انسان کامل از دیدگاه روان شناسی

توجه به انسان و مطالعه آن پدیده تازه ای نیست و تاریخی کهن دارد و از قدیم الایام مورد توجه مذاهب و مکاتب و فرهنگ های گوناگون بوده و کم تر متفکر و دانشمند و فیلسوف ونظام فکری و فلسفی را می توان یافت که به گونه ای به شناسایی انسان و مطالعه درباره او نپرداخته باشد. 

به تعبیر دیگر اگر چه انسان شناسی به شکل امروزی آن از جمله دانش های نوپا و نوظهور محسوب می گردد و 

ادامه نوشته

مكاتب روان شناسي و خانواده درماني

1-    مكتب ارزيابي و تحليل روان

در اين مكتب ، تكنيك بر اساس زيربناي فكري فرويد شكل گرفته و تأكيد بر لايه هاي ذهن (خودآگاه، نيمه خودآگاه، ناخودآگاه) و اثرات آن ها در رفتار است؛ به طوري كه درمانگر با شناخت انتقال، انتقال متقابل و شناخت علت مقاومت ها، به اصلاح رفتار در سيستم خانواده مي پردازد و با شناخت مفاهيم ذهني باعث ايجاد 

ادامه نوشته

نظریه پردازان مکتب ساخت گرایی یا ساخت نگر

ویلهلم وُونت آلمانی گفته شد که ویلهلم وُونت (1832ـ1920) نخستین کسی بود که آزمایشگاه روانشناسی را تأسیس کرد و نخستین نشریۀ علمی روانشناسی را منتشر و نخستین کتاب درسی روانشناسی فیزیولوژیک را نوشت.

اما تأسیس آزمایشگاه روانشناسی و قراردادن علم روانشناسی در ردیف سایر علوم طبیعی، مقتضاي شرایط 

ادامه نوشته

مبانی معرفت شناسی مکتب ساخت گرایی

مکتب ساخت گرایی نخستین مکتب فکري روانشناسی علمی است. مؤسس این مکتب ویلهلم وُونت آلمانی مکتب ساخت گرایی است. وي روانشناسی علمی را با تأسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه لایپزیک آلمان پایهگذاري کرد و نخستین کسی بود که روانشناسی را علم آزمایشی مستقلی دانست و نخستین نشریۀ 

ادامه نوشته

نقد ساخت گرایی

مکتب ساخت‌گرایی (Structuralism) که یکی از اولین نظام‌های شکل‌گرفته روان‌شناسی است، با مرگ یکی از موسسین اصلی آن یعنی تیچنر (Titchener) در سال 1937 از صحنه روان‌شناسی محو شد‌ٌ و تلاش‌های او ثابت کرد که ساخت‌گرایی، تنها یک مرحله در تاریخ روان‌شناسی بوده که باید طی می‌شد و اگر تا این اندازه دوام آورده، به شخصیت بانفوذ این مرد بستگی داشته است.

آن‌چه مهم است این‌که، روان‌شناسی در زمینه‌های مختلف رشد می‌کرد لکن 

ادامه نوشته

ساخت گرایی

ساخت‌گرایی یا روان‌شناسی محتوایی (content psychology) با تاسیس آزمایشگاه روان‌شناسی تجربی به وسیله ویلهم وونت (Wilhelm Wundt) آلمانی، در سال 1879، به عنوان نخستین مکتب روان‌شناختی مطرح گردید.

