تقیسم بندی های مکانیسم های دفاعی

دفاعهايخودآگاهدربرابردفاعهايناخودآگاه

نحوه ي عمل دفاع ها را مي توان به عمل تنفس تشبيه كرد. معمولاً در حالت عادي افراد به تنظيم عمل دم و بازدم خود، آگاهي ندارند دفاعهايناخودآگاه ، اما مي توانيم عمداً تنظيم آن را در اختيار بگيريم دفاعهاي خودآگاه در واقع دفاع ها هم مي توانند به شكل خودآگاه و هم به شكل ناخودآگاه عمل كنند؛ بنابر اين انسانهاا 

ادامه نوشته

راه انداز دفاع ها

افراد بهنجار يا "ميانگينقابلانتظار"

در افراد بهنجار (جونز ،1942) بروز يك هيجان بسيار قوي، موجب اضمحلال (يا درهم شكستگي) كاركردهاي رواني تفكر ، سازمان دهي و تمركز مي شود . فرويد 1926)) به لحاظ فني عواطف را وقتي "تروماتيك"  مي 

ادامه نوشته

مقدمه مکانیسم های دفاعی

وقتي بدن ما در معرض هجوم ميكروب ها يا عوامل ويروسي قرار مي گيرد و يا جراحتي به جسم وارد مي شود، بدن ما به طور خودكار شروع به دفاع از خود در برابر عوامل بيماري زا مي كند كه به آن سيستمدفاعي گفتهه مي شود. این سيستم شامل سلول ها و پروتئين هايي مي باشد كه در تمام بدن حركت مي كنند و با عواملل 

ادامه نوشته

مکانیسم فروپاشی دفاع ها

کار مکانیسم دفاعی حفظ تسامیت من و نگاه داشتن فرد در حالت تعادل روانشناختی است. وقتی استرس چنان شدید است که شخصیت یارای مقاومت ندارد، دفاع ها تضعیف شده و شخصیت شروع به فروپاشی می کند این فرآیند را فروپاشی مکانیسم های دفاعی می گویند. در حالت فروپاشی مکانیسم های دفاعی ، شخص ممکن است از حالت دلیل تراشی سطحی به فرافکنی شدید رو آورد وقتی شخص با فروپاشی مطالب ناهشیار مواجه می گردد. ممکن است دچار حالت هراس گردد از دیدگاه روانشناختی، مراحل آخر فروپاشی مکانیسم های دفاعی در بعضی ها ممکن است به صورت واکنش های روان پریشی بارز تظاهر نماید.(احمد وند، 1368)

مکانیسم خودکشی

خود کشی دارای انگیزه های مختلف است ماتنند انتقام جویی، جلب محبت، حس ترحم و خودنمایی، کسب شهرت، فشار سیاسی یا اقتصادی ونظایر آن، اما با وجود عواملی که در آن دخیل هستند ، کیفیت روانی فردی را که مرتکب خودکشی می شود نمی توان نادیده گرفت.وی در حقیقت تحت فشار روحی، از میان راه حال های گوناگون و کامجویی های بدلی مختلف، جهت فرار از فشارها و ناکامی ها، انتحار را برگزیده و به خودکشی پناه برده است. خودکشی آخرین راه حلی

ادامه نوشته

مکانیسم جز خود ساختن

در این مکانیسم فرد شخص دیگر یا اعضا شخص دیگری رات به طور سمبولیک جز خود یا بدن خود محسوب می کند، مثلاً کودکی که تصور می کند پستان مادر جزئی از بدون اوست.(احمد وند، 1368)

مکانیسم جدایی

در این مکانیسم افکار و عقاید از احساسات و عواطف مربوطه جدا می افتد. مثلاً اگر به یک فرد عادی خبر فوت یکی از بستگان نزدیک او داده  شود از نظر عاطفی ناراحت می شود، در صورتی که در بعضی از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی این حالت ممکن است پدید  نیاید، که علت این موضوع مکانیسم جدایی است. مکانیسم جدایی باعث می شود که با گذشت زمان، خاطرات دردناک، دیگر انسان را ناراحت نکند.(احمد وند، 1368)

مکانیسم تظاهر به بی میلی

یکی از مکانیسم های دفاعی است که انسان وقتی مایل است چیزی بهدست بیاورد یا به هدفی برسد ولی به دلیلی موفق نم یوشد محاسن آن را نادیده گرفته و برایش معایب و نقایصی در نظر می آورد که بتواند به نحوی از آن منصرف با رویگردان شود.

ضرب المثل های فارسی مثل "روباه پوزه اش به انگور نمی رسد می گفت ترش است". عاظق ازوصال معشوق مأیوس می شود به جای ذکر محاسن و زیبائیهای او از زشتی های او صحبت می کند تظاهر به بی میلی را می رساند.(میلانی فر، 1382)

مکانیسم رفتار تحریکی

یکی دیگر از وسائل عادی دفاعی من در برابر انگیزش های بیگانه، عبارت است از تحریک دیگران به دشمنی با خود. این کار خصومت شخص را عادلانه جلوه می دهد و در نتیجه  تمایل خصمانه آزاد می شود بدون آنکه منشأ آن که در خود شخص است شناخته شود. در این حالت خصومت شخص به صورت یک پاسخ طبیعی به خصومت دیگران جلوه می کند.

مکانیسم شوخی

زیگموند فروید ادعا می کرد که شوخی  نوعی مفر تخلیه ی هیجانی اضطراب ناشی از نیروی جنسی یا پرخاشگری سرکوب شده است. او این باور را در کتاب جوکها و رابطه آنها با ناهشیاری تشریح نموده است.(اسدورو، 1384)

فراموش نشود که برای گذشتن از موانع و یا به خوبی پریدن از روی آنها یا لیز خوردن از کنارشان و در یک کلام آسان گرفتن مشکلات ، بهترین دستیار و کمک کننده وی شوخی است. به هر حال خندیدن به اشتباهات دیگران آسان است و خندیدن به اشتباهات خود اندکی دشوار. اما اگر به ضعف ها و شکست هایمان حتی در مواقعی که تا حدودی موجب تحقیر ما می شود، با روحیه ساده و آسان گیر برخورد کنیم و اگر می توانیم قضیه را با کمی شوخی توام کنیم، بعدها نسبت به این ضعف ها و شکست ها زیاد حساس نخواهیم شد. به ویژه باید به یاد داشته باشیم که همه ی افراد در رسیدن به برخی از اهدافشان با شکست برخورد می کنند. مخصوصاً اگر هدفهای بلند پروازانه ای انتخاب کند.(وایتزمن،1378)

مکانیسم اظهار و استرحام

در استرحام شخص کوشش می کند که با شرح شکست ها و بیماری ها و سایر مشکلات خود همدردی دیگران را جلب کند و به این ترتیب احساس ارزش شخصی او، حمایت می شود، زیرا بر غم شکست او، دیگران درک می کنند که چقدر زندکی برای کسی که بیمار بوده یا چنان مشکلاتی داشته سخت و رنج آور است.

