نظریه خواب جان آلن هابسون
جان آلن هابسون ( Allan Hobson ) می گوید مشخصۀ رؤیا دیدن تصویرسازی دیداری ( همانند توهم ) ، بی ثباتی زمان و مکان شخص ( شبیه به گم گشتگی ) و ناتوانی در یادآوری ( شبیه به یادزدودگی ) است .
از این رو رؤیا شبیه روان آشفتگی ( Delirium ) است. رؤیاها را دارای کارکرد حل مسئله نیز دانسته اند ؛ اما به این نظریه در زمینه های روش شناختی انتقاد شده است. علاوه بر این محتوای رؤیاها به تناسب فرهنگ، جنسیت و شخصیت خواب بیننده تفاوت می کند که نشان می دهد رؤیاها نوعی معنای روانشناختی دارند .
آلن هابسن در این زمینه تحقیق میکند و مدعی است که به طور تقریبی 95 درصد رویاها به سرعت پس از بیداری فراموش میشوند. چرا به خاطر سپردن رویاها تا این حد دشوار است؟ بر اساس یک نظریه، تغییرات مغزی که در حین خواب رخ میدهند روند پردازش و ذخیرهسازی اطلاعات را که در شکلگیری خاطره نقش اساسی دارد، تحت پوشش قرار نمیدهد. اسکنهای مغزی که از افراد در خواب به عمل آمدهاند، این طور نشان میدهند که نواحی قدامی (جلویی) مغز که در شکل گیری خاطرات نقش کلیدی دارند، در مرحله، آر.ای.ام که همان مرحله رخداد رویاست، غیرفعال هستند.
بر اساس نظریۀ فعالسازی - سنتز ( Activation-synthesis hypothesis ) ، رؤیا نوعی محصول فرعی فعالیت های مغزی است. شکل جدیدتر این نظریه، در سال 1977 توسط هابسون و مک کارلی ارائه شد.
بر اساس این دیدگاه، خواب دیدن عبارت است از تلاش نافرجام ناحیۀ پیشانی قشر مخ، برای یافتن معنایی موهوم که در پس شلیک های تصادفی پل مغزی وجود دارد؛ بنابراین فرضیۀ دویدن در رؤیا، بيان كنندۀ تلاش مغز برای کنار آمدن با شلیک نورون های حرکتی مربوط به اندام ها است، همچنين هیجانات عاطفی نيز برداشت خاص مغز از تحریکات خود به خودی دستگاه لیمبیک مي باشد.
بر این اساس، تغییر جهت های ناگهانی که در داستان های رؤیا مشاهده می شود، برخلاف نظریۀ فروید به فرایند سانسور انگیزه های سرکوب شده مربوط نیست، بلکه فقط به تغییرات تصادفی درون دستگاه عصبی مربوط می شود .
این نظریه توسط افرادی که داستان رؤیاها را معني دارتر از شلیک تصادفی نورون ها می دانند، مورد انتقاد قرار گرفته است.علاوه بر این تفاوت های وابسته به شخصیت در مضمون رؤیاها و ساختاربندی پیچیدۀ داستان در این نگرش، غیرقابل توجیه جلوه می کنند .
این نظریه مبتنی بر این است که رویاها رخدادهای تصادفی ای می باشند> که با فعالیت شدید نورونهای مغز ایجاد می شوند. قسمتی از ساقه مغز موسوم به پل مغزی PONS در هنگام مرحله رم REM خواب کماکان به فعالیت خود ادامه داده و تولید تحریکات تصادفی Random می کند. این فعالیت های شدید سیگنال هایی را به سیستم حرکتی بدن ارسال می کند، اما از آنجایی که در حین مرحله رویابینی، یعنی مرحله REM تمام بدن فلج است، مغز با یک پارادوکس روبرو می شود.
به همین خاطر مغز برای اینکه بتواند چیزی که تجربه می کند را توجیه عقلی کند، یک حکایت و داستان که از محتویات سیستم حافظه اقتباس کرده را بطور تصادفی خلق می کند.رویاها در ناحیه مغز قدامی Forebrain یا پیشامغز Prosencephalon تولید می شوند، آن هم بصورت تصادفی و بدون هدف، به همین خاطر است که مضمون رویاها ناگهان تغییر میکند و یا رویاها معمولاً فاقد انسجام می باشند.
بنابر نظریه سنتز - برانگیختگی رویاها صرفاً مکانیسم های بیولوژیکی بی معنی و بدون کارکرد می باشند. به عنوان مثال تحریکات تصادفی ممکن است مشابه آنهایی باشد که حین دویدن ایجاد می شوند. بنابراین ذهن رویابین آن تحریکات را به شکل رویای دویدن تفسیر و خلق می کند.چنانچه در طی روز رویابین از مشاهده یک گربه غافل گیر شده باشد، مغز از آن حافظه نیز استفاده کرده و ایجاد رویایی می کند بدین مضمون: رویابین توسط یک شیر تعقیب می شود.
نظریه هابسن اعلام می کند که ریشه رؤیا دیدن، فعال سازی اتفاقیRandom Activation نواحی مربوط به ساقه مغز، پل ها و نواحی مغز میانی است که توسط قشر مغز Cortex ، این فعال سازی ها هماهنگ می شود.
این نظریه می گوید سیستم فعال سازی، ترکیب هرگونه اساس انگیزشی را رد می کند. به همین ترتیب، نظریه شناختی هم محتوای نمادین رؤیا را به نفع محتوای به یاد مانده هشیار از تأکید خارج می کند.نظریه کارکرد حافظه و یادگیری رویااز منظر عصب شناسی Neurology ، رویاها با برانگیختگی های حافظه بلند مدت Excitations of Long-Term Memory همراه می باشند.کارکرد خواب پردازش، رمزگذاری و انتقال داده ها از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت است.
در مرحله غیررِم NREM، پردازش حافظه هوشیار (اظهاری) و در مرحله رِم REM پردازش حافظه های ناخودآگاه (روندی) انجام می گیرد. در طی روز نیز یک کارکرد اجرایی، حافظه بلند مدت را از حیث سازگاری و همسانی با واقعیت Reality Checking وارسی می کند.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .