نظریه شناختی اجتماعی شخصیت آلبرت بندورا

بندورا در نظریه شناختی اجتماعی شخصیت خود، مفهوم یادگیری مشاهده ای را به عنوان یکی از نکات نظری اصلی مطرح کرد.  او استدلال کرد که تقویت صرفاً به عنوان یک مکانیسم کار نمی کند، بلکه در واقع ارائه دهنده اطلاعات تقویت بعدی است که پس از تکرار رفتار ارائه می شود.بندورا خاطرنشان کرد برای اینکه فرد بتواند یک رفتار مطلوب را تکرار کند، باید فرآیندهای فکری خود را نیز در بر گیرد، برخلاف عقیده اسکینر که تفکر فقط در یک "جعبه سیاه" رخ می دهد.  به این معنا، بندورا موافق بود که محیط موثر بر رفتار است، اما رفتار نیز می تواند موثر بر محیط باشد. این مفهوم اصلی در نظریه او جبر متقابل نامیده می شود.

ادامه نوشته

گرایش جنسی

گرایش جنسی یا جهت‌گیری جنسی ( sexual orientation ) الگوی پایداری از تمایل جنسی و عاطفی یا عشق (و یا هر دو) است که شخص نسبت به افرادی از جنس مخالف، همجنس، هر دو جنس، یا بیش از یک جنس از خود نشان می‌دهد. گرایش جنسی دربرگیرنده کشش عاطفی ، علایق و امیال درونی است . تاکنون به‌طور قطعی هیچ عامل تعیین‌کننده و منحصربه‌فردی که در تعیین گرایش‌های جنسی نقش داشته‌باشد، شناخته نشده‌است. مطالعات گوناگونی که در این زمینه انجام شده‌اند به عوامل متفاوت و گاه متناقض بایکدیگر، اشاره می‌کنند؛ اما دانشمندان فرض می‌کنند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، هورمونی و اجتماعی در تعیین گرایش جنسی افراد نقش دارد.

ادامه نوشته

نظریه های همجنس گرایی

همجنس گرایی یکی از گرایش های جنسی است که ویژگی آن تمایل زیبایی شناختی ، عشث رومانتیک و تمایل جنسی فردی است که تنها متوجه جنس همگون با خود او است . در واقع به گرایش های عاطفی ، روانی و جنسی افراد همجنس نسبت به یکدیگر گفته می شود . اصطلاح همجنس گرایی غالبا برای توصیف یک نوع رفتار آشکار شخصی ، گرایش جنسی و حس هویت شخصی و اجتماعی بکار می رود . در برخی جوامع این گرایش قانونی و طبیعی و در برخی جرم و اختلال تلقی می­شود؛ که می­ تواند به دید فلسفی و سبب‌شناختی این گرایش مربوط باشد و بر قوانین، سیاست و روانشناسی آن جامعه تأثیرگذار باشد

ادامه نوشته

نظریه عدالت جان راولز ( جان رالز )

جان رالز فیلسوف برجسته اخلاق و سیاست در حوزه اندیشه سیاسی مغرب زمین در زمره اندیشمندانی است که تلاش داشت تا پیرامون عدالت اندیشه ورزی کند. رویدادهای سیاسی واجتماعی در ایالات متحده آمریکا،درعرصه جهان ونیزجنگ باویتنام، رالز رابا این پرسش روبروساخت که چه عواملی کشوری چون آمریکا را به سیستمی ناعادلانه وتجاوزکارانه در جهان کشانده است.

ادامه نوشته

مرگ از منظر فرهنگ ها و ادیان مختلف

اعتقاد به جاودانگی روح (نفس) از دیرباز در میان انسان‌ها وجود داشته است. در قبیله هیروکوز در شمال آمریکا هنگام به خاک سپردن مرده، پرنده‌ای را آزاد می‌کردند و می‌اندیشیدند که روح مرده با آن به پرواز در می‌آید. در روم باستان همین اعتقاد رایج بود همین اعتقاد در میان مردم چین در دوران بسیار قدیم مشهود است. در یونان قدیم روح با بدن نظیر سایه همراه است و جزئی بیهوده و مفارق از بدن است که هیچ ارتباطی با عواطف و احساسات و افکار فرد ندارد. در میان قبایل آفریقایی اعتقاد به زندگی جاودانه بسیار برجسته و مؤثر بوده است. در ادیان الهی اما مفاهیم مربوط به مرگ با اصل معاد، که ایمان به زندگی جاوید و حیات فردی در آن متجلی است، پیوندی ناگسستنی دارد.