در اظهار نیز شخص تشویق  حاصله از هوس های ممنوع شده را به وسیله ی بیان کردن آنها تخفیف می دهد. واضح است که حتی اظهار نیز در شرایط معمولی زندگی، ممکن نیست مگر این که شخص وجدان اخلاقی و کنترل های حقیقی بسیار ضعیف داشته باشد زیرا حتی اظهار در معرض تحقیر و تقبیح اجتماع و تنبیه قرار می گیرد.(احمد وند، 1368)

مکانیسم توجیه عقلی

توجیه عقلی یا تعقل، محدود کردن عواطف توسط انحراف و قطع کردن توجه عاطفی است در مقابل موقعیت های ناراحت کننده وزیان آور، مثلاً غم مرگ یکی از عزیزان با گفتن اینکه "مثل گل پرپر شد" یا "در موقع مرگ نورانی شده بود" تخفیف می یابد.

بد بینی محض ممکن است وسیله راحتی برای عقب نشینی عاطفی از آرمانهای ما گردد و یا اینکه احساس ناه حاصل از اعمال خلاف خود را با تکیه بر این اصل که "معانی خوب و بد در فرهنگهای مختلف نسبی هستند" تخفیف دهیم (احمد وند ، 1368)

برای مردمی که با مرگ و زندگی ادمیان سرو کار دارند چه بسا  که این شیوه ی دفاعی به صورت یک ضرورت در می آید. پزشک که پیوسته با مردمان دردمند سرو کار دارد نمی تواند با همه ی بیمارانش ارتباط عاطفی داشته باشد، در واقع اگر بخواهد کارش را درست انجام دهد چاره ای جز گسلش عاطفی ندارد این گونه توجه عقلی که فلسفه بافی هم نامیده می شود فقط هنگامی مسئله می شود که به شکلی فراگیرنده به صورت نوعی سبک زندگی در آید و راه بر همه ی تجربه های عاطفی شخص ببندد.(هیلگارد و دیگران، 1370)

مکانیسم مقاومت

این مکانیسم مبتنی بر مخالفت عمیقی است که شخص در قبال آگاهی به امیال و آرزوهای واپس زده شده ی خود ابراز می دارد. به مدد این مکانیسم، شخص از به یاد آوری خاطرات اضطراب انگیز گشذته، جلوگیری می کند و سعی دارد تا مطالب و خاطرات مزبور به قلمرو خود اگاهی اه نبایند. بنابر این مقاومت علامت آن است که در ضمیر شخص، عوامل سرکوب شده ای وجود دارد و وقتی روانکاو یا پزشک برای پی بردن به امور درونی و عوامل سرکوب شده با بیمار مصاحبه می کند و از او می خواهد که هر چه به زبانش می آید بدون اندک تأملی فوراً بیان کند و یا در بیان خود گاهی قطع و  وقفه ایجاد می کند و هراس و اضطراب در او مشاهده می گردد و از خود مقاومت نشان میدهد.   (احمد وند، 1368)

مکانیسم برگرداندن احساس به سوی خویش

این مکانیسم باعث آزاد شدن جنبش های نامطلوب از راه برگرداندن آنها بر ضد خویش می شوند. این کار نیز مانند فرافکنی هنگامی صورت می گیرد که وسایل سرکوبی در کار خود موفق نمی شوند.مثلاً اگر یک جنبش خصمانه ی ناهشیار به سوی یک شیء مورد عشق، نتواند سرکوب شود، از آنجا که برای من غیر قابل  قبول است، ممکن است به درون شخص بازگردد. برای جلوگیری از تعارض، جنبشی خصمانه از یک موضوع به موضوع دیگر تغییر محل می دهد.

این سخن که : "من از او نفرت دارم" برای من غیر قابل قبول است و جایش را با بیان "من از خودم متنفرم" عوض می کند. دلیل این تغییر حالت عبارت است از گناهی که بر اثر احساس خصمانه به سوی شخص محبوب ، ایجاد شده است. برگرداندن این احساس به درون هم باعث تسکین حس گناه می شود و هم جنبش خصمانه را آزاد می سازد. جنبش های اروتیک را نیز می توان از شخص دیگری به سوی خویش برگرداند. واکنش در برابر ناکامی وانکار عشق باعث افزایش حالت جبرانی نارسیسم می گردد. برگرداندن جنبش های  خصومت آمیز بر ضد خویش نقش مهمی در افسردگی ها بازی می کند، در شیزوفرنی، برگرداندن عشق به سوی خویش مکانیسم بر اهمیتی است، مخصوصاً در علائم بیماری خود بزرگ بینی به این پدیده زیاد برخورد می کنیم.(احمد وند، 1368)

مکانیسم تثبیت

قسمت های مختلف شخصیت فرد، از بدو طفولیت بایستی یا تغییر تدریجی به طرف بلوغ تکامل سیر کند. گاهی رشد شخصیت در مرحله ای متوقف می شود و در نتیجه بعضی از قسمت های آن بدون داشتن هماهنگی لازم، نارسا باقی می ماند. ساختمان هیجانی واحساساتی شخصیت، در سطح نا بالغ دچار وقفه می شود و فاصله ای بین حالت بیولوژیک و استقلال هیجانی و احساساتی ایجاد می گردد. این توقف تکامل شخصیت در بعضی از جنبه هایش که فرد بالغ رااز پاره ای جهات نابالغ نشان می دهد، وقفه یا استقرار یا تثبیت نام دارد. مانند امساک و بخل بیش از اندازه که نشان دهنده تثبیت شخصیت در مرحله ی متعدی است. نظریه های مختلفی در مورد علت اصلی این پدیده وجود دارد. طبق یکی از ایننظریه ها تثبیت به علت تجاربی است که ارضا غریزی وتمایلات شدید در آن دوره ی حاصل شده و شخص به زحمت می تواند از آن دوره بگذرد. بر حسب نظریه دیگر، تثبیت به سبب ناکامی فراوان در ارضا تمایلات در آن مرحله صورت می گیرد (سیاسی، 1349)

از نظر مکتب روانکاوی عدم موفقیت و توقف لیبدو را طی مراحل مختلف تکامل (تثبیت) لیبدو گویند. به نظر روانکاوان لیبدو بایستی در مراحل مختلف حیات مدارجی را به ترتیب بگذارند:

