گرایش جنسی
گرایش جنسی یا جهتگیری جنسی ( sexual orientation ) الگوی پایداری از تمایل جنسی و عاطفی یا عشق (و یا هر دو) است که شخص نسبت به افرادی از جنس مخالف، همجنس، هر دو جنس، یا بیش از یک جنس از خود نشان میدهد. گرایش جنسی دربرگیرنده کشش عاطفی ، علایق و امیال درونی است .
تاکنون بهطور قطعی هیچ عامل تعیینکننده و منحصربهفردی که در تعیین گرایشهای جنسی نقش داشتهباشد، شناخته نشدهاست. مطالعات گوناگونی که در این زمینه انجام شدهاند به عوامل متفاوت و گاه متناقض بایکدیگر، اشاره میکنند؛ اما دانشمندان فرض میکنند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، هورمونی و اجتماعی در تعیین گرایش جنسی افراد نقش دارد.
دانشمندان دقیقاً نمیدانند چه چیزی گرایش جنسی را شکل میدهد اما حدس میزنند که از تعامل پیچیدهٔ عوامل ژنتیکی، هورمونی و محیطی به وجود میآید. و باور دارند گرایش جنسی یک انتخاب نیست. گرچه تاکنون هیچ نظریهای پیرامون علت گرایش جنسی مورد تأیید همگانی قرار نگرفتهاست، دانشمندان طرفدار نظریههای زیستی اند. شواهد بیشتری مبنی بر منشأ زیستی گرایش جنسی وجود دارد تا اجتماعی، مخصوصاً در مردان.
گرایشهای جنسی طبق تعریف اکثراً از دو بخش تشکیل مییابند: یک جزء روانی (مانند سمت و سوی تمایل شهوانی شخص به فرد یا افرادی از جنسیتی مشخص) و یک جزء رفتاری (مانند انجام عمل جنسی با فرد یا افرادی از جنسیتی مشخص). از دیگر عوامل مهم تعیینکننده، میتوان به تعریف و شناخت فرد از گرایش جنسی خود یا به اصطلاح هویت جنسی او اشاره کرد.
مفاهیم هویت جنسی و رفتار جنسی رابطهٔ نزدیکی با گرایش جنسی دارند ولی از یکدیگر متمایزند. گرایش جنسی دربرگیرندهٔ خیالپردازیها، علایق، و امیال درونی است. هویت جنسی به معنای تصوری است که شخص از خود و گرایش جنسیاش دارد و خود را آنگونه میپندارد. رفتار جنسی به این معناست که شخص علیرغم گرایش یا هویت جنسیاش در عمل با چه شخص یا اشخاصی رابطهٔ جنسی برقرار میکند.
رفتار جنسی اشخاص همیشه مطابق با گرایش جنسی آنها نیست. افرادی که گرایش جنسی همجنسگرایانه دارند ولی هویت جنسی خود را اینگونه تعریف نکردهاند (خود را همجنسگرا نمیدانند) به اصطلاح همجنسگرای پستو نامیده میشوند. این اصطلاح بیش از اینکه حاکی از گرایش جنسی باشد، نمایانگر جنبهای فرهنگی و یک مرحلهٔگذار در جوامعی محسوب میشود که به آرامی در حال مواجهه و پذیرش اقلیتهای جنسی هستند. در مطالعات مربوط به گرایشهای جنسی، هنگامی که بحث بر سر میزان هماهنگی تمایل جنسی، رفتار جنسی، و هویت جنسی یک فرد با هم باشد معمولاً از عبارت سازگار یا ناسازگار استفاده میشود. به عنوان مثال، در مورد زنی که تمایل جنسی به زنان دیگر دارد ولی خود را همجنسگرا نمیداند و تنها با جنس مخالف رابطهٔ جنسی برقرار میکند، میتوان گفت که بین گرایش جنسی او (که همجنسگرایانه است) و هویت جنسی و رفتار جنسیاش (که دگرجنسگرایانه است) ناسازگاری وجود دارد.
در بیشتر جوامع تنها یک تمایل جنسی مورد پذیرش عموم بوده و سایرین به دلیل تعارض با ارزشهای جامعه در خفا به سر میبرند. همین پنهانکاری آسیبهای روحی و روانی زیادی را برای این افراد و در نتیجه جامعه به بار میآورد.
انواع گرایشات جنسی
در بیشتر کشورها گرایش به جنس مخالف و همجنسگرایی شناخته شدهترین نوع گرایشات جنسی هستند؛ در حالی که گرایشات جنسی متعدد و گوناگونی در دنیا وجود دارند. نکته مهم این است که گرایش های جنسی با انحرافات جنسی تفاوت دارد و نباید بدون نشانه های کافی آن را اختلال برشمرد. با افزایش اطلاعات نسبت به انواع گرایشات جنسی، میتوانید در مورد گرایش جنسی خود اطلاعات بیشتری به دست آورید. این اطلاعات به شما کمک میکند تا در صورت تشخیص هرنوع مشکل از جمله ملال جنسیتی و یا دیگر کژکاری های جنسی و اختلالات جنسی خود هرچه زودتر برای رفع آن اقدام کنید. مراجعه به روانشناس و دریافت مشاوره جنسی در این زمینه کمک بسیاری به شما خواهد کرد.
1- همجنسگرایی (Homosexual)
شما احتمالاً درباره گرایش همجنس گرایی شنیدهاید. همجنس گرایی به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد فقط به افراد همجنس خود علاقه دارد. این نوع گرایش میتواند ناشی از مشکلات جنسی و هورمونی باشد درحالیکه برخی افراد نیز هستند که بدون اینکه مشکل فیزیولوژیکی خاصی داشته باشد در سطح روانی احساس میکنند که به جنس مخالف خود تمایلی ندارند و گرایش جنسی آنها تنها به سمت جنس موافق است. این مسئله معمولا هنگامی که افراد در زندگی مشترک قرار میگیرند آسیبهای فراوانی را به وجود میآورد و به طلاق میان زوجین نیز منجر میگردد.
فرد همجنسپذیر حداقل رابطهی جنسی با همجنس خود را دارد و تمایل بیشتری به داشتن رابطه با جنس مخالف دارد. لذا در مقایسه با فرد دوجنسگرا (bisexual)، شخص همجنسپذیر کمی بیشتر به سمت جنس مقابل تمایل نشان میدهد.
همجنسگرایی تمایل عاشقانه، گرایش عاطفی، کشش جنسی یا رفتار جنسی فردی با همجنس خود است. زن همجنسگرا را لزبین (Lesbian) و مرد همجنسگرا را گی (Gay) میگویند. اصطلاح گی که از سال ۱۹۲۰ مورد استفاده قرار گرفته گاهی اشاره به همجنسگرایان زن هم دارد.
2- دگرجنسگرایی (Heterosexual)
دگر جنسگرایی گرایشی رایج در بین اکثر افراد است و به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد فقط به جنس مخالف خود تمایلات جنسی دارد. این گرایش طبیعیترین نوع گرایش های جنسی محسوب میشود که در جامعه ایران نیز بسیار رواج دارد.
فرد دگرجنسپذیر تمایل بیشتری به همجنسان خود دارد، اما روابط دگرجنسگرایانه (heterosexual) را از طیف گرایشات خود حذف نمیکند و ممکن است گاهی بخواهد چنین روابطی را نیز تجربه کند.
3- هر دو جنسگرایی (Bisexual)
افرادی که گرایش جنسی آنها تحت عنوان دو جنس گرایی یا بایسکشوال مشخص میشوند، تمایلات جنسیشان تنها به یک جنس محدود نیست. آنها هم با زنان و هم با مردان میتوانند رابطه جنسی برقرار کنند. البته معنی این موضوع این نیست که آنها علاقمند هستند با هرکسی که میبینند ارتباط برقرار کنند. این حالت ممکن است در حدود سن 20 تا 25 سال شدت بیشتری به خود بگیرد اما بعد از آن فرد به مرور دگر جنس گرا خواهد شد. گاهی دختران بر اثر آسیبهایی که در رابطه خود با جنس مخالف متحمل میشوند روابط عاطفی خود را به سمت جنس موافق سوق میدهند.
دوجنسگرایی به افرادی اشاره میکند که به بیش از یک جنسیت گرایش جنسی و عاطفی دارند. این اصطلاح چتری میتواند شامل چندجنسگرایی و همهجنسگرایی هم شود.
فرد بایسکشوال به هر دو جنس مرد و زن تمایل دارد. این کلمه به نسبت کلمهای قدیمی است چراکه وجود طیف جنسیتی را در مفهوم خود نهفته ندارد و جنس را چیزی بین زن و مرد نمیداند بلکه آن را صرفاً زن یا مرد میشمارد.
4- هر جنسگرایی (Pansexual)
افراد هر جنس گرا تنها به دنبال کیفیت رابطه جنسی هستند، آنها به رابطه جنسی با هر نوع جنسیت و هر نوع گرایشی تمایل دارند. یعنی آنها فقط به رضایت جنسی اهمیت میدهند و مسائلی مانند جنسیت، مسائل عاطفی، اندام تناسلی و ... برای آنها مهم نیست. البته این مورد نیز مانند مورد قبل به معنای تمایل جنسی نسبت به همه کس نیست.
همهجنسگرایی کشش جنسی و عاطفی نسبت به افراد بدون در نظر گرفتن جنسیت یا هویت جنسیتی آنها است.
شخص پنسکشوال به همهی جنسها (از جمله جنس بیولوژیکی، جنسیت و هویت جنسیتی) تمایل دارد. چنین شخصی خود را نسبت به هر نوع تجربهی جنسی و جنسیتی باز میداند.
5- هیچ جنسگرایی یا بی میلی جنسی (Asexual)
هیچ جنس گراها افرادی هستند که هیچ نوع گرایش جنسی را کلاً تجربه نمیکنند. در حالی که قابلیت برقراری روابط سالم را دارند.
بیمیل کسی است که گرایش جنسی به دیگران ندارد. این الزاما به معنی فقدان گرایش رمانتیک نسبت به افراد نیست بلکه صرفاً به گرایش جنسی فرد مربوط بوده و بیانگر شخصی است که تمایلی به داشتن سکس ندارد. همچنین، شخص بیمیل ممکن است صرفاً جذب زیبایی شخص دیگری بشود ولی همچنان تمایلی به داشتن رابطهی رمانتیک و همآمیزی با آن فرد نداشته باشد.
6- گرایش جنسی نسبت به خود (Autosexual)
افراد خودجنسگرا (اتوسکچوال) کسانی هستند که داشتن رابطه جنسی با خود را نسبت به هر نوع رابطه دیگری ترجیح میدهند. اگر همه آنچه که شما از سکس میخواهید از طریق خودارضایی برآورده میشود در حالی که روابط دیگر برای شما اصلاً ارضا کننده نیست شما خودجنسگرا هستید.
البته این گرایش جنسی میتواند تحت تأثیر داشتن خود ارضایی زیاد به وجود بیاید و باعث شود که فرد نتواند از سایر روابط به جز از طریق خودارضایی لذت ببرد. در این جور مواقع لازم است که ابتدا به درمان خودارضایی در فرد توجه شود چراکه این مسئله اختلالات و مشکلات جنسی متفاوتی را برای فرد به وجود میآورد و تاثیرات خود را بر جنبههای مختلف زندگی او میگذارد.
7. ترنسکشوال (Transsexual)
ترنسکشوال با نامهای دیگری از جمله تراجنسی و ملال جنسیتی نیز شناخته میشود. ملال جنسی شامل یک تعارض در جنسیت فیزیکی فرد با جنسیتی که از خود شناسایی میکند، میباشد. افراد مبتلا از هویتی که با بدن آنها برایشان تعریف شده ناراضی هستند و حتی از نظر روانشناختی نیز خود را در گروه مخالف در نظر میگیرند. همچنین انتظار نقشهایی که از جنسیت مورد نظر داریم میتواند آنها را با ناراحتی رو به رو کند.
ترنسکشوال گرایش جنسی نیست، هویت جنسیتی است. یک فرد ترنس میتواند دگرجنسگرا، همجنسگرا، دوجنسگرا، همهجنسگرا، چندجنسگرا یا بیجنسگرا باشد.
جنسیت غیردودویی
جنسیت غیردودویی که معمولاً نان باینری گفته میشود، افرادی هستند که هویت جنسیتی خود را منحصراً مرد یا زن نمیدانند؛ ویژگیهایی که این افراد در توصیف هویت جنسیتی خود به کار میبرند با دستهبندی رایج دوگانه جنسیت مردانه و زنانه مطابقت ندارد. چون افراد غیردودویی با جنسیتی متفاوت از جنسیت انتسابی زمان تولد، خود را هویتیابی میکنند، میتوانند زیر چتر تراجنسیتی قرار بگیرند.
