وضعیت روان‌شناسي نوين در ايران

هر چند مباحث روانشناسي در قالب علم النفس پيشينه طولاني در ايران دارد و به حکيماني چون فارابي، بوعلي و صدرالمتألهين بايد نسبت داد، تاريخ روانشناسي نوين در ايران به دهه هاي اول قرن بيستم با تدريس اولين درس روانشناسي جديد در سال 1298 توسط دکتر علي اکبر سياسي بر مي گردد. اولين کتاب روانشناسي هم که در ايران به عنوان يک کتاب دانشگاهي نگاشته شد « علم النفس يا روانشناسي از لحاظ 

ادامه نوشته

رابطه بین بلوغ عاطفی و سلامت روان

یکی از عناصر بلوغ عاطفی، تفکر مثبت است . در مورد رابطه ي میان خوش بینی و بهداشت روانی، پژوهش هایی انجام گرفته است. خوش بینی به این اعتقاداطلاق می شود که در زندگی یک فرد عموما امور خوب ( در مقابل امور بد) اتفاق می افتد.

خوش بینی موجب حرکت به سوي هدف و بدبینی، موجب دورشدن فرد از هدف می شود. خوش بینی در کنار آمدن استرس، نقش واسطه اي مهمی دارد زمانی که افراد سعی دارند با استرس به صورت یک مسئله مقابله کنند،خوش بینی بیشتري در موردحل مشکل خود دارند.افراد خوش بین از شیوه هاي مقابله اي فعال استفاده 

ادامه نوشته

طرح واره درمانی

طرح واره درمانی SCHEMA THERAPY 

  پرسشهایی که از بافتار تجارب بالینی بر می خیزند و پاسخی قابل تأمل می یابند ، معمولاً حد و مرزهای روان درمانی را زیر پا می گذارند . اگر این پرسشها به درستی پیگیری شوند، افقهای جدیدی پیش روی متخصصین بالینی می گشایند . یانگ و همکارانش در طی کسب تجارب گرانبها در روند درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت و بیماران مقاوم به درمان ، به این نتیجه رسیدند که تکنیک های شسته و رفته شناخت درمانی نمی تواند بهبودی قابل ملاحظه ای در این گروه از بیماران ایجاد کند ، بنابر این با گشاده نظری از مفاهیم رویکرد های دیگر استفاده کردند . نکته حائز اهمیت این که طرح واره درمانی از مبانی نظری منسجم و یکپارچه ای برخوردار است و مدلی التقاطی

ادامه نوشته

اصول شناخت درماني و طرحواره درمانی

آشنايي اجمالي با اصول شناخت درماني 

شناخت‌درمانی، یک روش علمی برای درمان افسردگی و سایر اختلالات روانی بوده و مبتنی بر نظریه‌ای ساده است که می‌گوید: این افکار و طرز تلقی شما از محیط پیرامون است که روحیه شما را شکل می‌دهد.

شناخت‌درمانی، برای درمان نشانه‌ها و رفتارهای غیرطبیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد که به علت شیوه تفکر بیمار در مورد آن‌ها، باقی مانده‌اند. اعمالی که به باقی نگه‌داشتن یک اختلال در یک دوره طولانی کمک می‌کند، در اکثر موارد باعث رفع موقت پریشانی و ناراحتی بیمار

ادامه نوشته

فرایند درمان تحلیل محاوره ای اریک برن

جریانی که در آن سعی می شود ابعاد مختلف شخصیت و ساخت روان و چگونگی ایفای نقش آنها در روابط متقابل مورد بررسی قرار گیرد و مشکلات و نارساییهای رفتارهای متقابل شناسایی و اصلاح شوند، فرایند درمان نامیده می شود.

این شیوه درمانی درصدد است تا برای سوالاتی چون:"فکر چگونه کار می کند؟ چرا انسان چیزهایی را مرتکب می شوند؟ چرا بعضی پاسخها و واکنش ها را بروز می دهند؟ چگونه می توانیم مانع اعمالی

ادامه نوشته

انواع اضطراب از ديدگاه آنا فرويد

آنا فرويد تمايز بين اضطراب واقعي، اضطراب نوروزي و اضطراب اخلاقي (فرامني) را مي‌پذيرد. اما وي شكل هاي مختلف اضطراب، در خلال نخستين سال هاي زندگي را توصيف كرده و معتقد است كه هر شكلي از اضطراب، مشخص كنندة مرحلة خاصي از تحول «رابطه ي موضوعي» است: 

1 – اضطراب جدايي : (مانند ترس از بين رفتن و مردن از گرسنگي، ترس از تنهايي و ناتواني) مشخص كننده نخستين مرحله، يعني مرحله اي است كه با صفت «همزيستي» متمايز مي شود و 

ادامه نوشته

ماهیت روانشناسی

اصطلاح روان‌شناسی را برای نخستین بار لایب‌نیتز (Leibnitz) فیلسوف مشهور آلمانی در آثار خود به‌کار برد و سپس یکی از مریدان او به نام ولف (Wolff) این کلمه را در قرن هجدهم رایج ساخت.

واژه (psychology) یا روان‌شناسی همچون بسیاری از اصطلاحات علمی ریشه‌ای یونانی دارد و از دو کلمه psyche به معنی روح یا ذهن و logos به معنی شناخت یا مطالعه تشکیل می‌شود. معنی تحت‌الفظی روان‌شناسی، مطالعه نفس، شناخت یا علم‌النفس بود و این همان معنایی است که واژه 

ادامه نوشته

همنوایی

همنوایی یا همرنگی، فرایندی است که طی آن، شخص احساس فشار خیالی یا واقعی از سوی گروه نسبت به خودش کرده و در نتیجه، رفتار خویش را تغییر می‌دهد.

قدیمی‌ترین آزمایشی که در خصوص این مفهوم صورت گرفته، مربوط به کار شریف Sherif در سال 1935 می‌باشد. وی طبق تحقیقی نشان داد که افراد، تحت تأثیر گفته‌های دیگران قرار می‌گیرند. او یک منبع ثابت نور در اتاقی کاملاً تاریک بر روی پرده‌ای تاباند. بدیهی است که پس از چند لحظه آزمودنی‌ها نقطه مزبور را متحرک خواهند دید، اما احساس میزان جابه‌جایی نقطه نورانی در همه 

ادامه نوشته

نگرش

نگرش، از مفاهیم کاربردی در علم روان‌شناسی اجتماعی است. این اصطلاح در دهه 1950 به بعد متداول گردید و امروزه یکی از مهمترین مفاهیم مورد استفاده در روان‌شناسی اجتماعی آمریکا می‌باشد.

ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخص نسبت به آن چیز گویند. 

معادل انگلیسی کلمه نگارش، واژه Attitude می‌باشد که چندین معنا دارد. این واژه 

 

ادامه نوشته

نفوذ اجتماعی

نفوذ اجتماعی عبارت است از، اعمال قدرت اجتماعی توسط اشخاص یا گروه‌ها برای تغییر دادن نگرش‌ها و رفتار دیگران.

