کهن الگوی کوه ، غار و چاه

به تعبير يونگ، نسبت ناخودآگاهي با خودآگاهي، نسبت تيرگي با روشنايي است. از اين رو، غار را مي توان به واسطة تيره و تار بودن فضاي آن، نمادي از تاريكي و انزواي ناخودآگاه دانست . غار و صخره نيز، در روان شناسي يونگ، از نمودهاي مادرمثالي و آنيماي روان است و ورود به غار و بازگشت از آن به طور نمادين به كهن الگوي مرگ و تولد دوباره راه مي برد. فرويد در توجيه رواني ممنوعيت زناي با محارم در جوامع بشري به بحث توتم و نزاع و كشمكش هاي ابتدايي بشر با پدران نخستين اشاره مي كند و نوعي نمادي شخصي و عيني تبيين مي كند. اما يونگ، در تقابل با ديدگاه فرويد، به نوعي نمادشناسي نوعي و بنيادي مي پردازد و معتقد است ميلِ برقراري

ادامه نوشته

کهن الگوی باد

اين چهار عنصر، كه كاركردي مادرانه و زنانه دارند، اضداد و نقيضاني هستند كه از اصلي واحد منتج شده و طبايع گوناگون هستي را تشكيل داده اند. از همين روي، از آن ها به چهار مادر طبايع يا مادران زميني نيز تعبير مي شود . بنابر انديشه هاي كهن، ارزش و اهميت باد آن چنان بود كه سكايان باستاني آن را نشانة زندگي مي شمردند و در كنار شمشير، كه نشانة مرگ بود، به آن سوگند ياد مي كردند. در فرهنگ هاي باستاني نيز، باد را با جان در پيوند مي دانستند و معتقد بودند كه جان از گونة باد است؛ دمي ايزدي و شگفت است كه در كالبد دميده مي شود و آن را مي جنباند .

ادامه نوشته

کهن الگوی درخت و گیاه ایرانی

در فرهنگ ایرانی، همچون بسیاری از اقوام دیگر، برای برخی از گیاهان و درختان نیرو و خواص و تقدس خاصی قائل بوده‌اند. در ایران کمتر دهی است که نمونه‌ای از درختان مورد احترام را در خود نداشته باشد، این درختان و درختچه‌های گوناگون، در باور عامهٔ مردم دارای ویژگیهای کم و بیش یکسانی هستند. از جمله اینکه بریدن آنها و حتی شکستن شاخه‌های آنها سبب نابودی یا زیانهای عمده برای شکننده دربر خواهد داشت این درختان برآورندهٔ حاجات نیازمندان بوده، در دفع برخی امراض و چشم زخم مؤثر می‌باشند. نیازمندان بر آن دخیل می‌بندند، پارچه می‌بندند، نخ گره می‌زنند و قندیل می‌آویزند و افسانه‌ها و داستانهای بسیاری در پیرامون آنها نقل می‌شود.

ادامه نوشته

کهن الگوی جدال خیر و شر

در مفاهيمي چون تعادل، هجوم، جنگ، قدرت طلبي، مرگ، زندگي و نهايتا پيروزي نيک در برابر بد را مهمترين درون ماية فرعي مشترک ميان جدال خیر و شر در حماسه ها و افسانه ها، دانست. رمزگان نمادين در تمام قص ههاي برخوردار از اين پي رفت، همان « جدال خير و شرّ » يا « تضاد دو بنُي » است و رمزگان هرمنوتيک در اين حماسه ها به صورتي پنهاني و مستتر با اساطير حاکم بر حماسه ها پيوند م يخورد که در واقع مهمترين موضوع رمزگان فرهنگي در قصه هاي فوق نيز هست. اين پي رفت از ديدگاه رمزگان فرهنگي متأثرّ از دو اسطورة بزرگ: اسطورة خداي خير و شرّ و اسطورة قرباني کردن نخستين آفريده است.

