مفهوم مکانیزم های دفاعی بجا مانده یا زره شخصیتی

برخی حالت های جسمی ویژگی های شخصیتی خاص نظیر نوع راه رفتن وایستادن فرد، شکل لبخندی خاص، رفتار مغرورانه، برخوردهای توهین آمیز، عادت به کنایه و متلک و امثال این ها را می توان بعنوان عوارض بجامانده و پایدارشده از عملکرد یک مکانیزم دفاعی درگذشته فرد دانست. حتی ممکن است، مدتها پیش عملکرد آن مکانیزم دفاعی متوقف شده و سوژه فعال کننده مکانیزم نیز برطرف گردیده باشد، امّا عارضه جسمی یا رفتاری آن به شکل قالب شخصیتی پسمانده آن مکانیزم هنوز پابرجا باشد.

ادامه نوشته

تحلیل روانکاوی مکانیزم های دفاعی در مسیر احساس

ارزیابی و شناخت نحوه دفاع "من" در برابر احساسات متناظر با غرایز، راهکاری بسیار مهم و اثربخش در راه شناسایی عملکرد مکانیزم های دفاعی می باشد.
سازمان "من" علاوه بر آنکه وظیفه کنترل، مقابله و پاسخگویی به مطالبات غرایز نهاد را دارد، درمسیری کاملاً مستقل موظف است در برابر احساسات ناشی از این تقابل ها نیز پاسخگو باشد. به بیانی، "من" علاوه برآنکه وظیفه مدیریت تمایلات و کشش های غریزی را برعهده دارد.

مسئولیت مهم دیگری را نیز عهده دار است. این مسئولیت مهم کنترل، مدیریت و پاسخگوئی به احساساتی است که در خلال این جریانات تولید می

ادامه نوشته

نگاهی ژرف تر به فرآیند دفاع و ارتباط آن با روان رنجوری ها

در ابتدای شکل گیری مکتب روانکاوی ، عمده پژوهش ها تنها معطوف به شناسایی و ارزیابی نهاد بود. تمام مقصود روانکاوی به کشف و تحلیل کشش ها و تمایلات ناخودآگاه غریزی محدود می شد، چراکه در ابتدا ریشه اصلی تمام ناهنجاری های روانی را تمایلات غریزی ناخودآگاه ارضاء نشده می دانستند.

تمایلاتی لذت جو و لجام گسیخته که درصورت برخورد با موانع محیطی و یا وجدان و عدم ارضاء، موجب بروز تنش و ناهنجاری در روان انسان می شوند.

ادامه نوشته

درمان روانکاوی یا رمزگشایی مکانیزم های دفاعی

همانطور که شناسایی و ریشه یابی امیال و کشش های نهفته در ناخودآگاه آدمی، یکی از رسالت های مهم درمان روانکاوی به منظور حل و فصل تعارض های درونی است، رمزگشایی مکانیزم های دفاعی نیز از ابزار تعیین کننده روانکاوی بحساب می آید. زیرا وظیفه مکانیزم های دفاعی تحریف و تبدیل و جعل جدال های درونی فرد به گونه ایست که حقیقت تحریف شده و جعل شده کم خطرتر و امن تر باشند.

با توجه به اینکه فعال شدن مکانیزم های دفاعی "من" به رغم کاهش و تخفیف بسیاری از تنش ها، خود تولیدکننده بسیاری ناهنجاری ها و عوارض روانی از

ادامه نوشته

طبقه بندی انواع اضطراب در روانکاوی

احساس اضطراب شامل درک نوعی نگرانی و ابتلا به بی قراری آگاهانه یا ناخودآگاهی است که در برابر مشکل بوجود آمده و یا پیش بینی اتفاق مشکل درک می شود. این احساس به شکل تجربه رنج هشداری برای تدارک بهتر و یا تغییر در برنامه ریزی روانی می باشد. گرچه طبق این الگو ماهیت اضطراب یکی است. امّا به لحاظ علت یابی و نوع پیام انتقالی، انواع اضطراب ها را در سه دسته می توان تقسیم بندی نمود:
1- اضطراب واقعیت : دراین نوع اضطراب تهدیدی از جانب حقایق و واقعیت های موجود در دنیای واقعی متوجه فرد می باشد. چنین اضطرابی، علامت

ادامه نوشته

ماهیت اضطراب در روانکاوی

می توان اضطراب را بعنوان یکی از شاخصهای اصلی بروز ناهنجاری درعملکرد سیستم روانی انسان به رسمیت شناخت. به این معنی که درک احساس اضطراب معادل برهم خوردن تعادلی در شخصیت و اتفاق یک معادله ناهنجار است.

