نظریه رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) حبیب دوانلو
دکتر حبیب دوانلو ( Habib Davanloo ) ، روانپزشک و روانکاو ایرانی-آمریکایی، بنیانگذار روشی درمانی به نام رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) است. دکتر حبیب دوانلو، در دهههای 1960 و 1970، با مشاهده طولانی بودن و گاهی اوقات کماثر بودن روشهای روانکاوی سنتی، شروع به تحقیق و توسعه رویکردی کرد که بتواند بیماران را با سرعت بیشتری به بهبودی برساند. او از ضبط ویدئویی جلسات درمانی برای تحلیل دقیق تعاملات درمانی و بهینهسازی تکنیکهای خود استفاده کرد.
دکتر حبیب دوانلو (1927-2022) یک نابغه ایرانیتبار بود که انقلابی در حوزه رواندرمانی پویشی ایجاد کرد. او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در رواندرمانی قرن بیستم شناخته میشود. میراث اصلی او توسعه و پالایش روش درمانی ISTDP است، رویکردی که هدف آن ارائه درمانی عمیق، پویا و پایدار در مدتزمان کوتاهتر نسبت به روانکاوی سنتی است.
روش درمانی حبیب دوانلو، روانپزشک ایرانی-آمریکایی، رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy - ISTDP) نام دارد. این روش با هدف حل سریع و مؤثر مشکلات روانی از طریق مواجهه مستقیم با احساسات سرکوبشده و تعارضات ناخودآگاه ابداع شده است.
ISTDP مخفف عبارت “Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy” است. همانطور که از نامش پیداست:
- Intensive (فشرده): این درمان به سرعت و با جدیت به هسته اصلی مشکلات بیمار میپردازد. جلسات اغلب هیجانانگیز و پربار هستند.
- Short-Term (کوتاهمدت): برخلاف بسیاری از رویکردهای روانکاوی سنتی که ممکن است سالها طول بکشند، هدف ISTDP رسیدن به نتایج پایدار در مدت زمان کوتاهتر است.
- Dynamic (پویشی): ریشههای مشکلات را در تعارضات ناخودآگاه، الگوهای دفاعی و تجربیات اولیه زندگی (به ویژه با مراقبان اصلی) جستجو میکند.
- Psychotherapy (رواندرمانی): یک روش درمانی مبتنی بر گفتگو است.
زمینههای ظهور و نوآوری او:
در دهههای 1960 و 1970، دوانلو در مونترال کانادا فعالیت میکرد و از پیشگامان استفاده از ضبط ویدئویی جلسات درمانی بود. این تصمیم ساده اما انقلابی، به او اجازه داد تا:
- فرآیند درمانی را به دقت مطالعه کند: او میتوانست تعاملات بین درمانگر و بیمار را بارها و بارها بازبینی کند، نقاط عطف، مقاومتها، واکنشها و لحظات کلیدی را شناسایی کند.
- اثربخشی تکنیکها را بسنجد: با مشاهده دقیق، دوانلو متوجه شد که چه مداخلاتی بیشترین تأثیر را در از بین بردن مقاومتها و دستیابی به مواد ناخودآگاه دارند.
- یک رویکرد آموزشی نوین ایجاد کند: ویدئوها به ابزار قدرتمندی برای آموزش درمانگران ISTDP تبدیل شدند، به طوری که دانشجویان میتوانستند دقیقاً نحوه اجرای تکنیکها را ببینند و یاد بگیرند.
فلسفه و دیدگاه اصلی دوانلو:
دوانلو معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی از احساسات ناخودآگاه و سرکوبشده ناشی میشوند که به دلیل اضطراب و دفاعهای بیمار نمیتوانند به آگاهی برسند. این احساسات سرکوبشده، به شکل علائم روانی (مثل اضطراب، افسردگی، اختلالات شخصیت، و حتی علائم جسمی بدون منشأ فیزیکی) تظاهر پیدا میکنند. او باور داشت که قدرت درمان در فعال کردن ظرفیت درونی بیمار برای مواجهه با این احساسات و در نتیجه رسیدن به رهایی و بهبودی نهفته است.
مفاهیم اصلی نظریه دوانلو
دوانلو معتقد بود که بسیاری از مشکلات روانی از جمله افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی، ریشه در احساسات سرکوبشده و تعارضات ناخودآگاه دارند که عمدتاً در دوران کودکی و در ارتباط با والدین شکل گرفتهاند. ISTDP با روانکاوی کلاسیک متفاوت است و بر این باور است که میتوان این احساسات و تعارضات را در یک بازه زمانی کوتاهتر و به شکلی فشردهتر حل کرد.
