این نمونه را می توان زیرمجموعه ای از یک کهن الگوی بزرگ تر یعنی کهن الگوی قهرمان تلقی کرد. در اساطیر قهرمان شخصیتی است که پس از رسیدن به بلوغ قبیله اش را در جستجوی دنیای ناشناخته ها ترک می کند، او در این مسیر به مسائل و مشکلاتی برمی خورد که مانع از ادامه ی سفر او می شوند اما او با توجه به ویژگی های ذاتی و هوش سرشارش از پس این مشکلات برمی آید. در این راه از نیروهای ماورالطبیعی سود می جوید و سرانجام طلسم و یا نیروی نجاتبخش را به دست می آورد. بازگشت او برای قبیله مبارک و خسته است، چرا که تنها اوست که می تواند بداقبالی ها را پایان بخشد و روحی تازه در قبیله بدمد.