ادامه نوشته

نظریه های مرگ اتو رنک

در نظریه اتو رنک نیز همانند نظریه فروید، این باور وجود دارد که انسان‌ها به صورت ذاتی، هم غریزه زندگی و هم غریزه مرگ دارند. غریزه زندگی باعث می‌شود که افراد رقابت کنند و مستقل شوند. اما غریزه مرگ باعث می‌شود که افراد، به جمع‌گرایی و بودن با دیگران، تمایل داشته باشند. نظریه اتو رنک ممکن است به عنوان مدلی از تعارض‌های درون‌فردی شناخته شود. به عقیده رنک، تمام عملکردهای افراد، در جهت  ابراز تمایل دوگانه‌شان برای به حداقل رساندن ترس از زندگی و ترس از مرگ است. براساس این نظریه، زندگی برابر است با فرایندهای جدایی (separation) و فردیت (individualization) که در آن مرگ مخالف فرایندهای پیوستگی (union) و ادغام (fusion) است. دو احساس متفاوت ترس از زندگی و ترس از مرگ به عنوان حالت‌های تنش‌زای

ادامه نوشته

نظریه مدیریت وحشت

نظریه مدیریت وحشت ( Terror management theory یا به اختصار TMT ) به سلسله پژوهش‌هایی در روان‌شناسی اجتماعی اطلاق می‌شود که بیان می‌دارند محرک رفتارهای انسان ترس نهفته و همیشگی‌اش از مرگ است. این نظریه را ابتدا جف گرینبرگ ( Jeff Greenberg ) ، شلدون سولومون ( Sheldon Solomon ) ، و تام پیزینسکی ( تام پیزچینسکی ، Tom Pyszczynski ) در کتاب نقش مرگ در زندگی ارائه کردند.

ادامه نوشته

روانشناسی زمان

درک درست ما از روانشناسی زمان ، می تواند زندگی ما را تا حد بسیار زیادی تغییر دهد . شاید بتوان درک انسان را از مفهوم زمان با درک یک ماهی از آب مقایسه کرد . همچنانکه یک ماهی آنقدرها به وجود آب اهمیت نمی دهد ، انسان ها نیز در زمان غوطه ور هستند . هم آب برای ماهی و هم زمان برای انسان ، به عنوان عنصری بسیار تاثیرگذار در روند زندگی شان است ، اما آنقدر که باید به آن ها اهمیت داده نمی شود . به بیان دیگر ، نحوه نگرش ما به زمان ، تعیین کننده بخش مهمی از کیفیت زندگی ماست ، اما به ندرت به آن توجه می کنیم ، این موضوع یکی از پارادوکس های زمان است .

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی لودویگ ویتگنشتاین

فلسفه ویتگنشتاین را به 2 دوره متمایز تقسیم می‌کنند. تفکر متقدم ویتگنشتاین در رساله منطقی ‌ فلسفی تراکتاتوس (Tractatus) تجلی یافته است. تراکتاتوس، رساله‌ای است کوتاه و موجز که به شکل قضایایی شماره‌وار دنبال هم می‌آیند و مقصود از این شیوه بیان‌آوری اصول موضوعه کتاب Principia ، نوشته راسل و وایتهد است. ویتگنشتاین بندرت در رساله، این زحمت را به خود می‌دهد که برای تصدیق‌ها و احکام خودش برهانی بیاورد یا در باز کردن پیوندهای منطقی نهفته در آنها بکوشد. همه چیز چنان می‌گذرد که گویی ویتگنشتاین، برپایه اعتقاد قلبی‌اش مبنی بر این که منطق و فلسفه، از لحاظ ماهیت خویش، 2‌‌ فعالیت به کلی متفاوتند، 

ادامه نوشته

نظریه های اجبار به تکرار

اجبار در تکرار (repetition compulsion) یکی از اساسی ترین پدیدارهایی است که به صورت اعمال شبه دینی در نِورُوزِ موسوم به وسواسی- اجباری مشاهده می شود. یکی از خصوصیات روش درمانیِ روان کاوی برملا ساختن مکانیسم اجبار در تکرار و رابطه ی آن با پدیداری چون تذکار است. یکی از تفاوت‌های کلیدی میان ما آدم‌ها و موش‌ها در این است که اگر یک موش چند باری در تونلی که قبلاً در آن پنیر پیدا کرده‌ا چیزی نیابد، خیلی زود تونل‌های دیگر را امتحان خواهند کرد، اما آدم‌ها دوباره و دوباره وارد تونل بی‌پنیر می‌شوند و انتظار جایزه دارند. درواقع افراد با وجود دردناک، مخرب، یا بی‌حاصل بودن برخی مسیرها مدام آن‌ها را انتخاب می‌کنند. ممکن است سناریویی را در روابط خود تکرار کنند که همیشه به عواقب دردسرساز منتهی شده است. یا اعمال و

