رشد هويت اخلاقي و ديني از ديدگاه نظريه پردازان غربي

كودكان از يك و نيم سالگي به بعد، ساختن بازنمايي آرماني از اشيا، امور اخلاقي و رفتارها را آغاز مي كنند؛ اسباب بازي نبايد شكسته باشد، همه دگمه هاي لباسش بايد سرجاي خودشان باشند، لباسش نبايد پارگي داشته باشد. به مواردي از اين دست، نماهاي ذهنيِ استاندارد گفته مي شود. آنها از دو سالگي كارهاي خوب و بد را از هم جدا مي كنند. به اين ترتيب، هنگامي كه كارها با استانداردهاي آنان هماهنگ نباشد، دچار اضطراب خواهند شد. اين توانايي ها، در كودكان با فرهنگ هاي گوناگون مشترك است. در مجموعه اي از مطالعات، توريل و همكارانش دريافتند كه كودكان 4 تا 6 ساله، رفتار اخلاقي را تشخيص مي دهند. به اين ترتيب، آنها دزديدن و كتك زدن را كار نادرستي مي دانند. حتي اگر چنين رفتارهايي هيچ قانون و قاعده كيفري نداشته باشند. با

ادامه نوشته

جایگاه دیدگاه شناختی تحولی رشد اخلاقی

بررسی موضوع رشد اخلاقی معمولاً با طرح دیدگاه شناختی تحولی آغاز می شـود، چراکه این سنت، نقشی محوري در حوزه تحـول اخلاقـی داشـته اسـت. طـی چهـار دهـه گذشته ، چشم انداز شناختی تحولی به طور کلی ، و تلاش های لورنس کلبرگ به طور خاص (از 1958 – 1984 م)، حوزه تحول اخلاقی را حوزه بررسی مستقلی مطرح کـرده اسـت.

در واقع، کلبرگ را می توان بیش از هر فرد دیگري پیشاهنگ حوزه تحول اخلاقی دانست. طی چند دهه گذشته حجم زیادي از ادبیات حـوزه تحـول اخلاقـی از سـنت شـناختی تحولی سربرآورده است. چشم انداز 

ادامه نوشته