مفاهیم اصلی نظریه دوانلو شامل موارد زیر است:
نقش اضطراب: دوانلو اضطراب را به عنوان یک نیروی محرک اصلی در مشکلات روانی میبیند. او معتقد است که زمانی که فرد با احساسات دردناک یا ممنوعه (مانند خشم یا غم) روبرو میشود، اضطراب افزایش مییابد و برای کنترل آن، مکانیسمهای دفاعی (مانند اجتناب یا انکار) فعال میشوند.
هرم احساسات: این مفهوم، احساسات را به سه دسته تقسیم میکند: احساسات ناخودآگاه (خشم، غم، عشق)، احساسات سرپوشگذاری شده (مانند اضطراب و شرم) و مکانیسمهای دفاعی (مانند فرافکنی، انکار و اجتناب). هدف درمانگر، کمک به مراجع برای پایین آوردن دفاعها و روبرو شدن مستقیم با احساسات سرکوبشده است.
روابط درمانی فعال: برخلاف روانکاوی سنتی که در آن درمانگر نقشی منفعل دارد، در ISTDP درمانگر بسیار فعال است. درمانگر به چالش کشیدن دفاعهای مراجع میپردازد و او را به سمت تجربه و بیان مستقیم احساساتش سوق میدهد. این رویکرد به ویژه در مواجهه با مقاومت مراجعان کاربرد دارد.
اصول و مفاهیم کلیدی ISTDP:
تمرکز بر احساسات ناخودآگاه (Unconscious Feelings): ISTDP معتقد است که بسیاری از مشکلات روانی (مانند اضطراب، افسردگی، اختلالات شخصیت، مشکلات جسمانی بدون علت فیزیکی) ناشی از احساسات عمیق و ناخودآگاهی هستند که فرد از آنها اجتناب میکند. این احساسات میتوانند خشم، غم، گناه، عشق یا ترس باشند که در دوران کودکی سرکوب شدهاند.
مثلث تعارض (Triangle of Conflict): این یک مفهوم مرکزی در ISTDP است که شامل سه ضلع است:
- احساسات (Feelings): همان احساسات ناخودآگاه که قبلاً ذکر شد.
- اضطراب (Anxiety): زمانی که فرد به این احساسات نزدیک میشود، اضطراب تجربه میکند. درمانگر به شدت بر مدیریت اضطراب تمرکز دارد.
- دفاعها (Defenses): اینها مکانیسمهایی هستند که فرد برای اجتناب از احساسات ناخودآگاه و اضطراب ناشی از آنها به کار میبرد (مثلاً اجتناب، انکار، کمالگرایی، خودتخریبی، پرخاشگری غیرمستقیم).
مثلث شخص (Triangle of Person): این مثلث به ارتباط بین:
- افراد فعلی (Current People): افرادی که بیمار در حال حاضر با آنها در ارتباط است.
- انتقال (Transference): احساسات و الگوهای رابطهای که بیمار از گذشته خود (معمولاً با والدین یا مراقبان اصلی) به درمانگر منتقل میکند.
- افراد گذشته (Past People): تجربیات و روابط با افراد مهم در گذشته.
ISTDP به بیمار کمک میکند تا الگوهای دفاعی و احساساتی را که با افراد گذشته شکل گرفته، در روابط فعلی و همچنین در رابطه با درمانگر (انتقال) شناسایی و حل کند.
بازسازی سریع و فعال (Rapid and Active Restructuring): درمانگر ISTDP بسیار فعال، هدایتکننده و گاهی اوقات چالشبرانگیز است. هدف این است که دفاعهای بیمار را به سرعت شناسایی و به چالش بکشد تا بیمار بتواند با احساسات سرکوب شده خود مواجه شود.
فعالسازی ظرفیتهای درمانی ناخودآگاه (Activation of Unconscious Therapeutic Alliance): دوانلو معتقد بود که در هر فردی، یک بخش ناخودآگاه وجود دارد که میخواهد خوب شود. درمانگر با دقت و مهارت، این بخش را فعال میکند.
اصول و مراحل درمان
ISTDP بر این اصل استوار است که بسیاری از علائم روانی (مانند اضطراب، افسردگی، و مشکلات شخصیتی) نتیجه سرکوب احساسات دردناک (مثل خشم، غم و گناه) هستند. در این روش، درمانگر نقش فعالی دارد و با رویکردی مستقیم، مراجع را به سمت تجربه و پردازش این احساسات سوق میدهد.