(تلفذ از خویشتن) در این مرحله کودک از وظایف و اعضا بدن خود لذت می برد. از تولد تا 2 سالگی

(عشق به خود) از 2 تا 4 سالگی

(مرحله مخفی) موضوع مشخص و هدف معینی برای محبت وجود ندارد، از 7 تا12 سالگی

( عشق به هم جنس)  از 12 تا 16 سالگی

(عشق به جنس مخالف) از 16 سالگی به بعد

کسی که از مرحله ی عشق به خود نگذشته باشد می گویند که لیبدوی او در این مرحله متوقف مانده است.این مکانیسم وسیله ای است برای فرار از مشکلات زندگی و پناه بردن به عالم تخیل که در آن، موانع وناکامیها حتی الامکان تقلیل می یابد یا وجود ندارد و این وسیله ای است برای از بین بردن تعارض و محرومیت .(احمد وند، 1368)

مکانیسم تبدیل

تبدیل عبارت است از تغییر شکل دادن و تبدیل محسوسات به تظاهرات حرکتی یا حواسی و به عبارت دیگر به وسیله ی تبدیل منازعه ی روانی و کشمکشهای درونی به وقفه ای در فعالیتهای حسی یا حرکتی منجر می گردد. این مکانیسم از راه شعور ناهشیار به تعلیق واختلال بدنی پرداخته و ناتوانیهایی به منظور جلب ضعف و یا دفع ضرر ایجاد می کند، در حالی که هشیاری از آن اطلاعی ندارد.

اصطلاح تبدیل به وسیله  فروید ابداع شد، او می خواست نشان دهد که یک عارضه ی جسمی جانشین یک تصور عاطفی می شود . مسئله ی تبدیل مهمترین نقش را در هیستری بازی می کند و در آن هم تمایل نامطلوب و هم طرد آن، یا به وسیله ی عضلات ارادی یا توسط اندامهای حسی نمودار می شود . مثل فلجهای عضلانی و هیستریک یا خنده و گریه هیستریک، صفت مشخصه ی تبدیل ناهشیار بودن انگیزه های تحریکی آن است.

هر کشمکش عاطفی شعور ناهشیار ، نمی تواند به طور مستقیم ظاهر شود،در نتیجه به تعدادی علایم ناراحتی جسمانی معقول و موجد تبدیل می شود. نفع آن جلب توجه دیگران بیش از پیش است. می توان گفت که در کودکان نیز هر نوع ناراحتی که علت عضوی نداشته و به دفعات مکرر ظاهر می شود یک نوع تبدیل می باشد.(احمد وند، 1382)

مکانیسم انتقال

همانند سازی ناخود آگاهانه ی تصویر یک فرد که بر فرد دیگری منعکس می شود را انتقال گاهی آشنا شدن با فرد جدید، عنوان جانشینی شخصی را دارد که قبلاً می شناخته است و همان احساسات مخصوصی را که نسبت به فرد قبلی داشته است به آنای جدید منتقل را نسبت به افرادی که روزانه به آنها بر می خوریم توجیه کنیم. زیرا ما ندانسته این اشخاص را با بعضی از افرادی که در گذشته با آنها آشنایی داشته ایم و احساسات مخصوصی رادر ما ایجاد کرده بودند همانند می سازیم و آن احساسات را به فرد جدید منتقل می کنیم. در جریان روانکاری، گاهی دیده می شود که بیمار شیفته و دلباخته ی روانکاو خود شده است که این شیفتگی معلول پدیده ی انتقال است.(ایزدی ، 1351)

مکانیسم کناره گیری

در این مکانیسم از رویاروئی با واقعیت و اتخاذ روش های فعال و تهاجمی خودداری می شود، رفتار کناره گیرانه مثل سایر مکانیسم های دفاعی اکتسابی است و به شخصیت و تجارب گذشته و عدات اشخاص و همچنین به اوضاع و احوالی که بر محیط زندگی حاکم است بستگی دارد. به نظر می آید که فرهنگ ایران زمین به ویژه سازگاری از طریق انزوا و قناعت را تشویق می کند، البته کسی که قناعت پیشه کرد و از دنیا چیزی نخواست کمتر دچار رنج و ناکامی خواهد شد. اما مسلماً بین کناره گیری و قناعت فرق زیاد است.

معمولاً افراد خجول و ترسو مبادرت به کناره گیری می کنند چون از این راه می توانند تنش و اضطراب خود را کاهش دهند.جامعه به افراد  کمرو  و منزوی توجهی ندارد زیرا نه به کسی آزادی می رساند و نه سر و صدای راه می اندازد که جلب توجه کنند. این بی توجهی به افراد کناره گیر و به خصوص نسبت به بچه های کمرو ومنزوی زیانهای فراوان دارد.

سازگاری از راه کناره گیری مانع آن می شود که فرد به جستجوی راههای سازنده تری برای رفع مشکلات و تأمین خواست های خود بر خیزد.از نظر روانشناسان بچه های آرام و کناره گیر بیشتر از بچه های شلوغ و پرخاشگر در معرض مشکلات عاطفی و روانی قرار دارند، تک روی و انزوا در هر موقعیت و شرایطی نشانه ی ناسازگاری نیست و نباید آن را واکنشی به اضطراب و دلهره های درونی به حساب آورد. مانند بچه های باهوش و ضعیف  الجثه که از مطالعه و سرگرمیهای انفرادی لذت می برند.

مادامی که زندگی این افراد کناره گیر شرایط ثابتی دارد خالی از تنش و فشار هستن، ولی همین که شرایط عوض شود، و نیاز به معاشرت دائمی با دیگر انباشد، مشکلات آنها نیز شروع می شود کناره گیری و انزواهای مفرط بدون شک نشانه ی وجود بعضی مشکلات عاطفی است و شخص کناره گیر ظاهراً بااین تاکتیک توانسته است هیجانات خود را تحت کنترل قرار دهد، تنبیه شدید و پرخاشگرانه کودکان اغالباً باعث کناره گیری و درون گرایی آنان می شود.

