آنا فرويد تمايز بين اضطراب واقعي، اضطراب نوروزي و اضطراب اخلاقي (فرامني) را مي‌پذيرد. اما وي شكل هاي مختلف اضطراب، در خلال نخستين سال هاي زندگي را توصيف كرده و معتقد است كه هر شكلي از اضطراب، مشخص كنندة مرحلة خاصي از تحول «رابطه ي موضوعي» است: 

1 – اضطراب جدايي : (مانند ترس از بين رفتن و مردن از گرسنگي، ترس از تنهايي و ناتواني) مشخص كننده نخستين مرحله، يعني مرحله اي است كه با صفت «همزيستي» متمايز مي شود و در آن وحدت زيستت شناختي زوج مادر – كودك مشاهده مي گردد. 

2 – ترس از دست دادن «موضوع عشق» : مرحله اي كه رابطه از نوع موضوع جزئي يا موضوع اتكايي است. 

3 – مرحله سوم كه «عشق موضوع» است: به منزله مرحله ي پايداري موضوع يا دوام شي توصيف شده است، براساس ترس از دست دادن عشق موضوع مشخص مي شود. 

4 – اضطراب اختگي: به مرحله ي احليلي وابسته است. 

5 – اضطراب ناشي از قدرت كشاننده ها: در مرحله ي اديپي و به هنگام بلوغ مشاهده مي گردد. 

6 – اضطراب فرامني كه سرچشمه يك اضطراب اخلاقي است، در نوجوانان و بزرگسالان مشاهده مي شود. به طور كلي براساس نظر آنا فرويد، سطح اضطراب خيالبافانه كودك با درجه تحول يافتگي وي مطابقت دارد.. (دادستان، 1376).