در اواخر قرن نوزدهم، "کارل گروس" با مطالعه بازی های جانوران، نظریه ای در مورد بازی مطرح کرد. به نظر او بازی، تمرینی است که انسان را برای زندگی آماده میکند و در رشد جسمانی و یادگیری او تأثیر بسیار زیادی دارد. "گروس" بازیها را به دو دسته تقسیم می کند: ۱ . بازیهایی که در آنها کنش عمومی مطرح می‌شود. ۲ .بازی‌هایی که کنش های اختصاصی را مشخص می‌کند. عدم دخالت در بازی های کودکان و تحمیل نکردن روش بازی به آنها از نکاتی است که باید به آن توجه شود تا بازی تأثیر خود را در رشد همه جانبه کودک داشته باشد همان طور که جانوران، ضمن بازی به تمرین غریزه های خاصی مانند شکار و پیکار می پردازند؛ کودک نیز با بازی کردن، توانایی های خود را آزمایش و غرایز اجتماعی خود را تقویت می کند. از نظر گروس وقتی کودک در گهواره دست و پا میزند یا تالش می کند که توپی را پرت کند؛ خود را برای فعالیت های آینده آماده میکند. وقتی که کودکان