افراد غیردودویی ممکن است ویژگیهای هویتی خود را بین دو یا چند جنسیت ببینند (دوجنسیتی یا چندجنسیتی) یا فاقد جنسیت باشند (بیجنسیتی). هویت جنسیتی بعضی از افراد کوییر بین چند جنسیت در نوسان است (جنسیت سیال) حتی ممکن است فرد غیردودویی هویت جنسیتیاش را برچسب نزند (جنسیت سوم)
علل تفاوت گرایش بین افراد
دلایل شکلگیری انواع مختلف گرایش جنسی هنوز بهطور دقیق شناسایی نشدهاست. تا به امروز، تحقیقات فراوانی برای برآورد تأثیر ژنتیک، فعالیتهای هورمونی، روندهای رشد و نمو، و تأثیرهای اجتماعی و فرهنگی بر روی گرایش جنسی انجام شدهاست و بسیاری را به این نتیجه رساندهاست که عوامل زیستشناختی و محیطی نقشی پیچیده در شکلگیری آن بازی میکنند. در گذشته تصور میشد همجنسگرایی نتیجهٔ رشد ناقص روانی ناشی از تجربیات دوران کودکی و روابط آشفته (مانند سوءاستفادهٔ جنسی در زمان کودکی) است ولی اکنون ثابت شدهاست که چنین تصوری بر پایهٔ اطلاعات غلط و تبعیضآمیز شکل گرفته بود.
بسیاری از جوامع معتقدند که گرایشات جنسی تنها یک انتخاب شخصی است و ارتباط زیادی به عوامل زیستی و جسمانی ندارد. در همه گرایشات جنسی بازهم عملکرد جنسی طبیعی زنان و مردان در نظر گرفته میشود. با این حال متخصصان یکسری احتمالات را در مورد انواع گرایش های جنسی مطرح میکنند که شامل موارد زیر است:
- زیست شناسی : تحقیقات عوامل زیستشناختی مختلفی را در ارتباط با شکلگیری گرایشهای جنسی شناسایی کردهاست که از آنها میتوان به ژنها، هورمونهای زمان بارداری، و ساختار مغز اشاره کرد. هیچ تکعاملی به عنوان تنها علت تنظیمکنندهٔ گرایش جنسی شناسایی نشدهاست و تحقیق در این زمینه همچنان ادامه دارد.
هر چند عمدهٔ محققان معتقدند که عامل ایجاد گرایشهای جنسی نه یک مورد بلکه ترکیبی از اثرات ژنتیکی، هورمونی، و محیطی است، مدلهای زیستشناختی که در برگیرندهٔ تأثیرات متقابل ژنتیک و محیط ابتدایی رحم در شکلگیری گرایش جنسی هستند در محافل علمی مقبولیت بیشتری دارند.
دانشمندان معتقدند که نوع گرایش جنسی اختیاری نیست و بعضی نیز معتقدند که در زمان جنینی تعیین میشود. این بدان معناست که هیچ شخصی انتخاب نمیکند همجنسگرا، دگرجنسگرا، دوجنسگرا یا بیجنسگرا باشد. هر چند تحقیقات علمی تاکنون از یافتن مدل زیستشناسانهٔ کاملی برای توضیح سببشناسی و روند شکلگیری گرایشهای جنسی موفق نبودهاست، با این حال مطالعات علمی تفاوتهای آماری معناداری در خصوصیات زیستشناختی بین همجنسگرایان و دگرجنسگرایان یافتهاند و ممکن است علت شکلگیری این تفاوتها و علت ایجاد گرایشهای جنسی یکسان باشد.
- تأثیرات ژنتیک : بسیاری از متخصصان حوزه بهداشت روان معتقدند که جهتگیری جنسی یک فرد قبل از تولد توسط ژنها در یک DNA فرد یا توسط اپی ژنتیک تعیین میشود.
تحقیقات نشان دادهاست که ژنتیک بر شکلگیری گرایش جنسی افراد نقش دارد. مدارک فراوانی دال بر پایهٔ ژنتیکی همجنسگرایی خصوصاً در میان مردان وجود دارد که از طریق مطالعه بر روی دوقلوها به دست آمدهاست هر چند تفسیر دقیق این نتایج به علت ایرادهایی در طراحی آزمایش تحقیقات موجود، چندان امکانپذیر نیست.
در گذشته این نقش بسیار پررنگتر تصور میشد ولی مطالعات کنونی نقش آن را کمتر از گذشته و در حدی متوسط نشان میدهند. علیرغم تلاشهای فراوان، هیچ ژنی که به تنهایی و مستقیماً بر گرایش جنسی تأثیرگذار باشد شناسایی نشدهاست.
- تأثیرات ترتیب تولد: تحقیقات نشان میدهند احتمال همجنسگرا بودن مردانی که مادرانشان پیش از آنها پسران فراوانی به دنیا آوردهاند بسیار بیشتر است.
مطالعات جدید نشان دادهاند که احتمال همجنسگرا بودن مردانی که مادرانشان پیش از آنها پسران فراوانی به دنیا آوردهاند بسیار بیشتر است. در صورتی که مرد مزبور چپ دست باشد، این اثر خنثی میگردد.
