دیدگاه دیویس و فیشمن

از نظر ديويس و فيشمن ( 1963 ) ملاك هاي مهم سلامت رواني شامل :

  1. شناخت خود و محيط
  2. استقلال فردي
  3. رفتار بهنجار و منطبق با معيارهاي جامعه
  4. يكپارچگي شخصيت  ( گنجي 1379 ، ص 25 )

 

دیدگاه یا هورا

يا هورا 1959 به نقل از ادبي ( 1379 ) در مورد سلامت روان فهرست طبقه بندي شده زير را ارائه داد :

  1. نگرش مثبت به خود
  2. ميزان رشد و نمو يا خود شكوفايي و تكامل
  3. عملكرد يكپارچه رواني
  4. خود مختاري يا استقلال شخصي
  5. درك صحيح از واقعيت
  6. تسلط بر محيط

 

دیدگاه آدلر

به طوريكه آدلر ( 1982 ) فهرستي را تهيه نمود كه عبارتست از :

  1. ايفاي نقش هاي اصلي اجتماعي
  2. خود پنداره
  3. تعامل با ديگران
  4. كنترل عواطف
  5. گذر از مراحل مختلف رشد به طور موفقيت آميز
  6. كنترل حوادث استرس آور
  7. استرس به منابع موجود ( ادبي 1379 ، پايان نامه )

دیدگاه وایت

طبق نظر وايت ( 2001 ) افراد داراي سلامت روان چندين ويژگي دارند كه عبارتند از :

پذيرش خود و دوست داشتن خويش

اين ويژگي در برگيرنده دو مفهوم خودپنداره ( تصوري كه فرد از خودش دارد ) و عزت نفس ( پذيرش و قبول خود ) مي باشد . چنانچه اين دو مفهوم همراه هم باشند تكميل كننده اولين بخش از سلامت رواني از ( پذيرش و دوست داشتن خود ) هستند .

 برقراري روابط با ديگران

زماني كه فرد خودپنداره و عزت نفس مثبتي داشته باشد و خود را بپذيرد و  دوست داشته باشد آنگاه به خوبي خواهد توانست با ديگران ارتباط مناسب برقرار كند .

 مقابله با نيازهاي زندگي

مقابله با نيازهاي و احتياجات زندگي و كنترل الزامات و چالش هاي زندگي بخشي از سلامت رواني است . نكته اساسي در اين زمينه موضوع مديريت استرس مي باشد . زماني كه افراد تحت استرس هستند . بايد مهارت هاي مقابله اي لازم را داشته باشند تا بدين وسيله بتوانند اثرات استرس بر جسم و روان را كاهش دهند چنانچه استرس مديريت شود ( كاهش يابد و يا كنترل شود ) و مهارت هاي مقابله اي مؤثر موجود باشد قطعاً فرد بهتر قادر خواهد بود تا با نيازها و چالش هاي زندگي مقابله نمايد .

 بروز مناسب هيجانات

افراد بايد بتوانند هيجانات خود را شناسايي كنند و آن احساسات را به طور مناسب بروز دهند . در غير اينصورت سلامت رواني خود فرد و همچنين ديگران در معرض آسيب قرار خواهد گرفت .

 

سلامت روان

سلامت رواني وضعيت كسي است كه كاركرد او در سطح قابل قبولي از سازگاري و انطباق رفتاري است . احساس رضايت و بهبودي رواني و تطابق كافي اجتماعي با موازين مورد قبول جامعه دارد ( ادبي 1379 ، پايان نامه )

كريمي ( 1378 ) معتقد است انسان سالم و متعادل ، كسي است كه بتواند بين انتظارات و توان خود از يك سو و خواسته ها و آرزوهاي خود از سوي ديگر ، تعادل پايدار و پويايي برقرار نمايد . امروزه در رشته هاي تخصصي گوناگون بهداشت رواني ، مفهوم كنار آمدن به منزله معيار بهداشت رواني مثبت و سالم مي باشد . مثلاً هامبورك و آزالر  ( 13967 ) در روانپزشكي و بريكان و ديگران ( 1982 ) در روان شناسي از اين اصطلاح استفاده كرده اند .