چهار نظریه که کل دوره بزرگسالی اعم از جوانی، میانسالی و سالمندی را دربرمی‌گیرند، اشاره می‌شود. این نظریه‌ها عبارتند از: نظریه اریکسون، نظریه لوینسون، نظریه وایلانت و نظریه گولد که پس از بحث درباره آنها به سه نظریه دیگر که بیشتر مربوط به دوره سالمندی هستند اشاره می‌کنیم. این نظریه‌ها شامل نظریه لابووی- ویف، نظریه باتلر و نظریه پک می‌باشند. همچنین طبق نظر رابرت پک سالخوردگان برای انسجام من می بایست از زندگی شغلی، بدن و هویت مجزایشان فراتر روند . آنها باید از خردمندی خودکمک گرفته و به گونه ای به فکر دیگران باشند که زندگی آنها را بهتر کند. بنابراین اگر چه دوره کهنسالی ظاهراً دوران رکود زندگی به نظر می رسد اما بسیاری از افراد تا آخرین مراحل زندگی خود دارای هدف ها و برنامه هایی برای زندگی هستند و جهت رسیدن به این هدف ها تلاش می کنند (کریمی، ۱۳۸۲).