این تأثیر که به عنوان ترتیب تولد برادران (FBO) شناخته میشود، یکی از قطعیترین یافتهها در این زمینه است و پشتوانهٔ محکمی از شواهد و مدارک فراوان دارد، ولی هنوز مکانیسم جنینی دقیق این تأثیر شناسایی نشدهاست. با این وجود، تحقیقات پیشنهاد میدهند که خاستگاه این تأثیر ممکن است ایمونولوژیک باشد. به عبارت دیگر، سیستم ایمنی مادر باردار به مادهای که در تمایز مذکرسازی جنین ضروری است واکنش نشان دهد و این واکنش پس از بارداری هر پسر جدید افزایش مییابد. تصور میشود که تمایز جنین مذکری که بعد به دنیا خواهد آمد در نتیجهٔ این تأثیرات ایمونولوژیک تغییر خواهد یافت. این روند که به عنوان فرضیهٔ ایمنسازی مادرانه (MIH) شناخته میشود، هنگامی آغاز میگردد که یاختههایی از جنین مذکر طی بارداری یا هنگام زایمان، وارد جریان خون مادر شوند. این پروتئینها که در ارتباط با کروموزوم Y جنین تولید شدهاند، به علت مؤنث بودن مادر، برای سیستم ایمنی او آشنایی ندارند و این سبب میگردد که پادتنهایی در بدن مادر ایجاد شود که از سد جفت عبور کرده و وارد جنین نیز میشوند. در ادامه، این پادتنهای ضد مذکر از سد خونی مغزی عبور کرده و وارد مغز جنین در حال رشد میشوند و ساختارهای جنسی دوگانهٔ مغز که در گرایش جنسی تأثیر دارند را تغییر میدهند و سبب میشوند که پسر مزبور بیش از جنس مخالف به مردان تمایل جنسی داشته باشد.
- تأثیرات هورمونی: بسیاری از تحقیقات نشان میدهند قرار گرفتن جنین در برابر برخی از هورمونها، جنسیت و گرایش جنسی او را پس از تولد تا حد زیادی تعیین خواهد کرد.
نظریهٔ هورمونی جنسیت بیان میکند که همانطور که قرار گرفتن جنین در معرض بعضی هورمونها موجب تمایز جنسیاش میشود، هورمونها همچنین بر گرایش جنسیای که جنین بعد از تولد و در دوران بزرگسالی از خود نشان میدهد نیز اثرگذارند. هورمونهای جنینی را میتوان به عنوان عامل اصلی تأثیر بر گرایش جنسی بزرگسالان یا عامل مشترکی که با ژنها و شرایط محیطی و اجتماعی برهمکنش دارد در نظر گرفت.
از آنجا که جنینهای مؤنث دو کروموزوم ایکس و جنینهای مذکر یک جفت کروموزوم XY دارند، بنابراین کروموزوم Y مسئول است که تمایزهای مربوط به مذکر شدن را در جنینی که تمایزهای جنس مؤنث هنوز در آن ناقص است ایجاد نماید. روند مذکر شدن از طریق هورمونهای آندروژنی، خصوصاً تستوسترون و دیهیدروتستوسترون (DHT) انجام میشود. بیضههای تازه شکل گرفته در جنین، مسئول ترشح آندروژنهایی هستند که در ایجاد تمایز جنسی جنین در حال رشد (که شامل تأثیر بر مغز جنین نیز میشود) همکاری میکنند. این منجر به تمایز جنسی بین مذکرها و مؤنثها میشود. این واقعیت سبب شدهاست که دانشمندان در آزمایشهایی با روشهای مختلف پستانداران را طی مراحل جنینی و ابتدای حیات، در معرض سطوح تغییریافتهٔ آندروژن قرار دهند تا نتیجهٔ آن را بررسی نمایند.
شایان ذکر است که هورمونهای جنسی پس از مرحلهٔ جنینی تأثیری در گرایش جنسی افراد ندارند و پس از تولد، غلظت هورمونهای جنسی اشخاصی که گرایشهای جنسی مختلف دارند یکسان است.
سیالیت جنسی
سیالیت جنسی به تغییر یا تغییراتی در میل جنسی یا هویت جنسی شخص گفته میشود. این مطلب که آیا میل جنسی در طول زندگی شخص پایدار است یا سیّالیت و تغییرپذیری دارد، امری است که به شدت مورد بحث قرار گرفتهاست. اتفاق آرا بین بیش تر دانشمندان بر آن است که گرایش جنسی، برخلاف هویت جنسی، تابع اختیار یا انتخاب خود فرد نیست.
