نظریه تحول شناختی ویگوتسکی
در حوزۀ تحول شناختی، نظریه پرداز برجسته ای که عمیقاً به نیروهای درونی و بیرونی اشاره کرد، ویگوتسکی بود. ویگوتسکی (۱۹۳۱، ص، ۱۷) نوشته های گزل، ورنر و پیاژه را مطالعه نمود و به اهمیت نوعیِ تحول درونی که آنها مطرح کرده بودند، پی برد. به علاوه، ویگوتسکی یک مارکیست بود که اعتقاد داشت درک انسان تنها براساس بافت تاریخی-اجتماعی محیط امکان دارد. بنابراین، ویگوتسکی سعی کرد تا نظریه ای را خلق کند که در آن ارتباط بین دو مسیر تحول یعنی مسیر طبیعی که از درون سرچشمه می گیرد و مسیر تاریخی-اجتماعی که کودک را از بیرون تحت تأثیر قرار می دهد، را نشان دهد (به نقل از کرین، ۱۹۴۳، ترجمۀ خویی نژاد و رجایی، ۱۳۸۴). از این رو نظریۀ ویگوتسکی به نظریۀ اجتماعی-فرهنگی تحول شناخته می شود زیرا ویگوتسکی کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی را تعیین کنندۀ اصلی تحول شناختی میداند (جان اشتاینر و همکاران، ۱۹۹۶، توروک، ۲۰۰۸).