آلپورت و دين داري

گـوردون آلپـورت (1967ــ 1897) ، روانشـناس برجـسته آمريكـايي در گـسترههـاي شخصيت و روانشناسي اجتماعي است. وي عميقاً ديندار بود و گاهي نيز در خصوص نقش دين در زندگي مطالعه مي كرد. نظام دارترين بحث هاي او در اين حيطـه در كتـاب كوچكي تحت عنوان فرد و دينش گردآوري 

ادامه نوشته

پرسشنامه 21 سوالی جهت گیری مذهبی آلپورت

 

ردیف

 

کاملاً مخالفم

تقریباً مخالفم

تقریباً موافقم

کاملاً موافقم

1

فکر می کنم تنها در هنگام غم ها و ناراحتی هاست که نماز و دعا به من بیشترین آسودگی و آرامش را می بخشد.

 

 

 

 

2

هدف از طاعات مذهبی تامین یک زندگی شاد و آرام است.

 

 

 

 

3

برای من داشتن یک زندگی اخلاقی مهمتر از اعتقادات مذهبی می باشد.

 

 

 

 

4

برای شکل دادن به روابط اجتماعی است که اماکن مذهبی مهم می باشند.

 

 

 

 

5

اگرچه من فردی مذهبی ام، اما فکر می کنم چیز های مهمتری نیز دز زندگیم وجود دارند.

 

 

 

 

6

گاهی لازم می دانم به منظور دست یابی به حمایت اجتماعی و منافع اقتصادی، اعتقادات مذهبی ام را نادیده بگیرم.

 

 

 

 

7

هدف اصلی دعا و نیایش، دست یابی به حمایت و آرامش می باشد.

 

 

 

 

8

دین همان کاری را می کند که عضویت من در گروه دوستان و آشنایان می کند، یعنی کمک می کند تا زندگیم را متعادل و پایدار نگه دارم.

 

 

 

 

9

تلاش زیادی می کنم تا دین را در تمام اعمال و رفتار زندگی ام وارد کنم.

 

 

 

 

10

دین خاصه از این لحاظ مهم است که به بسیاری از سوالات من در خصوص معنای زندگی پاسخ می دهد.

 

 

 

 

11

برای من مهم است که اوقاتی از وقت خود را صرف تامل و تفکر در مورد مذهب بکنم.

 

 

 

 

 

 

 

کاملاً درست

تقریباً درست

تقریباً نادرست

کاملاً نادرست

12

یکی از دلایل اینکه من به مراسم و آیین های مذهبی می روم این است که چنین حضوری به استحکام روابط اجتماعی و شهرت من در اجتماع کمک می کند.

 

 

 

 

13

اگر چه من فردی مذهبی ام، اما اجازه نمی دهم که ملاحظات مذهبی در امور روزمره زندگی ام دخالت کند.

 

 

 

 

14

من عمدتا به این دلیل نماز و دعا می خوانم که به من آموزش داده اند تا این اعمال را به جا بیاورم.

 

 

 

 

15

من عمدتا به این دلیل به اماکن مذهبی می روم که در چنین اماکنی از ملاقات افرادی که آنها را در آنجا می شناسم لذت می برم.

 

 

 

 

16

اغلب حضور خداوند را در زندگی ام احساس می کنم.

 

 

 

 

17

اعتقادات مذهبی من پشتوانه واقعی دیدگاه من به زندگی هستند.

 

 

 

 

 18- نماز و دعاهایی که به تنهایی می خوانم به همان اندازه ای که آنها را در جمع می خوانم برایم حس و معنا دارند.

الف) تقریبا همیشه                    ب) اغلب موارد                         ج) بعضی از موافق                     د) به ندرت

19) اگر اتفاق غیر منتظره ای برایم پیش نیاید، به اماکن مذهبی (مسجد، حسینیه، زیارتگاه و...) می روم.

الف) بیش از یکبار در هفته                        ب) حدوداً هفته ای یکبار           ج) کمتر از یکبار در ماه             د) کمتر از یکبار در سال

20) اگر قرار باشد که در مسجد به یکی از گروه های زیر ملحق شوم، ترجیح می دهم که: 1- به گروهی که مشغول خواندن قرآن هستند ملحق شوم، 2- به گروهی که فعالیت های اجتماعی انجام می دهند ملحق شوم.

الف) ترجیح می دهم که به گروه اول ملحق شوم                                          ب) احتمالا گروه اول را ترجیح خواهم داد

 ج) احتمالا گروه دوم را ترجیح خواهم داد                                 د) ترجیح می دهم به گروه دوم ملحق شوم

21) من پیرامون مذهب خود مطالعات زیادی انجام می دهم.

الف) اغلب                ب) معمولا                 ج) به ندرت                               د) هرگز

مذهب از  دیدگاه روانشناسان

در سطح نظری ، روانشناسان برجسته  جهت گیریهای نسبتا متفاوتی در برابر مذهب داشته اند ، افرادی چون فروید و آلیس ، نوعی ارزیابی منفی از نقش و تاثیر مذهب بر سلامت روان و رفتار انسان ها داشته اند . اما افراد دیگری چون جیمز ، یونگ ، آلپورت، مازلو ،آدلر ، فرام ، اریکسون ، ایرابل ف دید خوشبینانه تری به مذهب داشته اند و با نگرشی

ادامه نوشته

مذهب و دین و تربیت دینی و مذهبی

آلپورت مذهب را يکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان می داند . مذهب می تواند به عنوان یک اصل وحدت بخش و يک نیروی عظیم برای سلامت روان مفيد و کمک کنند ، باشد.(آلپورت ، 1967)

آلپورت (1950) ، مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخشی توصیف می کند و آن را یکی از عومل بالقوه مهم برای سلامت روان داغنسته ، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی ، بهترين زمینه را برای یک شخصيت سالن آماده می کند .( خوانين زاده و همکاران ، 1384)