تمایز بین گرایش جنسی و هویت جنسی امر مهمی است که عدم توجه به آن میتواند منجر به این تصور گردد که ممکن است گرایش جنسی تغییرپذیر باشد. هر چند بیش تر دانشمندان بهطور کلی معتقدند گرایش جنسی معمولاً پایدار و تغییرناپذیر است، ولی هویت جنسی یک شخص (یعنی تصوری که نسبت به گرایش جنسی خود دارد) ممکن است طی زندگی او دچار تحول گردد و در راستا یا برخلاف جنسیت زیستشناختی، رفتار جنسی، یا گرایش جنسی واقعی او باشد.
بعضی مراجع پزشکی اعلام کردهاند که برای بعضی اشخاص گرایش جنسی امری ذاتی، پیوسته یا ثابت در طول زندگی است، برای بعضی دیگر سیّال بوده و طی زمان تغییر میکند، اما انجمن روانشناسی آمریکا اعلام میدارد که باید بین گرایش جنسی (جاذبهای درونی) و هویت جنسی (که ممکن است در هر مقطعی در زندگی فرد دستخوش تغییر شود) تمایز قایل شد. به عنوان مثال، بسیاری از کسانی که گرایش جنسی به همجنس دارند پیش از روند آشکارسازی علایق همجنسگرایانهٔ خود را انکار میکنند و سعی بر این دارند که وارد روابط دگرجنسگرایانه شوند. در صورتی که این افراد تمایلات همجنسگرایانهٔ خود را بپذیرند، ممکن است پس از روند آشکارسازی به نظر بیاید که گرایش جنسی آنها تغییر یافتهاست در حالی که در واقع هویت جنسی آنها دچار تغییر شدهاست.
آشکارسازی جنسیت
آشکارسازی که در اصطلاح انگلیسی برونآیی از پستو/گنجه نیز گفته میشود ( Coming out of closet ) یک اصطلاح برای علنی کردن همجنسگرایی زنانه، همجنسگرایی مردانه، دوجنسگرایی و تراجنسیتی (دگرباشی) است. به عبارتی دیگر، به کسی که دگرباشی جنسی خود را مخفی میکند دگرباشِ در پستو و هنگامی که گرایش یا هویت جنسیتی خود را علنی کند دگرباش آشکار (Out) میگویند.
بسیاری از کسانی که گرایش جنسی به همجنس دارند پیش از روند آشکارسازی علایق همجنسگرایانهٔ خود را انکار میکنند و سعی بر این دارند که وارد روابط دگرجنسگرایانه شوند. در صورتی که این افراد تمایلات همجنسگرایانهٔ خود را بپذیرند، ممکن است پس از روند آشکارسازی به نظر بیاید که گرایش جنسی آنها تغییر یافتهاست در حالی که در واقع هویت جنسی آنها دچار تغییر شدهاست.
اندازه گیری جنسیت
حداقل از اواخر قرن نوزدهم در اروپا، چنین گمانهزنی میشد که واکنشهای جنسی انسان بیش از آن که قابل جداسازی در چند دستهٔ جداگانه باشند، بیشتر شبیه یک طبف به هم پیوسته هستند.
1- مقیاس هیرشفلد
سکسشناس برلینی، ماگنوس هیرشفلد ( Magnus Hirschfeld ) در سال ۱۸۹۶ طرحی منتشر کرد که قدرت میل جنسی یک فرد را در دو شاخص مستقل ۱۰ درجهای، یکی A (درجهٔ همجنسگرایی) و دیگری B (درجهٔ دگرجنسگرایی) اندازهگیری میکرد.
یک شخص دگرجنسگرا ممکن بود A0 و B5، یک همجنسگرا A5 و B0، یک بیجنسگرا A0 و B0، و کسی که تمایل قدرتمندی به هر دو جنس دارد میتوانست A9 و B9 باشد.
2- مقیاس کینزی
مقیاس کینزی، که مقیاس سنجش دگرجنسگرایی-همجنسگرایی نیز نامیده میشود، اولین بار در سال ۱۹۴۸ در کتاب رفتار جنسی در انسان مذکر نوشتهٔ آلفرد کینزی، واردل پومروی، و کلاید مارتین منتشر شد و سپس در رفتار جنسی در انسان مؤنث (۱۹۵۳) نیز بهکار رفت. در آن زمان تصور عام بر آن بود که مردم یا دگرجنسگرا یا همجنسگرا هستند و این دو مشخصه در دنیای جنسیت با هم ضدیت دارند، و مقیاس کینزی برای مبارزه با این تصور شکل گرفت.
