نظریه های روانشناسی میشل فوکو بخش 2
هدف اصلی فوکو در تاریخ جنسیت، بیان تاریخ اخلاق جنسی، کنکاشهای جنسی و باورهای مذهبی یا علمی درباره رفتار و آداب جنسی نیست، بلکه کنکاش در پدیدهای است که با ذهنیت و قدرت پیوندی نزدیک دارد. به همین جهت، او جنسیت را کارمایه طبیعی انسان برای تولید مثل یا کسب لذت نمیداند. به نظر فوکو، جنسیت منظومهای اتفاقی از گفتهها، رفتارها و مضامینی است که در عصر حاضر آدمیان را در چنبره مناسبات قدرت و گفتمان قرار میدهد. به دیگر سخن، جنسیت عبارت است از راهبردی در جهت اداره، تولید و نظارت بر اندام آدمیان و مناسبات اجتماعی آنها است. به عبارت دیگر، در فرهنگ مدرن جنسیت به صورت اهرمی برای چیرگی بر وجود انسانها به کار میرود. فوکو مدعی است که آدمیان به زعم خود، خود را از سلطه الگوهای جنسی و اخلاقی قدرت قدیم آزاد میسازند؛ اما غافلند از آنکه در دام الگوهای قدرت تازه افتاده اند.