ادامه نوشته

برداشت كودكان از كتاب خدا

خردسالان تا ۹ سالگی : اهمیت کتاب الهی، در نظر خردسالان بیشتر متوجه ظاهر فیزیکی آن، مانند اندازه، رنگ، نوع چاپ و استفاده بسیار از آن است که از دیگر کتاب‌ها متمایز می‌شود. ۹ سالگی تا ۱۲ سالگی : کتاب دین به عنوان کتابی بسیار قدیمی، تنها کتاب صحیح یا کتابی است که ما مطالبی را درباره خدا و پیامبر از آن می‌آموزیم. ۱۲ تا ۱۵ سالگی : کتابی سودمند در زندگی است که به ما می‌گوید چه کاری را باید انجام داد و چه کاری را نباید انجام داد و نسبت به دیگر کتاب‌ها از حجت بیشتری برخوردار و معارف دین افزون‌تری در آن بیان شده است. ۱۵ سالگی به بعد : این کتاب به منزله منبع اساسی دین که از وحی گرفته شده است، معرفی و بر اهمیت معنوی و روحانی آن توجه می‌شود.

ادامه نوشته

برداشت كودكان از مفهوم دعا و راز و نياز با خدا

نيايش كودكان، بر اساس محتوا عبارتند از: الف) نوع دوستانه كه شامل خانواده، خويشان، دوستان، ديگران، حتي حيوانات خانگي و ... مي شود. ب) شخصي كه به خاطر سپاس گزاري از خدا، رفتار پسنديده تر، بخشش هاي مادي و خواسته هاي مربوط به مدرسه و كارهاي شخصي را انجام مي دهد. ج) دعاهايي براي پيشگيري از خطرهاي فيزيكي دنيا و شفاي بيماران مي كند. د) دعاهايي كه در قالب يك مجموعه محفوظات تكرار مي شود و شامل دعاها و عبادات وارد شده در دين و نيز نيايش هايي است كه در مدرسه خوانده مي شود.

ادامه نوشته

تصور كودك از مفهوم قداست خداوند

كودك پيش دبستاني بر اين باور است كه خداوند داراي ويژگي هاي فيزيكي با قدرتي سحرآميز است كه در برابر اعمال بد و ناپسند خشمگين مي شود و تنبيه مي كند. با اين حال بيشتر كودكان خدا را دوست خود مي دانند. در سال هاي نخست دبستان تا حدود دوازده سالگي، ترس پيشين كاهش مي يابد و به گونه اي ديگر بدل مي شود كه مربوط به قدرت فوق العاده خداوند است و مي تواند در دنياي ما به صورت معجزات يا واقعه ديگري ظهور يابد. او در گذشته براي بازديد مخلوقات به زمين مي آمد، ولي اكنون در بهشت زندگي مي كند و آن مسايل اتفاق نمي افتد.

ادامه نوشته

تصور كودك از مفهوم علاقه خداوند به انسان

برداشت کودک از علاقه و محبت خدا نسبت به بشر ، تا حدود ده سالگي ، كودكان اين مسأله را نمي پذيرند كه محبت خداوند شامل هر انساني مي شود، چون محال است خداوند آدم هاي بد را دوست داشته باشد. آنان مي پندارند كه خدا مي تواند نسبت به بندگان خود عدالت را اجرا نكند؛ زيرا او هر چيزي را كه بخواهد، انجام مي دهد. کودک براساس رشد عقلی خود توانایی درک مفاهیم دینی را دارد . کودک تا 10 سالگی چون همه چیز را دو بعدی می بیند و به خوب و بد ، زشت و زیبا ، کوچک و بزرگ و ... تقسیم می کند ، فقط انسان ها را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده و فقط خوب ها را مستعد محبت خدا می داند و معتقد است بد ها را

ادامه نوشته

رشد برداشت كودك از مفهوم خداوند

7 تا 8 ساله ها : برداشت اين گروه سنّي از مفهوم خداوند بسيار خام و مادي است. اين گروه مي پندارند خداوند شبيه انسان است و شبيه ما سخن مي گويد و در بهشتي سكونت دارد كه در آسمان هاست و به صورت انسان به زمين مي آيد و به رتق و فتق امور مي پردازد. 7 تا 9 ساله ها : به نظر اين گروه سنّي، خداوند انساني فوق العاده است تا موجودي فوق طبيعي. خدا قدرت مند است، ولي رفتارش پيش بيني ناپذير است. او برخوردار از قدرتي سحرآميز است، ولي با صدايي همانند ما سخن مي گويد. 9 تا 12 ساله ها : مي توانند با عبور از تصور فوق انساني به فوق طبيعي به اين نتايج برسند: خدا همه جا هست و در عين حال در مكان مشخصي نيز حضور دارد.

ادامه نوشته

ايمان در دوره كودكي

ادامه نوشته

ايمان كودكان پيش دبستاني

براساس نظريه روان شناسي «ژان پياژه» كودكان 2 تا 6 ساله از جهت شناخت در دوره پيش عملياتي قرار دارند. از ويژگي هاي تفكر در اين دوره مي توان به خودمحور بودن كودكان و تمركزگرايي آنان اشاره كرد. خودمحوري يعني اين كه كودك فقط از دريچه چشم خود و براساس مقدار توانايي هاي خود به پديده هاي جهان نگاه مي كند و نمي تواند به ديدگاه هاي ديگران توجه كند. تمركزگرايي به اين معناست كه كودك فقط مي تواند به يك جنبه از پديده ها توجه كند كه ممكن است آن جنبه مورد توجه، بُعد مهمي از پديده ها نباشد و بعد با اين شناخت آن را به بقيه موارد تعميم دهد. ازاين رو، كودك در اين دوره به بخش محدودي از يك مسئله توجه مي كند. كودكي كه در اين مرحله از تفكر قرار دارد، درباره مجردات هم اين چنين مي انديشد. مثلاً درباره

ادامه نوشته

طرح واره های خدا

تصورات خدا را می توان تحت سه طرح واره کلی و برجسته قرائت کرد : 1- خدای متشخص انسان وار 2- خدای متشخص غیر انسان وار 3- خدای نامتشخص . این مدل ها یا طرح واره ها از تاثیر روش شناختی مهمی در ادراک مفاهیم ، معرفت و باور دینی برخوردارند ، آنها از آموزه ها ، داستان ها و شعائر دینی تغذیه می شوند و باور دینی را تقویت می کنند ، مجدداً باور دینی متاثر از مدل ها ، بر خود تجربه دینی و تفسیر داستان ها و شعائر دینی نقش دارند . فرد دیندار مفاهیم موجود در باور دینی ( مثل مفهوم خدا ) را به کمک مدل هایی در می یابد که تا حد زیادی نیز متاثر از روایات و داستان های دینی هستند و سپس با ادراک و باوری که دارند ، به تفسیر تجربه دینی و نیز داستان های دینی می پردازند .

ادامه نوشته

نظریه رشد تصور از خدای اسپیلکا

اسپیلکا و همکاران در 2003 معتقد هستند که تلاش برای فهم جنبه های رشدی مفهوم خدا نوعا بر تحول شناختی متمرکز شده و از کارهای پیاژه نشأت گرفته است . اسپلیکا همکاران نیز معتقدند شرکت در مراسم دینی اغلب باعث تسکین رنج ها شده انسجام الحاق اجتماعی را افزایش می دهد . اسپیلکا ( Spilka B ) و هود ( Hood JrRW )  ، هانسبرگر ( Hunsberger B ) ، گورسوچ ( Gorsuch R ) در 2003 ، پس از تحلیل حدود 4800 نقاشی کودک 3 تا 18 ساله آمریکایی سه مرحله تحول را برای تصور از خدا در نظر گرفته اند: مرحله سحری - پدیده ای در 3 تا 6 سالگی ، مرحله واقع نگر در 7 تا 12 سالگی و سرانجام مرحله شخصی نگر از 12 سالگی به بعد.