مرحوم علامه طباطبایي می فرمايند : خلق به يک صورت ادراکی می گوييم که در درون انسان جايگير شده و در هر موقع مناسب در درون انسان جلوه کرده ، و او را به اراده عمل وادار می نماید ، چنانکه انسان پر دل یک صفت درونی دارد که به هر گونه خطر قابل دفعی روبرو می شود ، به هیجان آمده ، خودنمایی کرده و بسوی مبارزه و دفاع دعوتش می کند، و بعکس انسان بزدل حالتی در درونش نهفته که به هر خطر مواجه شود ، اعصابش را از کار اندخته ، و به فرار از بیان معرکه در رفتن وادارش می کند و این دو صفت « شجاعت» و « جبر» و یا بلفظ خودمان پر دلی و بز دلی ، دو خلق از اخلاق انسان می باشند،  که یکی پسندیده و دیگری نا پسندیده است غالباً یکی از این دو صفت در ا وجود و منشا اثر است ، با این همه گاهی هم اتفاق می افتد بویزه در اوایل زندگی که لوح درونی انسان از هر دو صفت پاک بوده و هيچ یک از این دو صفت ادراکی ثابت را ندارد و در نتیجه در مواقع خطر قطعی یا احتمالی ، حالش روشن نیست ، گاهی در برابر حوادث ناگوار تهدید کننده استقامت می ورزد و گاهی فرار را بر قرار ترجیح می دهد.(امیدی ،1373)علم اخلاق عبارت است از نفی که پیرامون ملکات انسان بحث می کند . کانی که مربوط به قوای نباتی ، حیوانی و انسانی اوست ، با این غرض بحث می کند که فضائل آن را از رذائلش جدا سازد و معلوم کند که کدامیک از ملکات نفسانی انسانی انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست . و کدامیک بدور رذیله و مایه نقص اوست ، تا آدمی بعد از شناسایی آنها خود را به فضائل بیاراید و از رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکی که مقتضای فضائل درونی است انجام دهد تا در اجتماع انسانی ستایش عمومو ثنای جمیل جامعه را به خود جلب نموده ، سعادت علمی و عملی خود را به کمال برساند . مطابق آیات قران ، روایات اسلامی و نظرات فلاسفه و حکمای اسلام ، موضوع علم اخلاق خود انسان است . یعنی علم لخلاق در رابطه با انسان و حالات و ملکات انسانی بحث می کند ، علم اخلاق برای انسان خیلی مهم و ضروری است یعنی اگر کسی فاقد اخلاق انسانی باشد ، تمام عوامل مادی و جهان در رابطه با او حالت منفی داشته و برایش جز شر و نکتب و سبعیت نتیجه گیری نخواهد داشت. « منفرد ، 1371»

تاثیر مذهب و اخلاق بر سلامت روان

بنیادی ترین مفهومی که درباره بهداشت و سلامت روانی در اسلام مطرح بوده و آن را تنها عامل رشد و اعتلای روحی و روانی قلمداد می کند ، عبارت است از اتخاذ رفتار و فعالیتی معتدل و متعادل در راستای تخلیه و پیرایش ، و تخلیه و آرایش درون ، تخلیه و پیراستن خویش از اوصاف نکوهیده و ناستوده ، و تخلیه و آراستن خود با اوصاف و حالات پسندیده و ستوده . آیات زیادی ازقرآن کریم توجه ما را به خود جلب می کند که در طی آن ، آدمی به پیروی از او تنها راه میل به بهداشت روانی است ، چنین است که ویژگی و خصوصیت غالب و فراگیر شخصیت انسان مومن برخورداری عمیق او از « آرامش قلبی » است و این تسلینه آرامش دل ، صفت و مشخصه مستقلی است که از احاطه و تسلط بر دنیای درونی و شناخت از خویشتن و رسالت الهی خویش حکایت می کند . آرامش مومن یک ویژگی خاصی است که نماینگر انجام عناصر او و سازمندی وی در میان خواست های متناقض ، و رام بودن نفس از نظر خضوع و راهوار بودن ـ در برابر صاحب آن است . چنین موهبتی فقط به مومن اعطا شده و می توان این آرامش را در صحیفه چهره فرد با ایمان خواند . این آرامش ، آرامش رویه ای و سطحی نیست بلکه آرامش عمق و زرفای مومن و مبین اطمینان درون اوست . زیرا رابطه مومن با پیرامونش ، رابطه خاص و متفاوت از هر گونه روابط دیگر است رابطه او با گذشته ، فردا ، آینده ، رابطه او با مرگ ، رابطه او با مردم و رفتارش ، مرتبط با دید و طرز نگرش وی به اخلاق است ( صادقی جانبهان ، 1379)

نتایج پژوهش های جهت گیری مذهبی

طبق تحقیقات خلیل آذر و اسماعیل پور ، افراد دارای نوآوری بالا در مقایسه با افراد دارای نوآوری متوسط یا پایین از میزان جهت گیری مذهبی درونی و جهت گیری مذهبی بیرونی بالاتری برخوردارند . همچنین افراد دارای تعهد بالا در مقایسه با افراد دارای تعهد پایین از میزان جهت گیری مذهب درونی و جهت گیری مذهب بیرونی بالاتری برخوردارند ، در حالیکه افراد دارای بالیدگی بالا در مقایسه با افراد دارای بالیدگی متوسط یا پایین از میزان جهت گیری مذهب بیرونی بالاتری برخوردارند اما در بین افراد دارای سطوح مختلف بالیدگی از نظر میزان جهت گیری درونی تفاوت معنی داری به دست نیامد (خلیل آذر و اسماعیل پور ، 1389 ) .

در بررسی فیشر و ریچاردز در 1998 ، نشان داده شده که افراد دارای مذهب بیرونی در مقایسه با افراد دارای مذهب درونی بیشتر احساس گناه می کنند ( بهرامی احسان و همکاران ، 1384 ) .

نتایج مربوط به پژوهش احمدی ، گلزاری ، شاملی و رسولزاده طباطبایی ( 1387 ) در مورد جهت گیری مذهبی حجاج نشان می دهد که نمرة کل جهت گیری مذهبی آنان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به گونة معناداری بیشتر شده است . که می توان گفت حجاج در مرحلة عزیمت با کسب آمادگی های لازم و ارتقای سطح شناختی ، پایبندی به دستورات دینی را افزایش داده اند .

طبق نتایج پژوهش جهانگیرزاده و قربانی ( 1388 ) از عوامل پنج گانة شخصیت ، پایداری هیجانی و وظیفه شناسی با جهت گیری مذهبی درونی و ناپایداری هیجانی با جهت گیری بیرونی ارتباط دارد ولی یافته ها ارتباط برون گرایی ، توافق و گشودگی به تجربه با جهت گیری مذهبی را تأیید نمی کنند .

براساس نتیجة پژوهش رفیعی هنر و جان بزرگی ( 1389 ) بین جهت گیری مذهبی اسلامی و خود مهارگری رابطة مثبت معناداری وجود دارد . به عبارت دیگر هر چه نمرة مذهبی بودن افراد بالا می رود ، نمره های خودمهارگری آنها نیز افزایش می دهد . و همچنین هر چه نمرة مردان در میزان تقید به اعتقادات اسلامی و نیز نمرة مردان و زنان در پایبندی به اخلاق بالا می رود ، نمره های خودمهارگری نیز افزایش می یابد .

بهرامی چگنی ( 1389 ) نشان داد که نگرش مذهبی کلی ، بعد اعتقادی ، و بعد مناسکی روابط معناداری با اختلالات روانی کلی و حیطه های آن دارند . به علاوه ، شواهد به دست آمده حاکی از آن است که بُعد امساکی و اعتقادی نقش بیشتری در پیش بینی اختلالات روان شناختی ایفا می کنند .

طبق پژوهش مسعود آذربایجانی در 1381 جهت گیری مذهبی اسلامی طلاب بالاتر از دانشجویان گزارش شده است همچنین جهت گیری مذهبی اسلامی زنان فقط در بخش اخلاق از مردان بالاتر بوده است و افراد متاهل از نظر جهت گیری مذهبی هم در عقاید – مناسک و هم در مورد اخلاق از افراد مجرد بالاتراند ولی هیچگونه تفاوت معناداری بین طبقات مختلف اقتصادی گزارش نکرده اند ( آذربایجانی ، 1382) .