روان‌شناسان آمریکایی، وونت را پیشگام و تیچنر (Titchener) انگلیسی را که در آمریکا به فعالیت علمی اشتغال داشت و سخن‌گوی این نظام بود مؤسس مکتب ساخت‌گرایی 

ادامه نوشته

نظريه ساخت‌گرايي تیچنر

روان‌شناسي تيچنر در آغاز هيچ‌گونه نام مشخص نداشت، اما پس از مدتي به نام ساخت‌گرايي شهرت يافت كه آميخته‌اي از تداعي‌گرايي و روش تجربي است. 
در واقع ساخت‌گرايان به بررسي ساخت فرايندهاي رواني يا ذهني مي‌پرداختند و معتقد بودند كه وجدان آگاه آدمي حوزه مجاز و شايسته‌اي براي بررسيهاي علمي به شمار مي‌آيد، به ويژه آنكه ذهن از تداعي انديشه‌ها تشكيل يافته است و براي پي بردن با ماهيت پيچيده اين تداعيها بايد آنها را به اجزاء تشكيل دهنده‌شان تجزيه كرد كه همان خودكاوي است. به عقيده تيچيزدانشمندان و پژوهشگران كه با اتكاء به مشاهده پديده‌ها بررسيهاي خود را انجام مي‌دهند و نتايج معتبر به دست مي‌آورند، درون‌نگري نيز نوعي مشاهده علمي است. آزمودنيها زماني كه در معرض رويدادها و آزمايشهاي درون‌نگري قرار مي‌گرفتند احساس تجربي خود را بي‌درنگ بيان مي‌كردند. چنانكه وقتي به آنان يك تخته قالي نشان مي‌دادند، آنها ادراك خود را از شكل، اندازه، رنگ، طراحي و بافت آن بيان مي‌داشتند، نه آنكه اطلاعات و ذوق و سليقه خود را درباره قالي ابزار كنند. 
بسياري از روان‌شناسان نوپا روش درون‌نرگي را بسيار مهم مي‌پنداشتند و آن را وجه شاخص دانش روان‌شناسي و دانشهاي ديگر مي‌دانستند. براي اينكه روش درون‌نگري به گونه‌اي شايسته به كار رود آموزش خاصي را تجويز مي‌كردند. به اين معنا كه روان‌شناس درون‌نگر تعيين مي‌كرد چه زماني آزمودنيها بايد به بررسي فرآيندهاي آگاه خود بپردازند، نه آنكه پديده‌ها را توضيح دهند. 
اما ساخت‌گرايان با همه دقتي كه درباره درون‌نگري به كار مي‌بردند روش كارشان مساله‌آفرين و غير قابل اعتماد بود. يكي از شگفتيهاي اين روش آن بود كه براي نمونه وقتي ميزي را به آزدمودني نشان مي‌دادن او نبايد فكر خود را به معنا و كاربردهاي اين وسيله معطوف دارد، بلكه به بيان احساس و ادراكي بپردازد كه اين وسيله بدون وابستگيهايش در ذهن او به وجود مي‌آورد. وقتي آزمودنيها مجبور شوند كه معنا، عنوان و كاربردهاي هر وسيله يا مضموني را ناديده بگيرند اين روش غيرطبيعي و نامعقول جلوه مي‌كند و نمي‌تواند در ساخت ذهني ارتباطي به وجود آورد. در واقع روان‌شناسان درون‌نگر با ناديده گرفتن معنا جنبه‌هاي اصلي ذهن را بي‌اعتبار مي‌ساختند. به همين جهت بود كه واتسن و رفتارگرايان با شدت نظريه ساخت گرايي را بي‌ارزش و بي‌اعتبار اعلام نمودند. 
ساخت‌گرايان  به همخواني يا تداعي انديشه‌ها نيز اشاره مي‌كنند، اما كمترين كاربردي از آن در بررسيهايشان ديده نمي‌شود. همچنين، وقتي روان‌شناسان درون‌نگر معنا  را در پژوهشهاي  ذهني از نظر دور مي‌ساختند بسياري از صاحب‌نظران مي‌پرسيدند چگونه با اين روش مي‌توان به بررسي فرايندهاي رواني همچون انديشيدن و داوري كردن پرداخت و به حقايق دست يافت. در همان زماني كه تيچنر  در دانشگاه كرنل به كار اشتغال داشت نظريه‌هاي ديگري مانندكاركردگرايي به مقابله با ساخت‌گرايي برخاستند.