کینزی و همکاران، با در نظر گرفتن اینکه قسمت بزرگی از جامعه بهطور کامل دگرجنسگرا یا همجنسگرا نیستند و اشخاص میتوانند رفتارها و واکنشهای روانی همجنسگرایانه و دگرجنسگرایانه را همراه با هم و بهطور مشترک تجربه کنند، اعلام کرد: مردان به دو دستهٔ کاملاً جدای دگرجنسگرا و همجنسگرا تقسیم نمیشوند. دنیا به دو دستهٔ گوسفندان و بزها تقسیم نمیشود. همهچیز سیاه و همهچیز سفید نیست… جهان موجودات زنده در تمام جنبههای خود طیفی پیوستهاست. هر چه زودتر به این نکته در مورد رفتارهای جنسی انسان پی ببریم، رسیدن به درک صحیحی از واقعیتهای مربوط به جنسیت نیز برایمان سادهتر خواهد شد. (کینزی و همکاران. ۱۹۴۸، صفحه 639)
مقیاس کینزی بر اساس میزان نسبی واکنشهای روانی یا تجربیات دگرجنسگرایانه یا همجنسگرایانه در هر زمان مشخص از گذشتهٔ فرد، نوعی طبقهبندی از گرایشهای جنسی ارائه میدهد. عملکرد این الگوی طبقهبندی اینگونه است که افرادی که در دستهٔ خاصی قرار میگیرند، سوابق یکسانی از مؤلفههای دگرجنسگرایانه و همجنسگرایانه در گذشتهٔ خود نشان میدهند. محل قرارگیری بر روی مقیاس، بیش از اینکه مقدار حقیقی تجربیات آشکار یا واکنشهای روانی باشد، نسبت دگرجنسگرایی به همجنسگرایی در پیشینهٔ فرد است. یک شخص میتواند بر اساس تعاریف زیر در هر کدام از نقطههای مقیاس قرار گیرد:
| درجهبندی | توضیح |
|---|---|
| ۰ | دگرجنسگرای انحصاری. شخص هیچ تماس فیزیکی که منجر به برانگیختگی جنسی یا ارگاسم شود با همجنس خود برقرار نمیکند، و هیچ واکنش روانی به اشخاص همجنس خود نشان نمیدهد. |
| ۱ | دگرجنسگرای غالب/همجنسگرای نادر. شخص به ندرت تماس همجنسگرایانهای که شامل واکنشهای فیزیکی یا روانی شود برقرار میکند، یا واکنش روانی یا واکنشهای روانی نادری بدون برقراری تماس فیزیکی در او رخ میدهد. |
| ۲ | دگرجنسگرای غالب و گاهی همجنسگرا. تجربیات همجنسگرایانهٔ شخص بیشتر از اتفاقاتی نادر است و/یا شخص بهطور نسبتاً قطعی به محرکهای همجنسگرایانه واکنش نشان میدهد. |
| ۳ | بهطور مساوی دگرجنسگرا و همجنسگرا. شخص در تجربیات یا واکنشهای روانیاش به مقدار مساوی دگرجنسگرا و همجنسگرا است. |
| ۴ | همجنسگرای غالب و گاهی دگرجنسگرا. شخص فعالیتها و/یا واکنشهای روانی همجنسگرایانهٔ واضح دارد و در عینحال فعالیتهای دگرجنسگرایانهای نیز بهطور نسبی برقرار میکند و/یا بهطور نسبتاً قطعی به محرکهای دگرجنسگرایانه واکنش نشان میدهد. |
| ۵ | همجنسگرای غالب/دگرجنسگرای نادر. شخص در فعالیتها یا واکنشهایش تقریباً بهطور کامل همجنسگراست. |
| ۶ | همجنسگرای انحصاری. شخص چه از جنبهٔ فعالیتهای آشکار و چه از جنبهٔ واکنشهای روانیاش منحصراً همجنسگراست. |
در مقیاس کینزی، دو جنبه از گرایش جنسی در نظر گرفته میشود: یکی تجربیات واضح جنسی، و دیگری واکنشهای روانی جنسی.