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی اوتو فنیچل

اوتو فنيچل ( Otto Fenichel ) متولد 2 دسامبر 1897 در وین و متوفای 22 ژانویه 1946 در لس آنجلس بود ایشان جزو روانکاوان به اصطلاح " نسل دوم " می باشد . اتو فنیچل تحصیل پزشکی را از سال 1915 در وین آغاز کرد. از زمانی که بسیار جوان بود ، هنگامی که هنوز در مدرسه درس می خواند ، او مجذوب حلقه روانکاوان اطراف فروید شده بود. در طی سالهای 1915 و 1919 ، او در سخنرانیهای فروید شرکت کرد ، و از اوایل سال 1920 ، در سن 23 سالگی ، به عضویت انجمن روانکاوی وین درآمد .

ادامه نوشته

نظریه خواب جان آلن هابسون

جان آلن هابسون ( Allan Hobson ) می گوید مشخصۀ رؤیا دیدن تصویرسازی دیداری ( همانند توهم ) ، بی ثباتی زمان و مکان شخص ( شبیه به گم گشتگی ) و ناتوانی در یادآوری ( شبیه به یادزدودگی ) است . از این رو رؤیا شبیه روان آشفتگی ( Delirium ) است. رؤیاها را دارای کارکرد حل مسئله نیز دانسته اند ؛ اما به این نظریه در زمینه های روش شناختی انتقاد شده است. علاوه بر این محتوای رؤیاها به تناسب فرهنگ، جنسیت و شخصیت خواب بیننده تفاوت می کند که نشان می دهد رؤیاها نوعی معنای روانشناختی دارند .

ادامه نوشته

نظریه خواب و رویای کارل گوستاو یونگ

به عقیده یونگ نیز رؤیاها داراي اهمیتی خاص خود هستند؛ هرچند غالباً از یک آشوب هیجانی برمی خیزند که در آن عقده هاي عادي دخالت دارند. از نظر یونگ، کارکرد اساسی و هدفمند رؤیاها عمدتاً پنهان است و به آسانی قابل دسترس نیست. وي معتقد است : « رؤیاها کنش اختصاصی تر و مهمتري دارند که ویژة خود آنها است. غالباً رؤیاها ساختمان معین و آشکار معطوف به هدف دارند که خود نشانۀ یک فکر یا قصد نهفته است ، هرچند این قصد به فوریت قابل درك نیست » .

ادامه نوشته

نظریه عشق اروین یالوم

اروین دیوید یالوم که یک روان درمانگر وجودی است، معتقد است عشق نوعی از خود بی خودی وسواس گونه (Obsession) و ذهنیتی افسون شده است که تمامی زندگی فرد را در تصرف خود در می آورد. معمولا تجربه ی چنین حالتی باشکوه است. به عقیده ی او انسان بیشتر دلباخته ی اشتیاق(Enthusiasm) خویش است تا آنچه اشتیاقش را برانگیخته است. ولی در مواقعی شیدایی و از خود بی خودی، بیش از آنکه لذت بیافریند، پریشانی می آورد.

ادامه نوشته

نظریه عشق جان بالبی

جان بالبی که مبدع نظریه دلبستگی است اظهار می کند گرایش به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی به افراد به خصوص یک مولفه اصلی طبیعت انسان است. به عبارتی دیگر دلبستگی عبارت از پیوند با یک فرد دیگر است . بالبی (1969) و «مری اینسورت» معتقدند که همه ی کودکان بهنجار احساس دلبستگی پیدا می کنند و دلبستگی شدید شالوده ی رشد عاطفی و اجتماعی سالم در دوران بزرگسالی را پی ریزی می کند. از منظر بالبی دلبستگی از نیازهای فطری کودک است . نوزاد انسان به طور فطری برنامه ریزی شده است تا به همنوع خود ( مادر یا مراقب جانشین او ) بچسبد . در نتیجه عشق ورزی نیازی گریزناپذیر است و اگر ارضا نشود به مرگ می انجامد .

ادامه نوشته

نظریه عشق جفری یانگ

از نظر یانگ به عنوان روان شناس معتقد به رویکرد شناختی، عشق نوعی فرآیند جذابیت طرح واره ای است. بیشتر اوقات افراد جذب ارتباط با کسی می شوند که طرح واره مرکزی شان را فعال کند (جذابیت طرح وتره ای) و به این دلیل او را جذاب ترین فرد می دانند. همچنین برانگیخته شدن طرح واره ها باعث ایجاد جذابیت جنسی در روابط عاشقانه می شود.