به عبارت ساده‌تر، مفهوم نفوذ اجتماعی آن است که، کسی توان تحت تاثیر قرار دادن دیگران را چه با گفتار و چه با رفتار خود داشته باشد. وقتی در عرف گفته می‌شود که فلانی شخص بانفوذی است، بدین معنی است که او یا با پول خود و یا از طریق دوستی و آشنایی یا به لحاظ شخصیتی، به گونه‌ای قادر به انجام کارهایی است که از همه کس برنمی‌آید. اما در روان‌شناسی اجتماعی منظور از نفوذ اجتماعی، توان 

ادامه نوشته

شناخت اجتماعی

انسان موجودی اجتماعی است و به تعامل با دیگران نیاز دارد. ما در معاشرت با دیگران اطلاعات بسیاری به دست می‌آوریم که به نحوی آن‌ها را دسته‌بندی و منسجم می‌کنیم و بخش‌های مهم و مفید آن‌ها را به حافظه می‌سپاریم. برای داوری و قضاوت درباره دیگران باید بتوانیم این اطلاعات ذخیره‌شده را با هم ترکیب کنیم و به شناختی درست از دنیای اطرافمان دست یابیم. شناخت اجتماعی بیان می‌کند که ما چگونه به اطلاعات توجه می‌کنیم، آن‌ها را ذخیره می‌کنیم و در موقع لزوم به یاد می‌آوریم. به همین خاطر شناخت 

ادامه نوشته

تسهیل اجتماعی

یکی از مهم‌ترین موضوعات در روان‌شناسی اجتماعی، مبحث تسهیل اجتماعی است که تحت عنوان آسان‌سازی اجتماعی نیز از آن یاد می‌کنند. در سال 1898 نورمن‌ تریپلت که یکی از علاقه‌مندان ورزش دوچرخه‌سواری بود  تلاش کرد تا بررسی کند که حضور دیگران بر عملکرد افراد در این رشته تاثیر دارد یا خیر. او نتایج عملکرد دوچرخه‌سوارانی را که به تنهایی مسابقه می‌دادند با نتایج دوچرخه‌سوارانی که بصورت گروهی مسابقه می‌دادند، مقایسه نمود. نتایج این بررسی نشان داد 

ادامه نوشته

تفاوت های فردی در استفاده از علایم غیرکلامی

از نظر بیان عواطف به صورت غیرکلامی، بین افراد تفاوت‌هایی دیده می‌شود. بیشترین تفاوت فردی در میان دو جنس دیده می‌شود. تحقیقات باک ، میلر و کاول نشان داد که زنان فرستنده بهتری در مورد قرینه‌های  غیرکلامی هستند. برخی از تحقیقات نشان داده است که زنان حرکات چهره‌ای بیشتری نشان می‌دهند. در کاربرد زبان، زنان صدایی رنگارنگ‌تر و خوش‌آهنگ‌تر از مردان دارند. آن‌ها طنین صدای خود را تغییر می‌دهند و دامنه تغییر طنین آن‌ها بیشتر است. این تفاوت‌ها در توانایی ارسال قرینه‌ها ظاهرا آموختنی است. زیرا تحقیقات تفاوتی در ارسال پیام‌های غیرکلامی بین کودکان پسر و دختر پیش‌دبستانی 

ادامه نوشته

ارتباط غیرکلامی

ما در فرایند طبیعی ادراک اجتماعی می‌خواهیم از عواطف و احساسات دیگران اطلاع پیدا کنیم. زیرا عوامل زودگذری همچون تغییر خلق، هیجان، خستگی و بیماری همگی ممکن است بر نحوه تفکر و رفتار فرد تاثیر بگذارند. برای کسب اطلاع از احساسات دیگران می‌توان مستقیما از خود آن‌ها سوال کرد اما این روش موفقیت‌آمیز نخواهد بود. زیرا چه بسا افراد تمایلی به فاش کردن احساسات درونشان نداشته باشند و با کلامشان درصدد گمراه کردن ما برآیند. برای پی بردن به احساسات فرد باید از شیوه‌های غیرکلامی و غیرمستقیم استفاده کنیم. علایم غیرکلامی غالبا اطلاعات ارزشمندی 

ادامه نوشته

ابزارها و روشهای تشخیصی روانشناسی

ابزارها و روشهاي مطالعه کودک، چه در حوزه بهنجار و چه در حوزه نابهنجار عبارتند از:

1 ـ آزمونهاي روانی

2 ـ مشاهده

3 ـ مصاحبه

ادامه نوشته

اهميت مهارت هاي زندگي در سلامت رواني

رشد انسان در زمينه هاي رواني ، اجتماعي ، جسماني ، جنسي ، شغلي ، شناختي ، ايگو ( خود ) ، اخلاقي و عاطفي صورت مي گيرد . هر يك از زمينه ها نيازمند مهارت و توانايي مي باشد . در واقع مي توان گفت كه تكامل مراحل رشدي وابسته به مهارت و برتري در مهارت هاي زندگي است . رماني كه افراد  مهارت هاي زندگي اساسي را كسب نمايند در عملكرد بهينه خود پيشرفت مي كند . آموزش مهارت هاي زندگي نقش اساسي را در بهداشت رواني ايفا مي كند و البته زماني كه در يك مقطع رشدي مناسبي ارائه شود نقش برجسته تري خواهد داشت . به طور يقين مي توان گفت كه بسياري از نوروز ها و سايكوزها ناشي از نقص در رشد مهارت هاي زندگي اساسي است . در واقع آموزش مهارت هاي زندگي نقش درماني دارد ( گتينز ، گازدا ، داردن ، 1996 ، ص مقاله )

ادامه نوشته

تعریف مهارت های زندگی طبق نظر داردن ، گازدا و گينتر

مهارت هاي زندگي ، براي اندكي اثربخش ضرورت دارند و براي سراسر دوره هاي زندگي ( كودكي ، نوجواني و بزرگسالي ) مورد نظر هستند . مجموعه كلي اين مهارت هاي زندگي براساس رشد مؤثر در چهار بعد زندگي خانوادگي ، تحصيلي ، شغلي و اجتماعي مي باشند كه جهت پيشگيري و درمان اصلاحي به كار گرفته مي شوند و مبتني بر يك ساختار تئوريكي است كه داراي اهداف كلي مشاوره و بهداشت رواني مي باشد ( داردن و همكاران ، 1996 ، ص مقاله ) 

نظر های مختلف روانشناسان درباره بهداشت روان

دیدگاه دیویس و فیشمن

از نظر ديويس و فيشمن ( 1963 ) ملاك هاي مهم سلامت رواني شامل :

  1. شناخت خود و محيط
  2. استقلال فردي
  3. رفتار بهنجار و منطبق با معيارهاي جامعه
  4. يكپارچگي شخصيت  ( گنجي 1379 ، ص 25 )
ادامه نوشته

