حدود یک دهه پس از ظهور روانشناسی گشتالت، اصول آن در زمینۀ ادراک بصری مورد توجه هنرمندان قرار گرفت. در آن زمان مرکز توسعه هنری در آلمان، مدرسه تازه تأسیس باهاوس در وایمار بود که هنرمندان و طراحان بزرگ اوایل سدۀ بیستم را در خود گرد آورده بود. پل کله، واسیلی کاندینسکی و جوزف آلبرز، مدرسان این مدرسه، آشکارا از نتایج این تحقیقات در نوشته ها و نقاشی هایشان بهره گرفتند . کنجکاوی آلبرز دربارۀ نظریه گشتالت می تواند معنادار باشد زیرا که امروزه او به خاطر احیای