در پژوهش کیومرثی در 1382 جهت گیری مذهبی اسلامی در هر دو زیر گروه زنان و مردان ، از یک سو با ویژگی های خلقی ، فرامن قوی و مهار خود مرتبط است و از سوی دیگر با ویژگی گروه جویی و پرهیز از تنهایی ارتباط دارد . در گروه مردان ، فزون بر عوامل عمومی یاد شده ، جهت گیری مذهبی با آرمیدگی ، شکیبایی ، تنش پایین و نیز تمایلات سنتی ، وفاداری به باورهای کنونی و گذشته مرتبط است اما در گروه زنان جهت گیری مذهبی با جسارت اجتماعی و هیجان پذیری و نیز همنوایی ملاحظه و انعطاف پذیری مرتبط است ( آذربایجانی و موسوی اصل ، 1387 ) .

نتايج قادری ( 1389 ) نمايانگر رابطه مثبت جهت گيري مذهبي دروني در زنان و مردان سالمند با شادكامي بود . همينطور مي توان به اين نتيجه رسيد كه افر اد داراي جهت گيري مذهبي دروني در هر دو جنس شادكامترند .

براساس یافته های کوشکی و خلیلی فر ( 1389 ) ، هر چه نگرش شناختی – عاطفی فرد به مذهب بالاتر می رود ، منبع کنترل درونی او نیز افزایش می یابد .

نتایج پژوهش خداپناهی و خاکسار بلداجی ( 1384 ) نشان می دهد بین جهت گیری مذهبی و سازگاری رابطة معناداری وجود دارد . افراد دارای جهت گیری مذهبی درونی دارای سازگاری اجتماعی و تندرستی بهتری می باشند .

نتایج پژوهشی ابوالقاسمی ، مرادی سروش ، نریمانی و زاهد ( 1390 ) نشان می دهد که بین جهت گیری مذهبی درونی و عملکرد شغلی رابطة مثبت و معناداری وجود دارد . بدین معنی که با افزایش جهت گیری مذهبی درونی کارکنان ، عملکرد شغلی آنان نیز افزایش می یابد . همچنین جهت گیری مذهبی درونی احساس تعهد ، وظیفه شناسی و کنترل درونی کارکنان را در محیط کار ارتقا می بخشد که باعث تلاش زیاد و در نهایت عملکرد شغلی و میزان بهره وری سازمانی بالاتر می شود . همچنین تقید و پایبندی کارکنان به اصول و باورهای مذهبی ، عملکرد شغلی آنها را افزایش می دهد . در مقابل بین جهت گیری مذهبی بیرونی و عملکرد شغلی رابطة معنادار به دست نیامد . این نتیجه نشان می دهد که با افزایش جهت گیری مذهبی بیرونی کارکنان ، عملکرد شغلی آنان نیز تغییری نمی کند ، یعنی ظاهرسازی مذهبی تأثیر منفی بر عملکرد شغلی کارکنان ندارد . با توجه به اینکه در جهت گیری بیرونی ، مذهب در چارچوب و ساختار شناختی و عاطفی خود درونی نشده و از سطح باور به سطح ایمان مذهبی انتقال نیافته ، با عملکرد شغلی رابطة معنادار پیدا ننموده است .

بهرامی احسان ، تمنایی فر و بهرامی احسان ( 1384 ) نيز در يك مطالعه، كه رابطه ابعاد جهت گيري مذهبي ( مذهب گرایی، سازمان نايافتگي مذهبي، ارزنده سازي مذهبي و كامجويي ) و ابعاد مختلف سلامت – اختلال رواني بررسي كرديد، به اين نتيجه رسيدند كه ابعاد مختلف جهت گيري مذهبي الگوي منسجمي را براي تبيين شاخص هاي كلي اختلالات رواني مطرح مي سازند ( عباسی و جان بزرگی ، 1389 ) .

بهرامی احسان و پورنقاش تهرانی ( 1388 ) در پژوهشی نشان دادند که بین ابعاد شخصیت و جهت گیری مذهبی رابطة معناداری وجود دارد . جهت گیری مذهبی بالاترین رابطة منفی و سازمان نایافتگی مذهبی بالاترین همبستگی مثبت و معنادار را با روان پریش خویی نشان می دهند . در بُعد نوروز گرایی ، بالاترین مقدار همبستگی از آن سازمان نایافتگی مذهبی است در حالی که جهت گیری مذهبی و ارزنده سازی مذهبی به صورت منفی با نوروز گرایی در رابطه اند . در بُعد دروغ گویی نیز هم چنان که قابل پیش بینی بود ، ارزنده سازی مذهبی تنها رابطة مثبت و معنادار را نشان داد . رابطة بین برون گرایی نیز با هیچ یک از ابعاد جهت گیری مذهبی ، رابطه ای نشان نمی دهند .

عابدی ، شواخی و تاجی ( 1387 ) دریافتند که بین ابعاد مختلف دینداری با میزان شادی دانش آموزان دختر رابطة مثبت معنی داری وجود دارد و همچنین بُعد اعتقادی ، مناسکی ، پیامدی و عاطفی به ترتیب پیش بینی کننده های میزان شادی دانش آموزان دختر می باشند .

نتایج تحقیق رضاپور میرصالح ، خباز ، صافی ، عبدی ، یاوری و بهجتی ( 1390 ) جهت گیری مذهبی با سبک های مقابله در دانشجویان کارورز پرستاری همبستگی دارد ، به عبارتی دیگر می توان گفت که دانشجویان دارای جهت گیری مذهبی ، بیشتر در پی راه حل های منطقی برای مواجهه با موقعیت های پر تنش و استرس زای محیط کار بالینی خود بودند ، به طور فعال با مشکلات مواجه می شدند ، و کمتر توسط فشارهای عاطفی ناشی از مشکلات کاری برانگیخته می شدند ، در عوض دانشجویانی که در زندگی معنایی نداشتند و دارای جهت گیری مذهبی با ثباتی نداشتند ، به صورت احساسی با مشکلات و موقعیت های پر تنش محیط کار بالینی خود برخورد می کردند و با هیجان ناشی از موقعیت های پر تنش برانگیخته می شدند و سبک مقابله مسئله محور با مذهب گرایی و ارزنده سازی مذهبی همبستگی مثبت معنادار و با سازمان نایافتگی مذهبی همبستگی منفی معنادار دارد و از طرفی سبک مقابله هیجان محور با سازمان نایافتگی مذهبی همبستگی مثبت معنادار داشت .

رابطه جنسیت و جهت گیری مذهبی

اکثر تحقیقات خارجی حاکی از آن است که زنان دیندارتر از مردان هستند ( غرایی و همکاران ، 1387) . شدت نگرش مذهبی در زنان بیشتر از مردان است . برای مثال فرارو و کلی- مور در 2000 دریافت که دو جنس از نظر درخواست مشاوره مذهبی تفاوت معنادار دارند . قویتر بودن نگرش های مذهبی در زنان ، در چند پژوهش داخلی نیز به دست آمده است ( محمدی و مهرابی زاده هنرمند ، 1385 ) . با این وجود همچنین اکثر تحقیقات داخلی برخلاف تحقیقات خارجی حاکی از آن است که بین دو جنس تفاوت معناداری وجود ندارد ( غرایی و همکاران ، 1387) .

نتایج پژوهش قمری ( 1390 ) نشان داد که رابطة مثبت و معناداری بین دینداری و حمایت اجتماعی وجود دارد و میزان دینداری دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر بیشتر است . باید خاطر نشان کرد که ، ایده آل فکر کردن دخترها نسبت به واقعیت گرایی پسرها از دلائل بیشتر بودن دینداری دختران ارزیابی می گردد .

کاویانی ( 1387 ) در تحقیق خود عنوان می کند که دانشجویان دختر مذهبی تر از دانشجویان پسر هستند و دلائل آن را بدین گونه بیان می کند : الف) دختران زودتر به رشد می رسند و مذهبی بودن برایشان معنی پیدا می کند . ب) دختران بیشتر در خانه و خانواده هستند و بیشتر اثر می پذیرند . همچنین می تواند اطاعت و فرمانبرداری بیشتر و پیشنهاد پذیری آنها ممکن است دلیلی بر تفاوت مردان و زنان در مذهب باشد ( غرایی و همکاران ، 1387 ) .

داشتن مذهب بیرونی بیشتر در زنان شاید به دلیل عوامل فرهنگی آنان و داشتن ریسک بالاتری از اختلالات روانی ، افسردگی ، اضطراب و همچنین رفتارهای خودکشی ، بیشتر به استفادة ابزاری از دین تمایل داشته باشند ( لهسایی زاده و همکاران ، 1385 ).

نتایج پژوهش جهت گیری مذهبی آذربایجانی نشان می دهد که جهت گیری زنان فقط در خرده آزمون اخلاق از مردان بالاتر است . و نتایج مطالعة تبرائی نشان می دهد که جهت گیری مذهبی زنان فقط در خرده آزمون عقاید – مناسک از مردان ( به نقل از احمدی و همکاران ، 1387 ) . همچین طبق نتایج پژوهش جهانگیرزاده و قربانی ( 1388 ) در مقیاس های جهت گیری مذهبی ، نمرة میانگین زنان در جهت گیری مذهبی درونی و جهت گیری مذهبی فرهنگی بیشتر از مردان است . و در مقیاس جهت گیری مذهبی آخرتی ، میانگین مردان بالاتر است .

تمدنی ( 1385 ) جهت گیری دینی در دختران با سازش یافتگی اجتماعی رابطه معناداری دارد ، ولی در پسران و در کل رابطة معناداری وجود ندارد .

 

بعضی از محققان خاطر نشان کرده اند که ممکن است تفاوت دو جنس در نگرش های مذهبی ، به مذهب خاصِ مورد مطالعه مربوط باشد . به طور مثال لونتال ، مک لئود و سینیرلا در 2002 در پژوهشی که بر پیروان چهار دین مسیحیت ، هندویسم ، یهود و اسلام انجام دادند ، تفاوت زنان و مردان در نگرش مذهبی را فقط در پیروان دین مسیح یافتند . محققانیکه از نظر نگرش مذهبی تفاوت معناداری بین دو جنس به دست نیاورده اند اعتقاد دارند که این تفاوت ، مختص فرهنگ های غربی است و در فرهنگ ما به دلایلی از جمله نفوذ بسیار زیاد و گسترده مذهب در همة اعصار و دوران ها ، این تفاوت مشاهده نمی شود . بر عکس این محققان ، گروهی نیز این مسئله را امری جهانی تلقی کرده اند که در تفاوت های زیستی زنان و مردان ریشه دارد . بتی- هالاهمی و آرگیل ، وقت بیشتری را که زنان برای انجام فعالیت های مذهبی در اختیار دارند ، از جمله علل این امر بر می شمرند . فرانسیس نیز تفاوت در ویژگی های شخصیتی زنان و مردان و اجتماعی شدن نقش جنسی را علت این تفاوت می داند ( محمدی و مهرابی زاده هنرمند ، 1385 ) .

براساس مطالعة کاظمیان مقدم و مهرابی زاده هنرمند ( 1388 ) میانگین نمرات و انحراف معیار نگرش مذهبی دانشجویان دختر به طور معناداری بیشتر از دانشجویان پسر است . بنابر این ، نگرش مذهبی در دانشجویان دختر قوی تر است . پژوهش های فاخری و سریه آذری در 1380 نشان دادند که در میزان دینداری بین دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد و دختران بیش از پسران مذهبی تر هستند .

بلالی در 1377 با استفاده از روش مطالعة پیمایشی و با بهره گیری از 45 گویه به سنجش میزان گرایش دینی 325 نفر از دانشجویان پرداخته است . یافته های تحقیق نشان داد که بین اعتقاد دینی با آمادگی رفتار دینی و جنسیت تفاوت معنی داری وجود دارد . بدین ترتیب که بُعد اعتقاد دینی دانشجویان دختر نسبت به پسر بیشتر است ولی در بُعد آمادگی رفتاری نمرة مردان بیش از زنان است و در بُعد شناختی تفاوتی بین دو جنس وجود ندارد ( آهنکوب نژاد ، 1388 ) .

آهنکوب نژاد ( 1388 ) در پژوهشی نشان داد که جوانان اهوازی به ترتیب در بُعد اعتقادی ، عاطفی ، پیامدی و مناسکی نمرات بیشتری در ابعاد دینداری بدست آوردند . در ابعاد اعتقادی ، عاطفی ، پیامدی ، مناسکی و همچنین نمرة کل دینداری ، مقایسة میانگین ها ، تفاوت های کاملاً معنی داری را میان دو جنس نشان داد و در همة این موارد میانگین نمرة دخترها بالاتر از پسرها بوده است .

بررسی رفتارهای فرهنگی ایرانیان ، که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در 1382 اجرا شد ، نشان داد که از 10 فعالیت مذهبی بررسی شده در همة موارد نسبت انجام این فعالیت ها برای زنان بیش از مردان است ( آهنکوب نژاد ، 1388 ) .

غرایی ، احمدوند ، اکبری دهقی و زنوزیان ( 1387 ) در پژوهشی بیان کردند که در جهت گیری مذهبی بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نگردید . همچنین بهرامی احسان و پورنقاش تهرانی ( 1388 ) در پژوهشی نشان دادند که جهت گیری مذهبی در زنان و مردان یکسان است .

نتایج مربوط به پژوهش احمدی ، گلزاری ، شاملی و رسولزاده طباطبایی ( 1387 ) نشان می دهد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات سطح دینداری زنان و مردان حاجی در پس آزمون جهت گیری مذهبی نسبت به پیش آزمون مشاهده نمی شود .   