ادامه نوشته

تصور از خدا

اعتقاد به ماوراء الطبيعه، باور به غيب و قدرت‌هاي پنهاني مؤثر و ناظر بر زندگي و عملكردهاي فردي و اجتماعي انسان، از باورهاي اصيل، فطري و جاوداني وجود انسان است. از آن زمان كه بشريت صاحب تاريخ و تمدن شد، اين‌گونه باورها با او بوده و بيان معقول و علمي دين باوري، به صورت اعتقادات ديني، مهم‌ترين پايه و ساختار تمدن بشري را تشكيل مي‌دهد. در زواياي تمامي آيين‌هاي مذهبي، ارتباط با غيب، خالق و پروردگار عالم و آدم، در تمام طول حيات بشر جايگاه، اهميت و نقش بسيار حساسي داشته است. در طول تاريخ، توجه انسان‌ها، به ويژه متفكران و صاحب نظران جامعه در مورد اهميت و نقش آفريني باورهاي اعتقادي و مذهبي افراد در پويايي و بهبود زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي آن، با نوساناتي مواجه بوده است.

ادامه نوشته

کهن الگوی شهر بهشتی یا آرمان شهر

كهن الگوي شهر پرديسي (the archetype of heaven utopia, or the archetype of utopia ) ، تصويري خيالي برگرفته از خاطرة ازلي انسان از بهشت است كه از رؤياهاي كودكانة انسان آغاز شده، به طور خودآگاهانه و ناخودآگاهانه در ترسيم الگوهايي انتزاعي از جهان آرماني موعود در مرزهاي افقهاي محسوس مادي و فرامادي مؤثر بوده است؛ كهن الگويي كه آرزوي تحقق جهاني با شرايط بهتر و آرماني، مهم ترين مضمون آن به شمار مي رود . انسان شناسان نمودهاي اين كهن الگو را در فرهنگهاي بشري در اشكالي چون بهشت زميني (heaven on earth, or earthly paradise ) ، آرمانشهر ( utopia ) ، باغ عدن ( the Garden of Eden ) ، جهاني موعود در آينده يا ابديت ( kingdom come ) ، جهان افسانه اي ( fictional universe ) يا خيالي ( Fantasy world ) يا موازي (parallel world ) و سرزمين پريان ( fairy land ) جستجو كرده اند .

ادامه نوشته

کارکرد روانشناختی اسطوره

رؤیا اسطوره شخصی است و اسطوره، رؤیایی تهی از فردیت.هم اسطوره و هم رؤیا در دینامیک روان به گونه ای سمبلیک عنل میکنند؛ ولی در رؤیا شکل های اسطوره ای به علت رنج های فردی شخص رؤیا بین از اصل خود منحرف میشود در خالیکه در اسطوره ها مشکلات و مسائلی مطرح میشود که در مورد تمام افراد بشر صدق میکند. اگر فقط بخشی از این تمامیت گمشده از غارهای تاریک به روشنایی روز برسند ؛ آنگاه رشد و گسترش نیروهایمان را

ادامه نوشته

کهن الگوی بازگشت

این نمونه را می توان زیرمجموعه ای از یک کهن الگوی بزرگ تر یعنی کهن الگوی قهرمان تلقی کرد. در اساطیر قهرمان شخصیتی است که پس از رسیدن به بلوغ قبیله اش را در جستجوی دنیای ناشناخته ها ترک می کند، او در این مسیر به مسائل و مشکلاتی برمی خورد که مانع از ادامه ی سفر او می شوند اما او با توجه به ویژگی های ذاتی و هوش سرشارش از پس این مشکلات برمی آید. در این راه از نیروهای ماورالطبیعی سود می جوید و سرانجام طلسم و یا نیروی نجاتبخش را به دست می آورد. بازگشت او برای قبیله مبارک و خسته است، چرا که تنها اوست که می تواند بداقبالی ها را پایان بخشد و روحی تازه در قبیله بدمد.

ادامه نوشته