درون گرائی و انزوا طلبی در کودکان گاهی ان چنان شدید می شود که برای معاشرت با دیگران در خودنیازی حس نمی کنند این موارد را در خودمانی کودکی می نامند که شباهت زیادی به جنون اسکیزوفرنی دارد.(والی پور، 1360)

مکانیسم کنایه یا سمبولیسم

 در مکانیسم کنایه یا مظهر و نمودار یک عقیده یا شی ء یک عقیده یا شیء، دیگری است به وسیله ی این مکانیسمی تمایلات سر کوفته و پس رانده به اشکال دگرگون و مبدل به خود آگاه راه میابند و بدین نهج نهاد به خاطر فریب من دست به تغییر و تبدیل تمایلات مزبور می زند، تا هم از تراکم آنها جلوگیری کند و هم وسائل ارضایشان را فراهم سازد، از این رو نهاد خواسته های من را در قالب سمبول برای ارضاء به ضمیر هوشیار می راند.

من فریب ظاهر آراسته و قانونی این سمبل ها را خورده و اجازه ی خودنمایی به آنها را می دهد. پس می بینیم که سمبول همان واقعیت یک تمایل یا آرزوهاست که به طرزی استعاره آمیز و کنایه وار، برای کام گیری به عرصه ی ضمیر هشیار راه یافته است. تمامی آرزوها ، تمایلات و هوس های نما به شکل مبهمی در پرده ی استعارات و کنایات بیان می شوند و اساس اکثر تظاهرات فرهنگی و اجتماعی بر پایه ی همین سمبول هاست. هرگاه به وسیله ی آثار خارجی، چون قوانین و رسوم نتوانیم هوس یا تمایلی را در خود فرو نشانیم آن هوس و آرزو به شکل سمبولی در آمده و به کنایات بیشمار دیگری می پیوندد.(نظیری ، 1373)

رنگها هر کدام سمبول و کنایه ای از میل و اروزئی هستند. طرز و روش خطاطی و نوشتن روشن کننده ی روحیه ی نویسنده است. تابلوهای نقاشی و اشعار نو سراسر پوشیده از سمبولها وکنایات هستند، که شاید خود نقاش و شاعر هم به آنها اگاهی نداشته ومستقیماً با روان ناهشیار او مربوط باشد. در واقع مکانیسم سمبولیسم چیزی بیش از یک پالایش روانی محسوب نمی شود.(احمد وند،1368)

مکانیسم پناه به بیماری

شخص ناکام و پریشان در پناه بیماری از درد ناکامی و احیاناً از وظایف و قیودی که دارد آزاد می شود یا نقشه ای را که مخالف است بر هم می زند و طرحی به مراد دل خود می ریزد.

همانطور که در حالات غیر افراطی مشاهده می کنیم وقتی فردی دچار اضطراب یا هیجان می شود چشمانش باز و بسته شده ، عضلات صورتش چروک بر می دارد و گاهی دست و پایش دچار لرزش می گردد. قلبش تندتر کار کرده و راه رفتن حتی نفس کشیدنش دچار اختلال می شود. همچنین دیده شده است که بعد از هیجانات درونی ، دل دردهای شدید عارض می شود و پزشکان عقیده دارند که ابتلای زخم معده نیز، در اثر تحریکات عصبی است و از این رو به بیماران توصیه می کنند که از عصبانی شدن خودداری کنند زیرا وقتی دستگاه پاراسمپاتیک فعالیت معده را تحریک نماید، زخم دهان باز کرده و مقداری خون تراوش می کند که به وخامت آن کمک می نماید.

اضطراب و تنش مداوم در نظم غده ی تیروئید اختلالاتی ایجاد می کند و ترس که یک حالت انفعالی روانی است باعث بروز بیماری اسهال می گردد به این ترتیب ناراحتی های روانی و عاطفی موجب بروز بیماری های روانی تنی یا بیماری های عصبی فونکسوئل می شود پژوهشهای فراوان نشان داده است که بسیاری از مبتلایان به آستما، فشار خون، زخم معده و نظایر ان ، دارای شخصیت های نگران، رشد نکرده و غیر مستقل ومتکی به غیر هستند که درگیر و دار مشکلات، دارای اعتماد به نفس کافی نیستند و با پناه بردن به بیماری، نا آگاهانه به دفاع از خویشتن می پردازند.(کاپلان و سادوک، 1375)

مکانیسم جلب توجه

توجه دیگران را به خود جلب نمودن از بدوی ترنی مکانیسم های دفاعی به شمار می رود و به همین دلیل نیزدر میان کودکان ونوجوانان رواج بیشتری دارد. از آنجه که ادامه ی حیات کودک به اراده و حمایت اعضای بزرگ خانواده ی او بستگی دارد مکانیسم جلب توجه در سازگاری او نقش مهمی ایفا می کند.

گریه و زاری اولین مکانیسم جلب توجه در کودک نوزاد است. کودک با گریه و زاری چیزهایی را که لازم دارد معمولاً به دست می آورد بعدها به تدریج می آموزد که جز گریه کردن با رفتارهای دیگری نیز می تواند توجه دیگران را به خود جلب کند. از جمله : صدا زدن، سوال کردن ، حرکات عجیب انجام دادن و....

نوجوانان و بزرگسالان از تکیه بر این مکانیسم سازگاری مبرا نیستند، مکانیسم جلب توجه به ویژه در رفتار کسانی که از تنهایی و بی اعتنایی دیگران آزرده و رنجور می شوند کاملاً مشهود است. طرز لباس  و آرایش و صحبت خانمها و آقایان و حرکات و اطوار آنان قالباً از انگیزه جلب توجه و همبستگی و گریز از احساس تنهایی و تحقیر نشأت می گیرد.

شلوغ کردن سر کلاس سوال پیچ کردن معلم، شوخی کردن در میان جمع نیز از همین رفتارها است. یکی از مکانیسم هایی که در عین ناکامی و عدم موفقیت به کار می بریم همین لاف وگزاف است که شخص از خود مرتب تعریف می کند و کارهایی را که دلش می خواسته انجام بدهد و موفقیت هایی را که آرزو داشته به دست آورده شده می پندارد و به خود نسبت می دهد یا به جای موفقیت های که به دست نیامده و کارهای مهم انجام  نشده ، خود را به این قانع می کند که مدام از کارهایی که انجام داده صحبت کند و آنها را هر اندازه ناچیز باشد بزرگ جلوه دهد.(شفر، 1370)

این گونه افراد چنان گول لاف و گزاف خود را می خورند و خود را با دروغ راضی و خوشنود می کنند که فرصت هر گونه سعی و موفقیتی از دستشان می رود، اما اگر از خود تعریف کردن و لاف زدن، گوینده را چندی از رنج عدم موفقیت و طرف توجه نبودن آسوده می کند و موقتاً شنوندگان را فریب می دهد ولی درد اصلی را دوا نخواهد کرد (احمد وند، 1368)

مکانیسم هذیان

استفاده زیاد از مکانیسم دلیل تراشی ، گاهی منجر به هذیان شدید و غیر عادی می شود فردی که احتیاج بسیار مبرمی به کسب هدف معینی دارد ولی در نیل به آن  مقصود، شکست روبرو می شود. مطمئناً برای منطقی نشان دادن شکست خود به قدری تلاش خواهد کرد که امر بر خود مشتبه می شود و به امور بی اساس و دور از حقیقت معتقد می گردد.