نظریه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی آلپورت

گوردون آلپورت ، پدر روانشناسی شخصیت که علاقة خاصی به مطالعة روانشناختی دین داشت ، به شیوه های مختلفِ کاربرد دین در زندگی توسط افراد علاقه مند بود و برای کمک به فهم و ارزیابی این تفاوت ها ، مفاهیم دین داری درونی و بیرونی و مقیاس جهت گیری مذهبی ( ROS ) را ابداع کرده و گسترش داد ( کامتور تامسون ، 1388 ) . از طرف آلپورت و محققان پس از وی ، شکل کلی نظریة جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی ، به عنوان نظریة روان شناسی نیت مذهبی معرفی شد ( گل پرور و خاکسار ، 1388 ) .

آلپورت ابتدا میان دو نوع نگرش به مذهب ، با عنوان نهادی شده و درونی شدة دینی تمایز می گذارد ( گنجی و هلالی ستوده ، 1390 ) تا ارتباط گرایش های مختلف را با این دو مقوله نشان دهد ، سپس واژه های باور بیرونی و درونی را به کار برد تا ارتباط میان سبک های شخصیتی و سوگیری های انگیزشی از یک سو ، و نوع و محتوای باور مذهبی از سوی دیگر را ترسیم کند ( سراج زاده ، 1383 ) . آلپورت سپس بر اساس نگرش درون سو یا درونی یا درون خیز و برون سو یا بیرونی یا برون خیز به دین ، مقیاسی به نام مقیاس جهت گیری مذهبی  را ابداع کرد ( آذربایجانی و موسوی اصل ، 1387 ) .

به نظر آلپورت در دو سطح می توان از مذهب سخن گفت : مذهب رشد یافته و مذهب رشد نایافته . مذهب رشد نایافته از خود اندیشی حاصل شده و یک نظام سازمان یافته و یک پارچه را در شخصیت آدمی پدید می آورد ، در حالی که مذهب رشد نایافته هر چند با رضایت فردی همراه است ، به یک پارچگی شخصیت نمی انجامد . بر این اساس دو نوع سوگیری مذهبی وجود دارد : سوگیری درونی که شامل تجربه کردن مذهب به منزلة یک عامل مهم انگیزشی در زندگی فردی است و کـاملاً در زندگی درونی شده و عملی است و سوگیری بیرونی که برابر با مـذهب رشـد نایافته است و به صورت استفاده از مذهب برای دستیابی به برخی هدف ها مانند حمایت اجتماعی تعریف شده است. فرد با سوگیری درونی تمایل دارد دارد به مذهب خدمت کند ، نه آنکه از مذهب به نفع هدف های دیگر بهره گیرد . در صورتی که فرد با سوگیری بیرونی از مذهب برای رسیدن به اهدافی مانند مقام ، کسب پذیرش در جامعه و خانواده ، بالابردن اعتماد به نفس و حتی توجیه اعمال خود استفاده می کند . در بیشتر افراد ، درجات متفاوتی از سوگیری درونی و بیرونی به چشم می خورد ( محمدزاده و همکاران ، 1388 ) .

بنابر این در این نظریه ، جهت گیری مذهبی درونی ، شکل رشد یافته تری از نیت مذهبی محسوب می شود که به عنوان یک انگیزة غالب و راهنمای عمومی و همیشگی برای سبک و روشی عمل می نماید که فرد در زندگی در پیش می گیرد ؛ در مقابل ، جهت گیری مذهبی بیرونی ، شکل رشد نایافته تر عقاید و باورهای مذهبی را در بر می گیرد ، به این دلیل که در افراد دارای جهت گیری مذهبی بیرونی ، تمایلات و گرایشات مذهبی را ابزاری برای دستیابی به اهداف و یا همان پدیدة خدمت به خود می دانند ( گل پرور و خاکسار ، 1388 ) .

افرادی که دارای جهت گیری مذهبی درونی هستند به تعالیم مذهبیشان صادقانه اعتقاد دارند و اعمال مذهبی آنها از عقیده و علم باطنی آنها نشأت می گیرد . برعکس افرادی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند ، برای کسب منافع شخصی رفتار مذهبی نشان می دهند . به عبارت دیگر در جهت گیری مذهبی بیرونی ، مذهب در خدمت نیازها و عقده ها و وجوه ناسالم فرد است ولی مذهب درونی با فرد زندگی می کند و این طور نیست که او از این مذهب ( درونی ) استفاده کند (حسینی نسب و همکاران ، 1388 ) .

البته آلپورت تصور می کرد دو جهت گیری مختلف مذهبی در دو بعد متضاد یک پیوستار قرار می گیرند (آذربایجانی ، 1380) به عبارتی دیگر از نظر او مذهب طیفی است که از یک سو برای افراد معنایی ابزاری دارد و از سوی دیگر نوعی معنا و معنایابی است که خود انگیزة اصلی زندگی است و ارزش درونی دارد (جان بزرگی ، 1386). بر این اساس ، این دو نوع را به منزلة دو سر یک پیوستار انگیزشی – نه سوگیری های جداگانه و متمایز – در نظر گرفت (سراج زاده، 1383).

جهت گیری درونی به یک مذهب شخصی اشاره دارد ولی جهت گیری بیرونی می تواند بر عضویت در یک گروه قدرتمند ، تأمین حفاظت ، کسب موقعیت اجتماعی و یا به عنوان مکانیزم دفاعی توصیف شود ( بهرامی احسان و پورنقاش تهرانی ، 1388 ) .

آن دو گرایش کلی عبارتند از : یکی ، کسانی که در توجه و تمایل خود به امور مذهبی اساساً دارای گرایش به لذت و رضایت درونی خویش بر مبنای یک ارتباط کاملاً شناختی و خصوصی با خداوند هستند . و دیگری ، گروهی که در توجه های خود تمایل بیشتری به دستاوردهای اجتماعی و شخصی دارند ( گل پرور و خاکسار ، 1388 ) .

افراد دارای مذهب درون زاد موقعیت آزمایشی را به صورت دینی توصیف می کنند . در حالی که افراد با مذهب برون زاد چنین موقعیتی را به شکل غیر دینی توصیف می کنند ( واحدی و غنی زاده ، 1388) .

در جهت گیری درونی ، اگر فرد باور دینی خاصی داشته باشد ، سعی می کند آن را درونی ساخته و به طور کامل دنبال کند . اشخاص با این جهت گیری به ایمان به منزلة یک ارزش متعالی می نگرند و عامل به اعمال و مناسک و پایبند به اعتقادات دینی خود می باشند .   

دین باوران بیرونی به واسطة کاربردهای منفعت طلبانة ایمان که در خدمت منافع فردی است ، برانگیخته می شوند ، در حالی که برای دین باوران درونی ، حقیقت دینی و ارزش های اخلاقی مقدم بر انگیزه های شخصی است ( سراج زاده ، 1383 ) . و همین طور در جهت گیری بیرونی ، فرد نمایشی از رفتار دینی از خود بروز می دهد .

که براساس نظریه آلپورت مذهب درونی ، مذهبی فراگیر و دارای اصول سازمان یافته و درونی شده است در حالیکه مذهب بیرونی امری است خارجی و ابزاری است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار می گیرد ، منظور آلپورت از جهت گیری مذهبی درونی عبارت است از یک تعهد انگیزشی فراگیر که غایت و هدف است نه وسیله ای برای دستیابی به اهداف فردی ( فتوحی بناب ، 1384 ) . منظور آلپورت از جهت گيري مذهبي دروني مولفه هاي انگيزشي فراگيري است كه غايت و هدف هستند نه وسيله اي براي د ستيابي به اهداف فردي . اين مولفه تنها جهت گيري مذهبي دروني سلامت رواني را براي فرد به ارمغان مي آورد ( جان بزرگی ، 1386 ) .

