نظریه عدم تعادل شناختی مارتین هافمن
یکى از طرفداران پیاژه، مارتین هافمن ( Martin Hoffman ) (1980) ، نظریه رشد اخلاقى او را گسترش داده و آن را تئورى عدم تعادل شناختى نامیده است. مطابق این تئورى، دوره نوجوانى و جوانى در شکل گیرى اخلاقى فرد بیشترین اهمیت را دارد، زیرا در این سالهاست که نوجوانان و جوانان با واقعیت هاى گسترده و پیچیده اجتماعى و فرهنگى و با تضادهاى گوناگون در زندگى مواجه مى شوند و از مقایسه تعارضات میان مفاهیم اخلاقى که قبلاً در خانواده و مدرسه آموخته اند با آن چه در محیط هاى وسیع تر اجتماعى مشاهده و تجربه مى کنند به این نتیجه مى رسند که باید تعادلى در شناخت هاى اخلاقى خود ایجاد
+ نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۰ ساعت 20:12 توسط جعفر هاشملو
|
هر آنچه از روانشناسی می خواهید را در این وبلاگ بجویید .