ادامه نوشته

نظریه های روانشناسی کارن هورنای

نظریة روان‌کاوی اجتماعی کارن هورنای بر این فرض استوار است که شرایط اجتماعی و فرهنگی، مخصوصاً تجربیات کودکی، عمدتاً مسئول شکل‌دهی شخصیت هستند. افرادی که نیازهای عشق و محبتشان در کودکی برآورده نشده‌ است، خصومت بنیادی نسبت به والدینشان پرورش می‌دهند و در نتیجه، از اضطراب بنیادی رنج می‌برند. افراد با اختیار کردن یکی از سه سبک اساسی برقرار کردن رابطه با دیگران، با اضطراب بنیادی مبارزه می‌کنند: حرکت به سوی مردم، حرکت علیه مردم، حرکت به دور از مردم. رفتار وسواسی افراد تعارض درون‌روانی بنیادی به وجود می‌آورد که ممکن است شکل خودانگارة آرمانی یا بیزاری از خود بگیرد. خودانگارة آرمانی ممکن است به صورت: جستجوی روان‌رنجور برای شهرت، ادعاهای روان‌رنجور، و غرور روان‌رنجور ابراز شود.

ادامه نوشته

عقده های روانی

عقدهٔ روانی ( Complex ) گروه یا مجموعه‌ای است از اندیشه‌ها و عقاید یا تکانه‌های مرتبط به هم، که دارای حالت هیجانی مشترکی هستند و تأثیر قوی و معمولاً ناهشیاری بر نگرش‌ها و رفتار بر جای می‌گذارند. اصطلاح "عقده" ، توسط کارل گوستاو یونگ ابداع شد تا محتوای ناهشیار شخصی را نشان بدهد. در باور عامه، عقده تقریباً دلالت بیمارگون خالص دارد و الزاماً با کاربرد آن در روان‌شناسی برابر نیست. عقده در روانشناسی به شکل و شیوه ای خاص و تکراری از تفکر و رفتار اشاره دارد. بنابراین تمامی اجزای روان ساختار عقده ای دارند.

ادامه نوشته

نظریه همجنس گرایی فروید

نظریه روانکاوی و تاثیر زمینه های روانی در گرایش به همجنس گرایی، بیشتر از دیگر نظریات، همجنس گرایی و علل آن را تبیین می کند. در این نظریه، ریشه اولیه همجنس گرایی به سال های اولیه زندگی بر می گردد، مثل فقدان نقش پدری موثر، تثبیت یا پس رفت در مرحله خود شیفتگی رشد، باخت در رقابت با برادران و خواهران. نظریه فروید درباره همجنس گرایی در زنان شامل حل نشدن غبطه احلیلی بوده و در مردان وقفه در رشد روانی- جنسی فرد و ترس از اختگی در مرحله پیش اودیپی دارد.

ادامه نوشته

نظریه رشد روانی - جنسی فروید

فروید معتقد بود که شخصیت در طی چند مرحله در طول دوران کودکی شکل می­‌گیرد؛ که در طی آن انرژی جستجوی لذت (لیبیدو) بر روی برخی مناطق خاص متمرکز می­‌شود. این نقاط، که نواحی اروتیک (erogenous) نامیده می‌­شوند، به قسمت‌­هایی از بدن گفته می­‌شود که به طور خاص، به تحریک حساس هستند. فروید ۵ مرحله­‌ی روانی جنسی را که به ترتیب سن رشدی، مراحل دهانی، مقعدی، فالیک (آلتی)، نهفته و تناسلی نامیده می‌شوند را معرفی می­‌کند. در هر مرحله، ناحیه­‌ی اروتیک متمرکز بر قسمتی است که در آن مرحله به عنوان منبع لذت معرفی می‌شود. فروید انرژی روانی جنسی یا همان لیبیدو را عامل و نیروی محرک پشت رفتار می‌دانست. او همچنین معتقد بود که بنیان اصلی شخصیت در ۵ سال ابتدایی زندگی فرد شکل می‌گیرد. در تئوری فروید اهمیت ۵ سال ابتدایی بیشتر از آنکه محدود به بازه­‌ی زمانی این سن باشد، مربوط به اهمیت تجارب اولیه است.

