بوریس کارون (Boris Karun) و پاتریشیا شیر (Patricia Schunk) ، دو محقق در حوزه روانشناسی و آموزش به‌ویژه در زمینه یادگیری خودتنظیمی و انگیزش دانش‌آموزان فعالیت‌های پژوهشی و علمی قابل توجهی داشته‌اند. نظریه خودتنظیمی کارون و شیر (1990) به‌خوبی فرآیندهای شناختی و عاطفی مرتبط با خودنظمی را توضیح می‌دهد و بر اهمیت ارزیابی مداوم و بازنگری در هدف‌گذاری تأکید می‌کند. در این نظریه، زمانی که فرد با مانع یا چالشی مواجه می‌شود، به بازبینی وضعیت خود پرداخته و این بازنگری به او کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری در مورد تلاش‌های خود بگیرد.