نظریه هویت مارسیا
مارسیا (1980) دیدگاهی ساخت و سازگرایانه از « هویت من » اختیار کرد وي هویت را به عنوان یک ساختار خود درونی با سازمانی پویا از سائق ها، توانایی ها، عقاید، تاریخچه فردي تصور کرد. مارسیا بر اساس مطالعاتی که با دانشجویان دانشگاه انجام داد، به دلیل پیچیدگی مفهوم هویت آن را از چند بعد و زاویه مورد بررسی قرار داد. مارسیا بر اساس دو متغیر فرآیندي اکتشاف و تعهد چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازي کرد.
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .