نظریه سازه گرایی زبان

سازه گرایی بر اساس رشد شناختی پیاژه نخستین بار به عنوان دیدگاهی رشدی مطرح شد و دارای دو شاخه شناختی و اجتماعی است . در این رویکرد، زبان ( یا هر شکلی از دانش ) با استفاده از تجهیزات ذهنی خدادادی کودک ساخته شده و بر اساس اطلاعات فراهم شده به وسیله محیط به کار می افتد . برطبق این رویکرد نظریه فراگیری زبان، دانش زبانی به تدریج از الگوهای مشاهده شده در درونداد زبانی گردآوری می شود . در دیدگاه سازه گرایان، کودک دانش زبانی را از درون داد محیطی که در معرض آن قرار می گیرد، می آموزد. به این دلیل گاهی اوقات به این رویکرد برچسب

ادامه نوشته

نظریه تعامل گرایی زبان

در مقابل نهادگرایی، رویکرد تعامل گرایی قرار دارد که بر ترکیب اثرات زیستی و محیطی تأکید می کند . تعامل گرایان واقعی تهایی را که نهادگرایان به آنها بسیار باور دارند، به چالش می کشند . در این رویکرد کودکان برای فراگیری زبان به سازوکارهای شناختی عمومی خود تکیه می کنند. باید توجه داشت که این فرایند نه با سازوکارهای خاص زبانی یا ابزار فراگیری زبان بلکه با فرایندهای عمومی مغز به انجام می رسد. اگرچه کودک با سوگیری برای الگوهای دستور زبان همچون دستور زبان جهانی به دنیا نیامده است، مغز به شیو های سازمان دهی شده و کار می کند که موجب توانایی تداعی های یادگیری زبان می شود.

ادامه نوشته

نظریه نهادگرایی زبان

از نظر چامسکی کودکان دارای دستگاهی عصبی هستند که برای یادگیری زبان طراحی شده است و ساختارهای دستور زبان بر اساس نقشه ژنی به طور خودکار ایجاد می شوند . این سیم کشی عصبی اختصاصی که تنها در انسان وجود دارد، برای به کار افتادن، در انتظار تجربه شنوایی همراه با نظام ارتباطی مبتنی بر نماد ( خواه زبان شفاهی خواه دستی ) می ماند. این دانش را که زبان از آن پیروی می کند، می توان کارکرد رفتار زیستی نامید. پدیدار شدن این ساختارها در کودک دارای رشد طبیعی وابسته به تحریک شنیداری است و وابستگی سرنوشت سازی بین رشد زبان و توانایی شنیدن وجود دارد.

ادامه نوشته

نظریه رفتارگرایی رشد زبان

ساده ترین نظریه رشد زبان آن است که کودکان زبان را از راه تقلید زبان بزرگسالان می آموزند . کودکان از راه تقلید، رشته ای از جمله ها را که می توانند در مغزشان ذخیره کنند، فرا می گیرند و زمانی که نیاز به استفاده از جمله خاصی دارند، آن جمله را از حافظه فراخوانده و از آن استفاده می کنند ( نظریه صندوق ذخیره ) . اگرچه تقلید در یادگیری واژه ها نقش بازی می کند ( والد به شیر اشاره می کند و می گوید شیر، کودک می کوشد آن واژه را تکرار کند ) و کودکان آشکارا برخی جنبه های رفتار بزرگسالان را تقلید می کنند، آشکار است که تقلید نمی تواند نیروی اصلی رشد اولیه زبان، به ویژه رشد نحو باشد.

ادامه نوشته

نظریه های رشد زبان

رشد و فراگیری زبان روند طبیعی رشد است که بر اساس آن کودک زبان مادری خود را به عنوان زبان اول فرا می گیرد. به لحاظ زبانی تمام کودکان با سرعتی مشابه از برهه زمان های مشابهی گذر می کنند. فراگیری زبان بیشتر شبیه فراگیری مهارتهایی همچون راه رفتن است که در اوان کودکی از قوه به فعل می رسد نه مهارتهایی همچون دوچرخه سواری یا نوشتن که دیرتر در زندگی یادگرفته می

ادامه نوشته

نظریه تجمعی زبان

بر پایه دیدگاه تجمعی زبان ، مهارت های زبان شفاهی ازجمله واژگان، آگاهی واج شناختی، نحو و گفتگو، مهارت های به هم مرتبطی است که بنیان سوادآموزی آغازین و مهارت های بعدی خواندن را پایه گذاری می کند. چارچوب نظری زبانشناختی یک الگوی دوبُعدی شامل مختصات زبانشناختی و نظام های زبانشناختی است. مختصه معناشناسی، شامل خرده آزمون واژگان تصویری ( نظام گوش کردن ) ، واژگان ربطی ( نظام سازماندهی ) و واژگان شفاهی ( نظام صحبت کردن ) می باشد و آنها خزانه لغات را می سنجند. معناشناسی را می توان به عنوان قواعد حاکم بر واژگان و معانی مرتبط با آنها تعریف کرد. نحو، حو قواعد حاکم بر ساخت های جملات را دربرمی گیرد و در برگیرنده خرده آزمون درک دستوری ( نظام گوش کردن )، تقلید جمله ( نظام سازماندهی ) و تکمیل دستوری ( نظام

ادامه نوشته