نظریه فرایند دوگانه در روان‌شناسی اخلاق نظریه‌ای است پرنفوذ از قضاوت اخلاقی انسان، که این نظر را پیش می‌نهد که افراد بشر، از دو زیرسیستم شناختی مجزا که در فرایندهای تعقل اخلاقی با هم رقابت می‌کنند، برخوردار هستند. یکی سریع، شهودی، و به‌طور هیجانی انگیخته‌شده، و دیگری کند، و نیازمند ژرف‌اندیشی هشیارانه و بار شناختی بالاتری است. این تئوری که در ابتدا توسط جاشوا گرین به همراه برایان سومرویل ( Brian Sommerville ) ، لایت نیستروم ( Leigh Nystrom ) ، جان دارلی ( John Darley ) ، جاناتان دیوید کوهن ( Jonathan David Cohen ) و دیگران ارائه شده‌است، می‌تواند به عنوان نمونه‌ای از روایات پردازش دوگانه در روان‌شناسی که مختص دامنه‌ای بخصوص است نگریسته شود، همچون روایت تمایز «سیستم۱» / «سیستم ۲» از دنیل کانمن ( Daniel_Kahneman ) که در کتابش تحت عنوان تفکر، سریع و آهسته باب شده‌است. گرین اغلب بر دلالت‌های هنجاری این تئوری تأکید کرده‌است، که