مثلاً دانشجوی دانشگاهی که اظهار می کند که استاد دانشگاه با او لج است ومیل دارد او را عمداً آزار دهد. بعداً معلوم می شود که او تمایل داشته که فیزیکدان بزرگی شود و اکنون فکر می کند که فیزیکدان بزرگی است و اعضای دانشکده فیزیکی نسبت به او و مقامش حسادت می ورزند و سعی می کنند که از پیشرفت او جلوگیری کنند. اصل واقعیت شکست او در امتحانات است، که با مکانیسم دلیل تراشی قصد جبران آن را دارد. او در جبران این شکست به قدری در مکانیسم دلیل تراشی افراط کرده بود که دچار حالتی مانند پسیکوز شده بود. علامت بارز در دلیل تراشی تعصب شدید فرد برای درست جلوه دادن عقاید و افکار خود است.

چون هذیان معمولاً از نظر شخص مبتلا به آن ، بسیار منطقی و صحیح جلوه می کند،بنابر این تقریباً غیر ممکن است که بتوان او را متوجه اشتباه خود ساخت. هنگامی که این هذیان به صور سلسله افکاری منظم و مشخص در می آید. در پارانویا  خالص دیده می شود. امکان درمان بسیار ضعیف و حتی غیر ممکن خواهد شد. البته همه ی ما تا اندازه ای آنچه را که می خواهیم باور می کنیم، ولی فردی که به تو هم غیر عادی مبتلا باشد،افکار غیر قابل تغییری را در مغز خود می پروراند.(شاملو، 1378)

مکانیسم انفصال

یک مکانیسم های دفاعی برای حل تعارض های روانی انفصال ذهنی است. ذهن انسان تحت شرایطی قادر است دو فکر و مفهوم و معنی را که از لحاظ منطقی با یکدیگر متناقض هستند در کنار هم پذیرا گردد بدون اینکه از این تناقض آگاه و ناراحت باشد. این پدیده  نوعی تفکیک و انفصال ذهنی نامیده می شود یعنی بخشی از محتویات ذهنی آدمی اعم از افکار و عواطف و احساسات از بخش دیگری که با آن در تضاد است به گونه ای جداً و منفصل می گردد که دیگر تضاد و تعارض حس نمی شود .(نظیری ، 1373)

یک شکل رایج این پدیده ی ذهنی ، انتزاعی فکر کردن زیاده از حد درباره ی مسائلی است که جنبه های عاطفی آن ممکن است برای انسان  اضطراب انگیز و ناراحت کننده باشد. مثلاً شیمی دانی که در کشفیات مربوط به جنگهای شیمیایی دست داشته است. سعی می کند به قضیه از دیدگاه صرفاً علمی نگاه کند و اثرات ویرانگر آن را در میدانهای نبرد و در زندگی مردم غیر نظامی نادیده انگارد.

پدیده های دو گانگی شخصیت و نسیان هویت یا پدیده ی انفصال ذهنی بی ارتباط به نظر نمی آید. در حقیقت محتوای ذهنی آدمی به همان گونه که می تواند با یکدیگر تداعی و متصل شود تحت شرایطی نیز می تواند از یکدیگر منفصل و جدا گردد و این خاصیت ذهنی می تواند افراد را از گزند تناقض گویی مصون بدارد.( والی پور، 1360)

مکانیسم منفی بافی

شخص منفی باف کسی است که به شدت در مقابل پیشنهاد دیگران مقاومت می کند و در این رفتار گاهی به حدی افراطی می شود که از انجام آنچه که خود نیز به آن تمایل دارد سرباز می زند.به عبارت دیگر، منفی بافی نوعی عقب نشینی عناد آمیز است این مکانیسم برای به دست آوردن توجخه ، محبت و احترام دیگران و یا حفظ اعتماد به نفس به کار برده می شود.

منفی بودن به صورت های مختلفی چون غذا نخوردن، حرف نزدن، عدم تشریک مساعی و سرپیچی از فرمان و گاهی انجام کاری درست بر عکس آنچه از شخص انتظار دارند ظهور می کند. رفتار منفی در دانشجویان زیاد دیده می شود آنان سعی می کنند با همه چیز مخالفت کنند مثلاً امتحان را تحمیلی نسبت به خود می انگارند و گاه دیده شده که ورقه امتحانی را سفید به استاد تحویل داده اند و از صحنه امتحان دور می شوند.(شاملو، 1378)

مکانیسم ترمیم

آن دسته از فعالیتهای که به منظور کاهش بار گناهان گذشته صورت می گیرد اعاده یا ترمیم نام دارد. به وسیله ی این مکانیسم فرد سعی می کند که با فعالیتهای اعده ای بار کج روی ها، خیانت ها و به طور کلی گناهان خود را سبک کند و در مقابل کاربری که مرتکب شده است عمل نیکی انجام دهد.

مکانیسم اعاده یا ترمیم مکانیسم شایعی است این مکانیسم وقتی احساس تقصیر و گناه و مجرمیت سرچشمه می گیرد، ممکن است به عنوان انگیزه ای اصلی در زندگی فرد جلوه گری کند.

مثلاً وقتی که خدمتگزار دیگران است و مدتی از وقت خود را وقف رفاه و آسایش و تأمین زندگی آنان و خدمت به همنوع می کند و این کار را به طور خستگی ناپذیری انجام می دهد ممکن است به مکانیسم اعاده متوسل شده است باشد.(احمد وند، 1368)

مکانیسم پرخاشگری

پرخاشگری یا تهاجم یکی از واکنشهایی است که انسان در برخورد با ناکامی و محرومیت از خود نشان می دهد و چون همیشه با به هم خوردن تعادل جسمی و وانی حتی به طور موقت هم که شده مانند تپش قلب، بالا رفتن فشار خون، ازدیاد ضربان قلب، زیاد شدن نیروی جسمانی و....

بعضی آن را مکانیسم دفاعی نمی دانند و می گویند شخص به عوض پرخاشگری می تواند از مکانیسم های دفاعی دیگر که تعادل روانی اش را بر هم زنند استفاده کند. بعضی بر عکس عقیده دارند که اگر ناکامی به صورت پرخاشگری تجلی نکند ممکن است حالت  تجمعی و انباشته شدن  به خود گرفته و بعداً به صورتهای مختلف و خطرناک تر ظاهر می شود.