مراحل اصلی درمان به شرح زیر است:
برقراری اتحاد درمانی: درمانگر با همدلی و درک، به مراجع کمک میکند تا به او اعتماد کند.
شناسایی اضطراب و مکانیسمهای دفاعی: درمانگر به دقت به نشانههای اضطراب مراجع (مانند تعریق یا تغییر صدا) توجه کرده و دفاعهای او (مانند اجتناب از صحبت، انکار یا شوخیهای بیمورد) را شناسایی میکند.
چالشکشیدن دفاعها: این مرحله قلب ISTDP است. درمانگر با دقت و قاطعیت، به چالش کشیدن دفاعهای مراجع میپردازد تا او را از فرار از احساسات خود باز دارد. هدف این است که مراجع به جای پنهان کردن احساسات، آنها را مستقیماً تجربه کند.
برقراری ارتباط با احساسات سرکوبشده: زمانی که دفاعها کنار میروند، مراجع با احساسات عمیق و دردناک خود روبرو میشود. درمانگر به او کمک میکند تا این احساسات را به صورت فیزیکی و هیجانی در بدنش تجربه کند و آنها را به طور کامل بیان کند.
پردازش هیجانی و بینش: پس از تجربه احساسات، مراجع به یک بینش عمیق نسبت به ریشه مشکلات خود دست مییابد و میفهمد که چگونه سرکوب این احساسات، به علائم فعلی او منجر شده است.
درمانگر ISTDP با بیمار همکاری میکند تا:
- الگوهای دفاعی بیمار را شناسایی و به چالش بکشد.
- علائم اضطراب را مشاهده و مدیریت کند.
- بیمار را تشویق کند تا با احساسات عمیق و سرکوب شده خود (به ویژه خشم، غم، گناه) مواجه شود.
- پیوندهای بین تجربیات گذشته (به خصوص با والدین)، الگوهای رابطهای فعلی و رابطه با درمانگر را روشن کند.
- ظرفیت بیمار برای تجربه و تحمل احساسات را افزایش دهد.
ویژگیهای بارز رویکرد دوانلو :
- درمانگر فعال و هدایتگر: برخلاف روانکاوی سنتی که درمانگر عمدتاً شنونده است، در ISTDP درمانگر بسیار فعال است، دفاعهای بیمار را به چالش میکشد و او را به مواجهه با احساساتش سوق میدهد.
- تمرکز بر اضطراب و دفاع: دوانلو تأکید زیادی بر شناسایی و کار با اضطراب و دفاعهای بیمار داشت. او معتقد بود که تا زمانی که دفاعها کنار نروند، بیمار نمیتواند با احساسات واقعی خود مواجه شود.
- فشردگی و کوتاهمدت بودن: هدف ISTDP دستیابی به تغییرات عمیق و پایدار در سریعترین زمان ممکن است، گاهی اوقات در چند جلسه یا حتی یک جلسه (در مواردی که به “تجربه ریشهکننده” یا “Unlocking the Unconscious” منجر شود).
- تکیه بر “اتحاد درمانی ناخودآگاه”: او معتقد بود که در هر انسانی یک نیروی ناخودآگاه به سمت سلامت و بهبودی وجود دارد و وظیفه درمانگر کمک به فعالسازی این نیرو است.
- اهمیت مثلث تعارض و مثلث شخص: همانطور که پیشتر توضیح دادم، این مفاهیم ابزارهای کلیدی برای درک و کار با پویاییهای روانی بیمار هستند.
نقش اضطراب در نظریه دوانلو
در نظریه رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP) که توسط حبیب دوانلو پایهگذاری شده، اضطراب نقشی کلیدی و محوری ایفا میکند. از دیدگاه دوانلو، اضطراب به عنوان یک سیگنال عمل میکند و نشان میدهد که فرد در حال مواجهه با یک هیجان سرکوبشده است.
دوانلو معتقد است که زمانی که فرد با یک هیجان یا احساس قدرتمند و دردناک (مانند خشم، غم، یا گناه) روبرو میشود، برای جلوگیری از تجربه آن هیجان، به طور ناخودآگاه از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکند. این فرآیند دفاعی به افزایش سطح اضطراب منجر میشود. به عبارت دیگر، اضطراب پیامد فرار از احساسات است.
دوانلو برای توضیح این فرآیند، از مثلث تعارض استفاده میکند که شامل سه رأس اصلی است:
هیجان سرکوبشده: این هیجانها در ناخودآگاه فرد وجود دارند و تلاش میکنند تا به سطح آگاه بیایند.