ديدگاه بوم شناسي درباره بهداشت روان

ديدگاه بوم شناسي كه به مطالعة محيط هاي زندگي موجودات زنده و مطالعه روابط بين اين موجودات با يكديگر با محيط مي پردازد معتقد است كه عوامل موجود در محيط فيزيكي مثل سر و صدا ، آلودگي هوا ، افزايش جمعيت ، كوچكي محل سكونت و به خطر افتادن حريم ، مي توانند بهداشت رواني فرد را به خطر اندازند . بنابراين اگر شرايط محيطي مساعد و مناسب باشد و فرد بتواند سازگاري يابد داراي سلامت رواني خواهد بود ( گنجي 1379 ، ص 20 )

ديدگاه شناختي درباره بهداشت روان

طبق اين ديدگاه سلامت روان داشتن سازگاري خوب يا احساس خوب بودن است بويژه هنگامي كه اين نوع سازگاري يا احساس يا معيارهاي جامعه اي كه فرد در آن زندگي مي كند همخواني داشته باشد . ( نجات ، 1378 ، ص 126 )

آلبرت اليس معيارهايي براي سلامت روان در نظر گرفته است كه عبارت است از :

ادامه نوشته

ديدگاه هستي گرايي درباره بهداشت روان

نگرش ويكتور فرانكل به سلامت روان بر اراده تأكيد مي كند . جستجوي معنا مستلزم پذيرفتن مسئوليت شخصي است . هيچ كس و هيچ چيز به زندگي انسان معنا نمي دهد مگر خودش ، انسان بايد با احساس مسئوليت آزادانه با شرايط هستي و زندگي روبرو شود و معنايي در آن بيابد به نظر فرانكل ماهيت وجودي انسان از سه عنصر معنويت ، آزادي و مسئوليت تشكيل شده است و سلامت روان مستلزم تجربه شخصي اين سه عامل است .

ادامه نوشته

ديدگاه انسان گرايي درباره بهداشت روان

اين ديدگاه معتقد است كه بهداشت رواني يعني ارضاي نيازهاي سطوح پايين و رسيدن به سطح خودشكوفايي ، هر عاملي كه فرد را در سطح ارضاي نيازهاي سطوح پايين نگهدارد و از خود شكوفايي او جلوگيري كند ، اختلال رفتاري بوجود خواهد آورد . يكي از مشهورترين انسان گرايان آبراهام مزلو معتقد است كه براي داشتن سلامت رواني تا اندازه اي بايد انعطاف پذير بود با واقعيت آن قدر فاصله گرفت كه بتوان بيشترين خود مختاري را به دست آورد . اين فاصله گرفت يا رها شدن از واقعيت به معني بي علاقگي يا طرد نيست ، بلكه شبيه تحليل ، كسب آگاهي و قبول تجربه رواني و ذهني فرد است ، ولي براي تحقق عزت نفس و خود شكيبايي معيارهايي را پيشنهاد مي كند .

ادامه نوشته

ديدگاه رفتار گرايي درباره بهداشت روان

ديدگاه رفتار گرايي معتقد است كه بهداشت رواني به محرك ها و محيط وابسته است . بدين ترتيب آنچه را كه مكاتب ديگر بيماري رواني به حساب مي آورند از ديد  رفتار گرايان ، رفتاري است كه مانند ساير رفتارها آموخته شده است . به طور مسلم اين رفتار با رفتاري كه در برخي موقعيت ها به طور طبيعي اتخاذ و پذيرفته مي شود مطابقت نمي كند . با اين همه رفتار آموخته شده اي است كه بنابراين مي توان گفت رفتار ناسازگار مثل هر رفتار ديگري بر اثر تقويت آموخته مي شود . به طور كلي از ديدگاه رفتار گرايي ، كسي داراي بهداشت رواني است كه رفتارش به محيط معيني ، با نوعي بهنجاري رفتاري سازگاري دارد . ( گنجي 1379 ، ص 17 )

بي ، اف اسكينر معتقد است سلامت رواني و انسان سالم معادل با رفتار منطبق با قوانين و ضوابط جامعه است و چنين انساني وقتي با مشكل روبرو شود تا هنگامي كه از طريق جامعه بهنجار تلقي شود از طريق شيوه اصلاح رفتار براي بهبودي و بهنجار كردن رفتار خود و اطرافيانش دريافت مي كند شايد معيار تلويحي ديگر در مورد خصوصيات انسان سالم از ديدگاه اسكينر اين است كه انسان بايد از علم نه براي پيش بيني بلكه براي تسلط بر محيط خويش استفاده كند . در اين معنا فرد سالم كسي است كه بتواند براي انجام هر روش ، بيش از اصول علمي استفاده كند و به نتايج سودمندتري برسد و مفاهيم ذهني مثل اميال ، هدفمندي ، غايت نگري و مانند آن را كنار بگذارد ( خدا رحيمي ، 1374،ص 20 ) 

ديدگاه هاي روان تحليلي درباره بهداشت روانی

ديدگاه روانكاوي معتقد است كه شخصيت فرد از سه عنصر تشكيل مي شود ، نهاد، من و من برتر . بنابراين به نظر آنان بهداشت رواني ، زماني تضمين مي شود كه من با واقعيت سازگاري شود و همچنين تكانش هاي غريزي نهاد به كنترل درآيد ( همان منبع )

ادامه نوشته

ديدگاه روانپزشكي درباره بهداشت روان

ديدگاه روانپزشكي ، درباره فرد ديد تعامل حياتي دارد . طبق اين ديدگاه فردي كه از سلامت رواني برخوردار است كه داراي نظام متعادلي است كه خوب عمل مي كند و اگر تعادل به هم بخورد بيماري رواني ظاهر خواهد شد ( گنجي ، 1379 ، ص 22 )