فروید غریزه (جنسی و پرخاشگری) بیش از هر انگیزه ی دیگر حاکم بر رفتار انسان می داند و برای هر دو قدرت و اهمیت یکسان قائل است و عقیده دارد که انسان با آنها به دنیا  می آید و کودک از بدو تولد حالت تهاجمی را به وسیله ی گریه و فریاد و غریزه ی جنسی را به وسیله ی عمل مکیدن ارضاء می کند.

پرخاشگری یک غریزه ی زندگی است و به تجربه ثابت شده است که :

اولا) لذت و میزان پرخاشگری اکثرا با شدت ناکامی رابطه ی مستقیم دارد.

ثانیا) شدت وحدت حالت تهاجمی بستگی به دفعات و تکار ناکامی دارد.

ثالثا) پرخاشگری در مواقع رسیدن به هدف و نزدیک شدن به آن شدت بیشتری می یابد.

رابعا) شدت حالت تهاجمی با نوع و علت ناکامی بستگی دارد.

تخلیه روانی – هیجانی که به طور ناخود آگاه انجام می شود عبارت از جواب پرخاشگرانه و تخلیه خود از عقده ها و ناکامیها سرکوب شده است این روش درمانی در معالجه ی بیماران نوروتیک به کار می رود.(میلانی فر، 1382)

مکانیسم پناه بردن به باده گساری

باده گساری یکی دیگر از گریزگاههای دیرین بشر برای رهایی از چنگ فشار نیازهای ناکام و برای کامجوئی های بدلی و تسکین به شمار می رود از نظر روان شناسان پناه بردن به باده گساری یک نوع دفاع گریز است و انسان حتی با آگاهی داشتن از زبان نوشابه های الکلی باز هم بدان هجوم می برد زیرا که وسیله ی بدلی برای ارضاء است و به بازی بیهوشی و از خود بی خبری یافته که نوشابه های الکلی می توانند به طور موقت این ارضاء را به وجود آورد.( کی نیا، 1374)

میگساران همه به خاطر تفریح و عیاشی به میخوارگی نمی پردازند بلکه گروهی نیز به خاطر فراموشی و گریز از احساس تنهایی وفرار از رنج زندگی و کم رویی شدید و مزاحم به جام و باده پناهنده          می شوند. تا به خیال خود دمی از وسوسه های عقل و رنج حیات و رقص ناکامی ها در عرصه ی ذهن رهایی یابند.(احمد وند، 1386)

مکانیسم تصعید یا والایش

والایش، تصعید، متعالی ساختن ، برتر ساختن، تجلی ، افراشتگی، تعلیه، فراز گرایی و پالایش برای بیان یکی از مهمترین مکانیسم های دفاعی انتخاب می شوند.

والایش یکی از مکانیسمهای با ارزش روانی است که شخص برای حفظ (من) بدان متوسل می شود، والایش نوعی جابه جای است که در آن هدف جابه جایی جنبه سازندگی و خلاقیت دارد. از این راه انرژی بسیاری از تمایلات تهاجمیو جنسی و آزار دوستی غیر قابل قبول جامعه، تحت کنترل در آمده و در راه 

ادامه نوشته

مکانیسم انکار

این مکانیسم عبارت است از رد و عدم پذیرش ناآگاهنه ی جنبه ی هائی از واقعیت که نمی توانند آگاهانه مورد قبول واقع شوند. در این مکانیسم شخص از پذیرش رویدادی معین (مثلاً مرگ فرد مورد علاقه) یا مواجه شدن با موقعیتی غیر قابل تحمل امتناع می ورزد. انکا واقعیت در موارد افراطی ممکن است پیش در آمد ظهور سایکوز باشد.

کوشش فرد در این مکانیسم در جهت پرده گذاشتن روی واقعیات غیر قابل قبول از طریق نادیده انگاشتن آنهاست . مثلاً در شرایطی خیلی سخت از قبیل زندان شخص این احساس را تجربه می کند که در این موضوع واقعاً برای من رخ نداده است. یا افراد در سالخوردگی از ترس نزدیک شدن به مرگ ضعفهای جسمانی خود را انکار می کنند.( آزاد، 1374)

این مکانیسم در یهودیانی که قربانی نازیها بودند نیز دیده می شود. ستینر (1966) در کتابی در تربلینکا تشریح می کند که چگونه جمعیت به نوعی رفتار می کرد که گویی علی رفم شواهدی که در اطراف آنها دیده می شد، مرگی در پیش نیست، او خاطر نشان می کند که انهدام همه یهودیان چنان غیر قابل تصور بود که زندانیان نمی توانستند آن را قبول کنند و ترجیح می دادند که واقعیت را انکار کنند.(اندروار، 1379)

مکانیسم دلیل تراشی

دلیل تراشی یعنی توجیه رفتاری که نشان داده ایم اما دلایلی اصلی آن را نمی دانیم. بدین صورت که ما غالباً در اثر محرکهای نامعلومی کاری را انجام می دهیم اما بعداً دلایلی را برای انجام آن ذکر می کنیم که به دور از واقعیت است. زیرا می خواهیم نشان دهیم که طرز رفتار ما نتیجه ی تفکر و آگاهی کامل بوده است. در واقع این دلایل توجیه عمل پس از انجام آن است که برای فریب دادن خود عنوان می کنیم.

در مکانیسم دلیل تراشی ما معمولاً از میان مجموعه عللی که  رفتار ما را موجب شده اند قابل قبولترین و پسندیده ترین آنها را انتخاب و بیان می کنیم. علل بیان شده آنهایی هستند که شعور

ادامه نوشته

مکانیسم درون فکنی

این مکانیسم، یا نامهای درون گیری، درون افکنی، به خود منعطف کردن، درون بردن، باطنی کردن، به خود افکندن و خود پذیری به کار برده شده است. درون فکنی یعنی نسبت دادن امور برون ذاتی وخارجی به درون ذات از این رو درون فکنی را می توان مرحله ی مقدماتی همنند سازی تلقی کرد، زیرا فرد به این وسیله پاره ای از جنبه های موقعیتهای مختلف را به درون خود برده و به تملک خود در می آورد.