ادامه نوشته

نظریه رشک رحم کارن هورنای

رشک رحم ( womb envy ) نظریه ای روانکاوی است مبنی بر رشک مردان بر زنان به دلیل عملکرد بیولوژیک زنان ( بارداری ، زایمان و شیردهی ) است . رشک زهدان نشانگر حسادت مردان به نقش زنان در پرورش و زندگی است. کارن هورنای با این استدلال که مردان به خاطر توانایی زنان برای مادر شدن ، به آنها حسادت می کنند ( این نظریه در مقابل نظریه رشک آلت مردانه فروید گفته شده است ) را به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی مردان پیشنهاد کرد . کارن هورنای پیشنهاد کرد که احساس رشک زهدان در مردان قدرتمند تر از احساس رشک قضیب در زنان است، زیرا مردان نیاز بیشتری به کوچک انگاری زنان دارند تا زنان نسبت به مردان.

ادامه نوشته

نظریه رشک آلت مردانه فروید

رشک احلیل یا آلت یا قضیب ( Penis envy ) یک نظریه در روان‌کاوی فرویدی است مبنی بر این که دختربچه‌ها هنگامی که متوجه می‌شوند آلت مردی ندارند احساس رشک می‌کنند. به عبارتی رشک آلت یعنی اشتیاق مادینه برای تملک اندام جنسی نرینه . در اولین نسخه از رساله ای در باب نظریه ی سکسوالیته ، که تمرکز آن بر رشد سکسوالیته در جنس مذکر است ، هیچ اشاره ای به رشک آلت نشده است . اولین اشاره به آن در آثار فروید ، در مقاله ای با عنوان « درباره نظریات جنسی کودکان » (1980) است که علاقه ی دختر بچه به آلت پسر را مورد توجه قرار می دهد - علاقه ای که « تحت سلطه رشک در می آید زمانی که دختر اظهار می کند « ترجیح می داد پسر باشد » می دانیم این آرزوی او به منظور رفع چه کمبودی مطرح شده است .

ادامه نوشته

روانشناسی جنسی از منظر اندیشمندان مسلمان

قرآن درباره ی همه ی آدمیان می‌گوید: «خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید» (سوره نساء و سوره نحل و سوره روم). در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه‌ای پست تر از مایه ی مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه ی طفیلی و چپی داده‌اند و گفته‌اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضای طرف چپ او آفریده شده، اثر و خبری نیست. در میان دانشمندان مسلمان شاهد دو نوع دیدگاه متفاوت نسبت به زن هستیم : 1- نظریه های تحقیر آمیز : که بیشتر زن را عامل گناه ، شیطان کوچک ، وسوسه کننده ، اغواگر و ... می دانند . 2- نظریه های هم شان بینی زن و مرد : که بیشتر زن را مدبر خانه ، عامل تربیت فرزندان ، هم مسیر بودن هر دو جنسیت در رسیدن به سعادت و ... می دانند .

ادامه نوشته

سیر تحول مطالعه تفاوت های جنسیتی

در تاریخ، ادبیات، اسطوره ها و نظریات بسیاری از اندیشمندان فلسفی و... به وضوح می توان درک کرد که قضاوت ها درباره جایگاه و منزلت زنان و همچنین، نقش آنان در زندگی اجتماعی، مملو از برداشت ها و استدلال های متفاوت بوده است. فلاسفه چه تفاوتی میان زن و مرد قائل بوده اند که در گستره تاریخ، زنان را فرودست تر از مردان معرفی کرده اند؟ برای نمونه، ارسطو (۳۴۸- ۳۲۲ قبل از میلاد) معتقد بود که زنان نمی توانند موجودی کاملا منطقی باشند همچنین، وی بر این باور بود که زنان حسودتر از مردان هستند و بیشتر از آنها دروغ می گویند (استفن سون، ۲۰۰۰). فیلسوفان جدیدتر نیز تقریبا چارچوب مشابهی را پذیرفته اند. ژان ژاک روسو (۱۷۱۲-۱۷۷۸م) معتقد بود که کار زنان فراهم کردن آسایش مردان و مفید بودن برای آنان است.

ادامه نوشته

روان بنه های شناختی زن و مرد

روان بنه ها معمولا در اثر تجربه ها و تعبیر و تفسیرهایی که درباره یک موضوع ایجاد می شود به وجود می آیند (پیازه، ۱۳۶۷). هرماستین و مارکک (۱۹۸۸) از دو نوع سوگیری سخن به میان آورده اند؛ سوگیری آلفا که براساس آن زن و مرد دو موجود مجزا هستند و این سوگیری باعث می شود که افراد نقاط مشترک زن و مرد را نادیده گیرند و معمولا افکار کلیشه ای مردانه را ترویج دهند و شاید همین مضمون باشد که هاید (۲۰۱۳) از مردان به عنوان هنجار یاد می کند که در سراسر تاریخ مردان هنجار و زنان به عنوان شیطان و فریبکار معرفی شده اند.

ادامه نوشته