ویژگی افراد سالم از نظر روانی از دیدگاه انجمن ملي بهداشت رواني

  • افراد سالم از نظر روان احساس راحتي مي كنند . خود را آن گونه كه هستند مي پذيرند ، از استعدادهاي خود بهره مند مي شوند در مورد عيوب جسماني و ناتوانيهاي خود شكيبا بوده و از آن ناراحت نمي شوند ، ديدگاه واقع گرايانه دارند ، دشواريهاي زندگي را سهل مي انگارند ، آن ها وقت كمي را در نگراني ، ترس ، اضطراب و يا حسادت سپري مي كنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقايد تازه گشاده رو بوده و داراي طيب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگرچه از حضور در جمع لذا مي برند اما به تنها بودن نيز اهميت مي دهند و وحشتي از آن ندارند ، همچنين از سيستم ارزشي برخوردارند كه از تجارب شخصي شان سرچشمه مي گيرد . بدين معني كه يك احساس شخصي مبتني بر درست يا غلط بودن امور دارند .
  • افراد داراي سلامت روان ، احساس خوبي نسبت به ديگران دارند ، آنها مي كوشند تا ديگران را دوست بدارند ، و به آنان اعتماد كنند ، چرا كه تمايل دارند ديگران نيز آن ها را دوست باشند و به آن ها اعتماد نمايند چنين افرادي قادرند كه با ديگران روابط گرمي داشته باشند و اين روابط را ادامه دهند ، به علايق ديگران توجه مي كنند و احترام مي گذارند آنها به خود اجازه نمي دهند از سوي ديگران مورد حمله و فشار قرار گيرند و نيز سعي نمي كنند كه بر ديگران تسلط يابند آنها با احساس يكي بودن با جامعه ، نسبت بر ديگران احساس مسئوليت مي كنند .
  • قدرت روبرو شدن با نيازهاي زندگي را دارند معمولاً‌ نسبت به اعمال خود احساس مسئوليت مي كنند و با مشكلات به همان شيوه كه رخ مي دهد برخورد مي كنند . داراي پندارهاي واقع گرا در مورد آنچه كه مي توانند يا نمي توانند انجام بدهند هستند بنابراين آن ها محيط خود را تا آن جا كه ممكن است شكل مي دهند و نيز تا آن جا كه ضرورت دارد با آن سازگار مي شوند . ( بني جمالي ، 1373 ، ص 28 ) 

تعريف سلامت روان

سازمان بهداشت جهاني در سال 1986 تعريفي از سلامتي را ارائه دارد :

سلامتي گستره وسيعي است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، كه از يك طرف موجب واقعيت بخشيدن به آمال و آرزوها و ارضاء نيازها و از طرف ديگر باعث مقابله با محيط مي شود بنابراين طبق تعريف فوق به نظر مي رسد سلامتي يك منبعي براي زندگي روزمره است نه به عنوان وسيله اي براي زندگي ، يك مفهوم كاربردي و مثبت است كه علاوه بر تأكيد بر توانايي جسماني افراد بر منابع فردي و اجتماعي آنان نيز تأكيد مي ورزد (اسكوفيلد ، 1998 مقاله )

ادامه نوشته

نظریه پیاژه در مورد بازی

ژان پياژه(1980-1896) معتقد بود بازي راهي است براي دسترسي به جهان بيرون و لمس آن به گونه اي كه با وضع كنوني فرد مطابقت داشته باشد. وي معتقد بود بازي در رشد كودك نقش اساسي دارد.

كار او بيشتر در باره چگونگي رشد ذهني بود و ولی در زمینه بازی نظرات زیر را بيان كرد. 

1) يادگيري ازطريق بازي ( يادگيري در عمل)

2) چهار مرحله ي رشد ( 1-مرحله حسي-حركتي، تولد تا 18 ماهگي  2- مرحله ي سمبليك (18ماهگي تا 7 سالگي) 3-مرحله ي ملموس و گسترش يافته ( 7 تا 12 سالگي) 4- مرحله ي بازي هاي با

ادامه نوشته

تست افسردگی بک

مقدمه

پرسش نامه افسردگی بک (BDI) که شامل 21 گروه سوال است، برای نخستین بار در سال 1961 توسط آرون بک، بکوارد، مندلسون، مارک و ارباف تدوین شد. روایی و اعتبار این پرسش نامه در سال های 1971، 1979، 1985، 1986 به ترتیب مورد بررسی قرار گرفت و ثابت شد.

21 ماده این میزان در کل شامل 94 سوال، به صورت عبارات ترتیبی که هر کدام از ماده ها مربوط به یک علامت خاص افسردگی می باشد، تنظیم شده است.

ادامه نوشته

شش عامل ویران کننده روابط عاطفی

1⃣ اولویت‌های خانوادگی
مهمترین منبع استرس‌زا در روابط بیشتر زوج‌ها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است. والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دست‌کم نگیرید. باید بدانید که وقتی به همسرتان «بله» گفته‌اید یعنی او را به همه آدم‌های دیگر مقدم کرده‌اید. خیلی از ازدواج‌ها فقط بخاطر همین ضعف در اولویت‌دهی دچار مشکل می‌شوند. هر کس آنها را سمتی می‌کشد بدون اینکه به سمت همدیگر کشیده شوند. زوج‌ها در ازدواج‌های سالم یاد می‌گیرند که همدیگر را به هرکس و هرچیز دیگر مقدم بدانند.

2⃣ فقدان ارتباط کلامی
این حقیقت دارد که زوج‌ها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامی باکیفیت دارند. هرج‌و‌مرج زندگی خیلی راحت شما را درگیر خود می‌کند و باعث می‌شود نتوانید با همسرتان صحبت کنید. اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی زناشویی موفقی نخواهد بود. سعی کنید برای حرف زدن با همدیگر وقت بگذارید.

3⃣ استــرس
اینکه استرس‌مان را سر همسرمان خالی کنیم کار بسیار ساده‌ای است. خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پایمان را به منطقه آرامشمان یعنی خانه نگذاشته‌ایم همه چیز را در خودمان نگه داریم و بعد که وارد خانه شدیم منفجر شویم. زوج‌های سالم باید از استرسشان برای نزدیک‌تر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگر استفاده کنند، حالا منبع این استرس هرچه که باشد، از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات کاری و بیماری.

4⃣ تکنـولوژی
اخیراً وبلاگ مردی را خواندم که تصمیم به طلاق گرفته بود، فقط اینکه می‌خواست از تلفن‌همراهش طلاق بگیرد. این یک واقعیت است، خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناک برهم‌زننده روابط را همیشه با خودمان حمل می‌کنیم. خیلی از ما وقتمان را در دنیای مجازی پرهرج‌ومرج تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی تلف می‌کنیم، بدون اینکه وقتی برای صمیمی‌تر کردن رابطه با همسرمان بگذاریم. پس تلفن‌هایتان را خاموش کنید، تلویزیون را از برق بکشید و سعی کنید برای همسرتان وقت بگذارید.

5⃣ خودخواهی
ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن است. و ما یا اجازه می‌دهیم که این تجربه ما را بهتر کند و یا تلخ‌تر می‌شویم. اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم کار سختی است چون ذات ما طوری است که خودمان را به همه چیز و همه کس مقدم بدانیم.
هربار که به خودمان جواب مثبت می‌دهیم، به ازدواجمان جواب منفی داده‌ایم زیرا ازدواج مرد درمقابل زن يا بلعكس نیست، ما درمقابل من است.

6⃣ نبخشیدن همدیگر
بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم این را بفهمیم، ناراحتی‌هایمان را برای مدتی طولانی در خودمان نگه می‌داریم و این ناراحتی‌ها در آخر شروع به ویران کردن زندگی‌هایمان از داخل به بیرون می‌کنند. اما بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان است برای اینکه اجازه دهیم خداوند که خود بخشاینده متعال است، ما را التیام دهد.