درون فکنی در مرحله ی دگر دوستی تکوین می یابد. چون کودک در این مرحله در نتیجه برخورد با محیط خارج و ملزم شدن به رعایت قوانین و رسوم، دچار سرخوردگی و حقارت می شود، پس برای رفع این احساس ناتوانی (من) می کوشد تا بعضی از صفات را که فقدان یا ضعف آنها را در وجود خود حس

ادامه نوشته

مکانیسم فرافکنی

یکی دیگر از انواع مکانیسم های دفاعی روانی ، فرافکنی است که به اسامی دیگری مانند: برون راندن ، برون فکنی، بیرون فکنی، به دیگری بستن، پرتو افکنی ، گناه را به گردن دیگری انداختن و به دیگری نسبت دادن نیز به کار گرفته شده است.

فرافکنی مکانیسم متداولی است که از طریق آن، شخص اندیشه ها و افکار غیر قابل پذیرش و یا تمایلات درونی و نا خودآگاه خویش و. همچنین تقصیرها و اشتباهات و بدکاری های خود را بهدیگری نسبت می دهد و یا وسوسه ها و هوسهای  نامقبولش را به دیگران منتقل می کند. و به این وسیله موجبات

یکی دیگر از انواع مکانیسم های دفاعی روانی ، فرافکنی است که به اسامی دیگری مانند:برون راندن ، برون فکنی، بیرون فکنی، به دیگری بستن، پرتو افکنی ، گناه را به گردن دیگری انداختن و به دیگری نسبت دادن نیز به کار گرفته شده است.

فرافکنی مکانیسم متداولی است که از طریق آن، شخص اندیشه ها و افکار غیر قابل پذیرش و یا تمایلات درونی و نا خودآگاه خویش و. همچنین تقصیرها و اشتباهات و بدکاری های خود را بهدیگری نسبت می دهد و یا وسوسه ها و هوسهای  نامقبولش را به دیگران منتقل می کند.

و به این وسیله موجبات رضایت خاطر و آرامش خود را فراهم می سازد. در فرافکنی، انسان دیگران را به عنوان علت اعمال و رفتار خود قلمداد می کند و چون دیگری علت و منشأ رفتار تلقی می شود و در نتیجه تمایلات و تمنیات موقتاً خارج از وجود شخص قرار گرفته و این شخص برای ارضاء خود دیگر حاجتی نخواهد داشت که با سانسور اخلاقی به منازعه و مبارزه و یا کشمکش بپردازد.در این حال تربیت جریان امور و تصویر دنیای خارج در نظر چنین شخصی تغییر شکل یافته و وارونه جلوه خواهد کرد و این خطری است که به دنبال استفاده از این مکانیسم حاصل می شود.

 نحوه ی کار این مکانیسم با تغییر سن، دستخوش دگرگونی می شود، کودک هنگامی که در مرحله خود دوستی به سر می برد به مقتضای عدم تشخیص، از فرافکنی استفاده دو جانبه می کند، بدنیسان که تمایلات مطبوع و نامطبوع خود را برون می افکند ولی به تدریج  که در مرحله ی دگردوستی تنها تمایلات نامطبوع و آرام خود را بیرون افکنده و بر حسب طبع و خصیصه ی لذت دوستی، تمایلات مطبوع را در خود نگه می دارد.(احمد وند، 1382)

اصطلاح برون فکنی را روان شناسان به دو معنی به کار می گیرند .یکی اینکه شخص سبب ایجاد حادثه ای را موضوعی نامربوط یا حتی خیالی بداند و دیگر اینکه شخص اختلالات روانی را که در خود او وجود دارد در دیگران ببیند مثلاً شخص چون پایش به صندلی خورده به جای اذعان به بی احتیاطی خود لگدی به صندلی می زند و به آن ناسزا می گوید و یا مکانیکی که عدم موفقیت خود را به سبب کافی نبودن ابزار می داند. هر دوی این افراد از مکانیزم برون فکنی استفاده می کنند. برون فکنی هنگامی غیر عادی می شود که شخصی عیوب خود را در دیگران به صورت اغراق آمیز مشاهده کند او سعی می کند تااز احساس تقصیر و گناهی که دارد بکاهد بدین وسیله خود را قانع سازد که دیگران نیز اعمال مشابهی انجام می دهند. فی المثل اگر او آدم متجاوزی است دیگران را نیز به همین منوال می پندارد و اگر انحراف جنسی دارد تصو می کند که دیگران هم به همین درد مبتلا هستند.(شاملو، 1378)

برای مطالعه مکانیسم فرافکنی راههای متعددی وجود دارد که مشهورترین آنها استفاده از که های جوهر رورشاخ [1] است. در این آزمون تصاویری به شخص نشان می دهندو از او می خواهند هر چه می بیند به زبان آورد.فرد نیز ناکامیها، تمایلات، تعارضات، ترسهای خود را به زبان می آورد.آزمون اندریافت [2] نیز جزء آزمونهای فرافکنی است. این مکانیزم در واقع نوعی قیاس به نفس است. مثلاً کسی که نظر سوئی نسبت به دیگران دارد می گوید آنان نسبت به من کینه و دشمنی دارند. فرافکنی      خصیصه ی عمومی افکار پارانوئیدی است.(آزاد ، 1374)

استفاده افراطی از فرافکنی

استفاده از این مکانیسم، به میزان زیادی در بیماران روانی مشاهده می شود، مثلاً بیماران پارانوئیدی هرگونه رفتاری را به صورت بد و نامناسب تعبیر می کند و به طور دائم فکر می کند که او را تعقیب می کنند و از این مکانیسم زیاد استفاده می کنند.( احمد وند، 1382)



[1]  Rorshakh

[2]  TaT

ادامه نوشته

مکانیسم بازگشت

بازگشت با اسامی دیگری نظیر رجعت، واپس روی، پناه به گذشته، سیر قهقرایی، کودک منشی، به قهقرا رفتن به کار می رود.

در توضیح این مکانیسم می توان گفت که قسمتی از شخصیت فرد ممکن است در سیر تکاملی خود متوقف گردد و تولید ناهماهنگی در حالات شخص نماید وقفه معلول این امر  است که فرد نمی تواند با واقع بینی و قدرت خلاقه با مشکلات و ناکامیهای محیط و به ویژه با منازعات درونی و نیازهای احساساتی و هیجانی مواجه گردد و به این سبب سیر تکاملی پیشرونده ی وی ممکن است متوقف شود در این حالت فرد با استفاده از مکانیسم واپس روی، به منظور اجتناب  از اضطراب، تکاملی را که پیدا کرده از دست

ادامه نوشته

مکانیسم جابه جایی

جابه جایی یا جانشینی یا جابه جا کردن همان طور که از اسمش پیداست مکانیسم دیگری است که فرد برای ارضای تمایلات واپس زده، مورد استفاده قرار می دهد. بدین گونه که بعضی اوقات تمایلی، از هدف و مقصود اصلی خود منحرف گشته و برای فریب (من) به صورتی دگرگون در عرصه خودآگاه نفوذ می کند.

