طبقه بندی انواع اضطراب در روانکاوی
احساس اضطراب شامل درک نوعی نگرانی و ابتلا به بی قراری آگاهانه یا ناخودآگاهی است که در برابر مشکل بوجود آمده و یا پیش بینی اتفاق مشکل درک می شود. این احساس به شکل تجربه رنج هشداری برای تدارک بهتر و یا تغییر در برنامه ریزی روانی می باشد. گرچه طبق این الگو ماهیت اضطراب یکی است. امّا به لحاظ علت یابی و نوع پیام انتقالی، انواع اضطراب ها را در سه دسته می توان تقسیم بندی نمود:
1- اضطراب واقعیت : دراین نوع اضطراب تهدیدی از جانب حقایق و واقعیت های موجود در دنیای واقعی متوجه فرد می باشد. چنین اضطرابی، علامت هشدار خطریت که درمحیط درکمین فرد نشسته است.
دلیل بروز اضطراب واقعیت آنست که سازمان "من" نتوانسته قوانین و واقعیات محیط را به خوبی با برنامه ریزی درونی خود هماهنگ سازد. مثل اضطرابی که در آستانه یک امتحان مهم در فرد بوجود می آید، اضطراب شکست دریک معامله تجاری و یا حتی اضطراب ناشی از شکست یا احتمال شکست در یک رابطه عاطفی.
تجربه این اضطراب ها به روشنی بیانگر آن هستند که فرد هنوز آمادگی کامل مواجهه با حقایق و نظام موجود در دنیای بیرون را ندارد و نیازمند به تدارک و برنامه ریزی درون مناسب تری ست. اضطراب واقعیت عمدتاً آگاهانه و قابل تحلیل در دیگری است.
2- اضطراب روان رنجوری : این اضطراب زمانی حادث میشود که تکانه های نهاد تهدید به طغیان می کنند. سرریزشدن انرژی غرایز نهاد، سازمان "من" را تحت فشار قرار می دهد. دراین میان "من" از یک سو فرد را ناگزیر به تأمین و پاسخگویی نیاز غریزه می داند، ولی در همین شرایط نگران تعارض با هنجارهای حاکم بر واقعیت های محیط است.
از سوی دیگر الزامات و فرامین کنترلی فرامن، به او ممانعت و سرکوب را ابلاغ می نمایند. دراین وضعیت"من"، راهکار و تدبیر مناسبی را برای مصالحه و جلب نظر طرفین مخاصه ندارد و گرفتار اضطراب روان رنجوری می شود.
چنین اضطرابی عمدتاً ناخودآگاه بوده و ردیابی و مشاهده آن در شعورآگاه دشوار است. امّا اثرات در تظاهرات آن در آگاهی انسان مشهود است.
بعنوان مثال، فردی درجریان فعالیت های معمول شغلی و سایر شئون زندگی گرفتار اضطرابی ناشناخته و مبهم اما آزار دهنده گردیده است. به نحوی که تعادل روانی او به شکلی مشهود تحت تأثیر این اضطراب قراردارد. فرد نمی تواند علت واقعی این اضطراب را درک کند.
تحت روانکاوی می توان مشخص کرد تمایل جاه طلبانه وی برای کسب ثروت بیشتر مدتی است تشدید شده و فرد برای ارضاء این تمایل ناخودآگاه، درصدد انجام اموریست که مطابق با قوانین ارزشی خویش، آنها را ممنوع می شناسد و به همین دلیل گرفتار اضطراب شده است.
همانطور که بیان شد، غالباً این اضطراب ها بطور ناخودآگاه درانسان بروز پیدا می کنند.
3- اضطراب اخلاقی : تجربه این اضطراب بی تردید ناشی از نفوذ و اعمال قدرت فرامن یا همان وجدان شخص است. اضطراب اخلاقی زمانی احساس می شود که درحیطه رفتار و یا حتی افکار و احساسات فرد، کنشی ارزش ها و معیارهای فرامن را نقض نماید. فرامن مقتدر در برابر این تعدی به قوانین خویش، از ابزار تنبیه ی که همان احساس گناه است، استفاده می کند و فرد دچار اضطراب ناشی از احساس گناه می شود.
نکته حائزاهمیت درخصوص اضطراب اخلاقی آن ست که در شرایط مختلف سازمان "من" ممکن است درگیر اضطراب هایی شود که فرامن یا بواسطه تهدید اصول تثبیت شده خود از او بازخواست می کند و یا به دلیل سلطه جویی و کمال طلبی نامحدود خود به قصد تهاجم به سوی نهاد و محدودسازی سازمان "من" تحمیل می نماید. اضطراب های اخلاقی هم بصورت آگاهانه و هم کاملاً ناخودآگاه می توانند بروز پیدا کنند.
فردی که عمل نامشروعی انجام داده، ناگزیر گرفتار اضطراب ناشی از احساس گناه می شود. چنین اضطرابی کاملاً شناخته شده و آگاهانه و مرئی است. امّا ممکن است فرد دچار اضطرابی مبهم و گنگ باشد که حتی درشرایطی ماهیت اضطراب را نیز درک نکند. فقط متوجه است که حال روحی او مساعد نیست. در این حالت او از احساس گناهی کاملاً نهفته و مخفی رنج می برد که اگر در فرآیندهای روانکاوی عریان شود، تحلیل ارتباط آن با فرامن روشن می شود.