عاطفه مردانه

روانشناس امریکایی و نویسنده کتاب « مردانی که نمی شناختیم» خانم Daphne Rose Kingma با قاطعیت اعلام می کند که ما احساسات مردان را نادیده می گیریم چون جامعه انسانی از روز اول توسط والدین٬ مدام به پسران می قبولانند که مردان قوی تر از آن هستند که عاطفه خود را بروز دهند.

۱- مردان فقط در محیط هایی که احساس اطمینان می کنند بخصوص وقتی که رفتارشان مورد داوری های غلط قرار نمی گیرد واکنش روحی مستقیم نشان می دهند. برای مثال٬ مردان ورزشکار که معمولا سمبل رقابت و قدرت فیزیکی مردانه هستند ابایی از درد به خود پیچیدن٬ گریه کردن٬ بغل کردن و بوسیدن بازیکنان تیم در ملا عام ندارند چون از طرف اجتماع پذیرفته شده است.

۲ – غم و دردهای زندگی مردان در جای دیگر به خود مجال بروز می دهد. مثلا به طور مداوم دیده شده است که مردان در روزهای تعطیل و در حین مسافرت از سردرد گله می کنند. دلیلش هم این است که مردان در حین کار قادر به نادیده گرفتن درد و غم و نگرانی هستند ولی وقتی شیفت و برنامه منظم کاری ندارند دردهای فیزیکی و یا عصبی شان عود می کند.

۳- برای مردان بروز احساسات مثل تکه چوب دو سر آتش عمل می کند. آنها به تجربه در می یابند که اگر از درد و غم و ترس و ضعف خود بگویند نتیجه درازمدت مثبت نخواهد داشت. اگر سکوت اختیار کنند هم طرف مقابل شان خرسند نخواهد بود. برای همین به انکار مستقیم کل ماجرای مهر و عاطفه تن می دهند .

مثال بارز آن یک داستان در مرام بودایی است آنجا که استاد ذن به شاگردش می گوید: « اگر بگویی این تکه چوب واقعی است با آن ترا می زنم. اگر بگویی تخیلی است باز هم با آن ترا کتک خواهم زد و اگر هیچ چیزی نگویی هم باز با آن ضرباتی به تو خواهم زد» مخمصه ایی که به نظر می آید راه برون رفت ندارد. داستان آموزش ذن اینگونه تمام می شود که شاگرد تکه چوب را بر می دارد و آن را می شکند. همان کاری که مردان نیز با نفی کامل احساسات بالاخره می توانند از شر مستاصل کننده ابراز احساس خلاص شوند.

تحقیقات زیادی در باره واکنش منفی زنان نسبت به رفتار مردان عاطفی وجود دارد. از مشکلات٬ ترس ها٬ نگرانی ها و دردها حرف زدن٬ برای مردان سنگین تمام می شود چون در درازمدت از چشم زنان می افتند.

۴- پنهان کردن غم٬ ترس٬ درد و اندوه ما مردان را وا می دارد تا تونل های عمیق تری در نهاد خود بزنیم تا همه مشکلات را در آن دفن کنیم. برای همین خیلی از ما، احساسات مان به یکباره مثل آتشفشان سر باز می کند و حتی منفجر می شود. به عبارتی دیگر به ما از کودکی یاد نمی دهند که مسیرها و راه های ظریف تر بروز احساسات را بیاموزیم تا ناملایمات زندگی از طریق جویبارهای کوچک نشت کند.

تفاوت های دلبستگی و وابستگی

معمولا دیده می شود در بین انسانها و مخصوصا دو جنس مخالف ،مرزهای دلبستگی و وابستگی مشخص نیست . درحالیکه دلبستگی منجر به سازندگی و رشد رابطه می شود اما وابستگی آفتی هست که یک رابطه را تهدید کرده و به شکست می کشاند تفاوتهای دلبستگی و وابستگی بیان می شود .
کسانی که به اشتباه وابستگی را با عشق دلبستگی اشتباه گرفته اند توجه کنند و نسبت به اصلاح آن بکوشند و سعی کنند با دلبستگی پایه های یک خانواده گرم را پی ریزی کرده یا مستحکم نمایند .

- تفاوت اول
دلبستگی :رابطه ای خاص و پایدار بین دو نفراست که بواسطه خواستن یکدیگر , آن دو به هم نزدیک می شوند و هردو تمایل دارند.
وابستگی :به رابطه ای اشاره دارد که درآن وجود یک فرد به طرف مقابلش بستگی دارد اگر تو نباشی من مرده ام

- تفاوت دوم
دلبستگی :سازگاری طبیعی برای بقاءاست .
وابستگی :مکانیسمی مرضی است

- تفاوت سوم
دلبستگی :از احساس امنیت و صمیمیت شکل می گیرد .
وابستگی :از احساس ناامنی نشات می گیرد .

- تفاوت چهارم
دلبستگی : احساس تعلق وجود دارد.
وابستگی : احساس تملک و جود دارد.

- تفاوت پنجم
دلبستگی :به شخص استقلال می دهد .
وابستگی :آزادی را از شخص می گیرد .

- تفاوت ششم
دلبستگی :فرد را آنطور که هست می خواهیم .
وابستگی:فردرا آن چنان که می خواهیم , شکل می دهیم .

- تفاوت هفتم
دلبستگی :شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد
وابستگی : احساسا ت شدید و غیرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده می شود.

- تفاوت هشتم
دلبستگی : عشق غیر مشروط است .
وابستگی :عشق مشروط است .

- تفاوت نهم
دلبستگی : نوع عشق دگر خواهانه است .
وابستگی : عشق خود خود خواهانه است .

- تفاوت دهم
دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری
وابستگی :ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری .

تفاوت یازدهم
دلبستگی :مشتاق رشد است
وابستگی مانع رشد است .

- تفاوت دوازدهم
دلبستگی :موجب آرامش و نهایت است.
وابستگی :به شکست ختم می شود.

نظریه پردازان روانشناسی بازی

بازي عبارت است از نوعي فعاليت بدني يا ذهني كه تنها به منظور سرگرمي، تفريح، لذت بردن و تخليه انرژي زائد بدن، بدن مي پردازند. در نزد كودكان تقليد از كارهاي بزرگترها نوعي بازي است هر آدمي چه كودك و چه بزرگسال با ميل و رغبت به اين نوع فعاليت دست مي زند پاتريك در تعريف بازي مي گويد بازي عبارت است از مجموعه فعاليت هاي آزاد و دلخواه كه صرفاً با اراده و ميل خود شخص صورت مي گيرد و پرداختن به آن و ادامه دادن آن به علت فشار و جبر هيچ كدام از عوامل دروني و بيروني نيست. بازي در عين حال كه عامل رشد و تجربه اندوزي و ارزشيابي توانايي و قدرت كودك است راهگشاي او به عرصة حيات اجتماعي و درك قانون و انضباط و اخلاق است شادابي و نشاطش را نيز تأمين مي كند.

ادامه نوشته

روش کنترل همسر عصبانی

همه ما حق داریم خشمگین شویم اما مهم این است که چگونه خشم مان را ابراز کنیم. خشم می تواند یک رنجش و ناراحتی جزیی یا در نوع حاد آن، واکنشی فیزیکی و خارج از عرف باشد. واکنش افراد مختلف در مقابل احساس خشم متفاوت است. برخی افراد خشم خود را فرو می خورند و نمی خواهند کسی متوجه شود که آن ها تا چه حد عصبانی و ناراحت هستند. آن ها به شدت رفتار خود را کنترل می کنند و هیچ نشانه ای از عصبانیت از خودشان بروز نمی دهند. برخی افراد نیز هنگام احساس خشم، رفتارهای پرخاشگرانه ای از خود نشان می دهند. با صدای بلند فریاد می زنند، ناسزا می گویند، دیگران را کتک می زنند، آن ها را مسخره می کنند، به صحبت دیگران گوش نمی کنند و حقوق دیگران را نادیده می گیرند.

برخی دیگر زمان احساس خشم آرام ولی محکم صحبت می کنند و سخن دیگران را قطع نمی کنند، همچنین احساسات خود را شفاف و محترمانه بیان می کنند آن هم بدون این که حقوق دیگران را نادیده بگیرند. به این رفتارها، رفتارهای جرات مندانه می گویند. فرد با کمک رفتار جرات مندانه می تواند بدون پرخاشگری، بددهنی و خودخوری به دیگران نشان دهد که عصبانی و ناراحت شده است. درادامه راهکارهایی برای مدیریت خشم و پرخاشگری می آید.

 

ناکامی اصلی ترین دلیل پرخاشگری

یکی از مهم ترین علل اصلی پرخاشگری، ناکامی در تامین نیازهاست. فرد زمانی که نیازهایش از جمله نیاز به محبت، توجه یا احترام برآورده نشود احساس ناکامی می کند و این ناکامی زمینه ساز بروز پرخاشگری می شود.

 

چند راهکار برای رفتار با همسر پرخاشگر 

– به رفتارهای درست همسرتان هر چند ناچیز و اندک باشد توجه و احساس خوب خود را در مورد رفتارهایش بیان کنید.

– هرگز مقابله به مثل نکنید و به بددهنی های وی پاسخ ندهید زیرا این رفتار موجب تشدید رفتار همسرتان می شود.

– زمانی که همسرتان در وضعیت روحی مناسبی قرار دارد، درباره تاثیرات منفی بددهنی بر احساس و رفتار شما و زندگی مشترک تان صحبت کنید.

– در صورتی که همسرتان دوستان ناباب و بد دهنی دارد، سعی کنید ارتباط او را با آن ها به روش های مختلف و با تدبیر، کمتر و در نهایت قطع کنید و همزمان ارتباط خود را با بستگان و دوستانی که رفتارهای مناسب وبهتری دارند، افزایش دهید.

– به خودتان مسلط باشید. بسیاری از جر و بحث ها و مشکلات بین زوجین، به دلیل تسلط نداشتن آن ها بر هیجانات به وجود می آید. گاهی اوقات زوجین با واکنش نامناسب از جمله (بی اعتنایی و بی توجهی، پرخاشگری و خشونت) ناخواسته به رفتارهای اشتباه یکدیگر دامن می زنند و متاسفانه چرخه معیوبی را ایجاد می کنند به این معنا که رفتارهای منفی همسر باعث خشم و عصبانیت زوج یا زوجه می شود و رفتار خشمگین زوج یا زوجه باعث افزایش رفتارهای منفی همسرش خواهد شد. دقت کنید در این چرخه معیوب گرفتار نشوید.

 

توصیه هایی به همسران پرخاشگر

در ادامه راهکارهایی برای مدیریت خشم به همسران پرخاشگر ارائه می شود:

 موقعیت را ترک کنید

زمانی که فکر می کنید در صورت ادامه بحث دیگر نمی توانید خشم خود را کنترل کنید ادامه صحبت تان را به زمان دیگری موکول کنید، با این کار به خود و همسرتان فرصت می دهید تا از عصبانیت و خشم فاصله بگیرید و رفتار مناسب تری داشته باشید. برای این منظور می توانید به همسرتان بگویید: «الان شرایط روحی مناسبی نداریم، ممکن است حرف هایی بزنیم که بعدا هر ۲ پشیمان شویم. بهتر است در شرایط بهتری با یکدیگر صحبت کنیم» یا این که «من الان عصبانی ام، بعدا در مورد این موضوع صحبت خواهیم کرد.»

 احساس منفی خود را بیان کنید

نکته مهم این است اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید کسی نمی داند که شما چه احساسی دارید. به جای نمایش خشم و پرخاشگری (به طور مثال اخم کردن، سخن نگفتن، داد و فریاد زدن، فحاشی و بددهنی) با استفاده از کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. در زبان فارسی واژه های گوناگون و متنوعی برای بیان احساسات و افکار وجود دارد. مثلا بیان کنید «زمانی که به حرف های من توجه نمی کنی، ناراحت می شوم». با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را به وجود آورده است، فراهم می کنید.

 مراقب کلام خود باشید

تحقیر، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. دقت کنید اگر صدای تان بلندتر از همسرتان باشد یا به تندی و با پرخاشگری با وی صحبت می کنید کمی مکث کنید تا آرام شوید. دشنام و ناسزا بحث را به مشاجره تبدیل می کند. همچنین گاهی می توانید موضوع بحث را تغییر دهید. برای مثال فرض کنید در خلال بحث به جای پاسخ «نه» از ناسزا استفاده شود. از این لحظه به بعد خواهید دید که موضوع بحث هر چه باشد، به رد و بدل دشنام میان دو فرد تبدیل می شود.

 به پیامد رفتار خود فکر کنید

فحاشی و بددهنی از اعتبار و احترام شما می کاهد، روابط شما را با دیگران به خطر می اندازد، موجب آزار دیگران می شود و مهم ترین پیامد آن این است که شرایط را بحرانی تر و سخت تر می کند.

 خود را آرام کنید

تکنیک هایی مانند تنفس عمیق، شست و شوی دست و صورت، نوشیدن آب و پیاده روی در کاهش خشم و عصبانیت موثر است.

 مسائل و مشکلات خود را حل کنید

به این موضوع فکر کنید که آیا فحاشی و بددهنی به حل مشکل شما کمکی خواهد کرد؟ فحاشی نه تنها به حل مشکل کمکی نمی کند بلکه به تیره شدن روابط بین شما و اطرافیانتان می انجامد. بدین منظور نخست مشکل خود را به طور دقیق تعریف و سپس راه حل هایی برای آن انتخاب کنید، آن گاه نکات مثبت و منفی هر راه حل را بررسی و در پایان بهترین راه حل را انتخاب کنید.

 از عذرخواهی نترسید

اگر متوجه شدید رفتار شما باعث ناراحتی و عصبانیت همسرتان شده است، عذرخواهی کنید. این موضوع برای ترمیم رابطه و کاهش اثرات زیانبار پرخاشگری ضروری است.

پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرجیل و لو، 1989)

شادکامی

کاملاً موافق

موافق

بینابین

مخالف

کاملاً مخالف

من بي­نهايت شاد هستم.

 

 

 

 

 

احساس اطمينان دارم كه آينده سرشار از اميد است.

 

 

 

 

 

من در مجموع از همه چيز راضي هستم.

 

 

 

 

 

احساس ميكنم تمام ابعاد زندگي تحت كنترل من قرار دارد.

 

 

 

 

 

احساس ميكنم زندگي سرشار از پاداش است.

 

 

 

 

 

از آنچه كه هستم شادمانم.

 

 

 

 

 

من هميشه يك اثر خوب روي رويدادها دارم.

 

 

 

 

 

من به زندگي عشق ميورزم.

 

 

 

 

 

من خيلي به ديگران علاقمند هستم.

 

 

 

 

 

هر نوع تصميمي را ميتوانم به راحتي بگيرم.

 

 

 

 

 

احساس ميكنم قادر به انجام هر كاري هستم.

 

 

 

 

 

اين روزها وقتي از خواب بيدار ميشوم احساس ميكنم بيش از گذشته انرژي دارم.

 

 

 

 

 

احساس ميكنم انرژي بيحد و مرزي دارم.

 

 

 

 

 

كل دنيا به نظر من زيبا است.

 

 

 

 

 

من هرگز تا اين حد به گونه­اي كه اين روزها از نظر فكري و ذهني هوشيار هستم، نبوده­ام.

 

 

 

 

 

احساس ميكنم در اوج دنيا هستم.

 

 

 

 

 

من همه را دوست دارم و به هم عشق ميورزم.

 

 

 

 

 

تمام رويدادهاي گذشته به نظر من فوقالعاده شاد بوده­اند.

 

 

 

 

 

من همواره احساس نشاط ميكنم.

 

 

 

 

 

هر چيزي را ميخواستم، انجام داده­ام.

 

 

 

 

 

وقت من طوري تنظيم شده است كه ميتوانم هر چيزي را كه ميخواهم انجام بدهم.

 

 

 

 

 

من هميشه ارتباط خوبي با سايرين دارم.

 

 

 

 

 

من هميشه يك اثر نشاط آفرين روي سايرين ميگذارم.

 

 

 

 

 

زندگي من در مجموع هدفدار و معني­دار است.

 

 

 

 

 

من هميشه متعهد و درگير هستم.

 

 

 

 

 

من فكر ميكنم دنيا يك مكان فوق­العاده است.

 

 

 

 

 

من هميشه مي­خندم.

 

 

 

 

 

من فكر ميكنم بطور فوق­العادهاي جذاب به نظر ميرسم.

 

 

 

 

 

هر چيزي مرا شگفت­زده ميكند.

 

 

 

 

 

ايمان و رضامندي

در برخي روايات، رابطه مستقيم «ايمان» و عنوان عام «رضا» مطرح شده است. براي مثال، رسول خدا (ص)، رضا را يكي از اجزاي ده‌گانه ايمان معرفي كرده است. جالب اينكه در اين حديث، تصريح شده كه هر كدام كه نباشند، ساختار ايمان به هم مي‌ريزد. امام علي (ع) نيز چهار ركن براي ايمان معرفي مي‌كند كه يكي از آنها رضامندي است. اين امر بدان حدّ اهميت دارد كه در برخي روايات از قول خداوند تصريح شده كه اگر كسي به تقدير الهي ايمان نداشته و از قضاي او راضي نيست، خداي ديگري براي خود برگزيند. ايماني كه بخواهد رضامندي را توليد كند، بايد واقعيت­هاي توحيد حاكم بر آن را نيز بشناسد و خود را با آنها تنظيم نمايد (مصباح یزدی، 1385، ص 8).

برخي ديگر از متون به رابطه ايمان با ابعاد چهارگانه رضامندي پرداخته­اند كه در ادامه به آن پرداخته مي‌شود:

 

الف) ايمان و شكر - صبر

برخي از اسناد اسلامي، مشخصاً به بيان رابطه خداباوري با مؤلفه‌هاي رضامندي در بعد تكوين، يعني شكر و صبر پرداخته‌اند. امام كاظم (ع) نقل مي‌كند كه در يكى از جنگ‌هاى پيامبر خدا (ص)، گروهى خود را به ايشان عرضه داشتند. فرمود: «اينان كيان‌اند». گفتند: مؤمنان‌اند، اى پيامبر خدا (ص) فرمود: «ايمانشان به چه مرتبه‌اى رسيده است؟» گفتند: به مرتبه شكيبايى در گرفتارى، و سپاس گزارى در آسايش، و رضا به قضا. پيامبر خدا (ص) فرمود كه اگر چنين باشد، نزديك است كه به مقام پيامبران برسند. همچنين در روايات اين بخش، ايمان به دو قسم شكر و صبر تقسيم شده است. براي مثال، رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: «الإِيمانُ نِصفانِ، نِصفٌ فِي الصَّبرِ ونِصفٌ فِي الشُّكرِ». ايماني كه شكر و صبر را به وجود مي­آورد، بر شناخت واقعيت­هاي توحيدي حاكم بر بعد تكويني شادكامي، يعني خوشايند و ناخوشايند زندگي، و هماهنگ ساختن تمام ابعاد وجودي خود با آنها مبتني است (مصباح یزدی، 1385، ص 9).

 

ب) ايمان و طاعت - معصيت

در بخش ديگري از روايات، رابطه ايمان با مؤلفه‌هاي رضا در بعد تشريع مطرح شده است. رسول خدا (ص) تصريح مي‌كند كسي مؤمن است كه طاعت، او را خرسند، و معصيت، وي را ناخرسند سازد. و خود نيز از خداوند مي‌خواهد كه چنين حالتي داشته باشد. بشر به صورت فطري از قبيح، متنفر است و به نيك، علاقمند است. آنچه مهم است اينكه انسان بداند چه چيزي نيك و چه چيزي قبيح است. اين نيز از طريق شناخت واقعيت­هاي توحيدي حاكم بر بعد تشريع شادكامي و هماهنگ ساختن خود با آنها ميسر است، و مراد از ايمان در ابن بحث، همين است (میرهاشمیان، 1377، ص 50).

خلاصه سخن اينكه ايمان بر اساس روايات اسلامي، عاملي است كه موجب رضامندي از قضا و قدر الهي مي‌شود و به همين سبب چنين شخصي در برابر بلاها، صبور و در برابر نعمت‌ها، شكور است و به طاعت، رغبت دارد و از معصيت، كراهت دارد. اين ايمان، بر شناخت واقعيت­هاي توحيدي حاكم بر زندگي و هماهنگ ساختن خود با آنها مبتني است (میرهاشمیان، 1377، ص 52).

 

2-3-2-3- ايمان و نشاط

بخشي از متون نيز به بيان نقش توحيد باوري و ايمان به خداوند در نشاط كه بعد دوم شادكامي است، پرداخته‌اند. اين متون دو گونه‌اند: برخي به صورت كلي به معرفي اين نقش پرداخته‌اند و برخي به صورت جزئي نقش اين عنصر را در مؤلفه‌هاي نشاط بيان كرده‌اند. در برخي روايات، تصريح شده ‌ويژگي خدا باوران آن است كه كسالت و بي‌حالي از آنان دور است و پيوسته در حال نشاط مي‌باشند: «تراه بعيداً كسله، دائماً نشاطه». اين نشان‌دهنده نقش ايمان در نشاط است. بر اساس آنچه در آموزه‌هاي اسلام آمده، مؤمن موظف است كه لذت نفس را تأمين كند. قرآن كريم با صراحت از اهل ايمان مي‌خواهد كه لذت‌هاي حلال را بر خود حرام نكنند و كساني را كه چنين كرده‌اند، سرزنش مي‌كند (نویدی و عبداللهی، 1380، ص 49).

رابطه ايمان با لذت‌هاي معنوي هم كه روشن است. نقش ياد خدا در نشاط انسان با تعبيرهاي مختلفي در آيات و روايات وارد شده است. ياد خدا موجب آرامش و اطمينان نفس و جلاي دل‌ها، شرح صدر، حيات دل، نورانيت قلب و حلاوت زندگيِ دوستداران خدا و اهل تقوا و يقين مي‌‌شود كه هر يك را مي‌توان به بعدي از ابعاد نشاط اشاره دانست. از اين رو، رسول خدا(ص) اين گونه به در گاه خداوند متعال دعا مي‌كند: «اللّهُمَّ اجعَلنا مَشغولينَ بِأَمرِكَ... شاكِرينَ عَلى نَعمائِكَ، مُتَلَذِّذينَ بِذِكرِكَ»؛ خداوندا! ما را به كار خودت سرگرم بدار... و (ما را) بر نعمت‌هايت، سپاسگزار، و از يادت، لذّت بَرنده قرار بده (پسندیده، 1389، ص 75).

همچنين در ادبيات دين از چيزي به نام «حلاوت ايمان» ياد شده و عوامل و موانع آن شمرده شده است. آنچه اينجا مهم است اينكه اين حلاوت و شيريني مربوط به لذت‌هاي معنوي انسان است كه مي‌تواند نشاط روحي و رواني را براي انسان به ارمغان بياورد. اين حلاوت و شيريني چنان لذتي دارد كه هر كس آن را بچشد، از او روي‏گردان نمي‏شود. بنابراين، ايمان به خدا، عامل تحقق نشاط است. البته اينجا نيز ايماني كه بخواهد نشاط را به ارمغان آورد، بايد واقعيت­هاي توحيدي حاكم بر اين بعد را بشناسد و خود را با آن هماهنگ سازد (آلستون، 1997، ص 149).

خداباوري ، پايه شادكامي

بر اساس آنچه از متون ديني به دست مي‌آيد، شادكامي پايه نظري بنياديني دارد و آن توحيد است. در حقيقت، شادكامي بر «واقعيت‌هاي توحيدي» مبتني است كه اگر شناخته شوند و فرد خود را با آنها تنظيم كند، رضامندي و نشاط تحقق مي­يابد و در نتيجه، به شادكامي دست مي‌يابد. در توضيح و تبيين اين جمله بايد گفت كه همه امور مربوط به شادكامي، واقعيت‌هايي دارند كه از توحيد سرچشمه مي‌گيرند، از اين رو آنها را «واقعيت‌هاي توحيدي» مي­ناميم (علی پور و نوربالا، 1380، ص 31). اين واقعيت‌ها، مجموعه مباني را تشكيل مي‌دهند كه چون همه آنها بر محور توحيد مي‌چرخند، مي‌توان «مباني توحيدي شادكامي» نيز

ادامه نوشته

چارچوب نظري شادكامي

تاریخچه شادکامی به گذشته های بسیار دور در عهد باستان بر می گردد ( آیزنک ، 1378 ) . انسان ها از دیر باز به دنبال این بودند که چگونه می توان بهتر زندگی کرد و با چه سازش یافتگی می توان از زندگی در این دنیا بیشتر لذت برد . همه این موارد به نوعی با مفهوم شادی مربوط می شود ( دیکی ، 1999 ) . در تعالیم بودایی ، شادی نقش محوری دارد . در این آیین ، شادی به معنای رهایی از رنج ها و آلام بشری ، از طریق پیمودن آن چه آن را طریقت هشت مرحله ای می نامند ، امکان پذیر است . مراحل این طریقت بسیار شبیه به آیین مقدس زردتشتی مبتنی بر گفتار نیک ، کردار نیک و پندار نیک است و در سه قالب خرد

ادامه نوشته

ماهيت شادكامي در اسلام

سعادت و شادكامي در اسلام، ساختاري دو مؤلفه­اي دارد: يكي، «نشاط» و ديگري، «رضا». اين از اصول موضوعه اين مقاله مي­باشد كه در جاي خود ثابت شده است (معین، 1380، ص 247). مراد از رضامندي، احساس خرسندي از مجموع زندگي، و مراد از نشاط نيز سرزندگي، بشاشي و پويايي در مجموع زندگي است (علمی، 1382، ص 29). در توضيح اين امر بايد گفت كه ساختار شادكامي از يك سو، بايد با تعريف سعادت، و از سوي ديگر، با واقعيت‌هاي زندگي متناسب باشد. معادل شادكامي در ادبيات اسلامي، سعادت است. در ماهيت سعادت، دو مفهوم اساسي وجود دارد: كه يكي، «خير» و ديگري، «سرور». بنابراين، مي‌توان گفت كه سعادت، تركيبي از خير و سرور است.

ادامه نوشته

شادکامی

انسان، از لحظه ای که به دنیا می اید تا آن دمی که از دنیا می رود، در تلاش است که خوش بخت و شادکام باشد «اریک فروم» (پسندیده، 1389، ص 38). شادکامی، خوشحالی، خرسندی و خشنودی کلماتی هستند که از نقطه نظر ادبی، تقریباً دارای بار معنایی مشترکی  می باشند، اما از دیدگاه روان شناختی هر کدام پیام متفاوتی را ارائه می دهند. آنچه که در این پژوهش بررسی می گردد، توصیف و تحلیل شادکامی از سه دیدگاه کاملا متفاوت فرهنگی، ادبی و علمی می باشد (براتی، 1388، ص 127).

ادامه نوشته