نظریه دوستی ارسطو

ارسطو از فیلسوفان یونان باستان، همیشه اهمیت زیادی برای مفهوم رفاقت قائل بود. از رفاقت به عنوان دارایی ارزشمند و مسیری برای یک زندگی خوب یاد می کرد. ارسطو بیشتر بر دوستی به عنوان حالت روحی موقت، که می‌توان آن را به جمعی القا کرد، تأکید می‌کند تا به عنوان عنصری از فضیلت یا سعادت و ما در مقابل او را دوست داشته باشیم. کسانی یکدیگر را دوست خود می‌دانند که بدانند که این حالت روحی میان آن‌ها به طور متقابل وجود دارد.

ادامه نوشته

نظریه همدلی ارسطو

دو مفهوم مهمی که ارسطو در رابطه با اثر تراژدی بر مخاطب مطرح می‌کند ترس و شفقت هستند که زیر چتر مفهوم کلی‌تر «همدردی» قرار دارند. او در رساله‌ی فن خطابه این نظر را مطرح را می‌کند که مردم به طور ذاتی نسبت به فردی که به ناحق متحمل رنجی شده‌ که آن‌ها می‌توانند خود (یا عزیزان‌شان) را در حال تحمل آن رنج تصور کنند، احساس شفقت می‌کنند. از آن‌جا که ارسطو انسان را موجودی دارای قوه‌ی تخیل می‌داند، معتقد است یک بیننده می‌تواند با دیدن رنج کسی (در واقعیت) خود را در آن موقعیت تصور کند و از این تصور به خود بلرزد.

ادامه نوشته

تعلیم و تربیت از منظر ارسطو

رسطو معتقد است که تعلیم و تربیت باید بدن سالم متربی  را در نظر بگیرد و در کارش باید تغذیه صحیح و ورزش مناسب باشد البته عوامل دیگری را هم در این مهم می داند رشد فرد تا حدود زیادی به عوامل ارثی می داند . از دید ایشان آنچه را ما ماهیت یا طبیعت سالم می نامیم  در وسیعترین معنای کلمه ترکیبی از امور ارثی و امور اکتسابی است . به خاطر اهمیت توارث ، نژاد فرد اهمیت برجسته دارد و در جای دیگر تعلیم و تربیت را متکی

ادامه نوشته

جایگاه روانشناسی از منظر حکمای یونانی و مسلمان

اگر بخواهیم در خصوص نسبت فلسفه با روانشناسی و علم النفس، تصویر روشنی به دست آوریم، لازم است که جایگاه این علم را در طبقه بندی علوم در نزد حکما و بخصوص حکمای اسلامی، مشخص نمائیم.

ارسطو، رواقیان، جابربن حیان

در فلسفه یونان، موضوع طبقه بندی علوم همگون با همان طبقه بندی بود که ارسطو آن را پیشنهاد کرده بود، و این طبقه بندی بر اساس تفکیک علوم نظری از علوم عملی قرار داشت چون:
علوم نظری را به: ریاضیات، طبیعیات و الهیات (مابعدالطبیعه) تقسیم می کردند، چنانکه:

ادامه نوشته

تاثیرات ارسطو بر علم النفس ابن سینا

تاریخ فلسفه، هیچ حکیمی را نشان نمی دهد که درباره آنچه در وجود آدمی، خاستگاه حرکت و سرچشمه اندیشه و معرفت است و از آن به (نفس) تعبیر می شود، بحث نکرده باشد. ارسطو از جمله حکمایی است که در این باره به شرح بحث کرده است. ابن سینا، بحث کامل و رسایی درباره علم النفس ارائه داده است. این بحث، از عالی ترین بحثهایی است که ابن سینا، تیزهوشی شخصی و قدرت نوآوری خویش را در آن به خوبی و زیبایی نمایانده و توانسته است آرا و تجربه های طبی را با روش ارسطویی و افلاطونی در آمیزد و با چاشنی 

ادامه نوشته