بنابراین ریشه یابی و ارزیابی ساختار اضطراب برای یافتن بسترهای اصلی اختلال در عملکرد سازه روانی انسان اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

ادامه نوشته

ارزیابی شخصیت بر مبنای تقسیم انرژی میان سازمان های شخصیت

دانستیم شخصیت انسان شامل یک سیستم نیمه بسته انرژیست. به این معنا که میزان انرژی موجود در شخصیت انسان تقریباً ثابت است، امّا این حجم انرژی ثابت در اجزاء مختلف آن درگردش بوده و قابل تبدیل و انتقال می باشد. منبع اصلی و یگانه تأمین انرژی درونی انسان سازمان نهاد است که غرایز را درخود دارد امّا این انرژی عظیم به گردش درآمده در بخش های مختلف نهاد، من، فرامن توزیع می شود.

ادامه نوشته

مکان سنجی ابعاد شخصیت با لایه های ذهن در روانکاوی

پردازش های ذهنی بعنوان شاخص های عملکرد ابعاد مختلف شخصیت، درسه سطح هوشیار، نیمه هوشیار و ناهوشیار فعال می گردند. وابسته به آنکه هر پردازش ذهنی درچه سطحی از هوشیاری اجرا می گردد، میزان دسترس، اطلاع و کنترل آگاهانه فرد برکیفیت اجرا و نتایج حاصل ازآن تعیین می شود. از سوی دیگر هرقدر پردازش ذهنی از هوشیاری و آگاهی دورتر بوده، کنترل و جهت دهی و یا تغییر آن دشوارتر خواهد بود.

همچنین میزان قدرت و اثربخشی فرآیندهای ذهنی، نسبت معکوس با سطح هوشیاری دارد. لذا هرقدر پردازش ناخودآگاه تر باشد، قدرتمندتر و مؤثرتر خواهد بود.

ادامه نوشته

سه سازمان اصلی تأثیرگذار بر شخصیت انسان

مطابق با نظریه فروید سه سازمان روان به نام های نهاد، من و فرامن بخش های اصلی و تأثیرگذار بر کیفیت شخصیت انسان هستند. دراین بخش به بررسی تفضیلی این سه سازمان می پردازیم:
نهاد :
نهاد ابتدایی ترین بخش ساختار وجودی انسان محسوب می شود. نوزادی که به دنیا می آید شامل نظامی انباشته از تمایلات و کشش های ذاتی در قالب غرایز است، که مجموعه آنها را در قالب نهاد بیان می کنند. نوزاد با این مجموعه تمایلات فطری غیر اکتسابی پا به عرصه حضور در دنیا می گذارد.

ادامه نوشته

معرفی سطوح پردازش های ذهنی

ازآنجا که قالب شخصیت هرانسانی را محصول پردازش های ذهنی او می دانند، برای شناخت ساختار شخصیت، نخست باید سطوح مختلف این پردازش های ذهنی را مورد تأمل قرارداد.
پردازش های ذهنی به هرگونه فعل و انفعال روانی و درونی اطلاق می گردد که در چهارچوب ذهن انسان متولی تولید نتیجه است. به بیان ساده تر، هرآنچه را که تحت عنوان عملکردهای شخصیت درخویش سراغ داریم، هریک معلول یک دسته پردازش های ذهنی می تواند باشد.

