نظریه نیازهای اریک فروم

در واقع فروم معتقد بود یک تفاوت مهم بین افرادی که از لحاظ روان سالم هستند و افراد روان رنجور یا دیوانه این است که افراد سالم پاسخ هایی را برای وجودشان پیدا می کنند، پاسخ هایی که با کل نیازهای انسان مطابقت کامل دارند. به عبارت دیگر افرادسالم با حل کردن ثمربخش نیازهای انسانی ارتباط، تعالی، ریشه دار بودن، درک هوی و معیار جهت یابی بهتر می توانند راه هایی را برای پیوند مجدد با دنیا پیدا کنند. فروم معتقد بود ارضا نشدن هر یک از این نیازها غیرقابل تحمل است و به دیوانگی منجر می شود. بنابراین افراد به شیوه های مختلف به صورت مثبت و منفی سعی می کنند آنها را ارضا کنند.

ادامه نوشته

عشق از دید مکاتب مختلف روانشناسی

عشق(love) یکی از سازه های روان شناختی است که توصیف آن دشوار و از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. در واقع نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از اساسی ترین نیازهای انسان از کودکی تا پیری است. رویکردهای مختلف دیدگاه های متفاوتی به عشق دارند، در دیدگاه روانکاوی،

ادامه نوشته

دیدگاه اریک فروم درباره دین

اريک فرام، معتقد است که دين، نظام گروهيِ فکري و عملي‌اي است که به فرد، يک چارچوب جهت گيري و يک هدف خالص مي‌دهد. با اين معنا، او معتقد است که نمي‌توان هيچ يک از فرهنگ‌هاي گذشته و حال، و حتّي فرهنگ‌هاي آينده را عاري از دين دانست.

به عقيده فرام، مردم ممکن است به مذهبي بودن نظام خود، واقف باشند و يا تصوّر کنند که مذهبي ندارند، و 

ادامه نوشته

نظریه عشق اریک فروم

از نظر فروم علت اینکه می گویند در عالم عشق هیچ نکته ی آموختنی وجود ندارد، این است که مردم گمان می کنند که مشکل عشق مشکل معشوق است، نه مشکل استعداد. مردم دوست داشتن را ساده می انگارند و برآنند که مساله تنها پیدا کردن یک معشوق مناسب- یا محبوب دیگران بودن است- که به آسانی میسر نیست. این طرز تفکر دلایلی چند دارد که گسترش اجتماع کنونی ما سرچشمه ی آنهاست. از آن جمله تحولی که در مورد انتخاب معشوق در قرن بیستم به وجود آمده است. در عهد ویکتوریا، همانند بسیاری از فرهنگ های باستانی، عشق یک احساس بی پیرایه و شخصی نبود که احتمالا در آینده به ازدواج منجر

ادامه نوشته

نفوذ جامعه از دیدگاه اریک فروم

فروم، در شکل دادن به شخصیت نقش برجسته‌ای را به فرهنگ می‌دهد. او همچنین اشاره کرده است که برای اینکه هر جامعه‌ای کارکرد مطلوبی داشته باشد، ناگزیر باید شخصیت‌ها یا منش‌های همه مردم شکل داده شود تا نیازهای جامعه را برآورده کند. به عبارت دیگر، افراد باید در کودکی آموزش ببینند تا به شیوه‌ای رفتار کنند که با نیازهای جامعه جور در بیاید. به عنوان مثال، افراد جامعه‌های سرمایه‌داری کالامحور، باید آن‌گونه شکل داده شوند تا مصرف‌

ادامه نوشته

تیپ های شخصیتی در نظریه اریک فروم

فروم با این عبارت منش اجتماعی را تعریف می‌کند:«هسته ساختار منش که در غالب اعضای یک فرهنگ مشترک است». نقش منش اجتماعی این است که به نیروهای اعضای جامعه طوری شکل دهد که رفتار آن‌ها در اینکه از الگوی اجتماعی خاصی پیروی کنند یا نه، از تصمیم آگاهانه ناشی نشود، بلکه آن‌ها بخواهند چنان عمل کنند که باید عمل کنند و در عین حال از اینکه مطابق مقتضیات فرهنگ جامعه عمل می‌کنند، خشنود باشند... و این بدان علت است که چرخ جامعه بگردد. در هر جامعه‌ای منش اجتماعی ممکن است به شکل‌های گوناگون خود را نشان دهد.

ادامه نوشته

تعارض بنیادی انسان و راه حل آن از دیدگاه فروم

اریک فروم، انسان را احاطه‌شده از امور متضاد می‌بیند و در کتاب "فرار از آزادی" در این باب به تفصیل بحث می‌کند. یکی از امور متضاد که از اختیار آدمی بیرون است زندگی و مرگ می‌باشد. سایر تضادها مخلوق خود او هستند و از اینرو قابل حل شدن می‌باشند. یکی از آن تعارضات این است که آدمی جزء طبیعت و از آن اوست، ولی خود را از آن دور می‌کند و برتر از آن نگاه می‌دارد و می‌خواهد آزاد باشد؛ در عین حال می‌خواهد امنیت هم داشته باشد. فروم، قرار گرفتن آزادی و امنیت را در مقابل هم به عنوان تعارض بنیادی انسان مطرح می‌کند.

ادامه نوشته

رشد شخصیت در نظریه اریک فروم

اریک فروم یک روانکاو با نگرش اجتماعی است. اهمیت کار او در روان‌شناسی در تاکید وی بر نیروهای عظیم اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و نقش آن‌ها در شکل‌دهی شخصیت است. او منحصرا یک روانکاو نبود بلکه از اطلاعات رشته‌های علمی دیگر چون تاریخ، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی در آثار خود بهره فراوان برد. فروم، معتقد بود که رشد فرد در دوران کودکی، موازی الگوی رشد و تحول بشریت است. به یک معنی "تاریخ هرگونه حیوانی، در دوران 

ادامه نوشته