زبان عامل تغییر سریع بشریت

هر یک از شما دارای یکی از قدرتمندترین، خطرناک ترین و خرابکارانه ترین صفات که طبیعت تا کنون ابداع کرده است، هستید. این یک قطعه از فن آوری های عصبی صوتی برای اتصال ذهن افراد به یکدیگر است. البته، من درباره زبان شما صحبت می کنم زیرا این به شما اجازه می دهد که تفکری را از ذهن خود مستقیما” به ذهن فرد 

ادامه نوشته

زبان و شکل دهی تفکر

مردم برای ارتباط با یکدیگر زبان‌های متعددی را به کار می‌برند که به طور قابل ملاحظه‌ای در اطلاعاتی که آنها به یکدیگرمنتقل می‌کنند تغییراتی ایجاد می‌کند. محققان به دنبال پاسخ به این سؤال هستند که آیا زبان‌های متفاوت ممکن است توانایی‌های شناختی متفاوتی را منتقل کنند. در سال های اخیر شواهد تجربی برای این 

ادامه نوشته

بقای شیء ( پایداری شی ) از منظر پیاژه

در روان‌شناسی، بقای شیء یا پایداری شیء اشاره به این درک در انسان دارد که می‌دانیم اشیاء حتی زمانی که دیگر آنها را با حواس پنج‌گانه ادراک نمی‌کنیم هم‌چنان وجود دارند.

بقای شیء یک مفهوم پایه‌ای در زمینه روان‌شناسی رشد است، زیررشته‌ای از روانشناسی که به رشد 

ادامه نوشته

هوش و تفکر از منظر ژان پیاژه

هوش به دوره خاصی از رشد محدود نمی شود و کودکان خردسال که هنوز زبان را نیاموخته اند رفتار هوشمندانه دارند .

پیاژه می گوید وقتی که کودک 12 ماهه ای می خواهد شیئی را به دست آورد که در فاصله ای به دور از او در گوشه یک پتو قرار دارد و پتو را به عنوان واسطه ای برای نزدیک کردن آن شی ء به خودش به کار می برد ، این

ادامه نوشته

نظریه اسکار برنی فیر درباره فلسفه برای کودکان

اسکار برنی فیر فارغ التحصیل در رشتة فلسفه از دانشگاه سوربن پاریس، رئیس انجمنهای فرانسوی در زمینة «توسعة فلسفة کاربردی» و دارای آثار و مقالات متعدد دربارة فلسفه برای کودکان است. وی در دومین همایش جهانی حکمت متعالیه و ملاصدرا (1383 ش) به ایران دعوت شد و کارگاه فلسفه برای کودکان در تهران برگزار 

ادامه نوشته

نظریه متیو لیپمن درباره فلسفه برای کودکان

متیولیپمن مؤسس فلسفه برای کودکان، استاد فلسفه در سال 1968 با دغدغه ی یافتن روشی برای آموزش استدلال به کودکان مطالعاتی را آغاز کرد. در سال 1969 اولین کتابش را نوشت و سه سال تحصیلی آن را به طور آزمایشی در مدارس گوناگون تدریس کرد. رشد بی سابقه ی کودکان در منطق و استدلال او را به ادامه ی

ادامه نوشته

امکان فلسفه ورزي براي کودکان با تکيه بر رويکردهاي رشد شناختي

متاسفانه، به طور سنتي، موضوعات فلسفي، آنچنان پيچيده و غامض و دشوار مطرح مي گردند که فقط بزرگسالان و آن هم عده قليلي صلاحيت کار روي آن را دارند و مشخصاً به دليل فني و تخصصي بودن اين موضوعات، کودکان حق ورود به اين حيطه را ندارند. در حالي که بسياري از سؤالات فلسفي از همان ابتدا، زاييدة 

ادامه نوشته

امکان فلسفه ورزي براي کودکان با تکيه بر رويکردهاي رشد شناختي

متاسفانه، به طور سنتي، موضوعات فلسفي، آنچنان پيچيده و غامض و دشوار مطرح مي گردند که فقط بزرگسالان و آن هم عده قليلي صلاحيت کار روي آن را دارند و مشخصاً به دليل فني و تخصصي بودن اين موضوعات، کودکان حق ورود به اين حيطه را ندارند. در حالي که بسياري از سؤالات فلسفي از همان ابتدا، زاييدة 

ادامه نوشته

تفکر در دوران کودکي از ديدگاه برونر

در نظريه برونر که يادگيري اکتشافي نام دارد، يادگيري يعني تغيير رفتار اما نه هر گونه تغييري بلکه تغييري که بر اثر تجربه حاصل شده باشد. او در نظريه خود به فرايند کسب دانش و رشد شناختي، بيشتر از حفظ کردن واقعيت هاي علمي توجه دارد. از نظر برونر (1961) بازده اصلي رشد شناختي، تفکر است و لذا هدف آموزش و پرورش بايد اين باشد که

ادامه نوشته

تفکر در دوران کودکي از ديدگاه پردازش اطلاعات

يکي از رويکردهاي مسلط در مطالعات رشد شناختي، رويکرد پردازش اطلاعات است (سيگلر،1983،ص1290). در اين رويکرد ذهن آدمي به عنوان يک سيستم شناختي قابل قياس با کامپيوتر در نظرگرفته مي شود. اين سيستم همچون کامپيوتر، اطلاعات حاصل از محيط يا اطلاعات اندوخته در سيستم را مورد دخل و تصرف يا 

ادامه نوشته

تفکر در دوران کودکي از ديدگاه ويگوتسکي

تاکيد ويگوتسکي بيشتر بر تعامل بين فرد و زمينه اجتماعي او است. به باور او کودک از طريق اين تعامل، روابط اجتماعي را به صورت کارکردهاي شناختي درمي آورد. بنابه گفته ويگوتسکي : «‌همين تبديل روابط اجتماعي به کارکردهاي ذهني موجب رشد يا تحول شناختي مي شود» (به نقل از دريسکول،1994،ص229).

يکي از مفاهيم عمده اي که تبديل روابط اجتماعي به کارکردهاي ذهني را نشان مي دهد مفهوم دروني سازي 

ادامه نوشته

تفکر عاطفی

از خیلی مدت ها قبل فلاسفه اي همچون ارسطو ، سقراط ، افلاطون ، دکارت ، سنت آگوستین ، کانت ، پاسکال مجذوب موضوع نقش عاطفه در تفکرو رفتار شده اند. افلاطون اولین کسی بود که فکر می کرد عاطفه جنبه ي بسیار ابتدایی و حیوانی انسان است که با عقل و منطق سازگار نیست. تدوام این عقیده که عاطفه تضعیف کننده تفکر منطقی است، مدیون عقاید فروید و دیگران است.

نویسندگانی چون آرتور کاستلر ، حتی معتقد بودند که ناتوانی ما در آگاهی نسبت به واکنش هاي عاطفی خشن و غیرطبیعی و نیز ناتوانی در کنترل آنها ، به دلیل بروز اشکال در جریان رشد نظام اعصاب

ادامه نوشته

سبک تفکر مدل غلبه مغزی هرمان

هرمان (1976 به نقل از استین و ماری ، 2002) سبک های تفکر را بر اساس کارکرد تخصصی ساخت فیزیکی مغز به چهار ربع دسته بندی کرد: در ساختار مغز انسان دو نیمکره و دو نیمه سیستم لیمبیک وجود دارد. طبق نظر هرمان هر کدام از قسمت های مغز فرد که غلبه بیشتری داشته باشد، سبک تفکر او به شرح زیر خواهد بود.

قطاع A (نیمکره چپ): تحلیلی، منطقی، منتقد، کمی، جزنگر، قیاسی.

قطاع B (لیمبیک چپ): متوالی، دارای ساختار، سازمان یافته، برنامه ریزی شده، محافظه کار و خردگرا.

قطاع C (لیمبیک راست): اجتماعی، هیجانی، حساس، حرکتی ،نمادی، دارای حس همکاری، دارای حس شهود، کاوشگر.

قطاع D (نیمکره راست): دیداری، کل گرا، نوآور، عقالنی ،دارای تخیل قوی، اهل هنر.

هرمان می گوید سبک های یادگیری ما را برای رفتار کردن به روش های خاص تقویت می کنند. ما معمولا بر اساس نقاط قوت خود رفتار می کنیم و از انجام کارها بر اساس نقاط ضعفمان دوری می نماییم. این عمل روش های طبیعی فرد را تقویت کرده و سبب غلبه یک حس خاص بر سایر حواس می گردد (استین و ماری، 2002.)

تعریف تفکر

بسیاری از دانشمندان و فلاسفه انسان را حیوان متفکر می دانند و تفکر را فصل ممیز انسان از حیوان قرار می دهند . با اینکه پاره ای از آزمایش ها نشان می دهد که تفکر در سطوح پایین و ابتدایی آن ، در میان بعضی از حیوانات دیده می شود ، معذالک تفکر اساسی فقط مخصوص انسان است و علاوه بر جنبة فرهنگی طبیعت انسان این خصوصیت نیز انسان را از سایر انواع حیوانات مشخص و متمایز می سازد ( شریعتمداری ، 1377 ).

در ارتبط با تفکـر دیدگاه های و نظریات مختلف وجود دارد و متخصصین هر یک ، نظرات خاصی در مورد چگونگـی آن ارائه داده اند . یکی از این دیدگاه ها اشاره به این موضوع دارد که تفکر امری واحد نیست زیرا دارای ابعاد ، انواع و ماهیت های متفاوتی است و به شکل های مختلف بروز می کند ( حجازی و برجعلی لو ، 1388 ) . برای فهم این موضوع باید به تفکر به از دیدگاههای متفاوت نگریست :

1)      پیاژه می گوید : « تفکر نظامی از اعمال درونی شده است که به آن اعمال ویژه ختم می شود که ما آنها را عملیات می نامیم ، یعنی اعمال بازگشت پذیر و هماهنگ کنندة سایر اعمال » . به سخن دیگر ، تفکر یعنی دسته بندی کردن ، مرتب کردن ، مقابله کردن ، پیوستن ، گسستن و مانند اینها ( سیف ، 1389 :ص 75 ).

2)      مورگان ، کینگ ، ویس و اسکوپلر می گویند : « تفکر عبارت است از بازآرایی یا تغییر شناختی اطلاعات به دست آمده از محیط و نمادهای ذخیره شده در حافظة درازمدت » ( سیف ، 1380 :ص 550 ).

3)      حجازی و برجعلی لو ( 1388 ) معتقدند که ، تفکر در معنای گسترده اش به معنای جستجوی شعور و آگاهی است . شعوری که معطوف به رسیدن ، به معرفت موجود ، ارزشیابی آن و نیز معطوف به تولید معرفت جدید فرایند تفکر است ، فرایندی که عناصر و کارکرد های مختلفی دارد . از تعامل عناصر مختلف و ترکیب کارکردهای متفاوت ، عنصری در ذهن شکل می گیرد که « تفکر » نامیده می شود .

4)      شریعتمداری ( 1377 ) در تعریف تفکر عنوان می کند که ، تفکر جریانی است که در آن فرد تلاش می کند ، مشکلی را که با آن روبرو شده تشخیص و با استفاده از تجارب قبلی خویش به حل آن اقدام کند .

5)      شعبانی ( 1371 ) نیز بیان می کند که ، تفکر عبارت است از فعالیت های جهت دار ذهن ، برای حل مسئله ؛ یا به عبارت دیگر اندیشیدن و تفکر به آن نوع فعالیت یا رفتار ذهنی گفته می شود که به حل مسئله ای متوجه باشد .

6)      دكتر ادوارد دبونو بنيانگذار تفكر جانبي معتقد است : « تفكر سرچشمه اصلي تمامي نيروهاي انساني است و هر قدر در آن متبحر شده باشيم باز هم بايد بخواهيم كه بهتر و بهتر بينديشيم » . لیکن افراد دارای تحصیلات عالیه آنقدر سرگرم آموختن تفکرات دیگران هستند که خود فرصت فکر کردن ندارند ( بختیاری ، 1385 ، ص 154 ) .

7)      واژه تفکر را می توان اندیشیدن ، فکر کردن ، تخیل ، گمان کردن و تأمل کردن معنا کرد ( آقایوسفی و شریف ، 1389 ) .

پاره ای از روانشناس ها مانند ثورندایک تفکر را از طریق آزمایش و خطا توجیه می کنند و  برخی تداعی معانی را پایه و اسـاس تفکـر در نظر گرفته اند و عده ای تفکـر را تابع اصـول مکتب گشتـالت فـرض می کنند . که در توجیه این مورد می توان گفت که ، تفکر همواره به یک شکل انجام نمی گیرد و  ممکن است به صورت تداعی آزاد ، خیالبافی ، تفکر عملی و یا تفکر خلاق به وقوع بپیوندد ( شعبانی ، 1371 ).

اصولاً تفکر زمانی حاصل می شود که امری به یاد فرد بیاید ، یا خیالی که قبلاً معلوم نبوده به ذهن فرد خطور کند ، یا اینکه فرد با مسئله و مشکل جدیدی مواجه شود و در صدد حل آن برآید . به عبارت دیگر ، افراد نمی اندیشند مگر اینکه مسئله یا مشکل خاصی پیدا شود و آنان را به تفکر برانگیزد ، در این دیدگاه تفکر یعنی فقط حل مسئله و رسیدن به جواب آن می باشد ( شعبانی ، 1371 ).

به نظر ژان پیاژه ، تفکر مستلزم زبان آموزی است و از این رو کودکان ، پیش از یادگیری زبان ، دارای تفکر نیستند (سیف ، 1389). پایه های مهارت های فکری باید در سالهای اولیة زندگی تحصیلی پی ریزی گردد . همین طور به نظر فیشر تفکر نیازمند آموزش است و تفکر امری طبیعی نیست که به خودی خود به وجود می آید (کدیور ، 1383). سیف ( 1389) در این باب بیان می کند تفکر هم محصول یادگیری است و هم جزو تجاربی به حساب می آید که به یادگیری می انجامد . کدیور ( 1383 ) نیز معتقد است که تفکر در معنای سازماندهی مجدد ذهنی ، اساس هر نوع یادگیری است . از این گفته ها می توان نتیجه گرفت که یادگیری مستلزم تفکر و تفکر مستلزم یادگیری است .

همچنین تفکر فعالیتی در جهت تسهیل یادگیری است . و تفکر هدفمند موجب تکامل و بالا رفتن سطوح یادگیری [منظور سطوح یادگیری شناختی است که از سطح دانش ، درک و فهم ، بکار بستن ، تجزیه و تحلیل ، ترکیب ، و ارزشیابی تشکیل شده است] می شود ولی تفکر بدون هدف موجب می شود تفکر در همان سطح دانش بماند .

بنده با استفاده از گفتار ابراهام لینکن رئیس جمهور آمریکا که گفت : « حکومت از مردم ، بوسیلة مردم و برای مردم است » ، می گویم ؛ تفکر از یادگیری ، بوسیلة یادگیری و برای یادگیری است . به عبارت دیگر یادگیری وسیله و ابزار تفکر است و تفکر از یادگیری مشتق می شود ، و با کمک یادگیری گسترش می یابد و در تفکر هدف نهایی یادگیری است . به زبانی دیگر تفکر و یادگیری با هم ارتباطی تار عنکبوتی دارند و نمی توان گفت کدام علت و کدام معلول دیگری است .

لازم به ذکر است که هویت فرد نوع تفکرات او را سازماندهی می کند . یادگیری های گذشتة فرد باعث تشکیل هویت منحصر به فرد در شخص شده ، که این هویت فردی موجب قالب بندی شدن تفکرات فرد می گردد و این قالب بندی شدن تفکرات فرد ریشه در جهت گیری دینی فرد دارد . 

تفکر یعنی پردازش ذهن روی اطلاعاتی که از طریق مشاهده کردن، خواندن، شنیدن، تجربه کردن، گفتگو، لمس کردن، بوییدن و حتی چشیدن وارد ذهن می شود تا انسان براساس آن ها بتواند حقیقت موضوع یا مسئله را درک کند. به عبارت دیگر، از یک سری مقدمات نتایجی را به روش حل مسئله، قیاس، استقرا، آزمایش، همه جانبه نگری و خالقیت ذهنی کشف کند.

اهداف آموزش تفکر عبارتند از:

* کسب صلاحیت ها و مهارت های تفکر و اندیشیدن

* آشنایی با صفات و ویژگی های منش تفکر صحیح

* کسب بصیرت و بینش عمیق نسبت به امور و پدیده ها

صلاحیت ها و مهارت های تفکر در این برنامه عبارتند از: تخیل و تصور ذهنی، تفکر حل مسئله، تفکر نقاد و خالق، تفکر همه جانبه، تفکر استقرایی و تفکر قیاسی. سایر مهارتهای تفکر نیز این موارد هستند: پرسشگری، استدلال، مشاهده، تجزیه و تحلیل، قضاوت براساس شواهد، قضاوت براساس نظام معیار و تصمیم گیری.

از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحث‌های زیادی به عمل آمده است. کتاب معروف « چگونه فکر می‌کنیم؟ » جریان تفکر را شامل مراحلی می‌داند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمی‌گیرد. مرحلة اول یا ابتدایی،‌ مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. به عبارتی تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است(امامی پور و سیف، 1382).

تعریف دیگر، تفکر را فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی می‌گردد، که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر می‌دهد(پور فرج عمران، 1387).

رضوی (1384) معتقد است که تفکر فرآیندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد می‌گردد.

تعریف ساده دیگر از تفکر،کنترل هدفمند فکر است. یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و در راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد(زارع ، آخوندی و اعراب شیبانی، 1390).

بنابراین تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح می‌گردد که انسان با مسئله‌ای مواجه ‌است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز می‌گردد که این تلاش ذهنی را، تفکر می‌نامند. فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شده‌است که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز می‌گردد و با پیدا کردن راه حل‌هایی برای حل مسئله ادامه می‌یابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان می‌رسد(سلگی، 1390).

هر یک از روش‌های تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روش‌ها به حل مساله برسد.

انواع روشهای تفکری: تفکرخلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک است (شکری، کدیور و دانش پرور، 1387).