ادامه نوشته

مقایسه قدرت ویرانگری نهاد و فرامن

"من" ضعیف و قوام نیافته، اگر موفق به مدیریت و کنترل عملکرد طبیعی ساختارهای نهاد و فرامن نشود، ناگزیر شاهد بروز اثرات مخرب ویرانگر فعالیت های این دو واحد خواهد بود. واحدهایی که فعالیت هرکدام از آنها به تنهایی و کنترل نشده، بروز تعادل حیاتی انسان است. دراین بخش قصد داریم مقایسه ای میان عوارض و تأثیرات عملکرد نامتعادل این ساختارها داشته باشیم.
درشرایطی که انرژیهای نهاد و نیروی غرایز به خوبی مهار و کنترل نگردند. سرکشی غرایز لذت جو باعث می شوند شخصیت فرد از مسئولیت هایی که

ادامه نوشته

بعد شخصیت من مدافع موجودیت انسان

سازمان"من"، که بیانگر ابعاد شخصیت انسان است را می توان محور متعادل کننده وجود انسان دانست. بی تردید اصلی ترین نقش این سازمان، دفاع از موجودیت خویشتن آدمی در برابر آسیب های بالقوه ای است که می تواند در عدم تعادل میان نیازهای درونی و الزامات محیط، او را به سمت نابودی سوق دهد.
این آسیب رسان های تهدیدگر، چه در درون و چه در بیرون خویشتن انسان تنها مطالبات خود را می جویند. قطب های متضادی که برای تأمین الزامات

ادامه نوشته

تشکیل ساختار من ؛ نتیجه تقابل میان ذهن آگاه و ناخودآگاه انسان

فروید برای نخستین بار، سه بخش اصلی را در ساختار شخصیت انسان از هم متمایز ساخت ؛ نهاد ، من ، فرامن
" نهاد"، جایگاه حضور امیال و غرایز طبیعی و ذاتی انسان است. کشش های فطری غیراکتسابی که انسان با آنها زاده می شود.
"من"، ساختاری سازمانیافته و قابل کنترل و پرورش است که وظیفه مدیریت و کنترل کشش ها و غرایز خام موجود در نهاد را، در ارتباط با واقعیات دنیای بیرون برعهده دارد.

ادامه نوشته

تردد افکار میان ذهن آگاه و ضمیر ناخودآگاه

مفاهیم مختلفی که با آنها مواجه می گردیم، همواره حاوی یک نمایش مستقیم و همزمان تصویری غیر مستقیم در ذهن است. گاه این نمایش مستقیم و تصویر غیرمستقیم وابستگی و انطباقی با هم ندارند.

نمایش مستقیم مفاهیم، معمولاً ثابت، مشخص و یکسان هستند، امّا تصویر غیر مستقیم انتقالی هر مفهوم تابع در نظر گرفتن رموز و پیچیدگی های خاصی است که متأثر از نوع برنامه ریزی ناخودآگاه فرد و نحوه ادراک از محیط

ادامه نوشته

سرکوب ، حقیقتی که ماهیت ناخودآگاه را تعریف کرد

شعورآگاه مجبور است پاسخگوی تمام الزامات و نیازمندی های دنیای درون و بیرون انسان باشد. دراین میان طبق سازماندهی منطقی شعورآگاه بسیاری از نیازمندی ها و تمایلات درونی غیرقابل پذیرش محسوب می شوند.

رایج ترین ترفند شعور آگاهی برای تدبیر این تمایلات غیرقابل ارضاء اجرای فرآیند سرکوب است. به این معنی که کشش های نامشروع و غیرقانونی باید چنان طرد شوند تا از رویت آگاهی دور بمانند و تعادل برقرار شود.

ادامه نوشته

فرآیند شکلگیری و گسترش ضمیر ناخودآگاه از دیدگاه فروید

در بدو تولد خودآگاه و ناخودآگاه انسان موجودیتی یگانه دارند. در شروع مراحل رشد و شکل گیری شخصیت نمی توان تمایزی میان آگاهی و ناخودآگاه خود قایل شد. امّا طبیعت رشد در ارتباط با دنیای بیرون، باعث این جداسازی می شود.
در تقابل روان آدمی با محیط و حقایق دنیای بیرون، ساختار درونی درگیر بسیاری تعارض ها و توافق ها می شود. جنگ ها و دوستی ها میان مختصات

ادامه نوشته