اضطراب: این مورد به عنوان یک واکنش به بالا آمدن هیجان عمل میکند. اضطراب، بدن را برای فعالسازی دفاعها آماده میکند.
دفاعها: اینها مکانیسمهای روانی هستند که برای کنترل اضطراب و جلوگیری از تجربه هیجانات دردناک به کار میروند.
درمانگر در ISTDP از طریق مشاهده نشانههای اضطراب (مانند تعریق، تغییر صدا، یا تغییر در تنفس) میتواند متوجه شود که چه زمانی مراجع در حال تلاش برای سرکوب یک هیجان است.
هدف درمانی: کاهش اضطراب از طریق مواجهه
هدف درمانی در رویکرد دوانلو، از بین بردن مکانیسمهای دفاعی ناکارآمد است. وقتی دفاعها به چالش کشیده میشوند، اضطراب افزایش مییابد، اما این افزایش اضطراب یک مرحله ضروری برای رسیدن به هدف نهایی است. درمانگر مراجع را به سمتی هدایت میکند که به جای فرار از اضطراب، با آن و هیجان زیربنایی آن روبرو شود.
به طور خلاصه، در نظریه دوانلو، اضطراب یک دشمن نیست، بلکه یک شاخص و راهنما است که درمانگر را به سمت هیجانات سرکوبشدهای که باید پردازش شوند، هدایت میکند. موفقیت در درمان، به توانایی فرد در تحمل اضطراب و تجربه مستقیم هیجاناتش بستگی دارد.
ساختار هرم احساسات
هرم احساسات حبیب دوانلو، بنیانگذار روش درمانی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP)، یک مدل مفهومی کلیدی برای درک نحوه عملکرد ذهن در برابر هیجانات است. این هرم نشان میدهد که چگونه احساسات عمیق و ناخودآگاه میتوانند با مکانیسمهای دفاعی سرکوب شوند، که در نتیجه آن، اضطراب افزایش مییابد و علائم روانی بروز پیدا میکنند.
هرم احساسات از سه رأس تشکیل شده است که هر یک نشاندهنده یک بخش از فرآیند روانی هستند:
هیجان (Feeling): این رأس پایین هرم است و شامل احساسات ناخودآگاه و عمیق فرد میشود، مانند خشم، غم، عشق، گناه و شرم. این هیجانات نیروی محرک اصلی درونی هستند و تلاش میکنند به سطح آگاه بیایند.
اضطراب (Anxiety): این رأس، در سمت چپ هرم قرار دارد. زمانی که یک هیجان قوی شروع به بالا آمدن میکند، ذهن به عنوان یک سیستم هشدار، با افزایش اضطراب واکنش نشان میدهد. این اضطراب به بدن نیز منتقل میشود و با علائمی مانند ضربان قلب تند، تعریق یا سفتی عضلات همراه است.
دفاع (Defense): این رأس در سمت راست هرم قرار دارد و شامل مکانیسمهای دفاعی ناخودآگاه است که فرد برای جلوگیری از تجربه هیجانات دردناک و مدیریت اضطراب از آنها استفاده میکند. این دفاعها میتوانند شامل مواردی مانند اجتناب، انکار، فرافکنی، خشم خودسرکوبگر، یا حتی وابستگی ناسالم به دیگران باشند.
نحوه عملکرد هرم احساسات در درمان ISTDP
درمانگر در روش ISTDP، از این مدل برای هدایت درمان استفاده میکند. هدف اصلی درمان، شکستن زنجیره "هیجان → اضطراب → دفاع" است. درمانگر با دقت به نشانههای اضطراب در مراجع توجه میکند تا متوجه شود که کدام هیجان در حال بالا آمدن است. سپس، به جای اینکه اجازه دهد مراجع از طریق مکانیسمهای دفاعی فرار کند، به چالش کشیدن این دفاعها میپردازد.
به عنوان مثال، اگر مراجع در هنگام صحبت از یک موضوع حساس، شروع به تغییر بحث یا شوخی کند (دفاع)، درمانگر این رفتار را شناسایی میکند و با گفتن جملاتی مانند "من متوجه شدم که هر وقت درباره این موضوع صحبت میکنیم، شما بحث را عوض میکنید"، دفاع او را به چالش میکشد.
با کاهش دفاعها، مراجع با اضطراب بیشتری روبرو میشود که در نهایت به او کمک میکند تا با هیجان سرکوبشده خود مواجه شود و آن را تجربه کند. این تجربه هیجانی، به بینش عمیق و درمانی منجر میشود که به حل مشکلات و کاهش علائم روانی کمک میکند.