در واقع ، به اعتقاد کرک پاتریک و هود ، افراد دارای جهت گیری مذهبی بیرونی ، بیشتر این باورها را حول محور منافع شخصی شان شکل داده و کمتر از طریق یک نیاز درونی عمیق ( که ماهیتاً ذاتی و فطری است ) هدایت می شوند ( گل پرور و خاکسار ، 1388 ) .

آلپورت و راس در 1967 تفاوت در کنار آمدن با شرایط مختلف و همسازی را در افراد با جهت گیری های متفاوت بررسی کرده اند و به این نتیجه دست یافته اند که افراد واجد جهت گیری دینی درونی ، دین را به عنوان یک انگیزة مسلط و غالب که به خودی خود دارای ارزش است در نظر می گیرند و در شرایط مختلف از قدرت سازش یافتگی بالایی برخوردارند . اما کسانی دارای جهت گیری بیرونی هستند و دینداری را برای دستیابی به هدف های شخصی دنبال می کنند دارای قدرت همسازی پایینی هستند ( تمدنی ، 1385) .

به اعتقاد آلپورت ، افرادی که فعالیت های دینی شان بیرونی است ، از دین به منزلة ابزاری برای اهداف شخصی و اجتماعی استفاده می کنند . دین داری بیرونی عبارت است از دین آسایش و قرارداد اجتماعی ، رویکردی خودخواهانه ، و ابزاری که منافعی برای فرد به ارمغان می آورد . برای نمونه ، افراد با دین داری بیرونی ممکن است برای مشاهده شدن توسط دیگران ، برای افزایش اعتبار در جامعه یا برای انطباق با انتظارات جامعه در کلیسا حاضر شوند . میشل دوناهو ، دربارة معیارهای دین داری بیرونی اظهار داشت که این معیارها « برای سنجش نوعی از دین داری که باعث بدنامی دین می شود ، وسیلة خوبی است . ( دین داری بیرونی ) با تعصب ، جزم اندیشی ... اضطراب خویی ... ترس از مرگ همبستگی مثبت دارد و به نظر می رسد با نوع دوستی همبستگی ندارد » . اما دین داری درونی ، بدون لحاظ منافع اجتماعی که برای فرد حاصل می شود ، سبکی از دین داری برای به دست آوردن احساس معنی و هدف است . به اعتقاد آلپورت ، فقط دین داری درونی با سـلامت روانی ارتباط مثبت دارد آلپــورت در ابتدا تصور می کرد دین داری درونی و بیرونی دو انتهـای یک پیوستار دو قطبی است ؛ یعنی او تصور می کرد فرد یا درونی است یا بیرونی ؛ اما هرگز نمی تواند هر دو حالت را داشته باشد . بررسی های بعدی او نشان داد که این مطلب درست نیست . از این روی ، آلپورت و راس با افزودن دو مقولة اضافی ، این نظریه را به یک سنخ شناسی چهار قسمتی گسترش دادند . دو مقولة اضافی عبارتند از : دین مداری نامتمایز ( یعنی نمرات بالای همزمان در درونی و بیرونی ) و دین گریزی نامتمایز ( یعنی نمرات پایین همزمان در بیرونی و درونی ) ( کامتور تامسون ، 1388 ) .

جهت گیری مذهبی بیرونی ، عبارت است از دین آسایش و قرارداد اجتماعی ، رویکردی خودخواهانه و ابزاری که منافعی برای فرد به ارمغان می آورد . به عنوان نمونه ، افراد دارای جهت گیری بیرونی ممکن است برای مشاهده شدن توسط دیگران ، برای افزایش اعتبار در جامعه یا برای انطباق با انتظارات جامعه در مراسم های مذهبی حاضر شوند . در عین حال ، جهت گیری مذهبی درونی ، سبکی از دینداری است که فرد برای به دست آوردن احساس معنی و هدف در زندگی بدان تمایل دارد . بدون اینکه منافع اجتماعی را که به واسطة دینداری برایش حاصل می شود ، در نظر بگیرد ( عباسی و جان بزرگی ، 1389) .

آلپورت معتقد است دارندة مذهب بیرونی ، از آن به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده می کند و بدین لحاظ از اثرات مثبت مذهب درونی و دلبستگی ایمن به خدا بهره مند نمی شود ( خوانین زاده و همکاران ، 1384) .

اعتقادات مذهبي دروني به صورت يك چهارچوب معنابخش است كه برحسب آن تمام زندگي شناخته مي شود. اشخاصي با اين اعتقاد، انگيزه هاي اصلي خود را درون مذهب مي يابند. ديگر نيازها هر چقدر هم كه قوي باشند، نسبت به اين انگيزه ارزش كمتري دارند. چنين اشخاصي وقتي باوري را بپذيرند، سعي مي كنند كه آن را دروني ساخته و به طور كامل دنبال كنند . در عین این حال ، اعتقادات مذهبي بيروني، به مذهب به عنوان يك شيوة دلداري و تسليمي و قرارداد اجتماعي مي نگرد. بنابراين مذهب يك روي آورد ابزاري، در خدمت خود و براي متناسب و شايسته نشان دادن خود مي باشد ( عسگری و همکاران ، 1388) .

در جهت گیری مذهبی درونی ایمان به خودی خود به عنوان یک ارزش متعالی نه بخاطر چیزی تلقی می گردد و یک تعهد انگیزش فراگیر نه وسیله ای برای دستیابی به اهداف در نظر گرفته می شود . اما در جهت گیری مذهبی بیرونی ، مذهب امری خارجی و ابزاری برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار می گیرد ، به عبارت دیگر دینداری برای کسب امنیت و پایگاه اجتماعی است و افرادی که چنین جهت گیری دارند از دین به عنوان وسیله برای رسیدن به حاجات خود استفاده می کند ( خداپناهی و خاکسار بلداجی ، 1384 ) .

در جهت گیری درونی ، مذهب به عنوان انگیزة غالبی در زندگی اجتماعی به کار می رود . به تعبیر آلپورت جهت گیری درونی ، کل زندگی را غرق در انگیزش و معنا می کند و الهام بخش عبادت بوده است . برای اشخاص با جهت گیری درونی ، نیازهای غیر دینی هر چند مهم باشند ، اهمیت غایی کمتری دارند . با این وضعیت ، در جهت گیری بیرونی ، مذهب برای اهداف غیر مذهبی استفاده می شود مانند حمایت اجتماعی و احساس امنیت ( لهسایی زاده و همکاران ، 1385 ).

افراد با جهت گیری دینی بیرونی به لحاظ درونی ، دارای باورهای درونی هستند که فقط اهداف ابزاری دارند ، و دین به صورت ابزاری برای دست یابی به اهداف و ارزش های برتر از دین انگاشته شده است . دینداری بیرونی ابعاد غیر روحانی و سکولار زندگی را برای فرد مقدم از ابعاد معنوی آن می نماید و برای ارزیابی ایمان بالغانه طراحی شده است ( همان ).

