کهن الگوی یونگ

يونگ پس از سال ها تحقيق به اين نتيجه رسيد كه از نمادهاي بسياري که جمع مي شوند فقط چند نماد جهانی كه خارج از دايرة زمان و مكان، در ضمير ناخودآ گاه جمعي انسان تكرار مي شوند؛ او اين نمادها را « كهن الگو » ناميد. یونگ ایدۀ کهن الگو یا سرنمون را از " قدیس آگوستن " وام گرفته است، « آنجا که از اندیشه های اصلی سخن می گوید اندیشه هایی، که به خودی خود پدید نیامده بلکه در فهم الهی مستتر است » . منشاء و ریشۀ اصطلاح کهن الگو را در دو نقطه میتوان جست و جو کرد. یکی مکتب مردم شناسی دانشگاه کمبریج، و دیگر در حوزۀ روانشناسی یونگ.

ادامه نوشته

نظر داروین درباره عواطف انسانی در کتاب تبار انسان

داروین عواطف جانوران را نیز مانند نیروهای عقلانی آنها شبیه عواطف انسان می بیند. بیان عواطف جانوران نظیر ماست. مَحبت مادری در ماده های جانوران به درجه ی کمال است، منتها مانند زنان نوع ما دوام بسیار ندارد. نوع دوستی و مَحبت در جانوران نیز وجود دارد.

بچه میمون های یتیم همیشه مورد توجه میمون های پیر واقع می شوند و از آنها نگهداری کافی به عمل می آید. علاقه مندی سگان به صاحبانشان گاه به درجه ی جانبازی می رسد. در جانورانی که به حالت اجتماع زندگی می کنند، غالباً از خود گذشتی و فداکاری بسیار به نفع اجتماع ملاحضه می شود .

ادامه نوشته

نظر داروین درباره غریزه

بعضی از دانشمندان معتقد بودند که در جانوران نیروی مخصوصی به نام غریزه وجود دارد که انسان تقریباً فاقد آن است .
وجود غریزه در جانوران بدین منظور است که تا حدی نقص هوش را ترمیم کند. به نظر آنها جانوران دارای غریزه، که تحت تأثیر نیرویی درونی، ناخودآگاه و بی آنکه از نتایج اعمال شان آگاه باشند، همه ی کارهای حیاتی را انجام می دهند و در حکم موجودات متحرکی هستند که تحت اثر نیرویی خارجی قرار دارند و بدون آنکه بتوانند خود را از این قید رهایی بخشند همه ی اوامر آن را کورکورانه

ادامه نوشته

نظریه پویایی شخصیت فروید

زیگموند فروید به منظور تبیین اعمال و رفتارهای برخواسته از شخصیت افراد اصل پویایی یا انگیزشی را مطرح ساخت. چرا که سطوح زندگی روانی و حوزه های عمل ذهن به ساخت و ترکیب شخصیت مربوط بودند نه به اعمالها و رفتارها.

در واقع فروید به اصل بقای انرژی معتقد بود، به عقیده وی هماهنگونه که بدن از طریق ایجاد و صرف نوعی انرژی جسمانی عمل می کند ذهن نیز کارکردهایش را با استفاده از انرژی روانی انجام می دهد که این انرژی در شکل با انرژی جسمانی متفاوت است ولی نوعاً با آن یکی است. بر اساس اصل

ادامه نوشته

غرایز از دیدگاه فروید

غریزه نوعی سایق یا تکانهي درونی است که به صورت نیروي انگیزشی مداوم عمل می کند. غریزه که یک محرك درونی است که از نهاد سرچشمه می گیرد و از این نظر با محرك هاي بیرونی فرق دارد که نمی توان با گریختن از آن اجتناب کرد.
به عقیده ي فروید همه ي غرایز فرد را می توان به صورت دو سایق اساسی دسته بندي کرد: غریزه ي زندگی یا اروس و غریزه ي مرگ یا تاتانوس انرژي روانی غریزه ي زندگی یا جنسی، لیبیدو است. اما فروید هرگز نامی براي

ادامه نوشته