نسبت نظریه شناخت کانت با روان شناسی گشتالت

برای تبیین مبنای روان شناسی گشتالت در ابتدا منظور این روان شناسان از واژۀ « گشتالت » بایستی مشخص گردد. گشتالت یا صورت، کل ساختار یافته ای است که خودش خود را تعریف می کند و در تعریف نیازی به اجزاء ترکیبی خود ندارد. ارن فلز ، روان شناس وینی و مبتکر نظریۀ گشتالت، برای آن چه او آن را کیفیت صوری می نامد و بعدها صورت ( کل ) نامیده می شود، تغییرناپذیری نغمه ای را که در لحن دیگری نقل شده، مثال می آورد: « آن نغمه برای ما همان نغمه است و گاهی تشخیص آن برای ما به قدری سهل است که تغییری در آن احساس نمی کنیم، با وجود این، خواه تمام صداها تازه باشند،

ادامه نوشته

نقش قوای شناختی در زیبایی شناسی کانت

کانت به ازای هر یک از انواع چهارگانۀ صور منطقی ، تعریفی جزئی از حکم زیبایی شناختی دارد که دو صورت از این تعاریف با بحث ما و تبیین قوای شناختی بیشتر ارتباط دارد، که تعریف بر اساس مقولات نسبت و جهت هستند.
کانت در تحلیل امر زیبا از جنبۀ نسبت می نویسد: «زیبایی، صورت غایتمندی یک عین است تا جایی که این صورت بدون تصور غایتی، در عین دریافت شود » . کانت دست کم دو دلیل قوی برای استفاده از مفهوم «کل مقرون به غایت ولی فاقد غایت » دارد. نخست اینکه این معنا شباهت و همانندی شیء زیبا

ادامه نوشته

نظریه شناخت کانت

نظریۀ شناخت کانت، با تحلیل مابعدالطبیعه آغاز می شود. او، تجربه گرایان و خردباوران پیش از خود را جزو جزم گرایانی می دانست که جزمیات فراوانی را بدون بررسی حقانیت آن ها پذیرفته اند. از سوی دیگر علوم طبیعی در حال پیشرفت روزافزون بودند. بنابراین او با نگرشی انتقادی ، به تحلیل مابعدالطبیعه به عنوان مسألۀ مرکزی فلسفه پرداخت و سعی کرد نسبت آن را با یقینیاتی که به نظر او، علم به آن ها دست یافته بود، مشخص سازد.

می توان گفت که مابعدالطبیعه ( از نظر کانت ) همواره به نحو مقدم بر تجربه ( پیشین ) ، با مفاهیم عقلی محض سر و کار دارد و آن چه کانت در پی اثبات آن است این است که مادام که این مفاهیم عقلی

ادامه نوشته

اصول تربیت از نظر کانت

اصل تشکیل عادات مطلوب : از نظر کانت تشکیل عادات در کودکان ضرورت دارد، اما این سخن به معنای لزوم وجود عادت در تمامى مراحل زندگى نیست، کانت ایجاد عادات را تا مرحله تأدیب لازم مى داند. به عقیده وی از همان سالهای اولیه زندگى باید به کودک انضباط را آموخت و از آزادی بیش از حد خودداری نمود. به عبارتى کانت از انضباط به سمت آزادی حرکت مى کند.

هدف تربیت از نظر کانت سعادت و کمال در آینده است و کودکان لزوم این مفهوم را درک نمى کنند .

ادامه نوشته

اهداف تربیت از نظر کانت

کانت تربیت را فنى مى داند که با جمع شدن تجارب نسل های متوالى کامل مى شود تا استعدادهای ذاتى افراد به طور همه جانبه رشد یابد و نوع بشر به سوی مقصود خود هدایت گردد. کانت هم چنین تربیت را هنر مى داند و بر این باور است که در میان ابداعات بشر، دو ابداع یعنى هنر کشورداری و هنر تعلیم و تربیت از همه دشوارتر است. وی رشد استعدادهای آدمى را به صورت خود به خود نمىداند و نیاز به راهنمایى را مورد توجه قرار مى دهد.

کانت تمدن جدید را مورد خطاب قرار مى دهد. به عقیده وی تمدن جدید نمى تواند ضامن خوشبختى

ادامه نوشته

تطابق مبانی نظری دیدگاه های تربیتی روسو و کانت

دوره ی کودکى نقش مهمى در شکل گیری شخصیت در ابعاد مختلف شناختى، عاطفى، اجتماعى و... دارد. افلاطون تربیتى را پسندیده مى داند که روح و بدن را از همه زیبایى ها و کمالاتى که قابلیت پذیرش آنها را دارد، برخوردار سازد. هربرت اسپنسر هدف تربیت را تکوین منش مىداند. هم چنین هوراس مان تنها تربیت را عامل هدایت به سمت لذتى معرفى کرده که از لحاظ کمیت بى انتها و از لحاظ کیفیت بى نظیر است. 

ژان ژاک روسو و امانوئل کانت از جمله فیلسوفان بزرگى هستند که در عرصه تعلیم و تربیت فعالیت داشته اند. دیدگاه روسو در زمینه تربیت کودکان در کتاب امیل مطرح شده است.

ادامه نوشته