ریچارد جسور (1998) در رابطه با رفتارهای پرخطر یک مدل روانی-اجتماعی به نام نظریه رفتار مشکل آفرین ارائه می دهد و بر این باور است که باید از همه پیامدهای بالقوه ­ی این رفتارها آگاه بود، نه فقط پیامدهای زیستی-بهداشتی (پزشکی) آن را مورد توجه قرار داد. جسور بیان می کند که تحلیل هزینه-فایده ای از عوامل پرخطر باید انجام شود ( عامل خطر در واقع یک عامل یا شرطی است که مطابق با سلامت، کیفیت زندگی یا خود فرد می باشد)، و فرد نمی تواند به سادگی خود را گرفتار هزینه­ های بالقوه ­ی این رفتارها نماید. در دوره­ ی نوجوانی، رفتارهای پرخطر می توانند تابعی از رشد بهنجار و طبیعی باشند. خواه نوجوانان از این امر آگاهی داشته باشند یا نه، این رفتارها اغلب دارای کارکرد، هدفمند و جهت یابی شده هستند ( جسور، ۱۹۹۲؛۱۹۹۸).