تفاوت با روانکاوی کلاسیک
ISTDP بر اساس اصول روانکاوی بنا شده، اما در چندین زمینه کلیدی با آن متفاوت است:
مدت زمان درمان: ISTDP معمولاً یک درمان کوتاهمدت (بین ۱۰ تا ۴۰ جلسه) است، در حالی که روانکاوی سنتی میتواند سالها طول بکشد.
فعالیت درمانگر: در ISTDP، درمانگر نقش فعال و هدایتکنندهای دارد، در حالی که در روانکاوی کلاسیک، درمانگر بیشتر شنونده است.
تمرکز: دوانلو بر روی هیجانات و تعارضات فعلی تمرکز میکند و به سرعت به هسته مشکل میرسد، در حالی که روانکاوی سنتی به تحلیل عمیق گذشته و ناخودآگاه میپردازد.
نظریه دوانلو و روش درمانی او، به دلیل اثربخشی درمانی و کوتاهمدت بودن، در سالهای اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. روش درمانی دوانلو با رویکردی شجاعانه و فعال، به دنبال فعالسازی پتانسیل درمانی خود بیمار برای حل تعارضات درونیاش است و یکی از روشهای نوآورانه در روانکاوی نوین به شمار میرود.
چه کسانی از ISTDP سود میبرند؟
ISTDP برای طیف وسیعی از مشکلات روانی، از جمله:
- اضطراب مزمن (حملات پانیک، فوبیاها، اضطراب فراگیر)
- افسردگی
- اختلالات شخصیت (به ویژه اختلال شخصیت مرزی و اجتنابی)
- اختلالات جسمانی شکل (مشکلات جسمانی بدون علت پزشکی مشخص)
- مشکلات در روابط بین فردی
تأثیر و میراث دوانلو:
کار دوانلو نه تنها رویکردهای رواندرمانی را غنیتر کرد، بلکه به جامعه رواندرمانی نشان داد که میتوان با استفاده از تکنیکهای فعال و هدفمند، به نتایج درمانی عمیق و سریع دست یافت. ISTDP امروزه در سراسر جهان تدریس و به کار گرفته میشود و شواهد تحقیقاتی فزایندهای از اثربخشی آن در درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی حمایت میکنند.
به طور خلاصه، دکتر حبیب دوانلو نه تنها یک درمانگر برجسته بود، بلکه یک نوآور و معلم بود که با دیدگاه منحصر به فرد و ابزارهای قدرتمندش، افقهای جدیدی را در رواندرمانی پویشی گشود. او به ما نشان داد که میتوانیم به سرعت و با قدرت به هسته مشکلات روانرنجورانه دست یابیم و بیماران را به سمت یک زندگی آزادتر و کاملتر هدایت کنیم.
شاگردان مکتب حبیب دوانلو
با اینکه حبیب دوانلو مستقیماً شاگردان شناختهشدهای را به معنای کلاسیک معرفی نکرده است، اما چندین روانکاو و پژوهشگر، رویکرد درمانی او، یعنی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت (ISTDP)، را گسترش داده و به آن شهرت بخشیدهاند. این افراد، روش دوانلو را در مراکز درمانی و دانشگاهی خود آموزش دادهاند.
این افراد و سایر متخصصانی که رویکرد دوانلو را آموختهاند، با انجام تحقیقات علمی، برگزاری کارگاههای آموزشی و انتشار کتاب، به تبدیل ISTDP از یک روش شخصی به یک مکتب درمانی علمی کمک کردهاند. آنها نه تنها مفاهیم اصلی دوانلو را تدریس میکنند، بلکه بر اساس یافتههای جدید، آن را تکمیل و بهروزرسانی کردهاند. به همین دلیل، میتوان آنها را "ادامهدهندگان" و "گسترشدهندگان" میراث علمی دوانلو دانست.
دکتر آلن عباس (Dr. Allan Abbass): او یکی از شناختهشدهترین و برجستهترین شاگردان دوانلو و بنیانگذار مرکز سلامت روانی دانشگاه دالهاوزی کانادا است. عباس تحقیقات گستردهای در زمینه اثربخشی ISTDP انجام داده و نشان داده که این روش برای درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی مؤثر است. او کتابها و مقالات متعددی در این زمینه منتشر کرده و نقش مهمی در آموزش و گسترش این رویکرد در سطح بینالمللی داشته است.