افراد داراي جهت گيري دروني با دروني كردن ارزش هاي ديني، مذهب را به مثابة هدف در نظر مي گيرند. در مقابل افراد داراي جهت گيري بيروني به لحاظ نظري داراي باورهاي ديني هستند كه فقط اهدافي ابزاري دارند و دين را فقط وسيله اي براي نيل به اهداف ديگر در نظر مي گيرند ( ابوالقاسمی و همکاران ، 1390) .

منظور از جهت گیری درونی ، بعد اعتقادی یا باور دینی است که خود مشتمل بر ایده ها و نگرش هایی که انتظار می رود پیروان یک آیین به آن اعتقاد دارند ، مانند اعتقاد به خدا ، برزخ و بهشت و جهنم . منظور از جهت گیری بیرونی ، بعد مناسکی یا اعمال و رفتارهای دینی است . همان اعمالی که پیروان یک دین آن را به جا می آورند ، مانند نماز ، روزه ، حج رفتن در مذهب اسلام ( لهسایی زاده و همکاران ، 1385 ).

مذهب درونی با ثبات اخلاقی ای همراه است که فلسفة جامعی برای زندگی عرضه می کند و باورهای راه گشا و کارآمدی برای فرد به ارمغان می آورد . افراد با این نوع مذهب ، دارای یک نظام ارزشی درونی شده هستند که با افت و خیزهای مقطعی زندگی از بین نمی رود یا رنگ عوض نمی کند . ایمان آنها وسیله ای برای حفظ و رشد روابطشان می باشد ( خوانین زاده و همکاران ، 1384).

جدول 8-2 : گزاره های جهت گیری درونی و بیرونی ( آذربایجانی و موسوی اصل ، 1387:ص 154 )

جهت گیری درونی

جهت گیری بیرونی

  1. برایم مهم است که مدت زمانی را صرف اندیشه و مراقبة مذهبی در خلوت کنم .
  2. سخت می کوشم دینداری را در تمام جنبه های زندگی خویش اجرا کنم .
  3. دعایی که تنهایی می کنم ، همان عواطف و معنای شخصی ای را دارد که دعا در جمع .
  4. دینداری از این جهت برای من اهمیت ویژه دارد که به بسیاری از سئوالاتم در باب معنا و مفهوم زندگی پاسخ می دهد .
  1. گرچه به دین اعتقاد دارم ، احساس می کنم در زندگی ام مسائل مهم تر زیادی نیز وجود دارد .
  2.  هدف اصلی از دعا و نیایش ، بدست آوردن راحتی و پناهگاه است .
  3. گاه احساس می کنم باید از اعتقادات دینی ام دست بردارم تا رفاه اقتصادی و اجتماعی خود را تأمین می کنم .
  4. هدف از دعا و نیایش ، تأمین زندگی رضایت بخش و آرام است .

جهت گیری درونی ، مذهبی فراگیر ، دارای اصولی سازمان یافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است نه وسیله ای برای رسیدن به هدف . شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد با مذهبش زندگی می کند و مذهبش با شخصیتش یکی می شود . شخصی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارد ، مذهب با شخصیت و زندگیش تلفیق نشده است ؛ برای او مذهب وسیله ای است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار می گیرد ( خوانین زاده و همکاران ، 1384) .

آلپورت بر اهمیت رابطة بین مذهب درونی و سلامت روانی تأکید ورزیده ، می گوید : « مطمئناً جهت گیری مذهبی درونی برخلاف جهت گیری مذهبی بیرونی موجب سلامت روانی می شود »  ( همان:ص 228 ) . افراد با مذهب دروني رويدادها را نوعي آزمايش الهي فرض مي كنند و سعي مي كنند از اين اعتقادات دروني براي مبارزه با بحرانهاي زندگي استفاده كنند ( عسگری و همکاران ، 1388) .

از دیدگاه آلپرت و راس جهت گیری مذهبی به دو صورت جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی است . وی قابل قبول ترین روش متمایز کردن این دو قطب مذهب را این می داند که بگوییم شخصی با مذهب بیرونی ، مذهبش را بکار می گیرد ، یعنی مذهبش با شخصیت و زندگی اش تلفیق نشده است ، در صورتی که شخص دارای مذهب درونی با مذهب اش زندگی می کند ( اسماعیل پور و همکاران ، 1389 ) و اشخاصی که جهت گیری درونی دارند انگیزه های اصلی خود را در خود مذهب می یابد . چنین اشخاصی شخصیتشان با مذهبشان یکی می گردد . در حالی که اشخاص با جهت گیری بیرونی برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب می روند ، به عبارت دیگر چنین اشخاصی به سمت خداوند می روند بدون اینکه از خود روی بگردانند ( مختاری و همکاران ، 1380 ) . فرض آنها این است که مذهب بیرونی کمتر از مذهب درونی جنبه درمانگرانه و پیشگیرانه دارد . کسانی که مذهب بیرونی دارند ، از نظر فلسفه الهی به خدا روی می آورند بدون اینکه از خود دور شوند . به همین دلیل مذهب آنها به سپری برای خودمیان بینی تبدیل می شود . این همان مذهبی است که از نظر فروید به روان آزردگی منتهی می گردد . در اینجا مذهب به عنوان دفاعی در برابر اضطراب عمل می کند ، او معتقد است تنها مذهب با جهت گیری درونی است که سلامت روان را تضمین می کند ( خلیل آذر و اسماعیل پور ، 1389 ) .

آلپورت کوشیده بود تا با بهره گیری از نوع جهت گیری مذهبی ، دو صورت کاملا" متمایز از رفتار مذهبی بسازد . وی دو الگوی درونی و بیرونی را توصیف کرده است . الگوی درونی مذهب را در چارچوب خود مذهب مورد توجه دارد ، در حالیکه الگوی بیرونی  ، عمدتا" بر دستاوردهای مذهبی بودن تاکید می کند ( زارع و همکاران ، 1389 ) .

برگین معتقد است که تجربة افراد دارای مذهب درونی و بیرونی از رویدادهای زندگی متفاوت است . طبیعی است که افراد دارای مذهب درونی سعی دارند رویدادها را به شکل مثبت تر و به شکل آزمایش های الهی در نظر بگیرند و در نتیجه رویداد ها را فرصتی برای رشد و پیشرفت به شمار می آورند . این افراد به دلیل قابلیت هایی که دارند سعی می کنند تا از الگوهای شخصیتی مشابه به سخت کوشی روان شناختی برای مبارزه با بحران های زندگی استفاده کنند ( واحدی و غنی زاده ، 1388) .

فرض آلپورت این است که مذهب بیرونی کمتر از مذهب درونی جنبة درمانگرانه و پیشگیرانه دارد . برای بسیاری از مردم مذهب عادتی ملال آور ، تشریفاتی ، صرفاً فرهنگی ، برای جشن ها و مراسم سنتی می باشد که برای آرامش خانوادگي و شخصي و مسايلي از اين قبيل مورد استفاده قرار مي گيرد .براي برخي ديگر مقام در پي دارد و اعتماد به نفس آنها را تقويت كرده و اهداف و نتايج آنها را به پيش مي برد، به وسيله آن بر دوستانشان فايق مي آيند، در ديگران نفوذ مي كنند و قدرتي براي خود دست و پا مي كنند. گاهي نيز در اين راستا مذهب، دفاعي است در برابر واقعيت . كساني كه مذهب بيروني دارند، از نظر فلسفه الهي، به خداوند روي مي آورند ولي از خود دور نمي شوند.  به همين دليل مذهب آنها اساسا به سپري براي خودميان بيني1 آنها تبديل مي شود. اين همان مذهبي است كه از نظر فرويد به نوروتيك ( روان آزردگي ) منتهي مي شود. در اينجا مذهب به عنوان دفاعي در برابر اضطراب عمل مي كند.  از نظر انگيزشي اين مذهب بر انگيزاننده نيست ولي به ديگر انگيزه ها مانند نياز به امنيت ، نياز به مقام و قدرت ، نياز به حرمت خود، سرويس مي دهد . از نظر تحولي نيز چنين افرادي مصداق توضيحاتي هستند كه پياژه درباره خود ميان بيني مي دهد . مذهب دروني به شكل ابزاري سازمان نمي گيرد و وسيله اي براي كنترل ترس ها و كسب آسايش و راحتي و يا تلاشي براي والايي گرايي مسايل جنسي يا آرزوهاي كمال جويانه نيست  .مسايل اخير ممكن است در چارچوب نيازها ي اوليه ما باشند ولي مذهب وسيله اي براي ارضاء آ نها نيست ، بلكه مذهب يك تعهد همه جانبه است . اين تعهد علاوه بر اينكه هوشمندانه است ، اساسا انگيزشي است . چنين مذهبي هر آنچه در تجربه خود قرار گيرد را پوشش مي دهد و هر آنچه كه فرا تجربي باشد نيز از دايره آن خارج نيست . اين مذهب خانه اي است براي حقايق علمي و حقايق عاطفي و مشتاق تعهد به يك وحدت يافتگي و يكپارچگي ايده آل در زندگي شخصي است . او معتقد بود كه تنها مذهب با جهت گيري دروني است كه سلامت رواني را تضمين مي كند ( جان بزرگی ، 1386 ) .

جهت گیری مذهبی درونی ، ایمانی است که در آن دین داری ماهیتی غیر ابزاری می یابد . کنشی خودمختار در شخصیت می یابد و انگیزة برتر فرد در زندگی می شود . در مقابل این جهت گیری ، جهت گیری مذهبی بیرونی است که بر رویکردی ابزاری و غیر دینی به دین پوشش می دهد ( قربانی و واتسون ، 1382 ) . در عین حال ، مذهب درونی به خودی خود برای فرد جنبة انگیزشی دارد و به دیگر محرک ها نیازی ندارد ( جان بزرگی ، 1386 ) .

کسانی که دارای جهت گیری مذهبی بیرونی هستند ، تعهدهای مذهبی خود را به عنوان وسیله ای برای کسب مقام قدرت و یا منیت و به طور کلی نوعی مصلحت اندیشی به کار می گیرند . از طرف دیگر ، افرادی که دارای جهت گیری درونی هستند ، باورهای خود را درونی کرده اند و با آنها زندگی می کنند هر چند نشانه های بحران بیرونی در آنها دیده می شود . به عبارت دیگر به رغم تعارض های ظاهری آنها در محیط ، به دلیل انسجام درونی و بیرونی کردن ارزش ها از وحدت یافتگی بیشتری در عمل ، احساس و تفکر برخوردارند . رویکردهای تحولی بر این نکته تأکید دارند که دین در مراحل مختلف زندگی به شکلی خاص و متناسب با تحول روانشناختی درک می شود . بنابراین کودک در خلال تحول در معرض مفهوم زندگی ، مرگ و نیز تحول مفهوم خداوند قرار می گیرند ( غرایی و همکاران ، 1387) .

مفهوم جهت گیری مذهبی

جهت گیری مذهبی یعنی گرایش به انجام اعمال و مناسک ، و تفکرات مذهبی ( فتوحی بناب ، 1384 ) ( حسینی نسب و همکاران ، 1388ب) و یا میزان گرایش ، باورها و آمادگی فرد برای انجام اعمال مذهبی است ( حبیب وند ، 1387) . به نظر بنده نیز جهت گیری مذهبی حالتی نسبتاً پایدار در فرد است که چگونگی نگرش فرد را به چیستی ، کارکرد و اهداف دین نشان می دهد .

جهت گیری مذهبی ، عبارت است از اعتقاد به قوای لاهوتی و ماوراءالطبیعه و رعایت یک سلسله قواعد اخلاقی در زمینة ارتباط با خود ، سایر بندگان و خدا و انجام مناسک عبادی در جهت تقریب خالق و جلب رضایت او به منظور تعالی روح می باشد ( لهسایی زاده و همکاران ، 1385 ). همجنین جهت گیری مذهبی به منزلة مرجعیت بخشیدن به ساختار روابط و مناسبات انسان در تمام ابعاد آن ، در پرتو رابطة انسان با خدا تعریف شده است ( کیانی و همکاران ، 1389 ) .

جهت گیری مذهبی ممکن است ، نقش مهمی در کمک به افراد در درک و مقابله با حوادث زندگی ، از طریق ارائة راهنمایی ، حمایت و دادن امید داشته باشد ( رضاپور میرصالح و همکاران ، 1390 ) . 

مفهوم دین و دینداری

دین در لغت عربی به فرمانبرداری و پاداش و کیفر اطلاق می شود و به صورت استعاره در آیین و شریعت استعمال می گردد (محمدی ، 1381 ). در فارسی نیز ، علامه دهخدا در لغت نامة خود ، دین را به معنای کیش ، آیین ، طریقت و شریعت تعریف کرده است ( حبیب وند ، 1387 ) . دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی معین ، دین را راه و روش ، آیین و کیش ؛ و مذهب را شعبه ای از دین ، طریقه و روش تعریف کرده است ( معین ، 1382 ) .

ادامه نوشته

مفهوم جهت گیری

گوردون آلپرت ارزش های یکپارچه ساز یا باور وحدت آفرین را ، که در شخصیت افراد سالم بیشتر از روان آزرده نمایان است ، جهت گیری نامیده است . جهت گیری ، همة زوایای زندگی فرد را تحت تأثیر خود قرار داده و با یگانه یا یکپارچه کردن تمایلات و انگیزه های فرد ، وی را برای رسیدن به هدف راهنمایی می کند و به او امیدی برای حیات می دهد ( لهسایی زاده و همکاران ، 1385 ).

بنابر تعریف جهت گیری که در بالا بیان شد ، جهت گیری مذهبی ، نظام تفسیری است که چگونگی رابطة انسان را با خود ، با انسان دیگر و با کل پدیده های هستی تبیین می کند ( بهرامی احسان ، 1380 ) .