بسیاری از دانشمندان و فلاسفه انسان را حیوان متفکر می دانند و تفکر را فصل ممیز انسان از حیوان قرار می دهند . با اینکه پاره ای از آزمایش ها نشان می دهد که تفکر در سطوح پایین و ابتدایی آن ، در میان بعضی از حیوانات دیده می شود ، معذالک تفکر اساسی فقط مخصوص انسان است و علاوه بر جنبة فرهنگی طبیعت انسان این خصوصیت نیز انسان را از سایر انواع حیوانات مشخص و متمایز می سازد ( شریعتمداری ، 1377 ).
در ارتبط با تفکـر دیدگاه های و نظریات مختلف وجود دارد و متخصصین هر یک ، نظرات خاصی در مورد چگونگـی آن ارائه داده اند . یکی از این دیدگاه ها اشاره به این موضوع دارد که تفکر امری واحد نیست زیرا دارای ابعاد ، انواع و ماهیت های متفاوتی است و به شکل های مختلف بروز می کند ( حجازی و برجعلی لو ، 1388 ) . برای فهم این موضوع باید به تفکر به از دیدگاههای متفاوت نگریست :
1) پیاژه می گوید : « تفکر نظامی از اعمال درونی شده است که به آن اعمال ویژه ختم می شود که ما آنها را عملیات می نامیم ، یعنی اعمال بازگشت پذیر و هماهنگ کنندة سایر اعمال » . به سخن دیگر ، تفکر یعنی دسته بندی کردن ، مرتب کردن ، مقابله کردن ، پیوستن ، گسستن و مانند اینها ( سیف ، 1389 :ص 75 ).
2) مورگان ، کینگ ، ویس و اسکوپلر می گویند : « تفکر عبارت است از بازآرایی یا تغییر شناختی اطلاعات به دست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظة درازمدت » ( سیف ، 1380 :ص 550 ).
3) حجازی و برجعلی لو ( 1388 ) معتقدند که ، تفکر در معنای گسترده اش به معنای جستجوی شعور و آگاهی است . شعوری که معطوف به رسیدن ، به معرفت موجود ، ارزشیابی آن و نیز معطوف به تولید معرفت جدید فرایند تفکر است ، فرایندی که عناصر و کارکرد های مختلفی دارد . از تعامل عناصر مختلف و ترکیب کارکردهای متفاوت ، عنصری در ذهن شکل می گیرد که « تفکر » نامیده می شود .
4) شریعتمداری ( 1377 ) در تعریف تفکر عنوان می کند که ، تفکر جریانی است که در آن فرد تلاش می کند ، مشکلی را که با آن روبرو شده تشخیص و با استفاده از تجارب قبلی خویش به حل آن اقدام کند .
5) شعبانی ( 1371 ) نیز بیان می کند که ، تفکر عبارت است از فعالیت های جهت دار ذهن ، برای حل مسئله ؛ یا به عبارت دیگر اندیشیدن و تفکر به آن نوع فعالیت یا رفتار ذهنی گفته می شود که به حل مسئله ای متوجه باشد .
6) دكتر ادوارد دبونو بنيانگذار تفكر جانبي معتقد است : « تفكر سرچشمه اصلي تمامي نيروهاي انساني است و هر قدر در آن متبحر شده باشيم باز هم بايد بخواهيم كه بهتر و بهتر بينديشيم » . لیکن افراد دارای تحصیلات عالیه آنقدر سرگرم آموختن تفکرات دیگران هستند که خود فرصت فکر کردن ندارند ( بختیاری ، 1385 ، ص 154 ) .
7) واژه تفکر را می توان اندیشیدن ، فکر کردن ، تخیل ، گمان کردن و تأمل کردن معنا کرد ( آقایوسفی و شریف ، 1389 ) .
پاره ای از روانشناس ها مانند ثورندایک تفکر را از طریق آزمایش و خطا توجیه می کنند و برخی تداعی معانی را پایه و اسـاس تفکـر در نظر گرفته اند و عده ای تفکـر را تابع اصـول مکتب گشتـالت فـرض می کنند . که در توجیه این مورد می توان گفت که ، تفکر همواره به یک شکل انجام نمی گیرد و ممکن است به صورت تداعی آزاد ، خیالبافی ، تفکر عملی و یا تفکر خلاق به وقوع بپیوندد ( شعبانی ، 1371 ).
اصولاً تفکر زمانی حاصل می شود که امری به یاد فرد بیاید ، یا خیالی که قبلاً معلوم نبوده به ذهن فرد خطور کند ، یا اینکه فرد با مسئله و مشکل جدیدی مواجه شود و در صدد حل آن برآید . به عبارت دیگر ، افراد نمی اندیشند مگر اینکه مسئله یا مشکل خاصی پیدا شود و آنان را به تفکر برانگیزد ، در این دیدگاه تفکر یعنی فقط حل مسئله و رسیدن به جواب آن می باشد ( شعبانی ، 1371 ).
به نظر ژان پیاژه ، تفکر مستلزم زبان آموزی است و از این رو کودکان ، پیش از یادگیری زبان ، دارای تفکر نیستند (سیف ، 1389). پایه های مهارت های فکری باید در سالهای اولیة زندگی تحصیلی پی ریزی گردد . همین طور به نظر فیشر تفکر نیازمند آموزش است و تفکر امری طبیعی نیست که به خودی خود به وجود می آید (کدیور ، 1383). سیف ( 1389) در این باب بیان می کند تفکر هم محصول یادگیری است و هم جزو تجاربی به حساب می آید که به یادگیری می انجامد . کدیور ( 1383 ) نیز معتقد است که تفکر در معنای سازماندهی مجدد ذهنی ، اساس هر نوع یادگیری است . از این گفته ها می توان نتیجه گرفت که یادگیری مستلزم تفکر و تفکر مستلزم یادگیری است .
همچنین تفکر فعالیتی در جهت تسهیل یادگیری است . و تفکر هدفمند موجب تکامل و بالا رفتن سطوح یادگیری [منظور سطوح یادگیری شناختی است که از سطح دانش ، درک و فهم ، بکار بستن ، تجزیه و تحلیل ، ترکیب ، و ارزشیابی تشکیل شده است] می شود ولی تفکر بدون هدف موجب می شود تفکر در همان سطح دانش بماند .
بنده با استفاده از گفتار ابراهام لینکن رئیس جمهور آمریکا که گفت : « حکومت از مردم ، بوسیلة مردم و برای مردم است » ، می گویم ؛ تفکر از یادگیری ، بوسیلة یادگیری و برای یادگیری است . به عبارت دیگر یادگیری وسیله و ابزار تفکر است و تفکر از یادگیری مشتق می شود ، و با کمک یادگیری گسترش می یابد و در تفکر هدف نهایی یادگیری است . به زبانی دیگر تفکر و یادگیری با هم ارتباطی تار عنکبوتی دارند و نمی توان گفت کدام علت و کدام معلول دیگری است .
لازم به ذکر است که هویت فرد نوع تفکرات او را سازماندهی می کند . یادگیری های گذشتة فرد باعث تشکیل هویت منحصر به فرد در شخص شده ، که این هویت فردی موجب قالب بندی شدن تفکرات فرد می گردد و این قالب بندی شدن تفکرات فرد ریشه در جهت گیری دینی فرد دارد .
تفکر یعنی پردازش ذهن روی اطلاعاتی که از طریق مشاهده کردن، خواندن، شنیدن، تجربه کردن، گفتگو، لمس کردن، بوییدن و حتی چشیدن وارد ذهن می شود تا انسان براساس آن ها بتواند حقیقت موضوع یا مسئله را درک کند. به عبارت دیگر، از یک سری مقدمات نتایجی را به روش حل مسئله، قیاس، استقرا، آزمایش، همه جانبه نگری و خالقیت ذهنی کشف کند.
اهداف آموزش تفکر عبارتند از:
* کسب صلاحیت ها و مهارت های تفکر و اندیشیدن
* آشنایی با صفات و ویژگی های منش تفکر صحیح
* کسب بصیرت و بینش عمیق نسبت به امور و پدیده ها
صلاحیت ها و مهارت های تفکر در این برنامه عبارتند از: تخیل و تصور ذهنی، تفکر حل مسئله، تفکر نقاد و خالق، تفکر همه جانبه، تفکر استقرایی و تفکر قیاسی. سایر مهارتهای تفکر نیز این موارد هستند: پرسشگری، استدلال، مشاهده، تجزیه و تحلیل، قضاوت براساس شواهد، قضاوت براساس نظام معیار و تصمیم گیری.
از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحثهای زیادی به عمل آمده است. کتاب معروف « چگونه فکر میکنیم؟ » جریان تفکر را شامل مراحلی میداند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمیگیرد. مرحلة اول یا ابتدایی، مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. به عبارتی تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است(امامی پور و سیف، 1382).
تعریف دیگر، تفکر را فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی میگردد، که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد(پور فرج عمران، 1387).
رضوی (1384) معتقد است که تفکر فرآیندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد.
تعریف ساده دیگر از تفکر،کنترل هدفمند فکر است. یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و در راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد(زارع ، آخوندی و اعراب شیبانی، 1390).
بنابراین تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح میگردد که انسان با مسئلهای مواجه است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را، تفکر مینامند. فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شدهاست که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز میگردد و با پیدا کردن راه حلهایی برای حل مسئله ادامه مییابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان میرسد(سلگی، 1390).
هر یک از روشهای تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روشها به حل مساله برسد.
انواع روشهای تفکری: تفکرخلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک است (شکری، کدیور و دانش پرور، 1387).
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۶ ساعت 20:18 توسط جعفر هاشملو
|