ازآنجا که قالب شخصیت هرانسانی را محصول پردازش های ذهنی او می دانند، برای شناخت ساختار شخصیت، نخست باید سطوح مختلف این پردازش های ذهنی را مورد تأمل قرارداد.
پردازش های ذهنی به هرگونه فعل و انفعال روانی و درونی اطلاق می گردد که در چهارچوب ذهن انسان متولی تولید نتیجه است. به بیان ساده تر، هرآنچه را که تحت عنوان عملکردهای شخصیت درخویش سراغ داریم، هریک معلول یک دسته پردازش های ذهنی می تواند باشد.

هر رفتاری، گفتاری، احساسی و یا افکاری که درشخصیت ما مجال بروز پیدا می کند، لزوماً علتی دارد. علت هایی که در روانکاوی متعصبانه باور داریم، بطور مشخص وجود دارند و بدون آن علتها هرگز هیچ رفتار، گفتار، افکار و یا احساسی بوجود نمی آید. این علتها چیزی جز پردازش های ذهنی ما نیستند.
بنابراین مطابق با منطق روانکاوی، نمی توانیم بروز هیچیک از مظاهر شخصیت را تصادفی و بی علت بشناسیم. قطعاً درهرلحظه نوع شخصیتی از ما صادر می شود، درنتیجه عللی است که آنها را باید در کیفیت پردازش های ذهنی جستجو کرد.
به لحاظ سطوح آگاهی، پردازش های ذهنی درسه لایه انجام می گیرند:
1- نخست سطح هوشیاری کامل است که درآن کیفیت پردازش های ذهنی برای فرد کاملاً قابل مشاهده و تحلیل میباشد. زمانیکه تردید داریم، کالایی را بخریم یا نخریم، در ذهن خویش حساب و کتابی انجام می دهیم. این محاسبات می تواند عطف به معیارهایی نظیر، قدرت خرید،شدت نیاز، کیفیت کالا و...... باشد. رویت و تحلیل چنین پردازش هایی درسطح آگاهی کاملاً مشهود و روشن است.
2- دوّم سطح نیمه هوشیار ذهن است. دراین سطح پردازش های ذهنی روشن و بلافاصله دردسترس آگاهی قرار ندارند ولی با تأمل و تعمیق بیشتر تاحدی قابل دسترس می باشند. نظیرافکار و اعتقاداتی که همواره نسبت به آنها آگاه نیستیم.
ولی هنگامی که درآنها تدبر می نماییم و می کوشیم نسبت به آنها آگاه شویم، در رویت آگاهی قرار می گیرند. درمثال تصمیم به خرید، دست های از پردازش های ذهنی وجود دارند که در تصمیم گیری ما مؤثرند ولی به روشنی نسبت به آنها آگاه نیستیم.
امّا با کمی تأمل بیشتر در می یابیم که مثلاً درشرایط خستگی و یا کسالت حوصله خریدکردن نداریم. دراین حالت ممکن است پردازشهای هوشیار ( حساب و کتاب ها ) حکم به خرید داده باشند، امّا باز تمایلی به خریدن نداریم. اینجاست که با کمی تأمل در پردازش های نیمه هوشیار ذهن متوجه می شویم.

دلیل اصلی عدم تمایل به خرید خستگی یا کسالت است. اینجا پردازش های نیمه هوشیار، حکم پردازش های هوشیار را به حالت تعلیق در میآورند.
3- لایه سوّم ذهن، سطح ناهوشیاریست که مربوط به آن دسته از فعالیت های ذهنی می باشد که، کاملاً ازآنها ناآگاهیم و درشرایط عادی هرگز بطور واضح درآگاهی ما مرئی نمی شوند. درمثال قبل شرایطی را تصور کنید که لزوم خرید در پردازش های آگاهانه شما کاملاً به اثبات رسیده است.

همچنین با تأمل و تدبر می توانید درک کنید که هیچ پردازش نیمه هوشیاری نیز از انجام خرید ممانعت بعمل نمی آورد. امّا با این وجود، کاملاً ناخودآگاه در می یابد اصلاً تمایلی به خریدن ندارید. درحالی که اصلاً نمی توانید علت آن را بفهمید. پردازش های ناهوشیار ذهنی درسطح آگاهی ظاهر نمی شوند و اگر هم حاضرشوند چنان تحریف شده و ملبس درآگاهی حضور می یابند که ماهیت واقعی آنها قابل تشخیص نیست. متوجه می شوید که چه دلایل و بهانه های واهی را برای شانه خالی کردن از خرید می آورید.

امّا واقعاً نمی دانید چرا کاری را که لازم است انجام نمی دهید. تنها اگر با استفاده از روانکاوی موفق به کشف و رمزگشایی پردازش ذهنی ناخودآگاه گردید، درمی یابید که مثلاً یک خاطره ناگوار درشرایطی مشابه درناخودآگاه ذهن شماست که مانع اصلی برای اجرای این تصمیم است. پردازش های ناهوشیار ذهنی بسیار قدرتمندند و می توانند حکم به لغو تمام پردازش های ذهنی هوشیار و نیمه هوشیار دهند.

درحالیکه، منطقی برای اینگونه رفتار را نمی توان درآگاهی یافت. یک فوتبالیست درشرایطی علیرغم تمام استعدادها و توانمندی هایش و به رغم فراهم بودن همه شرایط مساعد دریک مسابقه حساس، بدترین بازی خود را ارائه می دهد. گرچه تمام پردازش های ذهنی هوشیار و نیمه هوشیار او، بی تردید درجهت ارائه یک بازی درخشان بوده، امّا گویی نیروی مرموز و نامرئی او را فلج کرده است.  اینجاست که باید در جستجوی جریاناتی در ناخودآگاه بود که تمام انگیزش ها و تلاش های آگاهانه او را بیاثر کرده است.
نکته حائز اهمیت اینکه هرقدر سطوح پردازشهای ذهنی ناهوشیارتر باشند، از قدرت و تأثیرگذاری بیشتری در عملکرد شخصیت فرد برخوردارند. بنابراین نتیجه تعیین کنندهای که حاصل می شود این ست که می توان بخش عمده عوامل شکل گیری و ساختارسازی شخصیت افراد را مربوط به علت های پنهان و نامرئی و پردازش های ناهوشیار ذهن دانست.

دریک کلام این ناخودآگاه شگرف انسان است که مرموز و پنهانی برقلمرو شخصیت او حکومت می کند و تمام تلاش ها وکشش های آگاهانه اگر درمقام مخالفت با نتایج ناخودآگاه انسان باشند، تأثیر تعیین کنندهای بر کیفیت شخصیت او نخواهند داشت. اگر برنامه ریزی ناخودآگاه فردی منجر به شکل گیری یک شخصیت ناهنجار و ناتوان شود، چندان مهم نیست چقدر انگیزه و تلاش آگاهانه صرف خلق یک شخصیت هنجار و قدرتمند شده باشد. باید نوع شخصیت انسانها را متأثر از نوع برنامه ریزی ناخودآگاه آنها داشت.