این مکانیسم در تحوات روانی، نقش اساسی به عهده دارد. به عبارت دیگر می توان گفت که جابه جایی به منظور کاهش دادن کشمکش درونی که در نتیجه ناکامی و عدم ارضاء تمایلات پیدا شده به کار می رود. به این شکل که احساس هیجان از شی ء اصلی به شیء مطلبی دیگر منتقل می شود، یا احساس روانی

ادامه نوشته

مکانیسم جبران

جبران یا تلافی به عنوان یک مکانیسم سازگاری عبارت است از اغراق در یکی از مشخصات یا رفتارهای شخص به منظور کاستن احساس حقارتی که بر اثر رفتارها یا مشخصات نامطلوب به وجود آمده است. بعضی از روان شناسان این اصطلاح را برای کسانی به کار می برند که با کوشش زیاد سعی دارند نقایص خود را بپوشانند و یا بر طرف کنند. نوع دیگر رفتار جبرانی تمایل زیاد به تسلط بر دیگری است که خود طریقی برای پوشاندن احساس حقارت است.( شاملو، 1378)

مکانیسم جبران شخص را در جهات دیگر زندگی و اکتساب تواناییهای جدید برای پوشاندن نارساییهای خود بر می انگیزد این موضوع بسیار معروف است که دموستن که به لکنت زبان مبتلا بود برای رهایی

ادامه نوشته

پیامدهای سرکوب و استفاهد افراطی از سرکوب

پیامدهای سرکوبی

امیال و تصوراتی که واپس زده و سرکوب می شوند به کجا می روند و به چه قسمتی رانده می شوند؟همه اینگونه تصور می کنند که خواسته ها و آرزوهای واپس زده شده فراموش شده و سپس معدوم می گردند.لیکن فروید عقیده دارد که این امیال به نیستی و فراموشی مطلق نمی گرایند بلکه فقط برای مدتی فراموش می شوند و در ضمیر ناخود آگاه به حالت بازداشت به سر می برند تا در موقع لزوم به هشیاری رخنه نموده و در رفتار فرد و علاقه های ویژه وی تأثیر گذارد.همین تمایلات سرکوب شده مزبور، در بعضی افراد در سیستمهای اعتقادی و یا ارزشها و قوانین درونی آنان اثر می نهد و یا اینکه در عده ای دیگر به شکل علایم روان رنجوری و یا روان پریشی ظاهر می گردد.

 

استفاده افراطی از سرکوبی

سرکوبی به مهار آرزوهای غیر ممکن و خطرناک کمک می کند و از اثرات مخرب تجریبات دردناک و آزار دهنده می کاهد. ولی اگر این واکنس ناهشیار به صورت غیر مطلوب به کار رود نوعی خود فریبی محسوب شده و مقدار زیادی از نیروی روانی فرد را تلف می کند و ممکن است نتایجی همچون (راه رفتن در خواب) ،(فراموشی بیمارگونه) ،(فلج هیستریک) ،(اسکیزوفزنی) گریبانگیرش شود.پس سرکوبی در حالت افراط  جنبه مرض و آسیب شناختی دارد.(احمد وند، 1382)

مکانیسم دفاعی سرکوب

یکی از مهمترین و اساسی ترین مکانیسم های دفاعی ، سرکوب یا واپس راني (REPRESSION) است . فروید آن را اصلی می دانست که تحلیل گران روانی باید بر آن تکیه نمایند سرکوبی مانند سایر مکانیسم های دفاعی هم از خطرات خارجی از قبیل وقایع ترس آور، هم از خطرات درونی مانند تمایلات ، غرایز و هیجاناتی که فرد را برای ارضا شدن  آدمها تحت فشار قرار می دهد و موجب احساس گناه در وی می گردد ناشی می شود.

در سرکوبی ، شخص از طریق افکار و انگیزه های اضطراب آور خود به  طور ناخود آگاه اضطراب خویش را کاهش می دهد. بدین ترتیب که یک پسر با تمایلات جنسی نسبت به مادر و ترس از اخته شدن توس

ادامه نوشته

تقسیم بندی مکانیسم های دفاعی

کوششهای بسیاری برای طبقه بندی مکانیسم های دفاعی انجام شده که به توافق یکسانی منجر نشده است.

سیموندز بر حسب نوع فعالیت مکانیسم های دفاعی را به چهار گروه تقسیم کرده :

1-    ممانعت از ظاهر شدن تمایلات (سرکوبی )

2-    فرار از شرایط تحریک کننده و با ایجاد کننده ی تمایلات (برگشت ، انکار،

ادامه نوشته

ویژگی های مکانیسم های دفاعی

مکانیسم های دفاعی از بعضی جهات مشابهند و با یکدیگر عناصر مشترک دارند نخست اینکه در همه آنها دو مسئله خود فریبی و فرار از حقیقت نقش مهمی به عهده دارند و دیگر آنکه طبعاً عملیات دفاعی با مسائل سازی منافات دارند، یعنی اولاً شخصی که دایم برای موجه جلوه دادن اشتباهات خود دلیل می تراشد نمی تواند واقف شود و از آن عبرت بگیرد و دوم آن که چون سازش متضمن رد و بدل افکار و احساسات است طبعاً  برای کسی که پیوسته در پی یک سنگر دفاعی زندگی می کند، امکان آن بسیار کم است.

ویژگیهای مشخص مکانیسم های دفاعی عبارتند از :

  • تمام این مکانیسم ها جنبه ناخود آگاه دارند و فرد ظاهراً از فعالیت آنها در رفع اضطراب
ادامه نوشته

عوامل موثر بر مکانیسم های دفاعی

انسان موجودی است غیر قابل پیش بینی و نمی توان واکنش او را نسبت به وقایعی که با آن رودررو  می شود پیش بینی کرد. او در مقابل فشارهای روانی واکنشهایی متفاوتی نشان می دهد برخی از مردمان به شکل بیمارهای روانی و برخی دیگر به راحتی و از راه مناسب به تعارضات واکنش نشان می دهند. به راستی علل این همه تفاوت چه می تواند باشد. عوامل گوناگونی را در این امر دخیل دانسته اند از جمله.

فرهنگ و جامعه

فشارهای بر فرد وارد می سازند که شخص را وادار به انجام واکنش های می کند که خود هم از آن آگاه نیست مثل فزرهنگ ایران زمین که سازگاری از طریق انزوا و قناعت را تشویق می کند یا فرهنگ

ادامه نوشته