3- جدول گرایش جنسی کلاین
در پاسخ به این انتقاد که مقیاس کینزی تنها دو بعد از جنبههای گرایش جنسی را میسنجد، فریتز کلاین جدول گرایش جنسی کلاین (KSOG) را ایجاد کرد که مقیاسی چندبُعدی برای تشریح گرایش جنسی است. جدول KSOG که برای اولین بار در کتاب کلاین به نام گزینهٔ دوجنسگرا (۱۹۷۸) معرفی شد، مقیاسی ۷ درجهای است که هفت بُعدِ متفاوت از جنسیت را در سه جایگاه مختلف از زندگی شخص میسنجد که عبارتند از: گذشته (از ابتدای بلوغ تا یک سال پیش)، حال (طی ۱۲ ماه گذشته)، و ایدهآل (یعنی اگر انتخاب با خود شخص بود چه چیزی را انتخاب میکرد). جدول گرایش جنسی کلاین برای دستهبندی گرایشهای جنسی از ۲۱ پارامتر استفاده میکند.
4- معیار سل برای سنجش گرایش جنسی
معیار سل برای سنجش گرایش جنسی (SASO) برای برطرفسازی ایرادهای بزرگ مقیاس کینزی و جدول گرایش جنسی کلاین ایجاد شد و بههمیندلیل، گرایش جنسی را به صورت یک طیف به حساب میآورد، جنبههای مختلفی از ابعاد گرایش جنسی را در نظر میگیرد، و دگرجنسگرایی و همجنسگرایی را بهطور جداگانه میسنجد. معیار سل بیش از اینکه بخواهد پاسخی نهایی به مشکل اندازهگیری گرایش جنسی باشد، با این هدف ساخته شد که مهیاکنندهٔ بستری برای مباحثه و گفتمان بر سر سنجش گرایش جنسی شود.
معیار سل از ۱۲ سؤال تشکیل شدهاست. از این تعداد ۶ سؤال به کشش جنسی، ۴ سؤال به رفتارهای جنسی، و ۲ سؤال به هویت جنسی میپردازند. در برابر هر سؤال که همجنسگرایی فرد را اندازه میگیرد، سؤال معادلی نیز وجود دارد که همان موارد را از نظر دگرجنسگرایی میسنجد و بنابراین ۶ سؤال اضافه میشود. این ۶ جفت سؤال و جواب در کنار هم قرار داده میشوند و نمایی از گرایش جنسی فرد ایجاد میکنند. به علاوه نتایج را میتوان در چهار دستهٔ سادهتر خلاصه کرد که بهطور خاص مستقیماً به همجنسگرایی، دگرجنسگرایی، دوجنسگرایی، یا بیجنسگرایی اشاره میکنند.
سل در میان تمام سوالهای مقیاسش آنها که کشش جنسی را اندازه میگرفتند از همه مهمتر میدانست. طبق تعریف سل، کشش جنسی «میزان جذابیت جنسی همجنس، جنس مخالف، هر دو جنس، یا هیچکدام، برای یک نفر» است و از نظر سل میزان کشش جنسی خیلی بهتر از رفتارهای جنسی یا هویت جنسی میتوانست گرایش جنسی یک شخص را انعکاس دهد. در معیار سل، هویت و رفتار نیز به عنوان اطلاعات الحاقی اندازهگیری میشوند زیرا هر دو ارتباط نزدیکی با کشش جنسی و گرایش جنسی دارند. هنوز انتقاد بزرگی بر معیار سل وارد نشدهاست، اما میزان صحت و قابل اعتماد بودن آن هنوز بهطور کامل در بوتهٔ آزمایش قرار نگرفتهاست.
تذکر ) مطالعاتی که در دههٔ ۷۰ میلادی بر روی مردانگی و زنانگی انجام شد نشان داد که بهتر است مفاهیم مردانگی و زنانگی را بر دو مقیاس جداگانه اندازهگیری نمود تا اینکه آنها را دو حد انتهای یک طیف پیوسته و مشترک دانست. هنگامی که این دو مشخصه بر روی یک مقیاس سنجیده شوند بر یکدیگر اثر معکوس میگذارند، یعنی برای اینکه کسی زنانهتر باشد باید از مردانگیاش کاسته شود و برعکس. با این حال، اگر آنها دو جنبهٔ جدا از هم در نظر گرفته شوند، یک شخص میتواند بهطور همزمان، بسیار زنانه و بسیار مردانه باشد. بهمینصورت، در صورتی که همجنسگرایی و دگرجنسگرایی بر مقیاسهای جداگانهای قرار داده شوند یک نفر میتواند به صورت همزمان بسیار دگرجنسگرا و بسیار همجنسگرا، یا فاقد هر دوی اینها باشد. برخلاف مقیاس کینزی که بین دگرجنسگرا بودن و همجنسگرا بودن همواره تعادلی ایجاد میکرد، درصورتی که این دو مشخصه جداگانه اندازهگیری شوند، درجهٔ دگرجنسگرایی و همجنسگرایی میتواند به صورت مستقل از هم اندازهگیری شود.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .