اسکات جی. پاریس (Scott G. Paris) پروفسور روانشناسی تربیتی در دانشگاه میشیگان بود. او به خاطر تحقیقاتش در زمینه خودتنظیمی، به ویژه در زمینه خواندن و درک مطلب شناخته شده است. پاریس معتقد بود که دانش‌آموزان موفق، استراتژی‌های یادگیری خود را به طور فعالانه کنترل و مدیریت می‌کنند.

پاریس به عنوان یکی از پیشگامان در زمینه خودتنظیمی یادگیری شناخته میشه. ایشون به همراه همکارانشون، مدل‌هایی رو برای توضیح فرآیندهای خودتنظیمی در یادگیری ارائه دادند و نقش دانش، انگیزش و استراتژی‌ها رو در این فرآیندها مورد بررسی قرار دادند.

دیدگاه های پاریس درباره خودتنظیمی

پاریس بیشتر بر خودتنظیمی در یادگیری و به ویژه در درک مطلب تمرکز داشته. دیدگاه‌های او در مورد خودتنظیمی شامل موارد زیر میشه:

  • نقش دانش فراشناختی: پاریس معتقد بود که دانش‌آموزان باید از فرآیندهای شناختی خودشون آگاه باشند و بدونن که چطور باید استراتژی‌های یادگیری مختلف رو به کار بگیرند. این دانش فراشناختی به دانش‌آموزان کمک می‌کنه تا یادگیری خودشون رو کنترل و مدیریت کنند.
  • اهمیت انگیزه و باورها: پاریس بر اهمیت انگیزه و باورهای دانش‌آموزان در خودتنظیمی تاکید داشت. دانش‌آموزانی که باور دارند می‌تونند موفق بشن و انگیزه کافی برای یادگیری دارند، احتمالاً بیشتر در خودتنظیم یادگیری‌شون موفق خواهند بود.
  • خودتنظیمی به عنوان یک فرآیند فعال: پاریس خودتنظیمی رو یک فرآیند فعال می‌دونست که در اون دانش‌آموزان به طور مداوم در حال نظارت بر یادگیری خودشون، تنظیم استراتژی‌ها و ارزیابی پیشرفت‌شون هستند.

پاریس و اکا (1986) در مطالعات­شان در مورد خودنظم ­دهی از سه نوع دانش نام برده ­اند. دانش اظهاری ( DeclaraTive knowledge ) ، دانش روندی ( Procedural knowledge ) ، دانش موقعیتی ( Conditional knowledge ) .
فردی که مطلبی را می­ خواند باید بداند راهبردهای موثر در خواندن کدامند (دانش اظهاری)، چگونه آن راهبردها را پیش گرفته و اجرا کند (دانش روندی) و اینکه در چه شرایطی از راهبردها استفاده کند (دانش موقعیتی).

پاریس و اوکا به بررسی خودتنظیمی در یادگیری کودکان می‌پردازند و سه نوع دانش رو که برای خودتنظیم‌گری ضروری هستند، معرفی می‌کنند:

1- دانش اظهاری (Declarative Knowledge): این نوع دانش به دانستن “چه چیز” اشاره داره. یعنی دانش‌آموز باید بدونه که چه استراتژی‌هایی برای یادگیری وجود داره و هر استراتژی چطور کار می‌کنه. به عنوان مثال، دانش‌آموز باید بدونه که خلاصه کردن یک متن، یک استراتژی برای درک بهتر مطلبه.

  • تعریف: این نوع دانش شامل اطلاعات واقعی، مفاهیم، اصول و استراتژی‌های مرتبط با یک موضوع یا تکلیف خاص است. به عبارت دیگه، دانش‌آموز باید بدونه که چه چیزهایی رو باید یاد بگیره و چه استراتژی‌هایی برای کمک به یادگیری وجود دارند.
  • مثال‌ها:
  • دانستن اینکه “خلاصه کردن یک متن” یک استراتژی برای بهبود درک مطلب است.
  • آگاهی از اینکه “پرسیدن سوال” یک روش برای فعال کردن دانش قبلی و ایجاد ارتباط با اطلاعات جدید است.
  • فهمیدن اینکه “سازماندهی اطلاعات” (مثلاً با استفاده از نمودارها یا جداول) می‌تواند به یادآوری بهتر کمک کند.
  • اهمیت: دانش اظهاری، پایه و اساس خودتنظیم‌گری است. بدون داشتن اطلاعات کافی در مورد موضوع و استراتژی‌های یادگیری، دانش‌آموز نمی‌تونه به طور موثر یاد بگیره یا عملکرد خودش رو کنترل کنه.

2- دانش روندی (Procedural Knowledge): این نوع دانش به دانستن “چطور” اشاره داره. یعنی دانش‌آموز باید بدونه که چطور یک استراتژی خاص رو به کار بگیره. به عنوان مثال، دانش‌آموز باید بدونه که چطور یک خلاصه خوب از یک متن بنویسه.

  • تعریف: این نوع دانش شامل مهارت‌ها، روش‌ها و مراحلی است که برای انجام یک تکلیف یا استفاده از یک استراتژی خاص مورد نیاز هستند. به عبارت دیگه، دانش‌آموز باید بدونه که چطور یک استراتژی رو به طور صحیح و موثر به کار بگیره.
  • مثال‌ها:
  • دانستن اینکه چطور یک خلاصه خوب بنویسیم (انتخاب نکات اصلی، استفاده از زبان خود، سازماندهی اطلاعات).
  • توانایی پرسیدن سوالات مرتبط و هدفمند در طول مطالعه.
  • مهارت ایجاد یک نمودار یا جدول برای سازماندهی اطلاعات به صورت بصری.
  • اهمیت: دانش روندی، دانش اظهاری رو به عمل تبدیل می‌کنه. دانش‌آموز ممکنه بدونه که یک استراتژی خاص وجود داره، اما اگر ندونه چطور از اون استفاده کنه، نمی‌تونه از مزایای اون بهره‌مند بشه.

3- دانش موقعیتی (Conditional Knowledge): این نوع دانش به دانستن “چه وقت” و “چرا” اشاره داره. یعنی دانش‌آموز باید بدونه که چه زمانی و در چه شرایطی باید از یک استراتژی خاص استفاده کنه. به عنوان مثال، دانش‌آموز باید بدونه که چه زمانی خلاصه کردن یک متن، بهترین استراتژی برای درک مطلب هست و چه زمانی استراتژی‌های دیگه ممکنه مفیدتر باشند.

  • تعریف: این نوع دانش شامل درک اینکه چه زمانی، کجا و چرا باید از یک استراتژی خاص استفاده کرد. به عبارت دیگه، دانش‌آموز باید بدونه که چه شرایطی برای استفاده از یک استراتژی مناسب هستند و چرا اون استراتژی در اون شرایط خاص موثر خواهد بود.
  • مثال‌ها:
  • دانستن اینکه چه زمانی خلاصه کردن یک متن بهترین استراتژی است (مثلاً وقتی متن طولانی و پیچیده است).
  • تشخیص اینکه چه زمانی پرسیدن سوالات از معلم یا همکلاسی‌ها می‌تونه به درک بهتر مطلب کمک کنه.
  • تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه نوع نمودار یا جدولی برای سازماندهی اطلاعات یک موضوع خاص مناسب‌تر است.
  • اهمیت: دانش موقعیتی، دانش‌آموز رو قادر می‌سازه تا استراتژی‌های یادگیری خودش رو به طور انعطاف‌پذیر و متناسب با شرایط مختلف تنظیم کنه. این نوع دانش به دانش‌آموز کمک می‌کنه تا تصمیمات آگاهانه‌ای در مورد نحوه یادگیری خودش بگیره و به یک یادگیرنده خودتنظیم‌گر تبدیل بشه.

به طور خلاصه، پاریس و اوکا معتقدند که برای خودتنظیم‌گری موفق در یادگیری، دانش‌آموزان باید هر سه نوع دانش اظهاری، روندی و موقعیتی رو داشته باشند. این دانش‌ها به دانش‌آموزان کمک می‌کنند تا استراتژی‌های یادگیری خودشون رو به طور فعالانه انتخاب، اجرا و ارزیابی کنند.

این پژوهشگران معتقدند برای این که فراگیری در امر یادگیری، خود نظم دهی داده باشند، باید در انتخاب و شناسایی راهبردهای شناختی، فراشناختی و رفتاری شایستگی لازم را داشته باشند (پاریس و اکا، 1986).

ارتباط بین سه نوع دانش:

این سه نوع دانش به طور جداگانه عمل نمی‌کنند، بلکه با هم تعامل دارند و یک سیستم خودتنظیمی منسجم رو تشکیل می‌دهند. دانش اظهاری، اطلاعات لازم برای خودتنظیم‌گری رو فراهم می‌کنه. دانش روندی، مهارت‌های لازم برای اجرای استراتژی‌ها رو در اختیار دانش‌آموز قرار می‌ده. و دانش موقعیتی، به دانش‌آموز کمک می‌کنه تا تصمیم بگیره که چه زمانی و چگونه از این اطلاعات و مهارت‌ها استفاده کنه.