دکتر عباس نقش محوری در تبدیل ISTDP از یک روش بالینی به یک رویکرد درمانی مبتنی بر شواهد علمی ایفا کرده است. فعالیتهای او در این زمینه شامل موارد زیر است:
پژوهش علمی و اثبات اثربخشی: دکتر عباس تحقیقات گستردهای در زمینه ISTDP انجام داده و مقالات متعددی در ژورنالهای معتبر روانپزشکی منتشر کرده است. تحقیقات او نشان میدهد که ISTDP میتواند در درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات عملکردی جسمی (مانند فیبرومیالژیا)، و اختلالات شخصیتی مؤثر باشد. این تحقیقات، اعتبار علمی ISTDP را به شدت افزایش داد.
بنیانگذاری مراکز آموزشی: او بنیانگذار و مدیر مرکز سلامت روانی دانشگاه دالهاوزی در کانادا است که به عنوان یکی از مهمترین مراکز آموزش ISTDP در جهان شناخته میشود. دکتر عباس از طریق برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی، به تربیت نسل جدیدی از درمانگران ISTDP در سراسر جهان مشغول است.
تألیف و انتشار کتاب: وی نویسنده چندین کتاب مهم در زمینه ISTDP است که یکی از مشهورترین آنها با عنوان "باورهای پنهان: غلبه بر رنج جسمی و روانی با ISTDP" (Reaching Through Resistance) است.
دکتر عباس نه تنها نظریه دوانلو را تدریس و ترویج کرد، بلکه با وارد کردن رویکردهای نوین پژوهشی، آن را تکمیل و به روزرسانی نمود. او بر اهمیت اندازهگیری و مشاهده دقیق فرایند درمانی تأکید دارد و از این طریق به رواندرمانگران کمک میکند تا درک بهتری از لحظه به لحظه درمان داشته باشند.
به طور خلاصه، دکتر آلن عباس را میتوان سفیر علمی ISTDP نامید. او با تلاشهای پژوهشی و آموزشی خود، این روش را از یک رویکرد تخصصی به یک درمان شناختهشده و معتبر در سطح بینالمللی تبدیل کرده است.دکتر هوشنگ شاهینپور (Hooshang Shah-Parsai / Hooshang Shahinpoor): ایشان یکی از برجستهترین شاگردان و همکاران نزدیک دکتر دوانلو بودند. او نه تنها از نزدیکترین همکاران و شاگردان دکتر دوانلو بودند، بلکه نقش بسیار فعالی در ترویج و توسعه این رویکرد درمانی، به ویژه در خارج از آمریکای شمالی و به طور خاص در اروپا و ایران ایفا کردند. ایشان نقش بسیار مهمی در ترجمه و تفسیر بسیاری از مقالات و سخنرانیهای دکتر دوانلو به زبانهای دیگر، از جمله فارسی، داشتهاند. این امر به دسترسی آسانتر متخصصان ایرانی و فارسیزبان به منابع اصلی ISTDP کمک شایانی کرد. همانند دکتر دوانلو، دکتر شاهینپور نیز بر اهمیت کار با اضطراب (Anxiety)، دفاعها (Defenses)، و احساسات سرکوبشده (Repressed Emotions) در درمان تأکید فراوان دارند. آنها در آموزش خود به درمانگران کمک میکنند تا بتوانند این عناصر را در جلسات درمانی شناسایی کرده و به طور مؤثری با آنها کار کنند. ایشان همواره بر اهمیت تجربه عملی و سوپرویژن (نظارت بالینی) در یادگیری ISTDP تأکید داشتهاند، چرا که این رویکرد به شدت به مهارتهای بالینی دقیق و ظریف نیاز دارد.
دکتر پاتریشیا پاتر (Patricia Coughlin): ایشان نیز از شاگردان قدیمی و شناخته شده دوانلو هستند و نقش کلیدی در توسعه و آموزش ISTDP، به ویژه در آمریکا داشتهاند. دکتر پاتر بر جنبههای خاصی از کار با اختلالات شخصیت و کاربرد ISTDP در این زمینه تمرکز کردهاند. یکی از جنبههای بسیار مهم کار دکتر پاتر، تمرکز و توسعه کاربرد ISTDP برای درمان اختلالات شخصیت (Personality Disorders) است. ایشان نشان دادند که چگونه میتوان با استفاده از اصول ISTDP، به طور مؤثر با الگوهای دفاعی پیچیده و روابط بین فردی دشواری که مشخصه این اختلالات است، کار کرد. دکتر پاتر کتابی با همین عنوان منتشر کردهاند که به عنوان یکی از متون مرجع در این زمینه شناخته میشود. در این کتاب، ایشان رویکردی گام به گام و ساختاریافته برای درمان افرادی که با اختلالات شخصیت دست و پنجه نرم میکنند، ارائه میدهند. این رویکرد بر شناسایی و تغییر الگوهای عمیق و پایدار دفاعی و هیجانی تمرکز دارد. دکتر پاتر بر اهمیت ایجاد فرصت برای بیمار تا احساسات سرکوبشده و تجربیات اولیهای را که در گذشته منجر به ایجاد دفاعها شدهاند، دوباره تجربه کند، تأکید دارند. این “تجدید تجربه” در محیط امن و حمایتی درمان، کلید گشودن گرههای روانی است. ایشان اغلب با همسر خود، دکتر دیوید کوگلین (David Coughlin)، که او نیز از متخصصان ISTDP است، در پروژههای آموزشی و تحقیقاتی همکاری داشتهاند. دکتر پاتریشیا پاتر به خاطر دقت بالینی، عمق دانش و تواناییشان در انتقال پیچیدگیهای ISTDP، به ویژه در مورد اختلالات شخصیت، مورد احترام فراوان جامعه رواندرمانی هستند.
دکتر رابرت الیوت (Robert Elliott): اگرچه شاید مستقیماً در زمره “شاگردان” به معنای کلاسیک نباشد، اما الیوت یکی از برجستهترین محققان و بالینگران ISTDP است که کارهای دوانلو را به طور گسترده مورد مطالعه قرار داده و به توسعه و اعتباربخشی علمی آن کمک کرده است. او رویکردی مبتنی بر شواهد (Evidence-Based) به ISTDP دارد. دکتر الیوت یکی از پیشگامان در تلاش برای اعتباربخشی علمی و بالینی به رویکردهای رواندرمانی پویشی، از جمله ISTDP، از طریق تحقیقات نظاممند بودهاند. ایشان با استفاده از روشهای تحقیق پیشرفته، اثربخشی این رویکردها را نشان دادهاند. توسعه “رواندرمانی پویشی و حمایتی” (Supportive-Expressive Psychotherapy - SEP) اگرچه این نام ممکن است مستقیماً ISTDP نباشد، اما SEP که دکتر الیوت در توسعه آن نقش اساسی داشتهاند، شباهتهای زیادی با اصول ISTDP دارد و بر جنبههای تجربه هیجانی، دفاعها و روابط بین فردی تمرکز میکند. این رویکرد نیز به دنبال ایجاد تغییرات عمیق در ساختار شخصیت و کاهش علائم بالینی است. دکتر الیوت علاقهمند به شناسایی و درک دقیق این موضوع هستند که چگونه تغییر در رواندرمانی رخ میدهد. تحقیقات ایشان به روشن شدن مکانیسمهای اصلی مؤثر در درمان کمک کرده است. مانند بسیاری از درمانگران برجسته، دکتر الیوت نیز بر اهمیت رابطه درمانی قوی و امن بین درمانگر و مراجع تأکید دارند. این رابطه به عنوان بستری برای کاوش و تجربه هیجانات دشوار عمل میکند. دکتر الیوت نمایانگر نسل جدیدی از درمانگران پویشی هستند که دانش نظری کلاسیک را با دقت تحقیقاتی و رویکردهای مبتنی بر شواهد ترکیب میکنند تا اثربخشی رواندرمانی را به حداکثر برسانند.
دکتر دیوید پاتر (David Coughlin): همسر دکتر پاتریشیا پاتر، که او نیز در توسعه و آموزش ISTDP نقش داشته است.
دکتر جان فردریکسون (Jon Fredrickson): یکی دیگر از مربیان و مدرسان برجسته ISTDP در آمریکا که سالها سابقه کار و تدریس داشته و از آموزههای دوانلو بهره برده است.
دکتر آلان سلی (Allan Slaite): از مربیان و درمانگران برجسته ISTDP که در بریتانیا و اروپا فعالیت داشته است. دکتر سلی از نزدیک با دکتر دوانلو کار کرده و آموزش دیدهاند و به درک عمیقی از نظریه و عمل ISTDP دست یافتهاند. ایشان همچنین در انتقال دانش دکتر دوانلو به نسلهای بعدی درمانگران نقش بسزایی داشتهاند. در حالی که ISTDP اساساً فشرده است، دکتر سلی به ویژه بر جنبههای شدت (intensity) و کارایی (effectiveness) در جلسات درمانی تأکید دارند. ایشان بر اهمیت فعال بودن درمانگر و ایجاد چالشهای سازنده برای مراجع جهت پیشبرد فرآیند درمان تمرکز میکنند. دکتر سلی از جمله افرادی هستند که به تحقیق و اعتبارسنجی بالینی ISTDP اهمیت زیادی دادهاند. ایشان در مطالعات متعددی مشارکت داشتهاند که هدفشان نشان دادن اثربخشی ISTDP در درمان طیف وسیعی از مشکلات روانی، از جمله اضطراب، افسردگی و اختلالات شخصیت بوده است. مانند بسیاری از همکارانشان، دکتر سلی نیز به درک عمیق “چگونه” تغییر در رواندرمانی رخ میدهد ( مکانیسم تغییر ) ، علاقهمند هستند. تحقیقات ایشان به شناسایی فعالکنندههای کلیدی تغییر در فرآیند درمانی کمک کرده است.
پاتریشیا کافلان (Patricia Coughlan): کافلان یک رواندرمانگر و نویسنده است که به طور مستقیم زیر نظر دوانلو آموزش دیده است. او کتابها و مقالات زیادی را در مورد ISTDP نوشته و به عنوان یک مربی و سخنران در این حوزه فعالیت میکند.
کافلان سالها زیر نظر دوانلو آموزش دید و به یکی از متخصصان برجسته در زمینه ISTDP تبدیل شد. او با فعالیتهای خود در چند حوزه کلیدی به شهرت رسید:
تالیف و آموزش: او نویسنده کتابهای متعددی در زمینه ISTDP است که یکی از مشهورترین آنها "درمانهای پویشی کوتاه: روشهای بالینی" (Intensive Psychodynamic Therapy: An Introduction) است. این کتاب به عنوان یک منبع مهم برای آموزش درمانگران ISTDP استفاده میشود.
تدریس و تربیت مربی: کافلان در دانشگاههای مختلفی تدریس میکند و کارگاههای آموزشی برای رواندرمانگران برگزار میکند. او در تربیت نسل جدیدی از مربیان ISTDP نقش مهمی ایفا کرده است.
پژوهش و کاربرد بالینی: او در کنار تدریس، به پژوهشهای بالینی نیز پرداخته و در کاربرد ISTDP برای درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی، به ویژه اختلالات اضطرابی و شخصیتی، تخصص دارد.
پاتریشیا کافلان به دلیل سبک تدریس واضح و توانایی خود در تبدیل مفاهیم پیچیده ISTDP به یک روش قابل فهم و کاربردی شناخته میشود. او به عنوان یکی از ستونهای اصلی ISTDP در دوره پس از دوانلو، نقش بسزایی در حفظ و ترویج این رویکرد درمانی ایفا کرده است.جانت وایت (Janet Weiss): وایت یکی دیگر از کسانی است که به طور مستقیم از دوانلو آموزش دیده و در زمینه گسترش و تدریس ISTDP در ایالات متحده و اروپا فعال است.
وایت در ادامه میراث دوانلو، بر آموزش و ترویج عملی ISTDP تمرکز دارد. ویژگیهای اصلی فعالیت او شامل موارد زیر است:
تدریس و تربیت درمانگران: او به عنوان یک مربی ارشد و با تجربه، کارگاهها و دورههای آموزشی ISTDP را برای رواندرمانگران برگزار میکند. وایت به دلیل رویکرد عملی و توانایی خود در انتقال مهارتهای بالینی پیچیده این روش به دانشجویان شناخته شده است.
کار بالینی: وایت در کار بالینی خود، بر استفاده از ISTDP برای درمان طیف گستردهای از اختلالات، به ویژه در موارد پیچیده و دشوار، تخصص دارد.
به طور خلاصه، جانت وایت یکی از چهرههای کلیدی در نسل دوم رواندرمانگران ISTDP است که رویکرد دوانلو را به نسلهای بعدی منتقل و به گسترش آن در سطح جهانی کمک کرده است.
تألیف و گسترش: اگرچه وایت به اندازه آلن عباس در زمینه پژوهشهای آکادمیک شناختهشده نیست، اما او مقالات و منابع آموزشی متعددی را در زمینه ISTDP تألیف کرده که برای درمانگران مفید است.
این افراد و بسیاری دیگر، با پیروی از چارچوب نظری و تکنیکی که دکتر دوانلو پایهگذاری کرد، به آموزش درمانگران جدید، انجام تحقیقات و نوشتن مقالات و کتابها در زمینه ISTDP پرداختهاند. آنها کمک کردهاند تا این رویکرد پویا و مؤثر همچنان زنده بماند و گسترش یابد.