نگاهی ژرف تر به فرآیند دفاع و ارتباط آن با روان رنجوری ها

در ابتدای شکل گیری مکتب روانکاوی ، عمده پژوهش ها تنها معطوف به شناسایی و ارزیابی نهاد بود. تمام مقصود روانکاوی به کشف و تحلیل کشش ها و تمایلات ناخودآگاه غریزی محدود می شد، چراکه در ابتدا ریشه اصلی تمام ناهنجاری های روانی را تمایلات غریزی ناخودآگاه ارضاء نشده می دانستند.

تمایلاتی لذت جو و لجام گسیخته که درصورت برخورد با موانع محیطی و یا وجدان و عدم ارضاء، موجب بروز تنش و ناهنجاری در روان انسان می شوند.

ادامه نوشته

ماهیت اضطراب در روانکاوی

می توان اضطراب را بعنوان یکی از شاخصهای اصلی بروز ناهنجاری درعملکرد سیستم روانی انسان به رسمیت شناخت. به این معنی که درک احساس اضطراب معادل برهم خوردن تعادلی در شخصیت و اتفاق یک معادله ناهنجار است.

بنابراین ریشه یابی و ارزیابی ساختار اضطراب برای یافتن بسترهای اصلی اختلال در عملکرد سازه روانی انسان اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

ادامه نوشته

ارزیابی شخصیت بر مبنای تقسیم انرژی میان سازمان های شخصیت

دانستیم شخصیت انسان شامل یک سیستم نیمه بسته انرژیست. به این معنا که میزان انرژی موجود در شخصیت انسان تقریباً ثابت است، امّا این حجم انرژی ثابت در اجزاء مختلف آن درگردش بوده و قابل تبدیل و انتقال می باشد. منبع اصلی و یگانه تأمین انرژی درونی انسان سازمان نهاد است که غرایز را درخود دارد امّا این انرژی عظیم به گردش درآمده در بخش های مختلف نهاد، من، فرامن توزیع می شود.

ادامه نوشته

سه سازمان اصلی تأثیرگذار بر شخصیت انسان

مطابق با نظریه فروید سه سازمان روان به نام های نهاد، من و فرامن بخش های اصلی و تأثیرگذار بر کیفیت شخصیت انسان هستند. دراین بخش به بررسی تفضیلی این سه سازمان می پردازیم:
نهاد :
نهاد ابتدایی ترین بخش ساختار وجودی انسان محسوب می شود. نوزادی که به دنیا می آید شامل نظامی انباشته از تمایلات و کشش های ذاتی در قالب غرایز است، که مجموعه آنها را در قالب نهاد بیان می کنند. نوزاد با این مجموعه تمایلات فطری غیر اکتسابی پا به عرصه حضور در دنیا می گذارد.

ادامه نوشته

بعد شخصیت من مدافع موجودیت انسان

سازمان"من"، که بیانگر ابعاد شخصیت انسان است را می توان محور متعادل کننده وجود انسان دانست. بی تردید اصلی ترین نقش این سازمان، دفاع از موجودیت خویشتن آدمی در برابر آسیب های بالقوه ای است که می تواند در عدم تعادل میان نیازهای درونی و الزامات محیط، او را به سمت نابودی سوق دهد.
این آسیب رسان های تهدیدگر، چه در درون و چه در بیرون خویشتن انسان تنها مطالبات خود را می جویند. قطب های متضادی که برای تأمین الزامات

ادامه نوشته

تشکیل ساختار من ؛ نتیجه تقابل میان ذهن آگاه و ناخودآگاه انسان

فروید برای نخستین بار، سه بخش اصلی را در ساختار شخصیت انسان از هم متمایز ساخت ؛ نهاد ، من ، فرامن
" نهاد"، جایگاه حضور امیال و غرایز طبیعی و ذاتی انسان است. کشش های فطری غیراکتسابی که انسان با آنها زاده می شود.
"من"، ساختاری سازمانیافته و قابل کنترل و پرورش است که وظیفه مدیریت و کنترل کشش ها و غرایز خام موجود در نهاد را، در ارتباط با واقعیات دنیای بیرون برعهده دارد.

ادامه نوشته