوی به منظور حل و فصل تعارض های درونی است، رمزگشایی مکانیزم های دفاعی نیز از ابزار تعیین کننده روانکاوی بحساب می آید. زیرا وظیفه مکانیزم های دفاعی تحریف و تبدیل و جعل جدال های درونی فرد به گونه ایست که حقیقت تحریف شده و جعل شده کم خطرتر و امن تر باشند.

با توجه به اینکه فعال شدن مکانیزم های دفاعی "من" به رغم کاهش و تخفیف بسیاری از تنش ها، خود تولیدکننده بسیاری ناهنجاری ها و عوارض روانی از

ادامه نوشته

ماهیت اضطراب در روانکاوی

می توان اضطراب را بعنوان یکی از شاخصهای اصلی بروز ناهنجاری درعملکرد سیستم روانی انسان به رسمیت شناخت. به این معنی که درک احساس اضطراب معادل برهم خوردن تعادلی در شخصیت و اتفاق یک معادله ناهنجار است.

بنابراین ریشه یابی و ارزیابی ساختار اضطراب برای یافتن بسترهای اصلی اختلال در عملکرد سازه روانی انسان اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

ادامه نوشته

معرفی سطوح پردازش های ذهنی

ازآنجا که قالب شخصیت هرانسانی را محصول پردازش های ذهنی او می دانند، برای شناخت ساختار شخصیت، نخست باید سطوح مختلف این پردازش های ذهنی را مورد تأمل قرارداد.
پردازش های ذهنی به هرگونه فعل و انفعال روانی و درونی اطلاق می گردد که در چهارچوب ذهن انسان متولی تولید نتیجه است. به بیان ساده تر، هرآنچه را که تحت عنوان عملکردهای شخصیت درخویش سراغ داریم، هریک معلول یک دسته پردازش های ذهنی می تواند باشد.

ادامه نوشته

مقایسه قدرت ویرانگری نهاد و فرامن

"من" ضعیف و قوام نیافته، اگر موفق به مدیریت و کنترل عملکرد طبیعی ساختارهای نهاد و فرامن نشود، ناگزیر شاهد بروز اثرات مخرب ویرانگر فعالیت های این دو واحد خواهد بود. واحدهایی که فعالیت هرکدام از آنها به تنهایی و کنترل نشده، بروز تعادل حیاتی انسان است. دراین بخش قصد داریم مقایسه ای میان عوارض و تأثیرات عملکرد نامتعادل این ساختارها داشته باشیم.
درشرایطی که انرژیهای نهاد و نیروی غرایز به خوبی مهار و کنترل نگردند. سرکشی غرایز لذت جو باعث می شوند شخصیت فرد از مسئولیت هایی که

ادامه نوشته

تشکیل ساختار من ؛ نتیجه تقابل میان ذهن آگاه و ناخودآگاه انسان

فروید برای نخستین بار، سه بخش اصلی را در ساختار شخصیت انسان از هم متمایز ساخت ؛ نهاد ، من ، فرامن
" نهاد"، جایگاه حضور امیال و غرایز طبیعی و ذاتی انسان است. کشش های فطری غیراکتسابی که انسان با آنها زاده می شود.
"من"، ساختاری سازمانیافته و قابل کنترل و پرورش است که وظیفه مدیریت و کنترل کشش ها و غرایز خام موجود در نهاد را، در ارتباط با واقعیات دنیای بیرون برعهده دارد.

ادامه نوشته

تردد افکار میان ذهن آگاه و ضمیر ناخودآگاه

مفاهیم مختلفی که با آنها مواجه می گردیم، همواره حاوی یک نمایش مستقیم و همزمان تصویری غیر مستقیم در ذهن است. گاه این نمایش مستقیم و تصویر غیرمستقیم وابستگی و انطباقی با هم ندارند.

نمایش مستقیم مفاهیم، معمولاً ثابت، مشخص و یکسان هستند، امّا تصویر غیر مستقیم انتقالی هر مفهوم تابع در نظر گرفتن رموز و پیچیدگی های خاصی است که متأثر از نوع برنامه ریزی ناخودآگاه فرد و نحوه ادراک از محیط

ادامه نوشته

سرکوب ، حقیقتی که ماهیت ناخودآگاه را تعریف کرد

شعورآگاه مجبور است پاسخگوی تمام الزامات و نیازمندی های دنیای درون و بیرون انسان باشد. دراین میان طبق سازماندهی منطقی شعورآگاه بسیاری از نیازمندی ها و تمایلات درونی غیرقابل پذیرش محسوب می شوند.

رایج ترین ترفند شعور آگاهی برای تدبیر این تمایلات غیرقابل ارضاء اجرای فرآیند سرکوب است. به این معنی که کشش های نامشروع و غیرقانونی باید چنان طرد شوند تا از رویت آگاهی دور بمانند و تعادل برقرار شود.

ادامه نوشته

فرآیند شکلگیری و گسترش ضمیر ناخودآگاه از دیدگاه فروید

در بدو تولد خودآگاه و ناخودآگاه انسان موجودیتی یگانه دارند. در شروع مراحل رشد و شکل گیری شخصیت نمی توان تمایزی میان آگاهی و ناخودآگاه خود قایل شد. امّا طبیعت رشد در ارتباط با دنیای بیرون، باعث این جداسازی می شود.
در تقابل روان آدمی با محیط و حقایق دنیای بیرون، ساختار درونی درگیر بسیاری تعارض ها و توافق ها می شود. جنگ ها و دوستی ها میان مختصات

ادامه نوشته

خلاصه روش درمانی فروید

هدف اصلی فروید از درمان روانکاوي، برملا کرن خاطرات سرکوب شده و تبدیل کردن مواد ناهشیار به هشیار از طریق تداعی آزاد و تحلیل رؤیا بود. به طور مشخصتر هدف روانکاوي عبارت است از " تقویت کردن خود، مستقل کردن بیشتر آن از فراخود ، گسترش دادن حوزه ادراك و وسعت بخشیدن به سازمان آن، بطوریکه بتواند قسمت هاي زنده و باطراوت نهاد را به خود اختصاص دهد.

ادامه نوشته

نظریه روانشناسی فردی آدلر

آلفرد آدلر یکی از پیروان اولیه فروید بود که از صف روانکاوي متعارف و سنتی خارج شد. او بر نظریه غرایز، میل جنسی کودك و نقش ناهشیار در تعیین رفتار تأکید نمیکرد. درمان آدلر بر کشف و تغییر سوءتفاهم ها و سوءبرداشت ها (یا به قول خودش؛ سبکهاي زندگی غیرانطباقی) متمرکز بود. درمان آدلري به درمان فردنگر مقایسه اي معروف است. زیرا در این نوع درمان بر اهمیت بررسی فرد کامل در درمان تأکید می شود.

در تحلیل فردي آدلر، نشانه هاي بیمار روانی، نمادي از سبک زندگی اوست که با آن می خواهد خود را

ادامه نوشته

نظریه روان تحلیل گری دلبستگی فروید

اکثر کار هایی که در زمینه تحول دلبستگی انجام گرفته به طور مستقیم یا غیر مستقیم متأثر از نظریه ی روان تحلیل گری است. زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان مبحث روابط موضوعی است که در روان تحلیل گری مطرح شده است (هاریس[1]، 2004).

بر طبق این دیدگاه فعالیت های مراقبتی از قبیل شیر دادن که برای حیات کودک ضروری است، در

ادامه نوشته